eitaa logo
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
265 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
24 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها و آثار فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @ghatreghatre. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ ، کتابی به نام «یکصد سؤال؛ یکصدهزار ریال جایزه» نوشته‌اند که در سال ۱۳۷۲ چاپ شده است. ایشان در این کتاب برای برانگیختن اندیشه‌ها و تقویت روحیّۀ علم‌جویی و پِژوهش در مخاطبان، یکصد پرسش‌ مطرح کرده‌ و قول‌ داده‌اند که اگر کسی پاسخ صحیح آن‌ها را بیان کند، یکصدهزار ریال (به پول آن زمان)، به او جایزه خواهند داد. یکی از آن‌ پرسش‌ها، این است: ❓چگونه نیّت خوب انسان، به‌تر از عمل او است؛ با این که نیّت‌کردن، سختی ندارد؟ @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔊 #سخن‌آوا موضوع: #عامل_مهم_زودمرگی @benisiha_ir
🔴 🔵 🔸دو تا برادر بودند. گویا در راه حج، وسط راه با هم دعوایشان شد، حرفشان شد. یکی از این‌ها می‌رسد به مکّه‌ی مکرّمه. یکی نمی‌رسد. یعنی: از هم جدا می‌شوند؛ این‌قدر با هم حرفشان می‌شود که از هم جدا می‌شوند. 🔸آن شخصی که می‌رسد به شهر مکّه‌ی مکرّمه، محضر امام ـ علیه السّلام. ـ مشرّف می‌شود. ـ از برادرت چه خبر؟ ـ آقاجان! در راه از هم مثلاً جدا شدیم. حضرت فرمود: «او مُرد. او در راه مُرد.» ـ اِ ! آقاجان! مُرد؟! حضرت فرمود: «بله؛ شما فُلان‌جا با هم دعوایتان شد، حرفتان شد، به هم بدزبانی کردید؛ عمر شما کم شد، مرگتان فرارسید و او قبل از این که به مکّه مشرّف بشود، از دنیا رفت!» ـ پس چرا من [که] عمرم کم شده بود، زنده ماندم؟! فرمود: «چون تو تا عمرت تمام بشود، رفتی صله‌ی رحم کردی با عمّه‌ات.»، وسط راه رفتی به عمّه‌ سر زدی، تحویلش گرفتی، نیازی داشت، برآورده‌ کردی مثلاً. چون با عمّه صله‌ی رحم کردی، باز به عمرت افزوده شد؛ ولی آن برادرت نه؛ صله‌ی رحم نکرد و عمرش تمام شد. 🔸این، قطع رحم کرد با برادر؛ حتّی برای چند دقیقه؛ عمر، یکدفعه کم می‌شود. از آن ور، صله‌ی رحم کرد؛ عمر، دوباره زیاد شد. این‌جوری است. 🔸گاهی دلیل زودمرگی‌ها، دلیل مرگ‌های زودتر از اَجَل طبیعی، موعد طبیعی، همین گناه است. ، ، ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 💠 امروز هجدمین سالگرد رحلت حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ است. 💠 لطفاً برای شادی روح ایشان، ـ صلوات بفرستید ـ سوره‌های حمد و توحید را تلاوت فرمایید ـ و در حدّ توان، این کانال را تبلیغ کنید تا دیگران هم از آثار ایشان بهره ببرند و ان‌شاءالله بر درجات ایشان افزوده شود. @benisiha_ir
🔴 درباره‌ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🖊 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی: 🔸روز سه‌شنبه، 1398/10/10، خواهر بزرگوارم نقل کرد: «یک روز که به زیارت قبر پدرمان رفته بودم، به ذهنم خطور کرد که آیا ممکن است از قبور علما و عرفا، مانند قبر شهیدی که در تهران مدفون است، بوی خوشی به مشام برسد؟» پس از زیارت ایشان، به امامزاده علیّ بن جعفر ـ علیهما السّلام. ـ که در چندقدمی آن‌جا است، مشرّف شدم و پس از زیارت کوتاهی، دوباره سر قبر پدرمان رفتم و بوی خوشی از آن استشمام کردم. لبخندی بر لبم نشست و خطاب به روح ایشان عرض کردم: «آیا شما حتّی