eitaa logo
نشان از بی نشان ها
643 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
30 فایل
جان به هر حال قرار است که #قربان بشود... پس چه خوب است که قربانی #جانان بشود... انتقاد و پیشنهادات خود رو با ما در میان بگذارید👇👇👇 @BeneshaN63 @beneshanyazahra
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ادب یکی از خصوصیات بارز این شهید عزیز است. پدرش می گوید: «من چهار پسر داشتم که در میان آنها احمدرضا از همه مظلوم تر بود. از بچگی هم تمام انرژی بچگی اش در راه مراسمات مذهبی و بسیج صرف می شد. من و احمدرضا با هم حریمی داشتیم. برای همین اگر می خواستم موضوعی را به او تذکر بدهم به مادرش می گفتم به او اطلاع بدهد. اما گاهی هم که خودم با او صحبت می کردم سرش را بالا نمی آورد و در چشمان من نگاه نمی کرد.» 💠احمدرضا هر وقت که برای دیدن خانواده به لارستان می آمد، دستش برای نوجوانان آنجا نیز پر بود. او علاقه خاصی به شهید ابراهیم هادی داشت و سعی می کرد کتاب زندگی نامه و عکس های این شهید را تهیه و بین بچه ها پخش کند. او دوست داشت علاوه بر کارهای عمرانی در بخش فرهنگی نیز کارهای جهادی انجام دهد. احمدرضا(هادی)عرفانی نیا @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
دو نفر ما خادم حرم حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) بودیم. دفعه آخر که برای خداحافظی رفتیم حرم، وقتی برمی‌گشتیم، گفت دفعات قبلی خودم کار را خراب کردم عزیز! گفتم :چرا؟ گفت:چون همیشه موقع خداحافظی می‌گفتم یا حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) من را دو ماهی قرض بده تا برای حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) نوکری کنم. ولی این‌بار از حضرت خواستم من را ببخشد به حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها). من هم خندیدیم و گفتم: "خب چه فرقی کرد" گفت: اینها دریای کرم هستند چیزی را که ببخشند دیگر پس نمی‌گیرند. ✍راوی: همسر شهید @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
11.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عالی بود این کلیپ 👌 خطاب به دانش جویان و همه کسانی که به خاطر لج با جمهوری اسلامی،حتی از مردم مظلوم فلسطین دفاعی نمی کنند و سکوت کامل کرده اند ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
8.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیشب خیلی ها لرزیدند خیلی ها ترسیدند خیلی ها قطع عضو شدن و خیلی های برای همیشه خوابیدند این داستان این روزهای کودکان فلسطین! @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 (( دو دهه دیگه دخیل بستم که برام خیر بشید!))✨ نفسم بند اومده بود، قلبم تندتند می زد وسرم داغ شده بود.. توی دلم حال عجیبی داشتم. حالا فهمیدم الکی نبود که یک دفعه نظرم عوض شد.😔 انگار دست امام (ع)بود و دل من☺️ ازنوزده سالگی اش گفت که قصد ازدواج داشته و دنبال گزینه مناسب بوده. دقیقا جمله اش این بود;((راست کار نبودن،گیر وگور داشتن!))😬 گفتم:((ازکجا معلوم من به دردتون بخورم؟)) خندید و گفت:((توی این سالا شما رو خوب شناختم!))😁 یکی از چیزهایی که خیلی نظرش را جلب کرده بود، کتاب هایی بود که دیده و شنیده بود می خوانم. همان کتاب های پالتویی روایت فتح، خاطرات همسران شهدا. می گفت:((خـوشم میاد شما این کتابارو نخوندین بلکه خوردین!))😂 فهمیدم خودش هم دستی برآتش دارد. می گفت:((وقتی این کتابارو می خوندم، واقعا به حال اونا غبطه می خوردم که اگه پنج سال ده سال یا حتی یه لحظه باهم زندگی کردن، واقعا زندگی کردن! اینا خیلی کم دیده می شه، نایابه!))☺️ من هم وقتی آن ها را می خواندم، به همین رسیده بودم که اگر الان سختی می کشند، ولی حلاوتی را که آنها چشیده اند، خیلی ها نچشیده اند🙃 این جمله راهم ضمیمه اش کرد که: ((اگه همین امشب جنگ بشه، منم می رم ..مثل وهب! )) ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @beneshanha 🌹یازهرا 🌹
