🦋 خاطرۀ ۲۱
🔴 شهید همسر!
🔹امشب، شنبه، ۱۰ / ۹ / ۱۴۰۳، خواهرم به بنده گفت که من به شوهرم گفتم: «داداشاسماعیل در سخنرانیاش گفت: "هیچ مردی در کارهای خانه با شوق به همسرش کمک نمیکند، مگر این که یا از صدّیقین است یا شهید خواهد شد و یا از اولیاءاللّهِ دیگر (خوبانی که خدا برایشان خیر دنیا و آخرت را میخواهد) است." تو از کدامینِ این افراد هستی که در کارهای خانه به من کمک میکنی؟ گفت: «من شهید شما هستم!»
🔸البتّه پاسخ شوهرخواهرم جنبۀ طنز دارد!
🔹خوشا به حال حضرت امیرالمؤمنین ـ سلام اللّه تعالی علیه. ـ و هر مرد دیگری که بدون «توقّع» همسرش، در کارهای خانه به او کمک میکند!
#اولیاءالله، #شهادت، #زنداری، #صدق، #صدّیقین، #همسرداری
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
🦋 خاطرۀ ۲۲
🔴 راهکار مادر برای شِفای فرزند
🔹صبح امروز، یکشنبه، ۱۱ / ۹ / ۱۴۰۳، بانویی به بنده، پیام داد:
نزدیک ۲ ماه است که پسرم بیمار است، در کارهای روزانه و مدرسه دچار مشکل شده و خیلی اذیّت میشود و اصلاً در او بهبودی نمیبینیم.
لطفاً برایش دعا کنید و در مجالس سخنرانیتان از مؤمنان بخواهید که برایش دعا کنند.
🔸برایش نوشتم:
دعا کردم. خداوند شافی ـ جلّ جلاله. ـ به حقّ حضرت زهرا ـ سلام الله تعالی علیها. ـ هرچهزودتر او را شِفا دهد.
انشاءالله.
شما هم برای شفایش به این روایت عمل کنید:
اَرقَط، پسر خواهر امام صادق ـ سلام الله تعالی علیه. ـ ، نقل کرده است که من بیماری سختی گرفتم.
مادرم دنبال داییام (امام صادق علیه السّلام) فرستاد و ایشان آمدند؛ در حالی که مادرم دَم در بود (انتظار میکَشید) و میگفت: "وای جوانم!"
داییام به او فرمودند: «لباسهایت را به خودت بچسبان (یعنی: خودت را خوب بپوشان و حجاب کامل را رعایت کن)، به بالای خانه (پشتبام) برو، روسریات را بردار تا این که موهایت به سوی آسمان، آشکار شود؛ سپس بگو: "رَبِّ اَنتَ اَعطَيتَنيهِ، و اَنتَ وَهَبتَهُ لی، اَللّٰهُمَّ فَاجعَل هِبَتَکَ اليَومَ جَديدَةً، اِنَّکَ قادِرٌ مُقتَدِرٌ." (یعنی: پروردگار من! تو او را به من بخشیدی و تو را به من دادی؛ پس خدایا! امروز بخششت را تازه کن؛ که تو توانای مقتدری.)؛ آنگاه سَجده کن؛ پس سرت را بالا نمیآوری تا این که پسرت خوب میشود.»
مادرم این کارها را انجام داد و من همان ساعت برخاستم (خوب شدم) و با داییام به مسجد رفتم!»
🔹لطفاً شما، خوانندگان عزیز، هم برای شفای این فرزند و حتّی بیماران دیگر، از ته دل دعا کنید و بگویید: خدایا! به همۀ بیماران، شِفا عنایت بفرما.
#شفا، #شفای_فرزند، #فرزندداری
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
🦋 خاطرۀ ۲۲ 🔴 راهکار مادر برای شِفای فرزند 🔹صبح امروز، یکشنبه، ۱۱ / ۹ / ۱۴۰۳، بانویی به بنده، پیام
🔴 #ادامه
چند دقیقه پیش به این مادر، پیام دادم:
در مجلس امشب برای فرزندتان دعا کردم و حاضران، «آمین» گفتند.
یک حافظ کلّ قرآن هم پیام داده است: بنده هم برای این برادر دینی دعا میکنم. انشاءالله هرچهزودتر خوب شود. البتّه دعای مادر، چیز دیگری است.
اینها را هم گفتم تا شاید خوشحال شوید.
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
🦋 خاطرۀ ۱ 🔴 نوشتن خاطرات و معرّفی کتابها 🔹امشب، یکشنبه، ۱۴۰۳/۹/۴، تصمیم گرفتم که باز خاطرات روزا
🔴 #نظر
تا کنون عدّهای برای این که تبلیغ این کانال را برایشان فرستادهام، تشکّر کردهاند.
شخصی هم پیام داده است: برای این که کانال خاطراتتان را به من معرّفی کردید، ممنونم و گاهی آنها را مطالعه میکنم.
لطفاً شما هم خاطرۀ ۱ این کانال را برای تبلیغ کانال، به عزیزانتان و... بفرستید.
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
🦋 خاطرۀ ۲۳
🔴 کتابهای طوافکننده در حرمهای مطهّر!
