🔴 سه نسل نظریه های شخصیت و تفاوت های جالب آن ها با هم
#یادداشت_۸
✍ محمود یزدانی
✅ نظریه های شخصیت از منظر نگاه به اجزا و مولفه های درون روانی، حداقل دارای سه نسل هستند :
۱ - نسل شبه جاندارنگر
۲- نسل غیر جاندارنگر
۳- نسل جاندارنگر
در یادداشت قبلی ( #یادداشت_۷ ) درباره تقسیم بندی نظریههای شخصیت و روان درمانی مطالبی نوشتم، و آن ها را به دو دسته «چیزنگر» ( یا «آن»نگر ) و «شخص»نگر ( یا «او»نگر ) تقسیم بندی کردم.
در ادامه مطالب قبل و از منظری دیگر، می توانیم نظریه های شخصیت را در قالب سه نسل تقسیم بندی کنیم
ادامه متن در کانال روانشناسی اسلامی 👇👇
🔔🔔 کانال «روانشناسی اسلامی» با موضوعات جذاب در تلگرام و ایتا 👇👇
✅ t.me/islamic_psycho
✅ eitaa.com/Islamic_psycho
❗️❗️بسیاری از آیات و روایات درباره روح، روان، خصلت ها، رفتار و اعمال انسان، صرفا تا حدی با نسل سوم نظریه های شخصیت قابل فهم و تبیین هستند، نه نسل اول یا دوم نظریه های شخصیت
#یادداشت_۹
✅ شاید حدیث جنود عقل و جهل را شنیده باشید. در این حدیث «عقل» همچون پادشاهی معرفی شده است که وزیری به نام «خیر» دارد و حداقل ۷۵ سپاهی یا جنود دارد. از طرف دیگر، «جهل» نیز همچون پادشاهی معرفی شده است که وزیری به نام «شر» دارد و او نیز به تعداد سپاهیان عقل، نیرو و سپاهی برای خود دارد.
⏪ این حدیث را وقتی برای غالب روانشناسان بخوانید و از آنها بپرسید که این حدیث را چگونه تبیین می کنند - فارغ از اینکه به سازه ای به نام عقل یا جهل قائل باشند یا نباشند - توضیح خاصی ارائه نمی کنند و می گویند این مدل تبیین و توضیح در هیچکدام از نظریه های شخصیت وجود ندارد ، و احتمالا خواهند گفت نهایت چیزی که می توان گفت این است که این ها صرفا یک «استعاره» هستند که برای فهم بهتر عقل و جهل در قالب یک «تمثیل» بیان شده است.
ادامه متن در کانال روانشناسی اسلامی 👇👇
🔔🔔 کانال «روانشناسی اسلامی» با موضوعات جذاب در تلگرام و ایتا 👇👇
✅ t.me/islamic_psycho
✅ eitaa.com/Islamic_psycho
📣📣📣 اگر دارید برای فطریه تان، پول سه کیلو گندم را حساب می کنید، لطفا این کار را نکنید و کمی صبر کنید، مطلب خیلی خیلی مهم روانشناختی را می خواهم به شما بگویم.
#یادداشت_۵۰
🙈🙈 ببخشید، این متن ممکن است کمی طولانی باشد، اما خواندن آن هم برای خودتان خوب است هم به احتمال زیاد، باعث بهبودی اندکی در زندگی دیگران خواهد شد. پس لطفا تا آخر بخوانید.
✅ همانطور که می دانید دادن فطریه بر هر مسلمانی - فارغ از اینکه روزه گرفته باشد با نگرفته باشد - واجب است.
و فکر می کنم که دلیل وجوب فطریه حتی بر کسانی که تعمدا هم روزه نگرفته اند، یا روزه برایشان واجب نباشد، یک امر انسانی و بشری باشد، نه یک امر دینی یا الهی
🔔🔔🔔 آخه قرار است در این روز یک پول درست و حسابی برای فقرا و مساکین جمع شود تا مرهم کوچکی باشد بر زخم های آنها.
بنابراین کمک به فقیر و مسکین امری است که مربوط به وجه انسانی و بشری و مربوط به زیست اجتماعی ما هست نه اینکه الزاما مرتبط با زیست معنوی ما باشد. و لذا بر هر مسلمانی واجب است که این کمک بشردوستانه را انجام دهد.
❗️❗️ یعنی خداوند در اینجا می گوید، اصلا فرض کنید روزه گرفتن مرا به هر دلیلی قبول ندارید، کمک کردن به فقرا را که بایستی قبول داشته باشید ، چون که این مساله جزو بدیهی ترین امور انسانی است و اگر کسی بگوید که من کمک به فقرا و مساکین را هم قبول ندارم ، احتمالا بایستی نه فقط در مسلمان بودنش ، بلکه در انسان بودنش هم شک کرد
👌👌 حالا فرض می کنیم شما قبول کردید که بایستی فطریه بدهید. دستورالعمل دین این هست که برای هر نفر مبلغ حداقل ۳ کیلو غذای غالب هر خانواده بایستی به عنوان فطریه داده شود.
اما اگر شما به دنبال این هستید که ببینید پول ۳ کیلو گندم چقدر می شود - با این فرض که شما غالبا در منزل نان خالی نمی خورید ، بلکه غذاهای دیگر مثل پلوجات و پیتزاجات و ماکارونی جات و آبگوشتی جات و از این دست غذاها می خورید - با کمال شرمندگی بابستی عرض کنم که این روزه ای که گرفتید خیلی روی شما اثر خاصی نگذاشته و تقریبا به لحاظ روانشناختی و معنوی همون آدم قبل ماه رمضان هستید. 🙈🙈
⁉️ حالا چرا این حرف رو می زنم.
⏪ اول از همه بگویم که من بحث فقهی و اخلاقی و حتی معنوی هم ندارم، بلکه صرفا بحث روانشناختی دارم.
ممکن است اگر فطریه را ۳ کیلو گندم بدهید ، به لحاظ فقهی درست باشد، اما به لحاظ روانشناختی درست نیست و یک جای کار می لنگد و درست و حسابی هم می لنگد.
📢📢 روزه به لحاظ روانشناختی بایستی حداقل دو جا اثر گذاشته باشد و اگر اثر نگذاشته باشد معلوم است یک جای کار ایراد دارد. و بر اساس همین دو اثر تا حد زیادی میشه فهمید که روزه های مان تاثیری بر خود ما داشته یا نداشته است. حالا اون دو جا رو عرض می کنم :
1⃣ وسعت و بسط وجودی :
اولین اثری که روزه بایستی بگذارد ، اثر گذاشتن روی سعه وجودی است. یعنی روزه بایستی من و شما را بزرگتر و وسیع تر کند. یعنی گرسنگی و تشنگی - همراه با توجه معنوی - بایستی من و شما را به یاد همه آدم های مشکل دار بیندازد و خیر و خوبی و رفع مشکلات را برای همه - حتی غیرمسلمان ها هم - بخواهیم. و مخصوصا با ادعیه ای که در ماه رمضان آمده، می خواهند به ما یاد بدهند که بایستی بزرگ و وسیع بشویم.
🤔🤔 ممکن است بپرسید کدام دعاها ؟
به دعاهای زیادی میشه اشاره کرد ولی من فقط به دعای خیلی مشهوری که احتمالا بارها شنیده یا خوانده اید اشاره می کنم. 👇👇
اللّٰهُمَّ أَدْخِلْ عَلَىٰ أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، اللّٰهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ، اللّٰهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جائِعٍ، اللّٰهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيانٍ، اللّٰهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدِينٍ، اللّٰهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ، اللّٰهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَرِيبٍ، اللّٰهُمَّ فُكَّ كُلَّ أَسِيرٍ، اللّٰهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ، اللّٰهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَرِيضٍ، اللّٰهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناكَ، اللّٰهُمَّ غَيِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِكَ، اللّٰهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ وَأَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ، إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ.
