eitaa logo
بین الطلوعین
285 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
6.3هزار ویدیو
62 فایل
آموزه های دینی ،روایات آخرالزمان و رویدادهای معاصر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴|یک نظامی اردنی با عبور از رود اردن به سمت نظامیان صهیونیست آتش گشوده است
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
⭕️ جملاتی تکان‌دهنده از صاحب کتاب مکیال‌المکارم، به مناسبت سالروز شهادت آن بزرگوار (۲۵ ماه رمضان) ☀️ کتاب مکیال‌المکارم کتابی است پیرامون فواید دعا برای فرج. امام زمان علیه السلام در عالم رویا به آیت الله موسوی اصفهانی امر کردند تا این کتاب را تألیف کند. حتی نام کتاب را هم خود حضرت، انتخاب فرمودند.مطالعه این کتاب فوق‌العاده ارزشمند، به همه دوستداران امام عصر علیه‌السلام توصیه می‌شود.
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
⭕️ نحوه شهادت صاحب کتاب مکیال المکارم 👤 آیت الله شهید سید محمد تقی موسوی اصفهانی معروف به فقیه احمدآبادی در رمضان المبارک ۱۳۴۸ به علت کسالت در بیمارستان عیسی بن مریم علیهما السلام اصفهان بستری شد. 🔹 شب ۲۵ ماه مبارک متصدی بیمارستان که از سران فرقه ضاله بهاییت بود و «سرالله خان» نام داشت، همه بستگان و اطرافیان آن مرحوم را از اتاق بیرون کرده و سمی را که در استکان داشته به ایشان می‌خوراند، 🔹 اطرافیان و دامادهایش در آن لحظه آخر شنیده اند که آن سید بزرگوار پیوسته صدا می‌زده: " حبیبی یا حسین! " 🔹 از داماد ایشان «مرحوم آیت ‌الله سید مرتضی موحد ابطحی» منقول است که سید شهید در حالی که در بیمارستان بستری بودند، می‌فرمودند: "بناست حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام تشریف بیاورند." فرزندش آیت الله سید محمد موسوی اصفهانی نیز در مقدمه کتاب نور الأبصار در این باره آورده‌: او ستاره‌ای درخشنده بود که با طلوع خود دل‌ها را مجذوب خویش نمود، ولی افسوس که زود غروب نمود و سرانجام با توطئه دشمنان دین و نوشیدن زهر کین به وسیله یکی از اعضای فرقه ضاله در سن ۴۸ سالگی به شهادت رسید و در ماه مهمانی پروردگار به ضیافت الهی نائل گشت. 🔺 این فقیه بزرگوار در قبرستان تخت فولاد اصفهان مدفون است. 📚 زندگانی حکیم قشقایی ص۱۸۰ 📚 نورالابصار ص۱۰
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
13.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ پست ویژه 👤 استاد شجاعی ☀️ تنها مانعِ باقی‌مانده در مسیر ظهور موعود! 🤲 خدایا به احترام های غیبت آقاجان مان را برطرف کن
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ پست ویژه 👤 خواب آیت‌الله حق‌شناس در جریان انقلاب 👈 آیت‌الله حق‌شناس ، فقیه و عارف معاصر ، آیت الله خامنه‌ای را علمدار می‌دانستند. همچنین امام زمان(عج) را در خواب دیده بودند که جلوتر ایستاده‌اند و امام خمینی(ره) پشت سر ایشان هستند.
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ شرح حدیث اخلاق 👈 حتی سکوت «حکیم» هم ذکر خداست 👤 آیت‌الله خامنه‌ای
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
6.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 مظلوم باش، نترس! 👈 برگرفته از جلسات «تربیتِ تقوا محور در خانواده، مسجد و مدرسه» در فاطمیۀ بزرگ تهران هیئت محبین مولا امیرالمؤمنین(ع) تلگرام | بله | سروش | روبیکا | آپارات | اینستاگرام | سایت @Panahian_ir
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
ایران قبل از ظهور، فقط دو رهبر خواهد داشت.pdf
1.18M
🟩 ایران قبل از ظهور، فقط دو رهبر خواهد داشت ▪️نویسنده: استاد مصطفی امیری (دانش آموخته حوزه علمیه قم) ▪️تعداد صفحات: ( ۳ ) ▪️نسخه مناسب: موبایل ▪️زمان تقریبی مطالعه: ۱ دقیقه ▪️تهیه‌شده‌در: شمارش‌معکوس‌ظهور ┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉ ( ۲۷ ) تلگرام | ایتا | اینستاگرام | روبیکا
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