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 می خواستم کم نیاورم، گفتم:((خب منم میام!))😁 منـبـر کاملی رفت مثل آخوندها، از دانشگاه و مسائل جامعه گرفته تا اهداف زندگی اش .. از خواستگاری هایش گفت واینکه کجاها رفته و هرکدام را چه کسی معرفی کرده، حتی چیزهایی که به آن ها گفته بود گفتم:((من نیازی نمی بینم اینا رو بشنویم!))😐 می گفت:((اتفاقا باید بدونین تا بتونین خوب تصمیم بگیرین!))☺️ گفت:((ازوقتی شما به دلم نشستین، به خاطر اصرار خانواده بقیه خواستگاریا رو صوری می رفتم. می رفتم تا بهونه ای پیدا کنم یا بهونه ای بدم دست طرف!))😅 می خندیدکه:((چون اکثر دخترا از ریش بلند خوششون نمیاد، این شکلی می رفتم. اگه کسی هم پیدا می شد که خوشش میومد و می پرسید که آیا ریشاتون رو درست و مرتب می کنین، می گفتم نه من همین ریختی می چرخم!))😂 یادم می آید از قبل به مادرم گفته بودم که من پذیرایی نمی کنم. مادرم در زد و چای و میوه آورد وگفت:((حرفتون که تموم شد،کارتون دارم!)) ازبس دل شوره داشتم، دست و دلم به هیچ چیز نمی رفت. یک ریزحرف می زد لابه لایش میوه پوست می کند و می خورد.. گاهی با خنده به من تعارف می کرد:((خونه خودتونه، بفرمایین!))😁😂 زیاد سوال می پرسید. بعضی هایش سخت بود، بعضی هم خنده دار خاطرم هست که پرسید:((نظرشمادرباره حضرت آقا چیه؟))🤔 گفتم:((ایشون رو قبول دارم و هرچی بگن اطاعت می کنم!)) گیرداد که((چقدر قبولشون دارید؟))🤔 در آن لحظه مضطرب بودم وچیزی به ذهنم نمی رسید .. ✨ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @beneshanha 🌹یازهرا 🌹
💠سعی کن نمازت رو اول وقت بخونی! من کوچکترین فرد تیم والیبال مدرسه بودم، و ابراهیم بسیار هوایم را داشت. یک روز بعد از مدرسه که برای تمرین می رفتیم ابراهیم با من خیلی صحبت کرد و مرا نصیحت کرد و گفت: آقا مهدی، محیط ورزش، محیط معنوی هست. سعی کن کارهایت و ورزش کردنت برای خدا باشد. اگر نمازت رو نخواندی، یا اگر غسل واجب به گردن داری،اول برو پاک شو و بعد.. ) گفتم نه آقا ابراهیم من صبح نماز خواندم، خودم به این مسائل دقت دارم. بعد از تمرین هم نمازم را می خوانم. بعد ابراهیم گفت: نماز ظهرت رو سعی کن اول وقت بخوانی. اصلا بیا از فردا وقتی خواستیم برویم برای تمرین، نمازمان را با جماعت در مسجد بخوانیم.. خیلی خوشحال بودم که محبوب ترین فرد مدرسه و قوی ترین آن ها با من دوست است و مرا راهنمایی می کند.. من کلاس اول دبیرستان بودم و او کلاس چهارم دبیرستان.. 📚کتاب سلام بر ابراهیم 2 شادی روح پاک شهدا صلوات 🌷 @beneshanha 🌹یازهرا 🌹
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸مرد غزه‌ای از شدت خشم و ناراحتی بخاطر شهادت کودکان بیهوش می‌شود او که دختربچۀ تازه‌یتیم‌شده را در آغوش دارد می‌گوید: چطور به او بگویم پدرومادرت شهید شده‌اند؟! کسی می‌تواند پدرومادرش را برگرداند؟ ای مسلمانان! این شهر پر از کودک است. ما چیزی نمی‌خواهیم جز این‌که بیشتر در تظاهرات شرکت کنید و بیشتر در فضای مجازی بنویسید که «کودک‌کشی را پایان دهید». فقط همین! @beneshanha 🌹یازهرا 🌹
ضد انقلاب یه جوری داره میگه این ارزشی ها که انقدر قدس قدس میکنند برند اونجا را آزاد کنند و بجنگند انگار که عراق و سوریه رو ننه و باباهاشون آزاد کردند الان دارند میگویند نوبت شماست برید بجنگید😂 @beneshanha
🕌 به زودی ان شاءالله 🌪 🏴 @beneshanha 🌹یازهرا 🌹