👆👆 ببینید در این دعاها - که به نوعی مختص ماه رمضان است - می خواهند ذهن و دل ما را وسعت دهند که به یاد همه، از جمله همه ی درگذشتکان بشر تا فقرا، گرسنگان، بی لباس ها، قرض داران، گرفتاران، غریبان، اسیران، مریضان، و همه ی مسلمین باشیم و برای همه ی آنها خیر و خوشی را از خداوند خواسته باشیم.
💓💞 یعنی فلسفه مهم رمضان، وسعت یافتن وجودی است که من حواسم به همه مخصوصا انواع گرفتاران - حتی اگر غیرمسلمان هستند - باشم.
یعنی رمضان قرار است انسان هایی را تربیت کند که دغدغه ی همه ی انسان ها را داشته باشند و قلبشان برای همه ی بشریت بتپد، نه صرفا گروه خاص و مسلک خاص و هدف خاصی
@shokoofaee
ادامه در پیام بعدی 👇👇👇
📣📣📣 یک مثال ناب برای فهم صحیح و عمیق مودت و صمیمیت
#یادداشت_۵۱
🤔🤔 من مدت ها بود که به دنبال معنا و مفهوم صمیمیت بودم و می خواستم به یک فهم بهتری از مودت و صمیمیت برسم.
تعاریفی هم که تا به حال چه در روانشناسی و چه در فرهنگ های لغت خوانده بودم، با اینکه تعاریف نسبتا خوبی بودند، اما نمی دانم چرا به من نمی چسبید و من آنها را خوب درک نمی کردم. و به تبع آن، کتاب های متعددی هم که دربارهی صمیمیت می خوندم، باز یک پرده ای بین ذهن من و مطالب آن کتاب ها بود. 😇😇
🤲🤲 اما به لطف الهی اخیرا به آیه ای در قرآن برخورد کردم که مودت و صمیمیت را با یک مثال خیلی قشنگ توضیح داده بود. من از این مثال خیلی کیف کردم و خیلی به من چسبید، و به اصطلاح روانشناسی، «تجربه ی آهان» برای من رخ داد.
⏪ این آیه بیش از اینکه بخواهد صمیمیت را بیان کند، وضعیت عدم صمیمیت را توضیح می دهد. یعنی بیان می کند که عدم صمیمیت چگونه است (که از نقطه ی مقابل عدم صمیمیت، می توان صمیمیت را استنباط کرد)
آیه ای که وضعیت عدم صمیمیت را شرح می دهد، آیه ۷۳ سوره نساء است که برای فهم بهتر ، دو آیه ی قبل از آن را هم ذکر می کنم.
1⃣7⃣ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعَاً «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آمادگى خود را حفظ كنيد و در دسته هاى متعدّد، يا بصورت دسته واحد، به سوى دشمن حركت نماييد!»
2⃣7⃣وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيدَاً «در ميان شما، افرادى هستند، كه (هم خودشان سست مىباشند، و هم) ديگران را به سستى مىكشانند پس اگر آسيبى به شما رسد گويند: «راستى خدا بر من نعمت بخشيد كه با آنان حاضر نبودم.»»
3⃣7⃣وَ لَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزَاً عَظِيمَاً «و اگر غنيمتى از جانب خدا به شما برسد، درست مثل اينكه هرگز ميان شما و آنها دوستى و مودّتى نبوده، مىگويند:«اى كاش ما هم با آنها بوديم، و به رستگارى (و پيروزى) بزرگى مىرسيديم!»»
🔔🔔 نمی دانم مفهوم صمیمیت را از آیات فوق دریافتید یا نه، ولی اگر بالفرض خوب متوجه نشدید، این ۳ آیه را چندبار بخوانید تا به عمق بینش و نگرشی که در دین نسبت به مودت وجود دارد، دست پیدا کنید.
📜📜 من بیشتر تعاریف و توضیحاتی که درباره ی صمیمیت در روانشناسی ارائه شده است، مخصوصا تعریفی که باگاروزی و مولفه های ۹ گانه ای که وی از صمیمیت زناشویی معرفی کرده است را مطالعه نموده ام، اما این تعریفی که از مودت و صمیمیت در این آیه آمده است، چیز دیگری است و خیلی تعریف دقیق، جامع و سطح بالایی است.
📝📝 و به نظرم می رسد ما معیار و تراز صمیمیت را بر اساس این سه آیه بایستی بازتعریف کنیم و در بحث مودت و صمیمیت به طور عام و همچنین به طور خاص ( از جمله مودت و صمیمیت بین زن و شوهر، و همچنین مودت نسبت به اهل بیت علیهم السلام ) این ۳ آیه، از آیات کلیدی فهم مقصود و مراد قرآن از مودت است.
🤲🤲 ان شاءالله در متن های بعدی مطالب بیشتری درباره ی این آیات عرض خواهم کرد.
✍ محمود یزدانی
✅ @shokoofaee
⁉️ آیا جمهوری اسلامی بدون الزام «حجاب اجباری» باز هم جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند ؟
#یادداشت_۵۳_بخش_اول
✅ حل و فصل مساله ی حجاب، محتاج طرح پرسش های عمیق مبنایی از نحوهی مواجهه حکومت دینی با واجبات دینی است. و یکی از این پرسش های سخت، پرسش بالاست که اگر یک روزی به هر دلیلی حجاب از حالت اجباری به حالت اختیاری تبدیل شود، آیا حکومت اسلامی، از اسلامی بودن خود ساقط می شود ؟ و آن وقت حکومت، حکومت اسلامی نخواهد بود ؟
🙈🙊 پرسش بالا پرسش خیلی سختی است، حتی طرح آن و فکر کردن به آن ، لرزه بر اندام برخی طرفداران اسلام و حکومت اسلامی خواهد انداخت و هیچگاه تفکر و تامل درباره ی سوال فوق را برنمی تابند.
☝️☝️ اما این سوال، گرچه سوال آزاردهندهای است، اما سوال نجات بخشی است. و می تواند ما را به شناخت برتر و بهتری از دین راهنمایی کند.
⏪ البته همانطور که در ابتدای بحث گفتم، سوال اصلی سوال بزرگتر و کلان تری است ؛ سوال اصلی این است : نحوه ی مواجهه حکومت دینی با واجبات دینی چگونه بایستی باشد ؟
🤔🤔 درباره ی این ۲ سوال - سوال کلان و سوال خرد - روزها و هفته ها فکر کنید. دریچه های جدیدی از دین را بر شما خواهد گشود.
این ۲ سوال، قابلیت تبدیل شدن به سوالات دیگری هم دارد، مثلا :
- شاخص اسلامی بودن یک حکومت چیست ؟
- مرز بین اسلامی بودن و اسلامی نبودن حکومت چیست ؟
- چه واجباتی از دین را حکومت دینی الا و لابد نبایستی از آن کوتاه بیاید و دربارهی چه واجباتی اجازه ی کوتاه آمدن دارد ؟
- شاخص های کوتاه آمدن حکومت اسلامی از واجبات شرعی چه چیزهایی است ؟
- وقتی حکومت اسلامی توان اجرای یک حکم شرعی را نداشته باشد، تکلیف چیست ؟
- ملاک فهم توان حکومت در اجرای احکام شرعی چیست ؟
- اگر حکومت همین فردا اعلام کند که حجاب اختیاری است، از اسلامی بودن خود خارج شده است ؟ چرا ؟ چه دلایلی وجود دارد که هویت حکومت اسلامی به الزام حجاب است ؟
- کدام احکام شرعی حکم هویت بخشی اسلامی به حکومت را دارد و کدام ها ندارد ؟ آیا حجاب جزو احکام هویت بخش اسلامی به حکومت است یا غیرمرتبط با هویت بخشی ؟
- آیا حکومت اسلامی فقط دو راه در زمینه مواجهه با حجاب دارد ؟ یعنی یا اجباری یا اختیاری ؟ حالت های سوم و چهارم و .... وجود ندارد ؟ و اگر وجود دارند، چه چیزهایی هستند ؟
- آیا درباره حجاب غیر از دوگانه مجری بودن و یا بی تفاوت بودن حکومت، می توان از مروج بودن حاکمیت بدون الزام کردن صحبت به میان آورد ؟
- آیا در برابر هر واجب شرعی، بر حکومت اسلامی واجب است که آن را تکلیف عمومی و قانونی اعلام کند ؟
🔷 اینها و ده ها پرسش دیگر لازم است که طراحی شود تا بتوان به یک راه حل خردمندانه تری در مواجهه با موضوع حجاب در جامعه برسیم، وگرنه استمساک به اینکه حجاب حکم الهی در شرع ، و قانون کشور ایران است، اگر کارایی داشت، وضعیت اینگونه نبود.