🔹صبح دیروز، یکشنبه، ۱۱ / ۹ / ۱۴۰۳، جوانی که مدّتها به مجالس سخنرانی بنده میآمد، ۲ تصویر این مطلب را برایم فرستاد و پیام داد: اینها تصاویر کتاب دعایی هست که شما آن را ویرایش کردهاید و حدود ۸ سال است که در سجّادۀ بنده است و مرا به یاد شما میاندازد. خدا شما را حفظ کند و به شما سلامت دهد.»
🔸اکنون که این خاطره را نوشتم، به یاد این خاطره افتادم که روزی یکی از دوستان روحانیام، به بنده گفت: «نام شما در شناسنامۀ هزاران کتاب دعا و زیارتنامه که آنها را ویرایش کردهاید، آمده است و آن کتابها در دستان زائران در حرمهای مطهّر اهل بیت ـ علیهم السّلام. ـ و...، ضریحهای آن حضرات را زیارت و طواف میکنند و این مانند آن است که خودتان پیوسته در آن مکانهای مقدّس، در حال زیارت و طواف باشید!»
🔹این ۲ سخن این ۲ عزیز، مرا خشنود و شاد کرده است.
#زیارت، #زیارتنامه، #طواف، #کتاب_دعا
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
🦋 خاطرۀ ۲۴
🔴 لذّت اظهار عشق
🔹صبح دیروز، یکشنبه، ۱۱ / ۹ / ۱۴۰۳، دیدم یک موتوری، نزدیک یک چراغ راهنمایی که قرمز شده بود، توقّف کرده و بانوی جوان باحجابی که تَرک موتور نشسته بود، سرش را روی شانۀ او گذاشته است.
🔸نباید در معرض عموم اتّفاق میافتاد؛ امّا صحنۀ زیبایی بود که شاید در اظهار عشق به همسر، ریشه داشت.
🔹از سوی دیگر، شوهر، پناهگاه زن است و شانۀ شوهر، تکیهگاه او؛ البتّه او هم باید به شوهرش مهربانی کند تا از او مهربانی ببیند.
🔸خوشا به حال همسرانی که به همدیگر عشق میورزند و از ابراز عشق، لَذّت میبرند!
🔹آن عشق که در پرده بماند، به چه ارزد؟ / عشق است و همین لذّت اظهار و دگر هیچ (۱)
۱. از: شفایی اصفهانی.
#زنداری، #شوهرداری، #عشق، #لذت، #همسرداری
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
🦋 خاطرۀ ۲۵
🔴 اگر درمان درد خویش میخواهی، بیا اینجا
🔹صبح پریروز، یکشنبه، ۱۱ / ۹ / ۱۴۰۳، پیش مادر بزرگوارم بودم که یاد این خاطره افتادم و چکیدهاش را به ایشان یادآوری کردم:
حدود ۲۰ سال پیش، یک دست ایشان خیلی درد میکرد.
یک روز، ایشان، بنده و برادر روحانیام، سر سفرۀ صبحانه بودیم که یکباره به یاد حضرت امام رضا ـ سلام اللّه تعالی علیه. ـ افتادیم و هوای زیارت ایشان به دلهایمان افتاد و تصمیم گرفتیم که به زیارت ایشان مشرّف شویم.
همان روز، بلیت تهیّه کردیم و شاید پس از یکی ـ دو روز، به مشهد مقدّس رفتیم.
حدود ۲ ماه از برگشتن ما گذشته بود که ناگهان به یادمان افتاد پیش از این سفر، دست مادرمان درد میکرد؛ امّا ایشان در این مدّت دربارۀ دردش سخن نگفته و اظهار درد نکرده است.
دریافتیم که وقتی ایشان دستشان را به حرم مطهّر آن حضرت مالیده است، بدون این که خودش بفهمد، شِفا پیدا کرده و حتّی در این مدّت هم متوجّه خوبشدنش نشده است!
🔸این است رأفت آن امام معصوم. علیه السّلام.
🔹همچنین خلاصۀ این خاطره را به ایشان عرض کردم که مرد مورداعتمادی به بنده گفت:
«من در ایّام نوروز امسال، در وطنم بودم که دچار دنداندرد شدیدی شدم.
پس از چند روز که به شهر مقدّس قم برگشتم، به یاد سخن شما افتادم که گفته بودید: "اگر شخص بیماری، خاک حرم شریف حضرت معصومه ـ علیها السّلام. ـ را بر محلّی از بدنش که درد میکند، بمالد، امید است که شفا پیدا کند."
به حرم ایشان مشرّف شدم و آن سمت از صورتم را که دندان دردآلودم در آن قرار داشت، به ضریح ایشان مالیدم و دندانم بیدرنگ از درد افتاد و در این چند ماه هم درد نکرده است!»
🔸اکنون که دارم این مطلب را کامل میکنم، به یاد این فرمودۀ مرحوم پدرم، حضرت استاد اسداللّه داستانی بِنیسی، ـ رضوان اللّه تعالی علیه. ـ افتادم که فرمودند: «من حاجات مهمّ مادّی و معنویام را از امام رضا ـ علیه السّلام. ـ گرفتهام.»
🔹پس، از توسّل به اهل بیت ـ سلام اللّه تعالی علیهم. ـ غافل نشویم.
#امام_رضا، #حضرت_معصومه (علیهما السّلام)، #توسل، #حاجتگرفتن، #زیارت، #شفا
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2