سلام علیکم دوستان😊 شهید مدافع حرم علوی ،داود اسماعیلی هستم ✋ سپاسگزارم از دعوتتون به گروهتون در سال ۱۳۶۵ در شهر تهران در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشدم شهید ۱۸ ساله بودم و مجرد سال 83 بود ،آمريكا عراق را اشغال كرده بود .خبرهايي از بي حرمتي نظاميان آمريكايي به حرم هاي اهل بيت در عراق به گوش مي رسيد. بعضي پايگاه ها به صورت نمادين جهت اعزام نيرو به عراق ثبت نام مي كردند...قابل تحمل نبود كه به گلدسته حرم علمدار كربلا تير انداري شود و يا با تانك به درب ورودي حرم شاه مردان آقا امير المومنين گلوله بزنند و... اما شيعياني بودند كه طاقت نياوردند و خود را به آب و آتيش زدند و به معركه رسيدند .مرداني كه با عشق به سيد الشهدا (ع) پاي در وادي جهاد و شهادت گذاشتند من هم غبطه مي خوردم که چرا در هشت سال دفاع مقدس سنم نمي رسيد كه به جنگ برم.عشق به شهادت و اهل بيت ،و شهدا آتشي در سينه ام افروخته بود كه به جز شهادت هيچ مرحمي بر دردم كارساز نبود رفيق صميمي شهيد حسام ذوالعلي بودم.شب و روز با هم بودیم .مثل برادر... من و حسام مربيان نوجوانان مسجد بودیم، هردو شاگرد حاجي علمايي (رزمي) و هردوخادم حرم شاه عبدالعظيم بودیم
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
رفتم عراق و چند وقت برگشتم ،دوباره رفتم عراق و حدود 2 ماه كسي ازم خبري نداشت همه نگرانم بودند.اما برگشتم كلا آدم شوخ طبعي بودم هميشه شوخي و خنده ام به راه بود بار دوم كه از عراق برگشتم فرق كرده بودم، ديگر از آن همه شوخ طبعي چيزي مشاهده نمي شد.پريشان بود ... نگران بود... بار سوم كه رفتم ديگه برنگشتم !!!
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
به روایت از همرزمم : يك شب آمدم مسجد ،گفتم داوود را كشتند.همه فكر كردند شوخي مي كنم اما قسم خوردم و گفتم: در درگيري نجف با آمريكاهايي كه قصد ورود ادوات نظامي به داخل حرم اميرالمومنين (ع) را داشتند ،درگير شديم . داوود هم شهيد شد يكي از همرزمان داود كه جانباز شده بود مي گفت: در عراق كه بوديم به داود گفتم چه آرزويي داري؟ جواب داد مثل سيد الشهدا وقتي شهيد مي شوم سر در بدن نداشته باشم و مانند شهداي گمنام جنازه ام برنگردد داوود عزيزترين دارايي خودش يعني جانش را براي خدا و در راه خدا از دست داد خدا هم آرزوي او را اجابت كرد، تركش خمپاره اي كه بهش اصابت كرد سرش را جدا كرد و وقتي شهيد شد سر در بدن نداشت پيكرش هم كه كه برنگشت و مادرش چشم انتظارش مانده .. همرزمی مي گفت چند بار صلوات نذر كرد پرسيدم چرا اينقدر صلوات نذر كردي از جنگ مي ترسي؟!!! داوود گفت: نذر كردم كه به معركه جنگ برسم... داوود كه شهيد شد شهيد حسام ذوالعلي غبطه مي خورد چرا اين بار كنارش نبود. داود تا لحظه ­ی شهادتش سلاحی نداشت! چون سلاح کم بود به او که جوان ­تر بود سلاح نرسید! اما داود در تمام صحنه ها حاضر بود و در آوردن مهمات و تجهیزات به بچه ­ها کمک می ­کرد.
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
شب قبل از شهادتش با هم در حرم مولی امیرالمؤمنین(ع) نشسته بودیم؛ ازش پرسیدم دوست داری چه جوری شهید بشی؟ گفت منظورت چیه؟! گفتم: یک تیر وسط پیشانی.... یا اول زخمی بشی و مثل اباعبدالله ... یک هزار و سیصد و پنجاه زخم بعد سر از تنت جدا کنند؟! در حالی که هر دو به شدت منقلب بودیم... گفت: "دوست دارم مثل اباعبدالله(ع) بی سر بشم و مثل حضرت زهرا غریبانه دفن بشم!" صبح روز ٢٣ مرداد ٨٣ بلندگوهای حرم اعلام کردند که تانک­ های آمریکایی از سمت وادی السلام در حال پیشروی هستند! با دوستان ایرانی حرکت کردیم به سمت وادی السلام؛ به داود گفتم: تو که سلاح نداری، برای چی میایی جلو؟! جواب داد: اگر سلاح از دست شما افتاد، من بر می دارم! با جمع دوستان ایرانی، خود را به وادی السلام رساندیم؛ ولی قبل از هر اقدامی، مورد اصابت گلوله­ ی تانک قرار گرفتیم و من در دم بیهوش شدم و زمانی که داشتند زخم­های من را پانسمان می کردند، در حرم امیرالمؤمنین(ع) به هوش آمدم ابوالقاسم بالای سرم آمد؛ پرسیدم چی شد ابوالقاسم؟ گفت: داود شهید شده و از سرش هیچی پیدا نکردیم! گفتم این چیزی بود که خودش می­ خواست...
۱۸ فروردین ۱۴۰۳