🤲 ان شاءالله در بخش های بعدی به اهمیت طراحی و پاسخگویی به این سوالات بنیادین خواهیم پرداخت.
✍ محمود یزدانی
@shokoofaee
✅ «ایران مال» نماد و نمونه مدیریت ایرانی است. هم جای تحسین کردن دارد و هم جای تاسف دارد.
✍ محمود یزدانی
#یادداشت_۵۴
#خاطرات_من_از_ایران
#خاطره_دوم
🔴 تابستان امسال برای انجام کاری در تهران، همراه با خانواده منزل یکی از دوستان تهرانی رفتیم.
یکی از روزها خانم دوستم پیشنهاد دادند که برویم «ایران مال»
من خودم خیلی اهل رفتن بازار نیستم ولی خیلی از ایران مال تعریف کردند و ما هم مجاب شدیم که برویم.
خلاصه رفتیم «ایران مال» رو دیدیم و چه خوب شد که رفتیم و دیدیم.
😳😔من چند ساعتی که در «ایران مال» بودم یکسره هم آفرین و تحسین می کردم و هم حرص و جوش و تاسف می خوردم. یعنی همزمان این دو تا احساس در من بود.
نمیدانم از «ایران مال» اطلاعاتی دارید یا نه ولی پیشنهاد می کنم که یک جستجویی در اینترنت درباره ایران مال بزنید و اگر تهران رفتید، حتما و حتما سری به ایران مال بزنید
❗️ایران مال بزرگترین بازار تجاری خاورمیانه و جزو ۵ بازار بزرگ دنیاست( بنا بر برخی منابع بزرگترین بازار تجاری دنیاست)
اما ایران مال صرفا یک مجموعه تجاری نیست، بلکه یک مجموعه فرهنگی است. از نمونه سازی باغ های زیبای ایرانی تا راسته بازارهایی با معماری های سنتی ایرانی - اسلامی و همچنین راسته بازارهایی با معماری اروپایی و تا کتابخانه جندی شاپور آن، و تا دهها و دهها جلوه ی زیبا و تحسین برانگیز آن.
⏪ من کاری به سرمایهگذاران و مسائل آن ندارم، ضمن اینکه خبر هم ندارم چه خبرهایی بوده و هست، اما همینکه توانسته اند این چنین مجموعهای را طراحی کنند، خود انجام همین پروژه با این ابعاد وسیع و چندبعدی نشان از هوش و فراست بالا، کار تیمی متخصصان گوناگون در ذیل یک پروژه، طراحی های پیچیده و همچنین مدیریت قوی برای انجام این ابرپروژه است.
👏👏وسعت دیدی که در طراحان این پروژه بوده است که صرفا نگاه تجاری به این مجموعه نداشته باشند و نگاه های فرهنگی و اجتماعی را نیز لحاظ کنند از یک طرف، و دقت و ظرافتی که در طراحی و اجرا داشته اند، بطوریکه سعی کرده اند همه چیز را از مواد و مصالح گرفته تا نقش و نگارها درجه یک باشد، جای تحسین فراوان دارد و شاید بتوان آن را یکی از افتخارات ایران دانست.
😢 اما همه ی این ها به کنار که هنوز جای تعریف و تحسین بیشتر و فراوان تری دارد، اما صد حیف و هزاران حیف که این مجموعه رونق چندانی ندارد، که اگر این بی رونقی ادامه پیدا کند، منجر به شکست این پروژه خواهد شد که خبر تاسف باری خواهد بود. و باز هم بگذریم که خود مدیریت داخلی این مجموعه در رونق بخشی آن، می توانستند طرح های بهتری را اجرا کنند، اما رونق بخشی یک مجموعه در این حد و اندازه - که ارزش آن را دارد نگاه کلان ملی به این مجموعه بوجود آید- ضعف و نقصی است که در مدیریت ایرانی سال های سال است وجود دارد و شاید بیشترین ضربه ای که کشور می خورد از همین ناحیه است
🔔ابرپروژه های این چنینی در دو سطح بایستی تحلیل شوند :
1⃣ در سطح طراحی و اجرا
2⃣ در سطح رونق بخشی
👇👇
1⃣ در سطح طراحی و اجرا :
وقتی صحبت از صرفا طراحی و اجرا هست، ابرپروژه هایی همچون ایران مال و حتی بالاتر از آن به راحتی توسط هوش و دانش و مدیریت ایرانی قابل اجرا هست. هر چند بحث طراحی و اجرا نیز کار سختی هست، اما بالاخره قابل اجرا هست.
2⃣ در سطح رونق بخشی :
سطح رونق بخشی فراتر از سطح طراحی و اجرا هست و یک امر فرابخشی است. یعنی مجموعهای از سازمان ها و نهادها بایستی دور هم جمع شوند تا یک پروژه ای رونق بگیرد.
ایران مال از آن دست پروژه هایی است که بحث رونق بخشی آن صرفا به مدیریت ایران مال برنمی گردد بلکه به هماهنگی چندین سازمان و نهاد دولتی و غیردولتی برمیگردد و چون در ایران سازمان ها بیشتر از اینکه رفیق هم باشند، بیگانه از هم هستند و گاها رقیب هم هستند ( و در برخی موارد دشمن هم هستند ) ، لذا غالب سازمان ها و وزارتخانه های ایرانی متخصص خنثی سازی تلاش های دیگران هستند.
در این بیگانگی ها، رقابت ها و تخاصم ها، چون هر سازمان و اداره ای می خواهد همه چیز به اسم خودش تمام شود و همه چیز در اختیار خودش باشد، فلذا تفکر « دیگی که واسه من نجوشه، سر سگ توش بجوشه » تفکر رایج میان سازمانها و نهادهای دولتی و غیردولتی در ایران است و لذا ایران مال چون در دیگ برخی سازمان ها نیست و برای آنها نمی جوشد، اصلا برایشان مهم نیست که این سرمایه ی عظیم و این ابرپروژه رونق داشته باشد یا نه، و فکر نمی کنند که ایران مال، قبل از اینکه به فرد یا نهاد خاصی تعلق داشته باشد، سرمایه این مرز و بوم است و لذا همه موظفند کمک کنند که این مجموعه رونق پیدا کند.
🤲 به امید رونق بخشی این ابرپروژه آبرومند ایرانی
@shokoofaee
ادامه متن 👇👇
🏴 فوت مهسا؛ مرگ خردورزی
#یادداشت_۵۶
فوت «مهسا امینی» نمادی از مرگ خردورزی در بخش عظیمی از نظام حکمرانی ایران است.
مدت زمان خیلی زیادی است که این جمله ی مرحوم حضرت امام خمینی «ره» مدام در ذهنم تکرار می شود :
« نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد »
و حالا می بینیم چقدر نااهل و نامحرم در نظام حکمرانی ایران زیاد شده اند.
دوستی داشتم که چند سال پیش به طنز می گفت که چهل سال است مسئولین می خواهند این انقلاب را ساقط کنند، اما مردم نمی گذارند.
اما حالا گویا این دسته از مسئولین دارند موفق می شوند و مردم هم دارند در برابر آنها کم می آورند.
