۱۱ فروردین ۱۳۹۸
۱۱ فروردین ۱۳۹۸
۱۱ فروردین ۱۳۹۸
کسانی که از سیل می ترسند بخوانند:
در زمان حضرت نوح پیرزنی بود که با چند فرزند یتیمش در کلبهای که ته درهای قرار داشت زندگی میکرد و حضرت نوح هر وقت از کار ساختن کشتی خسته میشد به کنار کلبهی آن پیرزرن میآمد و با او حرف میزد. وقتی قرار شد طوفان بیاید نوح به او وعده داد که هنگام طوفان او را خبر کرده و به کشتی سوار میکند.
وقتی طوفان آغاز شد نوح آن پیرزن را از خاطر برد. وقتی آب همه جا را گرفت به یاد پیرزن افتاد و تاسف خورد که چرا فراموش کرد که او را سوار کند. هنگامی که آب فرو نشست نوح دید که در نقطهای دوردست سبزهزاری وجود دارد.
نزدیک رفت و با تعجب مشاهده کرده که خانهی همان پیرزن است و هیچ آسیبی به آن نرسیده است و پیرزن و فرزندانش همه سالمند.
از پیرزن پرسید: طوفان که آمد و آب همه جا را گرفت تو متوجه نشدی؟
پیرزن گفت: یک بار که میخواستم نان بپزم دیدم ته تنورم کمی نمناک است، پس این از آثار طوفان بوده است!
کسی که با خدا باشد طوفان حوادث به او زیان نمیرساند و حتی وجود آنها را هم احساس نمیکند.
#مرحوم_دولابی
#مصباح_الهدی
این داستان پیرزنی بود که نوح فراموشش کرد اما خدا فراموشش نکرد. پیرزنی که سیل از تنور خانه او شروع شد!
حَتّٰى إِذٰا جٰاءَ أَمْرُنٰا وَ فٰارَ اَلتَّنُّورُ (هود٤٠)
@beneshanHa
۱۱ فروردین ۱۳۹۸
#سه_ایه_اخر_سوره_حشر
حدیثی از امام حسن مجتبی علیه السلام🌸
🌺در فضیلت قرائت سه آیه آخر سوره حشر از امام حسن(علیه السلام) نقل شده که آن حضرت فرمود:
هر کس چون صبح کند و سه آیه آخر سوره حشر را بخواند و در آن روز بمیرد، مهر شهدا (بر پروندهاش) خواهد خورد، و چون شب کند و بخواند و در آن شب بمیرد نیز ممهور به مهر شهدا میشود.
منبع:الدّر المنشور، جلال الدین سیوطی، ج۲، ص۲۰۲؛/ بحارالانوار، ج۹۲، ص۳۱۰، ح۳؛/موسوعه کلمات الامام الحسن(علیه السلام)، بخش عقاید، ص۳۷۳.
3 آیه آخر سوره حشر🌺:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
«هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ (22)٭
هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ (23)٭
هُوَ اللهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَی یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»(24)
http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748
🌷یازهرا🌷
۱۲ فروردین ۱۳۹۸
۱۲ فروردین ۱۳۹۸
✨آیٺ اللہ حسن زاده آملے مےفرماید:
یڪ روز بعد از نماز صبح همانگونہ ڪہ در سجاده نشستہ بودم و مشغول مناجاٺ و ذڪر پروردگار متعال بودم،
💥مڪاشفہ اے براے من اتفاق افتاد،
🔴 در مڪاشفہ دیدم لبهاے من را با نخ و سوزن مےدوزند و بسیار هم درد و رنج دارد،
بعد بہ من گفتند این باطن عمل و سزاے ڪسے اسٺ ڪہ زبانش را از #حرفهاے_بیهوده نگہ نمےدارد.
✅ آسمانی شوید 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748
🌹یازهرا🌹
۱۲ فروردین ۱۳۹۸
۱۲ فروردین ۱۳۹۸
ماه های اول بارداری افسرده بودم و بیشتر دوست داشتم گوشه ای دراز بِکِشَم...
حالم خوش نبود؛اما بعد شُدَم یک پارچه انرژی...
یک روز آمدی دیدی رفتم نشستم بالای اُپن آشپزخانه و نخود و لوبیا پاک می کنم و یک روز دیدی همان جا گوشت خرد می کنم...!!
_اون بالا چه می کنی؟نکنه سرگیجه بگیری و بیفتی؟
_نه بابا!خوبِ خوبم!
_بچه عزیزه؛اما مادرش عزیزتره ها!
_حالا بذار بیآد؛اون وقت معلوم می شه خاطر کی رو بیشتر می خوای!
_به تو ثابت می کنم لب بود که دندون اومد!
_جوجه رو آخر پاییز می شمرن؛آقا مصطفی!
اما آخر پاییز رسید و معلوم شد که تو راست می گفتی:"با همه ی عشقی که به بچه ها دارم؛حاضرم اونا رو به خاطر تو قربانی کنم...
می فهمی سمیه؟"
_
اسم دخترمان را گذاشتیم فاطمه...
هر وقت گریه می کرد بغلش می کردی:"بیا درد دلت رو به بابا بگو ببینم چی شده؟"
برایش مداحی می کردی و برایش روضه می خواندی...
(قسمت هایی از کتاب" #اسم_تو_مصطفاست زندگی نامه ی داستانیِ #شهید_مصطفی_صدرزاده"به روایت سمیه ابراهیم پور؛همسرِ شهید...
تاریخ شهادت:1آبان سال 1394
محل شهادت:حلب سوریه)
📚 #معرفی_کتاب
#عاشقانه_های_شهدا
✅ با خوبان همنشین شویم تاخوب شویم 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748
🌹یازهرا🌹
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
۱۲ فروردین ۱۳۹۸
۱۲ فروردین ۱۳۹۸
۱۳ فروردین ۱۳۹۸