eitaa logo
بیت الشهدا (رواق گمنامی)
297 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
282 ویدیو
20 فایل
🔻مجتمع فرهنگی بیت الشهدا 🌿 اینجاست رواق گمنامی... 🔹آموزش در حوزه فرهنگی و تربیتی 🔹مراسمات مذهبی 🔸امور خیریه 🌹هیأت شهدای گمنام (کد شناسایی: ۲۰۷۰۲۰۳۷۲) شماره کارت هیئت: 5041721113559471 ارتباط با ادمین کانال👇 🆔 @modir_beit_alshohada
مشاهده در ایتا
دانلود
•{﷽}• همه‌ی اهل کرم معترف این حرف‌اند کرم از دست حسـ💚ـن مثل عسل می‌ریزد... 💚 💚 🕌 @beit_alshohada
✋ جلوه شمس‌الشموسی شما، با فاطمه‌ست پیشتان سوگند من یا فاطر و یا فاطمه‌‌ست 🏴 💚 🕌 @beit_alshohada
🏴مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (فاطمیه دوم) 🔹سخنران: حجت‌الاسلام محمد صادق‌پور 🔸مداح: کربلایی مصطفی آرن کربلایی حسن اصغری کربلایی آرمان دهقان 🗓 از پنجشنبه ۲۳ آذر به مدت ۳ شب ساعت ۲۰.۳۰ 📍فردوس،خیابان شهیدان اسماعیلی،کوچه شهید سلطانی،پلاک ۲،علامت پرچم 🔻خواهران و برادران 🕌 @beit_alshohada
💐کمک هزینه ۱۷ میلیون تومانی خیر گرامی آقای محمدی ❤️ 🪴 🪴 🕌 @beit_alshohada
شما هم می توانید واقف باشید👇 واریز به شماره کارت
۵۰۴۱۷۲۱۰۶۵۱۰۳۲۵۲
بانک رسالت محمد صادقپور ازبرمی 🌱 🕌 @beit_alshohada
8.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌 💠 یک سر و‌ گردن پایین بیا! 🎙 حجت‌‌ الاسلام فرحزاد 🌙 🕌 @beit_alshohada
33.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥 ماه نشان 🤔موضوع: دیدار ماهانه اعضای مجموعه بیت الشهدا با خانواده معظم شهدا 💎دیدار دوم: شهید مدافع حرم حسین امیدواری 👤 مخاطب: عمومی 📦 حجم: ۳۲ مگابایت ⏳ زمان: ۸:۳۶ 🕌 @beit_alshohada
🔸 یمن را دریاب ... ! 🔸 📝 دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر پدر داشت روزهای پایانی را می‌گذراند. دکترها برایش اصطلاحِ «سپسیس عفونی» را بکار می‌بردند. «سپسیس» یک بیماری خطرناک و مرگبار است که بر اثر واکنش شدید سیستم ایمنی بدن در برابر عفونت شدید ایجاد می شود. «سپسیس شدید» منجر به «شوک سپتیک» می شود. این شوک، فشار خون پدر را کمتر از ۷ کرده بود. بوسيله دارویی که دائم و به‌تدریج به بدن تزریق می‌شد، سعی در جلوگيری از اُفت شدید فشار داشتند. این حالات، پدر را در خوابی عمیق و متفاوت فرو می‌برد؛ حالتی اغماء گونه ... از شب، نوبت حضور من بالای سرشان است. حالتی رفت و برگشت دارند. بی‌هوش و هوشیار در نیمه‌های شب نگاهی به من کردند. «علی بیا !». بعد بلافاصله گفتند: «از یمن چه خبر؟!». متعجب نگاه می‌کنم. «با موشک کجا را زده؟». گویی نظاره‌گر واقعه‌‎ای بوده که من از آن بی خبرم. می‌گویم: «خواب دیدید؛ ما الآن در بیمارستان نمازی هستیم». رویش را برمی‌گرداند. «نه، خواب نبود! یمن را دریاب. اخبار یمن را پیگیر باش. آخرالزمان از یمن آغاز می‌شود. از شلیک اولین موشک‌ها !» بعد سکوتی طولانی کرد. دوباره می‌گوید «علی بیا!». اشاره می‌کند که «سرت را جلو بیار». سرم را می‌چسبانم به دهانش. باصدای بی‌جوهره‌ای می‌گوید: «ان شاء الله تو ظهور را درک میکنی!» مو به تنم سیخ می‌شود. می‌گویم «ان شاء الله» و در دل، همۀ این فضا را حمل بر حال اغماگونه او می‌کنم و عبور میکنم ... تا این‌روزها که اولین موشک‌ها با جسارتی وصف‌ناشدنی از یمن به سمت تمام منافع اسرائیل و آمریکا شلیک میشود ... و تنگه‌ای که لقب مهمترین آبراهۀ جهان را یدک می‌کشد برای همه کشتی‌های اسرائیل و آمریکا ناایمن شده. یمن یک تنه دارد صف‌آرایی و آبروداری می‌کند. باز صدای پدر را می‌شنوم: «یمن را دریاب ...!» @haerishirazi