ای کاش جهاد تبیینی برای شناسایی و رسواسازی این مسئولین نااهل و نامحرم شکل می گرفت تا کار به آتش گرفتن تر و خشک این نظام نرسد.
روزهای سخت تری هم این نظام و هم این ملت در پیش دارند.
خداوند عاقبت این ملت را با این دسته از مسئولین نابخرد و جاهل ختم بخیر گرداند. و به همه ما کمک کند و بفهماند و توان بدهد که بدانیم در این شرایط چه کنیم و چگونه این نااهلان و نامحرمان را رسوا کنیم.
✍ محمود یزدانی
@shokoofaee
❗️❗️❗️تلنگرهای فوت مهسا برای دوست داران اسلام و انقلاب و ایران
#یادداشت_۵۷
🔔🔔 من آدم سیاسی نیستم و تا به حال وارد هیچ دسته و گروه سیاسی هم نشدم، و تنها دغدغه اسلام و انقلاب و ایران را دارم، ولی با اندک فهم اجتماعی که دارم، عرض می کنم مرگ «مهسا امینی» زلزله ای در آبرو و اعتبار جمهوری اسلامی بود.
⏪ همین تک حادثه - که ظاهرا تعمدی هم در کار نبوده - خطرناک تر از حادثه کهریزک ۸۸ ، آبان ۹۸ ، سقوط هواپیمای اوکراینی و برخی حوادث مشابه بود که مردم را در مقابل نظام قرار داد.
این حادثه نشان از خشم عمیق مردم از افراط گرایی حکومتی در زمینهی اعمال حجاب است که سایر خشم ها و نارضایتی های مردم را فعال کرده است.
✔️ برخی تحلیل می کنند که پلیس که باعث مرگ وی نشده است . همه این ها قبول، اما این حادثه صرفا ماشه چکان بروز خشم عظیم فروخورده مردم از بخشی از حاکمیت و نحوه حکمرانی است.
🤔🤔 نمی دانم برخی مسئولین و تحلیل گران که می خواهند همه چیز را تا حد یک توطئه خارجی و یا سوءاستفاده چند فرصت طلب داخلی تقلیل دهند، از این همه خشم انباشته مردم از برخی افراط گری ها و سوءعملکردهای حاکمیت خبر دار هستند یا نه ؟ و آیا می خواهند این خشم و نارضایتی را ببینند و درمانی برای آن پیدا کنند یا نه ؟
📣📣 حوادث اعتراضات در بیمارستان کسری، و تظاهرات در سقز و سنندج و شعارها و توهین های که صورت گرفت، همه و همه گویای این واقعیت هستند که این واقعه را نبایستی دست کم بگیریم و در حد سوءاستفاده چند عنصر فرصت طلب تقلیل دهیم.
📈📈 من فردا روزی را در آینده نظام جمهوری اسلامی می بینم که مسئولین آن روز، از خداشون هست و آرزوی شان هست که حجاب بخش زیادی از دختران جوان جامعه فردا، در حد حجاب مهسا امینی - با تمام کاستی هایش - باشد. چرا که کار از بدحجابی به بی حجابی و برهنگی خواهد رسید.
⬛️ ما با افراط گری ها و نابخردی های مان در زمینه حجاب کار را بسیار بسیار سخت تر کردیم، و از این به بعد ترغیب مردم برای حجاب دهها برابر سخت تر از زمان قبل از فوت مهسا امینی شده است.
با افراط گری های عده ای نابخرد و جاهل در حکومت، حجاب از یک امر دینی به یک امر سیاسی تبدیل شده است و برای عده زیادی بدحجابی و بی حجابی نماد مخالفت ورزی با حکومت شده است. بطوریکه در مراسم تشییع جنازه و یا در تظاهرات، و یا به نشانه همدردی، و همچنین به نشانه اعتراض، کشف حجاب می کنند. این افراط گری های عده ای مسئول و مجری جاهل، حتی حفظ حجاب را برای محجبه ها نیز سخت تر کرده است، چون با سیاسی شدن حجاب، عده ی زیادی فکر می کنند که هر کس محجبه است حتما طرفدار نظام و تاییدکننده کارهای نظام است، و لذا از این بعد کار برای محجبه ها هم سخت تر می شود.
📢📢 سخن از فوت مهسا امینی ندای وامهسا کردن و فاجعه سازی و بزرگنمایی یک موضوع کوچک نیست - هر چند مرگ یک هموطن برای همه ما دردآور و ناراحت کننده است - بلکه ندای واعقلا ، و واانقلابا و واسلاما سر دادن است که خردورزی در حکمرانی به کجا رفت ؟ و اعتبار و آبروی انقلاب دارد از دست می رود!!!
سخن از حفظ حیثیت انقلاب است که توسط عده ای افراطی دارد به باد می رود. سخن از نابخردی برخی مسئولین است که چپ و راست با کارهایشان دارند مردم عادی را تبدیل به مخالف انقلاب و انقلاب گریز و اسلام گریز می کنند.
⚫️ من معتقدم نه آمریکا و نه اسرائیل و نه هیچ کشور دیگری با هر حربه ای توان ساقط کردن این انقلاب را ندارند، اما برخی مسئولین و برخی نهادها و سازمان های همین نظام - اگر جلوی شان گرفته نشود - آخرش این حکومت را - که چه خون های پاکی برای آن ریخته شده است - به زمین خواهند زد.
❗️برخی مسئولین در جمهوری اسلامی در بدنه نظام رخنه کرده اند که متخصص بحران سازی هستند و قادرند مشکلات کوچک را تبدیل به بحران های امنیتی و بین المللی برای جمهوری اسلامی نمایند که این نظام تا سالها با آن دست و پنجه نرم خواهد کرد و از شر آن خلاص نخواهد شد.
❗️❗️با توجه به این خشم و نارضایتی انباشته شده مردم - که بالاترین میزان از ابتدای انقلاب تا این زمان است - چند نابخردی، افراط گری و سوءتدبیر دیگر مسئولین برای روشن کردن فتنه ای بزرگ کفایت می کند که بعید می دانم به راحتی موارد قبلی به اتمام برسد. هر چند موارد قبلی هم حل و فصل نشد و صرفا تبدیل به آتشی زیر خاکستر گردید.
🤲🤲خداوند عاقبت این ملت را به حرمت خون شهدا ختم بخیر گرداند.
✍ محمود یزدانی
✅ @shokoofaee
✅ «دوستی به مثابه جهان بینی»
#یادداشت_۵۹
معرفی یک کتاب فوقالعاده خوب :
👆👆 عنوان فوق، عنوان یک کتابی است که خیلی از خواندش لذت بردم. در حقیقت قبل از اینکه این کتاب را بخوانم درباره دوستی و صمیمیت به نتایجی رسیده بودم که بحث دوستی و صمیمیت یکی از کلیدیترین و یا شاید کلیدیترین بحث دین است. اما این کتاب خیلی به خوبی آنچه را که مدنظر داشتم را تایید می کرد.
⏪ مولف و گردآورنده این کتاب، آقای دکتر محمدجعفر امیرمحلاتی است. ایشان - که فعلا در شیراز به تحقیق و ترویج مباحث صلح و دوستی مشغول هستند - قبلا یک دیپلمات بوده و از سال ۶۷ تا سال ۶۸ نماینده ایران در سازمان ملل بوده است. دارای دکتری مطالعات اسلامی و سابقه سالها تدریس در دانشگاه های آمریکا را داشته اند.
به دلیل پیشینه شغلی مولف، این کتاب موضوع دوستی را فراتر از مباحث درون دینی به بحث گذاشته است و نگاه بین الادیانی، بین فرهنگی و بین المللی به این مقوله داشته است.
