یا رسول الله هرچی سفارش کردی عکسشو عمل کردن
هر چی به مردم محبت کردی
بعد شهادتت مزد محبت هاتو دادن😭
نمیدونم وقتی صدای ناله دخترتو پشت در خونه تو عرش شنیدی چه کردی؟
وقتی صدای فاطمه آمد که سوختم
در عرش میشنیدی و باور نداشتی
بسا مهر و وفا مردم زمن دیدند بی وقفه
زبان حال مولاست با دنیا... ای دنیا❌
بسا مهرو وفا مردم زمن دیدند بی وقفه
ولی در پاسخم جور و جفا کردند بی پروا
میان دوستان خود چنان تنهای تنهایم
که شب با چاه دور از چشم یاران میکنم نجوا
چه شب هائی که نان دادم به سائل ها و بشنیدم
که می گفتند یارب از علی برگیر داد ما
نه ان سائل مرا بشناخت در دامان تاریکی
نه من در نزد او کردم برایش نام خود افشا
بریم در خونه امیر المومنین علیه السلام😭
خانه ی علی چخبره امشب
علی دست خدا امشب به جنت می نهد پا را
پیمبر آورد از بهر استقبال زهرا را
چی میشه شب اول قبر ما زهرا به استقبالمون بیاد😭
ملاقات علی و فاطمه باشد تماشایی
کند مظلومه ای مظلوم دیگر را پذیرایی
نشان هم دهند از چشم احمد دور و سربسته
علی فرق بشکسته؛ فاطمه پهلوی بشکسته😭
کسی دیده میان خانه خویش
زنی از شوهر خود رو بگیرد
کسی دیده به گاه را رفتن
جوانی دست بر پهلو بگیرد😭
شب ازدواج علی و فاطمه
پیغمبر دست زهرا را به علی داد و فرمود علی جان
این #امانت دست تو
اما وقتی علی می خواست زهرا را داخل قبر بزاره
عرض کرد یا رسول الله!!!
بیا امانتی شما را بدم😭
بدن مبارک فاطمه را شبانه غسل کردن و دفنش کردن
اولین بدنی که از اهل بیت پیامبر را روز تشییعش کردن
بدن نازنین امام حسن بود😭
اما مردم!!
ای کاش بدن امام غریب هم شبونه دفن میشد
آخه دیدن حسین نشسته
دونه دونه تیرارو از توی بدن و تابوت بیرون میکشه و گریه می کنه😭
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده😭
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین😭
تو قرآن سرت گذاشتی؛ زینب دو دستی رو سر میزد😭
یه وقت ببینه زینب ؛ شمر روی سینه ی برادرش نشسته
زینب دوید .......
دست و پا می زد حسین
زینب صدا می زد حسین😭
زبانحال امام سجاد علیه السلام در شامه
دریا به دیده تر من گریه می کند
آتش زسوز جگر من گریه می کند
سنگی که میزنند به فرقم زنان شام
برزخم تازه سر من گریه می کنند😭
از حلقه های سلسله خون میچکد چو اشک
زنجیر هم به پیکر من گریه می کند
وقتی زدند خنده به اشکم زنان شام
دیدم سه ساله خواهر من گریه می کند
یه کودک سه چهار ساله بود تو کربلا امام باقر؛
چه صحنه های دلخراشی رو دید
یاد دارم که کربلا بودم
از غریبی چه ناله ها کردم
جسم جدم میان مقتل بود
با رقیه چه گریه ها کردم😭