بهشت شهدا🌷
🌷مهمان داریم ... 🌷گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت، اصلا هیچ نشونه ای نداشت ؛ امیدوار بودم روی زیر
قطعا نمیشود دوباره و دوباره با خونسردی قلم بردارم و بنویسم،به همین راحتی و...
و دلم نگیرد،از غصه نترکد...
شهدایی که آمدند و باد صبا نتوانست به خوشبویی آنها باشد و با خود عطر یاس و مشک و عبیر آوردند...
گذشته ها کلی دلم می لرزید وقتی به گلزار شهدا میرفتم و آنهمه صورت نورانی جوان میدیدم که پر پر شدند،البته که از بعدش آرامم میکردند و پشت قاب عکس هایشان لبخند میزدند...
شبی که شمیم گل نرگس جریان داشت،نور فانوس مادر یاس را دیدم،چقدر میدرخشید،
چشمانم را بستم،میتوانستم صدای قدمشان را بشنوم،میخندید،به سمت آن مکان نورانی
میرفت،وقتی رسید،گنبد مصلی از ماه سفید تر شد.انگار علی (علیه السلام) را میدید،آری او بود ولی چرا او...
علی(علیهالسلام ) رو به جوان میگفت،چقدر دوستت دارد،به خدا گفته،اینجا را مانند عرش برایت نورانی کند، غم خوارت بوده،تنها نبودی...
جوان گریست،میدانست مادر یاس زود از پیش علی رفته، میدانست بعد از آن شب تاریک هر دو تنهای تنها ماندند...
پس از آن مادر دیگر مزاری نداشت و علی همدم...
مادر آمد،همه چیز آرام شد،وقتی او باشد چرا باید جوان بگرید،و قتی او هست دیگر لازم نیست علی سر در چاه کند و با اشک هایش آن را سیراب کند...
مادر گفت چه خوب آمدی، چه خوش آمدی،
بدان مردم این شهر مهربانند،صبح ترا تشییع
میکنند،بلند میگریند...
جوان بغض کرد و گفت شرمنده مادر میخواستم همیشه مانند تو باشم...
اما مادر یاس میخندید،چون میدانست او هنوز هم گمنام است،هنوز هم مادرش چشم
به راه می ماند و عکسی از خود ندارد تا به مهمانانش لبخند بزند...
چشمانم را باز کردم،قاب عکسی در دست گرفتم و به دنبال شمیم گل نرگس به مصلی رفتم،قاب عکسی که روی آن نوشته بود یا زهرا (سلام الله علیها )را کنار شهید گذاشتم،سرم را روی زمین گذاشتم و آرام گریستم،به یاد امام حسن(علیه السلام) که آن شب آرام میگریست...
سر که بلند کردم دیدم کلی آدم جمع شدند و اشک و لبخند با هم ترکیب شده،به قاب عکسی که آوردم نگریستم رد لبخندی دیدم،قلبم آرام شد،مادر نور فانوس خود را
رویش انداخته بود میخندید،انگار همین مردم را آرام میکرد...
رو به شهید در حالی که چند گل نرگس در کنارش میگذاشتم گفتم به قول مادر چه خوش آمدی،در روز هایی که غم مادر یاس
در دل هایمان است و اینگونه تو گذاشتی
حسش کنیم و قدری آرام بگیریم...
تقدیم به مهمان عزیز شهر تکاب،شهید گمنام
که عطر نرگس با خود آورد...
🦋#ادمین_یاس
🕊🌷https://eitaa.com/behshtshohada🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهرستان تکاب عطر و بوی شهادت گرفت
هدایت شده از خبر های فوری تکاب
🔰 آیین تشییع شهید گمنام در شهرستان تکاب
🌷 آیین تشییع شهید گمنام با حضور مردم شهید پرور تکاب وهمزمان با ایام فاطمیه( س) در شهرستان تکاب
💠 تنها کانال خبر فوری تکاب در ایتا، تلگرام و اینستاگرام
🆔@akhbarefori_tkb
💢جهت اطلاع از اخبار شهرستان تکاب و حومه به کانال خودتان بپیوندید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیین تشییع شهید گمنام در شهرستان تکاب
🌷 آیین تشییع شهید گمنام با حضور مردم شهید پرور تکاب وهمزمان با ایام فاطمیه( س) در شهرستان تکاب
💠 تنها کانال خبر فوری تکاب در ایتا، تلگرام و اینستاگرام
🆔@akhbarefori_tkb
💢جهت اطلاع از اخبار شهرستان تکاب و حومه به کانال خودتان بپیوندید.
🕗 #وقت_سلام
به نا امیدی از این در نمیروم هرگز
اگر جواب نگیرم دوباره در بزنم
با یک سلام زائر آقا شوید✋
اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً*
*مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِك*َ 🍀
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
🌹🌹🌹🌹🌹🌹