🔴 این کتاب دارای ۱۸ مقاله در ۴ بخش است. ۳ تا از این مقالات - که به نظرم جزو برترین مقالات نیز می باشد - نگاشته خود آقای دکتر امیرمحلاتی است و ۱۵ مقاله دیگر از نویسندگان مختلف قدیم و جدید ، مسلمان و غیرمسلمان در باب دوستی است. همین تنوع نویسندگان و وسعت دیدگاه ها یکی از نقاط قوت این کتاب است که من در کمتر کتابی آن را مشاهده کرده ام.
🔷 ۴ بخش کتاب عبارتند از :
بخش اول : دوستی در ساحت زندگی معنوی جهان
بخش دوم : دوستی در روابط بین فرهنگ ها، ملل و تمدن
بخش سوم : دوستی در متون پیشین
بخش چهارم : تاریخ سیر اندیشه دوستی در تمدن اسلامی
👌👌 در میان کتاب هایی که من تا به حال در موضوع دوستی و صمیمیت خوانده ام ، هیچ کتابی به اندازه این کتاب از «عمق» و «گستردگی» لازم برخوردار نبودند.
«عمیق» از این جهت که خیلی به مبناها و زیربناهای این بحث پرداخته است.
«گسترده» از این جهت که خیلی به توسعه و امتداد بحث دوستی توجه داشته است.
🔔🔔 من قبلا کتاب «دیگردوستی موثر» اثر «پیتر سینگر» فیلسوف آمریکایی را در همین کانال معرفی کرده بودم. اما کتاب «دوستی به مثابه جهان بینی» از کتاب مذکور عمیق تر و بنیادی تر و گسترده تر است، هر چند کتاب دیگردوستی موثر موضوع اش بیشتر کمک و یاری رسانی موثر است
💹 در پایان عرض می کنم با توجه به شرایط کشور ما نیاز داریم تا می توانیم موضوع دوستی و صمیمیت را برجسته و ترویج نماییم. بنابراین حتما توصیه می کنم این کتاب را مطالعه کنید.
✍ محمود یزدانی
✅ @shokoofaee
✅ وحدت حوزه و دانشگاه ؛ کجای مسیر هستیم ؟ و چرا خیلی کند پیش می رویم؟
#یادداشت_۶۰
به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه
✍ محمود یزدانی
🙈🙈 بیش از ۴۰ سال است که از ایده وحدت حوزه و دانشگاه می گذرد. صدها نشست و طرح و ایده در این زمینه داده شده است، اما آنچه که در عمل رخ داده است، بسیار کم است.
هنوز که هنوز است هر دوی این مراکز کار چندانی با هم ندارند و کار خودشان را انجام می دهند.
تحلیل های زیادی نیز در این باره صورت گرفته است.
من هم تحلیل خودم را ارائه می کنم و به یک راهکار اشاره خواهم کرد.
1⃣ حوزه و دانشگاه در هیچ چیزی وحدت نداشته باشند، در یک چیز بیشترین وحدت را دارند : هر دو از جامعه دورند.
هم مباحث حوزه از نیازهای جامعه دور است و هم مباحث دانشگاه
2⃣ تا زمانی که حوزه و دانشگاه نتوانند روی یک چیز به وحدت برسند، این جدایی شان کماکان ادامه دارد.
حل مساله های جامعه مهمترین نقطه وحدت حوزه و دانشگاه می تواند باشد که فعلا دغدغه هیچکدام از آنها به صورت جدی نیست.
هر دو نهاد مهمترین دغدغه شان تربیت یکسری دانش آموخته است. حالا این دانش آموختگان به چه کاری بخواهند بیایند - مخصوصا در علوم انسانی - خیلی برایشان مهم نیست
3⃣ هر دو نهاد اشکالات مهم هویتی و شخصیتی دارند.
اگر با زبان روانشناسی و البته با کمی طنز بخواهم بگویم، حوزه دچار اختلال شخصیت اسکیزوئید و دانشگاه دچار اختلال شخصیت وابسته است.
حوزه در گذشته خودش مانده و توان ارتباط برقرار کردن با زمان حاضر را ندارد و دانشگاه نیز به دلیل اینکه از دنیای غرب کپی برداری شده است، وابسته به علوم غربی است و هنوز دانشگاه و اساتید دانشگاهی به خوباوری نرسیده اند.
حال فرض کنید دو شخصیت اسکیزوئید و وابسته بخواهند با هم همکار شوند. نتیجه از قبل واضح و تا حد زیادی خنده دار است.
4⃣ اشکالات متعددی نیز در نوع علوم این دو نهاد است.
غالب علوم در سیر تکاملی خود، سه سطح دانش دائره المعارفی ، دانش متظومه ای ( سیستمی )، و دانش راهبردی (استراتژیک) را طی می کنند و به بلوغ می رسند.
دانش های حوزوی غالبا در سطح دانش های دائره المعارفی مانده اند. و بخش کمی از آنها وارد دانش های منظومه ای (سیستمی) شده اند.
دانش های دانشگاهی در ایران با خوش بینی زیاد نیز غالبا در سطح دانش های منظومه ای ( سیستمی) مانده اند.
تمام دانش ها تا به سطح دانش راهبردی ( استراتژیک ) نرسند، توان حل مساله های اجتماعی را ندارند. فلذا علوم رایج در ایران - چه علوم انسانی و چه علوم اسلامی - هنوز به بلوغ خود نرسیده اند فلذا هر دو در حل معضلات اجتماعی ناتوان هستند.
5⃣ با این پاردایمی که فعلا بر هر دو نهاد حاکم است و مهمتر از آن پاردایمی که بر سیاست گذاری علمی کشور حاکم است، من تا دهها سال دیگر هیچ چشم انداز روشنی در وحدت حوزه و دانشگاه نمی بینم
✅ @shokoofaee
ادامهی مطلب در متن بعدی 👇👇👇
هدایت شده از روانشناسی اسلامی
📣📣📣 اسلامی سازی علوم انسانی یا اسلامی سازی علوم حوزوی : کدامیک اولویت دارند؟
#یادداشت_۱۰
✍ محمود یزدانی
✅ ۱۲ دی ماه سالروز رحلت حضرت علامه مصباح یزدی(ره) را به عنوان روز علوم انسانی اسلامی تعیین کرده اند.
من در عین حال که با پروژه علوم انسانی اسلامی موافق هستم، اما این طرح و پروژه را تا حد زیادی ناموفق و ابتر می بینم و معتقدم ما در نگاه کلان چندان راه به جایی نخواهیم برد.
⏪ علتش این است که ما مسیر را داریم اشتباه می رویم. و لازم است قبل از اینکه سراغ علوم انسانی دانشگاه ها برویم، و آنها را اسلامی کنیم، بایستی سراغ علوم حوزوی می رفتیم و ابتدا آنها را اسلامی می کردیم.
😳😳😳 شاید اسلامی سازی علوم حوزوی را برای اولین بار شنیده باشید و متعجب شوید که مگر علوم حوزوی ما اسلامی نیست که بخواهیم آن را اسلامی کنیم.
❇️ پیش فرض تمام کسانی که سراغ اسلامی سازی علوم انسانی می روند این است که علوم حوزوی مانند فقه و تفسیر و کلام و ... اسلامی است، فلذا لازم است علوم انسانی مانند روانشناسی ، جامعه شناسی ، علوم سیاسی و ... نیز اسلامی شوند.
اما من معتقدم همین پیش فرض - که نقدهای زیادی به آن وارد است - منشأ بزرگترین اشتباهات و خطاهای ما در این سده های اخیر است.
❗️❗️❗️من معتقدم علوم حوزوی ما اسلامی نیست و بزرگترین نقص ما همین اسلامی نبودن علوم حوزوی است.
البته من با نگاه فازی به علوم حوزوی نگاه می کنم و وقتی می گویم علوم حوزوی ما اسلامی نیست، نگاه صفر و یک ندارم، بلکه معتقدم علوم حوزوی ما شبه اسلامی یا نیمه اسلامی و یا تا حدی اسلامی هستند. و تا ما نتوانیم علوم حوزوی را بقدر کفایت اسلامی کنیم، به طریق اولی پروژه علوم انسانی اسلامی از پیش ابتر و ناموفق است.
