لطفا یک دقیقه مطالعه بفرمایید
حرمت پدر واجب است !
حضرت علی(علیه السلام) همیشه برای ما عزیز است.
همانطور که میلاد امیرالمومنین را جشن گرفته و بنام روز پدر گرامی میداریم، حفظ حرمت شهادتش نیز لازم است.
او پدر شیعه است....
۱۳ فروردین، سالروز شهادت مولاست .
من ندیدم کسی سالروز وفات پدرش به گردش و طبیعت و تفریح برود، آنهم پدری بالاتر از تمام مخلوقات!
بالاخره تفریح رفتن، بگو بخند و شادی هم دارد، شاید آنروز اطراف شما توسط دیگران، روزه خواری و پایکوبی و... هم بشود،
شاید دلتان به درد بیاید...
شاید دل حضرت زهرا (سلام الله علیها) بشکند...
بیاییم یک امسال را به احترام و عشق مولا،
۱۲ یا ۱۴ فروردین به دامان طبیعت برویم و به حرمت نان و نمکش، روز ۱۳ را از تفریح و بگو بخند اجتناب کنیم...
این یکروز میگذرد و تمام میشود
اما ما تا قیامت با این پدر کار داریم...
کاش رویمان بشود یا علی بگوییم....
(نشر این مطلب، صدقه جاریه است)
#پویش_همگانی_حرمت_شهادت_مولا
"اللهم سُدّ فقرنا بغناک"
از خدا می خواهیم فقر ما را با غنای خویش بر طرف کند و یقین داریم اجابت این دعا به آن است که خدا فقر ما را با ولایت تو برطرف کند.
ما بی ولایت تو فقیریم و بی ولایت تو هیچ دُر و یاقوت و الماسی ما را بی نیاز نمی کند.
ما قدر ولایت تو را اگر بدانیم با ذره ذره از ولایتت دنیا دنیا احساس ثروتمندی می کنیم. هر چیزی که نام ثروت به خود گرفته بدون ولایت شما جز فقر چیز دیگری نیست و ما عمری است که از خدا فقر می خواهیم و از ثروت غافلیم.
به دعاهایمان با آمین تو امیدواریم، دعا کن که خدا فقر ما را با ولایت تو برطرف کند
شبت بخیر سرمایه زندگی
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#ماه_رمضان
#محسن_عباسی_ولدی
اللهم صل علی محمد وآل محمد
استغفرلله الذی لا اله الا هو الحیُّ القیوم الرحمن الرحیم ذوالجلال والاِکرام و اتوب الیه
باالعلی الهی العفو
خدایا شکرت امسال هم توفیق دادی شبای قدرت رو ببینم
امسالم اجازه دادی منِ روسیاه بنشینم در خونهت
بگم باالعلی الهی العفو
امشب بریم خونهی مولا
اما نه... بذار بریم خونهی دخترش
اخه امشب علی خونهی دخترش مهمون بوده
هی میدید بابا میره وسط حیاط
هی به آسمون نگاه میکنه زیر لب میگه
انا لله و انا الیه راجعون💔
تو این شبهای آخر هر شب مهمان یکی از فرزندانش بود، شب نوزدهم روایته مهمان دخترش ام کلثوم بود
هی بابا داره زیر لب میگه دارم میام...
دوریمون داره تموم میشه
حضرت ام کلثوم رفت پیش پدر گفت بابا جان با کی حرف میزنید؟ یه شب مهمون ما شدی ببین با دل دخترت چیکار میکنی؟!
دختره دیگه...
دخترا بابایی اند
تحمل دوری پدر رو نداره💔
فرمود دخترم امشب شب وصل منه
خیلی دلم برا مادرت تنگ شده💔
همچین که اومد از در بیرون بره، دید این مرغابی ها دور حضرت رو گرفتن
میفهمن امیرالمونین داره کجا میره...
تا اومد بره این لباس و این عبا گیر افتاد به دستیگرهی در
حضرت لباس رو از دستگیره درآورد
شاید اونجا رو زمین نشست...نمیدونم
یه آهی کشید...
چیشده؟
علی نگاهش به در افتاده...
اینجا لباس علی به در گیر کرد...
یهو دلش رفت به سی سال پیش
اون لحظهای که فاطمهاش پشت دره💔