ذهن مرا می‌خوانید؟!» سپس به بارگاه آیت‌الله محمّدجواد انصاری ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ که نزدیک آن‌جا است، رفتم و از قبر شریف ایشان نیز بوی خوشی به مشامم رسید. تا چند ماه، هر گاه به زیارت آن دو عالم عارف مشرّف می‌شدم، آن بوی خوش را استشمام می‌کردم تا این که آن فکر از سرم رفت و دیگر آن بو را حس نکردم.» ، ، 💻 مشاهده‌ی خاطرات و نکات خواندنی دیگر درباره‌ی ایشان: http://benisiha.ir/289/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها: @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 با وجود تو «بنیسی» گوید: 🔶 «زندگی بر همه، آسان باشد» 📖 امید آینده، ص ۸۰. 💻 مشاهده‌ی ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ ، (علیه السّلام)، @benisiha_ir
🔴 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی در لباس سربازی. @benisiha_ir
🔴 💠 برای مطالعۀ مطالبی ارزشمند دربارۀ «صرفه‌جویی در زندگی امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه)»، بر روی این نشانی‌ کلیک کنید: http://benisiha.ir/150/ @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ درباره‌ی آن حضرت: 🔶 نهان و آشکارا گریه کردم 🔶 وجودم ناله شد، دلبر نیامد (نهانی: پنهانی). 📖 امید آینده، ص ۸۱. 💻 مشاهده‌ی ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ ، (علیه السّلام)، ، ، @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت ۶۳: 🔸... بعد، [پهلوان‌صفدر] از پدرم پرسيد: «شما جريان کشتی‌‏گرفتن شيرخدا با عَبدُل را شنيده‌‏ايد؟» پدرم گفت: «ديشب مادرش چيزهايى در این‌باره برايم تعريف كرد؛ ولى من قضيّه را به‌خوبى نمی‌دانم.» پهلوان‌‏صفدر گفت: «پس به‌‏تر است كه خودش نقل كند.» و از من خواستند كه جريان را دقیقاً برايشان بگويم. من هم با خجالت، همه را نقل كردم. 🔸وقتى تمامى جريان را شنيدند، پهلوان‌‏صفدر رو به پدرم كرد و گفت: «آقااسماعيل! اگر تو راضى باشى، شيرخدا روزى یک ساعت بيايد این‌‏جا؛ من از او یک قهرمان جهانى می‌‏سازم كه افتخار آذربايجان باشد.» و اضافه كرد [و] گفت: «از شيرخدا شيرى می‌‏سازم كه صداى نعره‌‏اش به همه‌‏جاى دنيا برسد.» پدرم گفت: «آخه». پهلوان گفت: «آخه ندارد. حالا كه شيرخدا این‌‏همه هوش و حواس و زور دارد، چرا یک پهلوان نشود؟ و اين وظیفه‌ی ما، بزرگ‌ترها، است [كه] وقتى ديديم بچه‌‏اى از عقل و هوش و زور زيادى برخوردار است، بايد دستش را بگيريم و تشويقش كنيم [و] هر خدمتى كه از دستمان برآيد، درباره‌ی او انجام بدهيم.» 🔸پهلوان‌‏صفدر با گفتن اين حرف‌‏ها، پدرم را راضى كرد كه من از فردا روزى یک‌ ساعت به خدمت ايشان بروم و فن و فنون کشتی‌‏گرفتن را از او ياد بگيرم؛ ولى راستش من از بچه‌‏هاى كدخدا می‌‏ترسيدم كه مبادا مرا در كوچه، دسته‌‏جمعى گير بياورند و كتكم بزنند؛ اين بود كه از دل، راضى نبودم هر روز به خانه‌ی پهلوان‌‏صفدر كه نزدیک‌ خانه‌ی كدخدا بود، بيايم. ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۷۵ و ۷۶. @benisiha_ir
🔴 ❓پرسش: آیا کسی که در ترک بعضی از گناهان و انجام‌دادن بعضی از واجبات کوتاهی می‌کند، می‌تواند مستحبّات را انجام دهد؟ 🔍 پاسخ حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی: آری؛ ولی به‌تر است که انجام‌دادن واجبات و ترک گناهان را در اولویّت قرار دهد. ، ، @benisiha_ir