🔴 علت اینکه می گویم این پروژه ابتر است، به این دلیل است که ما در طول قرن ها نتوانسته ایم مدلی از علم اسلامی حتی در حوزه های علمیه خودمان ایجاد کنیم که مطلوب اسلام بوده و شاخصه های علم اسلامی را داشته باشد، و چون نتوانسته ایم و مدلی ایجاد نکرده ایم، آن وقت بر اساس چه الگویی می خواهیم برویم علوم انسانی خودمان را اسلامی کنیم؟.
وقتی فقه ما نیمه اسلامی یا تا حدی اسلامی است، و اسلامی به معنای کافی نیست، آن وقت چگونه و بر چه اساس چه مدلی می خواهیم فی المثل روانشناسی اسلامی ایجاد کنیم ؟
ادامهی مطلب در متن بعدی 👇👇👇
📣📣📣 مشکل ما ایرانی ها نه «داخلی» است، نه «خارجی» است، بلکه «مالشی» است. غالب ایرانیان اهل «مالیدن» و «مالوندن» هستند.
✍ محمود یزدانی
#یادداشت_۶۱
#قسمت_اول
🤔🤔 من درباره جامعه خودمان هم به لحاظ جامعه شناختی و هم به لحاظ روانشناختی خیلی فکر می کنم. و اخیرا به یک فهم جالبی رسیدم. البته وقتی بعدا نگاه کردم، دیدم غیر از من خیلی ها هم به این مساله اشاره کرده بودند ولی برای خود من، چون خودم به این نتیجه رسیده بودم، برای خودم خیلی جالب بود گویی که به یک بینش و نگرش تازه ای رسیده ام.
❇️ من به ریشه های مشکلات اجتماعی که دقت می کردم و دنبال این بودم که چرا ایران این همه مشکلات دارد، می خواستم بفهمم که غالب ایرانی ها - فارغ از نقش ها، جایگاه ها، و کارهای مختلفشان - وجه مشترک یا وجه غالب شباهت هاشون چی هست ؟
یعنی ایرانی ها با تمام تنوعاتی که دارند، در چه چیزهایی بیشترین شباهت ها را دارند.
📶 وقتی از مولفه های ظاهری همچون زبان، دین، نژاد و ... گذر کردم و به مولفههای پنهان تر پرداختم، دیدم «مالیدن» و «مالوندن» فراگیرترین خصوصیت مشترک منفی ما ایرانی هاست. یعنی غالب ایرانی کار اصلی شان «مالشگری» است. و دیدم این صفت هم در من و همسرم وجود دارد، هم در بچه های من هست، هم تو اطرافیان خودم فراوان دیدم، و هم وقتی گسترده تر نگاه کردم دیدم در مدارس و دانشگاه ها و حوزه های علمیه و ادارات و مساجد و هیئت ها و کارخانجات و بازار و .... و تا خیل عظیمی از مسئولان به وفور وجود دارد. و اگر بخواهم این مساله را انتزاع و تعمیم دهم، آن را وارد مقوله فرهنگ می کنم و به عنوان یکی از عناصر کلیدی فرهنگ ایرانی معرفی می کنم و با شواهد زیادی می گویم که فرهنگ ایرانی، «فرهنگ مالشگری» است.
🙈🙈 یعنی بر خلاف برخی ها که می گویند فرهنگ ایرانی ها، دینی یا اسلامی است، من می گویم ایرانیان فرهنگ مالشگری دارند و بر اساس همین فرهنگ مالشگری سراغ اسلام رفته اند و فرهنگ شان را اسلام مالی کرده اند.
⏪ من البته مطالعات میان فرهنگی نداشته ام که ببینیم فرهنگ های دیگر چگونه اند ولی به جد معتقدم که کشورهای پیشرفته دنیا، قطع و یقین فعلا فرهنگ مالشگری ندارند و یا اگر دارند در حد خیلی کمی است.
ادامهی مطلب در متن بعدی 👇👇👇
📣📣📣 بچههای ژاپنی اسلامی تر از بچههای ایرانی تربیت می شوند.
#یادداشت_۶۲
🤔🤔 یادم نیست در کجا خواندم که ژاپنیها برای مدارس مقطع ابتدایی ۴ هدف بیشتر ندارند. و غالب فعالیتها و برنامههای مدارس ابتدایی را برای دست یابی به این ۴ هدف طراحی میکنند.
آن ۴ هدف عبارتند از :
1⃣ بچه ها خودشان را دوست داشته باشند.
2⃣ بچه ها همکلاسی های خودشان را دوست داشته باشند.
3⃣ بچه ها کشورشان را دوست داشته باشند.
4⃣ در مدرسه به بچه ها حسابی خوش بگذرد.
⏪ حالا این ۴ هدف ژاپنی ها را با حدود ۹۸ هدفی که آموزش و پرورش ایران برای مدارس تنظیم کرده است، خودتان مقایسه کنید. ( من هیچی نمی گویم چون وقتی درباره اش فکر میکنم، حرصم درمیاد)
✅ مضمون این ۴ هدف به دو موضوع محبت ( صمیمیت) و شادمانی قابل کاهش است.
اگر احتمالا بپرسید پس آموزش ریاضی و علوم و دیکته و ... چه می شود، مدیران و معلمان ژاپنی با خنده جواب می دهند که اونها اصلا مهم نیست و در فضای صمیمیت و شادمانی به راحتی به آنها دست پیدا خواهیم کرد.
😩😭 حال در مدارس ایران چیزی که اهمیت ندارد، صمیمیت و شادمانی است.
بگذارید از تجربه خودم بگویم.
من در دهه شصت که مدرسه می رفتم یکی از چیزهایی که معلمان از مبصرها می خواستند، لیست بدان/خوبان بود. یعنی کار مبصر کلاس غیر از قلدری هابی که داشت، تهیه این لیست و گزارش به معلم بود. یعنی اگر سر کلاس و قبل از آمدن معلم کمی با دیگران صحبت می کردیم، حزو «بدان» کلاس بودیم و مبصر به راحتی اسم ما را جزو بدان می نوشت، و ما در آن سن و سال یکی از دغدغه هایمان این بود که جزو لیست خوبان باشیم.
اون سالها به راحتی با قراردادن بچه ها روبروی بچه ها بین ما تنش و دشمنی ایجاد می کردند.
😖😣 اما شاید بگویید این قضیه مربوط به سالها قبل است و مدارس ما خیلی پیشرفت کرده اند
باز هم از تجربه شخصی برایتان بگویم.
فرزند دوم من پسر ۹ ساله ای است که امسال کلاس سوم است. همان روز اول که مدرسه رفته بود ، بعنوان مبصر به مدت یک هفته انتخاب شده بود و اولین چیزی که معلمش از پسرم خواسته بود این بود که لیست بدان/خوبان کلاس را برایش بنویسد.
😔😔 می بینید قصه دهه شصت ۱۳۰۰ با دهه اول ۱۴۰۰ چندان فرقی نکرده است و پس از گذشت ۴۰ سال ما اصلا برنامه ای مبنی بر صمیمیت بچه ها با هم و شادمانی در مدرسه نداریم.
تمام دغدغه های معلمان و والدین شده مشق و امتحان و نمره و ...
🔔🔔 هدف مهم دیگر ژاپنی ها، ایجاد ژاپن دوستی در میان بچه هایشان است. میهن دوستی پایه و اساس پیشرفت هر کشوری است. اما اینجا هنوز ما در تعارض بین میهن دوستی و اسلام دوستی هستیم و در این تعارض نه میهن دوستی شکل می گیرد نه اسلام دوستی. و حال آنکه حضرت علی (ع) می فرماید: «عَمُرَتِ البُلدانُ بِحُبِّ الأوطانِ» «كشورها با ميهن دوستى آباد شده اند»
✈️✈️ حال نگاه کنید که خیلی عظیمی از ایرانی ها میل به مهاجرت دارند. و فکر نکنید که فقط مهاجران یا کسانی که میل به مهاجرت از ایران دارند، مشکل در وطن دوستی دارند، بلکه مشکل در وطن دوستی مسئولین است که این وضعیت را برای مردم بوجود آورده اند.
🙋♂🙋♀ هدف چهارم که ایجاد فضای شادمانی در مدرسه است، عامل مهم در حفظ صمیمیت و بالارفتن میل به یادگیری و ماندگاری در مدرسه است، یعنی برخلاف آنچه که در مدارس ایران رواج دارد که زنگ آخر به مثابه زنگ آزادی از زندان مدرسه است، زنگ آخر برای بچه های ژاپنی زنگ فرار از مدرسه نیست.
❗️❗️❗️در پایان سه نکته میخواستم عرض کنم :
۱- در بحث اعتراضات و اغتشاشات سراغ همه عوامل داخلی و خارجی رفتند الا آموزش و پرورش؛ به نظر من آموزش و پرورش ایران بزرگترین مقصر وضع موجود در جامعه است که در هیچ نقص و کاستی یقه آن گرفته نمی شود. آموزش و پرورش ایران بچه هایی را تربیت می کند که غالبا خودشان را دوست ندارند، همکلاسی هایشان را دوست ندارند، کشورشان را دوست ندارند و شاد و خندان هم نیستند. و همه اینها رویهمرفته منجر به تربیت آدم های مستعد نارضایتی، پرتوقعی، خشونت و ضعف در رواداری و تحمل «دیگری» می شود.
۲- من در مشاوره هایم با زوجین و والدین از این ۴ هدف مهم ژاپنی ها خیلی استفاده می کنم و به والدین و زوجین می گویم که همین ۴ هدف ژاپنی ها در خانواده ها نیز بایستی باشد و والدین خوب ۴ هدف مهم در زندگی خانوادگی دارند :
1⃣ کاری میکنند که بچه ها، خودشان را دوست داشته باشند
2⃣ کاری میکنند که بچه ها، برادر و خواهرهایشان را دوست داشته باشند
3⃣ کاری میکنند که بچه ها، فامیل خودشان را دوست داشته باشند
4⃣ کاری میکنند که در خانه به بچه هایشان حسابی خوش بگذرد.
۳- وقتی میگوییم ژاپنیها اسلامی تر تربیت می شوند، به معنای مسلمان تر شدن نیست، بلکه به این معناست که به آنچه که مورد تایید اسلام است، بیشتر و بهتر عمل میکنند، و بالطبع به پیشرفتهای بیشتری هم میرسند.
✍ محمود یزدانی
✅ @shokoofaee
👏👏😄😄 خوش به حال ما مردان بخاطر وجود زنان
#یادداشت_۶۳
✅ در حدیث از امام صادق (ع) است که فرموده اند : «أكثَرُ الخَيرِ فِي النِّساءِ »«بيشتر خوبى ها در زنان است»
📝 درباره ریشه لغوی نساء بین لغت شناسان تفاوت آراء وجود دارد که من به ۳ دیدگاه - البته نه به روش انتخابی بلکه به روش استکمالی - اشاره می کنم.
1⃣ برخی ریشه آن را از نسی به معنی کسی که کارش نسیه دادن است می دانند.
و از اینرو می گویند زنان مانند تاجرانی هستند که با مشتری خود راه می آیند و جنسشان را نسیه می دهند تا کار مشتری شان راه بیفتد. و این نسیه دادن شان بعلت مهربانی و مهرورزی شان است که «دیگری» برای شان مهمتر است از آنچه که خودشان دارند.
2⃣ برخی باز در همین ریشه نسی آن را نه به معنی نسیه کار بلکه به معنی کثیرالنسیان یا بسیار فراموشکار می دانند.
اگر این معنای دوم را بخواهیم بجای اینکه بجای معنای اول بگیریم، در ادامه معنای اول بگیریم و هر دو معنا را قبول کنیم به این معنا می شوند که زنان تاجرانی هستند که جنسشان را به خاطر انسان دوستی شان نسیه می دهند و از آن طرف بخاطر فراموشکاری زیادشان ، یادشان می رود که آنچه را که نسیه داده بودند ، وجه یا عوض آن را مطالبه کنند.
3⃣ برخی ریشه نساء را با ریشه انسان هم ریشه می دانند و از انس دانسته که به معنای انس و خودمانی شدن با دیگری می دانند.
باز هم اگر بجای اینکه نخواهیم این معنای سوم را به جای دو معنای دیگر در نظر بگیریم، و تکمیل کننده و متمم آن دو معنا بدانیم اینگونه می شود که زنان به دلیل اینکه آنچه را که دارند، نسیه می دهند و بعد هم یادشان می رود که مطالبه کنند فلذا خیلی راحت میشه با اونها مانوس شد و برای دیگران انس و الفت می آورند.
❇️ حال با لحاظ این سه معنا در کنار هم ، حدیث «أكثَرُ الخَيرِ فِي النِّساءِ » تا حدی بهتر فهمیده می شود که زنان بیشترین خیر را به جامعه می رسانند، چون هم داوطلبانه خیررسانی می کنند و گرچه ممکن است اولش کمی چرتکه بیندازند، ولی بعد یادشان می رود و باز دوباره و چندباره خیررسانی می کنند و باز تمام چرتکه هایشان یادشان می رود. فلذا خیلی راحت میشه با اونها مانوس شد.
⏪ با لحاظ این سه معنا در کنار هم، زنان تاجران و توزیع کنندگان خیر در جامعه هستند که هم نسیه کار هستند و هم بسیار فراموشکار هستند و خیرشان را با کمترین توقع در جامعه پخش و گسترش می دهند.
😞 😞 من از طرف خودم به همه زنان عرض می کنم ما مردان را ببخشید که در برابر خوبی های زیاد شما قدرشناس نیستیم و هر چقدر شما اهل حساب و کتاب نیستید، ما مردان اهل حساب و کتاب هستیم.
🙈😞 و باز ما مردان را ببخشید که از این دو ویژگی نسیه کاری و فراموشکاری شما سوءاستفاده زیادی می کنیم.
🤔🤔 نمی دانم شاید خداوند شماها را روی زمین آورده تا ما از شما انسانیت را یاد بگیریم.
✍ محمود یزدانی
✅ @shokoofaee
📣📣📣 «من منجی کوچک ام، پس هستم»
#یادداشت_۶۴
⏪ از آن زمانی که رنه دکارت فرانسوی آن جمله مشهورش را بیان کرد که «من می اندیشم، پس هستم»، این جمله با تعبیرات و تغییرات مختلفی بیان شده است. در زمان شاه، آن هنگام که تازه تولید پیکان شروع شده بود، به طنز برخی که صاحب پیکان شده بودند، می گفتند : «من پیکان دارم، پس هستم»، اما اگر امروزه کسی بگوید «من پیکان دارم، پس هستم» با طنز و یا تمسخر به او می گویند : «مطمئن هستی که هستی؟ مطمئنی که وجود داری ؟»
اما همه این جملات بیانگر تمایل به تحقق یک کنش (رفتار) یا نحوه وجود هست که فرد بواسطه آن کنش یا نحوه وجود، «احساس وجود» می کند.
❇️ در روان ما انسان ها گویی میلی است که می خواهد ما بروز و ظهور داشته باشیم. می خواهد ما «احساس وجود» کنیم و بدانیم و بشناسانیم که «من هستم». و برای اینکه به خودمان ثابت شود که «من هستم» ، دست به کارهایی می زنیم که تاییدکننده این باشد که براستی در این جهان هستی «من هستم».
شاید همه کارهایی که می کنیم، درسی که می خوانیم، کنکوری که می دهیم، ادامه تحصیلی که می دهیم، سر کاری که می رویم، پولی که در می آوریم، به مهمانی که می رویم، به مسافرتی که می رویم، سلفی که می گیریم، عکسی که از خود در پروفایل مان می گذاریم، استوری و لایوی که می گذاریم و ... همه و همه برای این باشد که به خودمان و دیگران می گوییم که ببین «من این کارها را می کنم، پس هستم» .
❗️اما براستی ما با این کارهایمان «واقعا هستیم» ؟ نکند در جواب این کارهایمان، مثل جواب حرف همان کسی که در این زمانه بگوید «من پیکان دارم، پس هستم » به طنز و تمسخر بگویند : «مطمئن هستی که هستی؟ مطمئنی که وجود داری ؟»
✅ راستی چه رفتار یا کنشی از ما (doing)، یا چه نحوه ای از بودن ما (being)، باعث می شود که واقعا «وجود داشته باشیم» یا «احساس وجود» کنیم ؟ من از کجا بدانم که «هستم»؟ در جمله «من .... پس هستم» جای نقطه چین ها چه بنویسیم که بعدا به ما نخندند و خودمان هم پشیمان نشویم. چه چیزی می تواند واقعا باعث «احساس وجود» در من شود ؟
⬅️ جمله «من می اندیشم، پس هستم» بیانگر این است که «اندیشه» شاخص «هست بودن» من است. اما فارغ از اینکه بخواهیم نقدی بر این جمله دکارت داشته باشیم، اندیشه تا به عمل در نیاید، نوعی درخودماندگی است. ضمن اینکه چه نوع اندیشه ای می تواند معرف و شاخص «هست بودن» من باشد ؟ آیا هر اندیشه ای ؟
بگذریم، بحث در این زمینه زیاد است.
⁉️ اما واقعا چه چیزی به ما «احساس وجود» می دهد؟ احساسی که باعث می شود از خودمان راضی باشیم.
🔴 اگر به پیش فرض ها و استدلالات این بحث کاری نداشته باشیم، موضوع «نجات» می تواند «احساس وجود» به ما بدهد .
«تقلای وجود» زمانی است که «وجود» به خطر بیفتد و لذا اگر خطری باشد و ما کاری نکنیم، گویی که «نیستیم»، و «تقلای نجات» باعث شکل گیری «حس وجود» در ما می شود. بنابراین «نجات» می تواند «احساس وجود» را در ما زنده کند. مثلا اگر خطری برای خودمان و دیگری باشد و کاری نکنیم، ما را سرزنش خواهند کرد که مگر تو نبودی؟ و یا اینکه حواست کجا بود ؟ ضمن اینکه خودسرزنشی هم خواهیم داشت.
🔶 بنابراین «نجات» و «منجی گری» می تواند «احساس وجود» را در ما زنده کند و شاید زنده بودن ما به «منجی گری» ما باشد. به نجات خودمان و نجات دیگران. وبه میزان تلاش مان در امر نجات، احساس وجود خواهیم کرد.
☪ ما همچنانکه با «منجی گری» خودمان، احساس وجود خواهیم کرد، با هر «منجی» نیز احساس اتحاد خواهیم کرد. بنابراین همه ما در روان مان از انسان های منجی خوشمان خواهد آمد. و شاید به همین دلیل باشد که هم می خواهیم خودمان منجی باشیم و هم منجی ها را تحسین می کنیم و هم منتظر منجی هستیم.
🔔🔔اما یک خطر بزرگی اینجا هست. وقتی گستره مشکلات و خطرها را در سطح وسیع اجتماعی و جهانی نگاهی بیندازیم، و از طرف دیگر به توان منجی گری خودمان نظری بیندازیم، ممکن است یک یأس و ناامیدی به ما دست دهد که آیا می توانیم کاری کنیم ؟
اینجا پاسخی که می توان داد، «منجی گری به قدر توان» است. ما «منجی بزرگ بشریت» و جهان هستی نیستیم، اما می توانیم «منجی های کوچک» باشیم. اول از همه منجی خودمان، سپس خانواده مان و سپس اطراف مان به قدر توان و امکانات مان.
💐💐 کار این دنیا با «منجی بزرگ» سامان می یابد، اما منجی بزرگ تا هزاران «منجی کوچک» نداشته باشد، کاری از پیش نخواهد برد.
منجی بزرگ منتظر منجی های کوچک است. منجی هایی در قد و قواره من و شما. و زمانی ما می توانیم بگوییم که منتظر منجی بزرگ هستیم، که خودمان منجی کوچکی شده باشیم. آن وقت است که اتفاق نیکویی رقم خواهد خورد.
❇️ بنابراین اگر تلاش کنیم که منجی کوچکی شویم و بتوانیم بگوییم که «من یک منجی کوچک ام» آن وقت با اطمینان خاطر و آرامش می توان گفت که «پس هستم».
✍ محمود یزدانی
✅ @shokoofaee
📣📣📣 اگر خواستید خوش اخلاق شوید، یا خوش اخلاق ها را بشناسید، حداقل به این ۸ ویژگی توجه کنید.
#یادداشت_۶۵
✅ حسن خلق یا خوش اخلاقی یکی از خصیصه های مهم و بارز هر مسلمان و از دستاوردهای مسلمانی و دین ورزی، بایستی باشد، بطوریکه اگر فرد مسلمانی، خوش اخلاق نباشد، دین مداری او دچار اشکال خیلی جدی است.
🌙 ماه مبارک رمضان فرصت خیلی خوبی برای تمرین خوش اخلاقی و ارتقاء آن در درون خودمان است، بطوریکه از رسول الله (ص) نقل شده است:
🔹أيُّهَا النَّاسُ مَنْ حَسَّنَ مِنْکُمْ فِى هَذَا الشَّهْرِ خُلُقَهُ کَانَ لَهُ جَوَازاً عَلَى الصِّرَاطِ يَوْمَ تَزِلُّ فِيهِ الْأَقْدَامُ . «ای مردم! هر کدام از شما که در ماه مبارک رمضان اخلاقش را نیکو کند، در روزی که پاها بر روی صراط می لغزد. آن اخلاق نیکو شده جواز عبورش از صراط می باشد.» (وسائل الشیعة۱۰ ص۳۱۴)
⏪ در اینکه حسن خلق یا خوش اخلاقی چی هست، نظرات مختلفی وجود دارد، ولی تحقیقی که آقای دکتر عباس پسندیده، استاد پژوهشگاه قرآن و حدیث درباره مصادیق خوش اخلاقی در روایات انجام داده اند، یکی از بهترین تحقیقات در این زمینه است که مقاله آن در ادامه خواهد آمد.
🔴 آگاهی از مصادیق حسن خلق چندین فایده مهم دارد، از جمله :
1⃣ استفاده شخصی : اگر خواستید روی خودتان کار کنید و خوش اخلاق شوید، این مصادیق ۸ گانه به شما کمک می کند تا دقیقا روی همین موارد کار کنید.
2⃣ استفاده تربیتی : اگر خواستید فرزندان تان خوش اخلاق شوند، این مقاله با معرفی این مصادیق ۸ گانه، چشم انداز خوبی از فرد خوش اخلاق برای شما ترسیم می کند تا چراغ راه شما در تربیت باشد.
3⃣ استفاده بین فردی : اگر خواستید با آدمهای خوش اخلاق دوست یا همکار یا شریک یا همسر شوید، این ۸ شاخص به شما شاقولی می دهد که بتوانید آدم های خوش اخلاق واقعی را از شبه خوش اخلاق ها و بد اخلاق ها تشخیص دهید.
4⃣ استفاده حرفه ای : اگر مبلغ یا مربی یا مشاور هستید این ۸ شاخص خوش اخلاقی به شما کمک می کند که مسیر ترویج، یا تربیت، یا تشخیص را درست بروید و بر اساس شاخص های عینی کار کنید.
✍ محمود یزدانی
✅ @shokoofaee
مقاله چیستی حسن خلق از آقای دکتر پسندیده 👇👇