eitaa logo
بنت الصابر🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
476 عکس
81 ویدیو
18 فایل
گفت صبور باش، وعده الهی نزدیک است. از آن وقت بنت الصابری شدم بیا و ببین! نویسنده متن های غریب شاگرد بد مکتب نور شما بخوانید"طلبه" گوینده نگفتنی های ساعت ۱۵ 🌿 کپی، نه! https://daigo.ir/secret/83428328 خانواده خوب صبور🍃 https://eitaa.com/nuri
مشاهده در ایتا
دانلود
من به شما فکر می کنم سید عزیز! به چشمان خیره به درتان برای دیدار حاج قاسم؛ به اشک هایتان هنگام شنیدن خبر شهادت فرمانده عماد؛ به لبخند آخر که خیره بود به روی جهادتان؛ به حرف های مانده در گلوی تان با ابومهدی؛ به پدری کردنتان برای خانواده های شهدای حزب الله... من به شما فکر می کنم سید عزیز که این داغ ها را چگونه تاب اوردید؟ که چگونه کمرتان خم نشده از رفتن برادرهاتان؟ من، مدام به شما فکر می کنم وجمع رفقایتان! در قلب من تصویری اگر باشد از حزب الله اعضایش شما، حاج قاسم و فرمانده عماد و جهاد جوانتان، ابومهدی رشیدتان است... من به شما فکر می کنم سید عزیز به شما و دلگرمی تان، رهبرمان سید علی خامنه ای. |بنت الصابر
_مسؤلیت و سازندگی
_مسؤلیت و سازندگی
_مسؤلیت و سازندگی
این سه تصویر در ادامه قدم پنجم تقریبا گویای منظور ما از مسؤلیت هستند...
به دلیل اینکه بحث مسؤلیت و تربیت در ادامه هم هستن امروز قراره دچار پرخوری اطلاعاتی بشیم... امیدوارم در قسمت هضم خدا کمک کنه❤️
بعد از شناخت مسؤلیت ها می رسیم به قدم ششم یعنی تربیت پس... بسم الله النور 🌿
بنت الصابر🇵🇸
بعد از شناخت مسؤلیت ها می رسیم به قدم ششم یعنی تربیت پس... بسم الله النور 🌿
یکم از خودم بگم؟ من مادرم به دور از خانواده خودش زندگی می کنه، روز هایی بود که من فکر می کردم اصلا و ابدا حاضر به دور شدن از خانواده نیستم چون عمیقا چالش های مادرم رو می دیدم! الان کجام؟ الان ماهاست دور از خانواده ام آیا جز این هست که مهمی رو فدا کردم برای رسیدن به چیز مهم تر؟ همه ما خیلی وقت ها برای رسیدن به قدم بزرگی مهمی رو فدای مهم تر کردیم نمونه اش هم در تاریخ اسلام زیاد هست هم در تاریخ معاصر.
بنت الصابر🇵🇸
یکم از خودم بگم؟ من مادرم به دور از خانواده خودش زندگی می کنه، روز هایی بود که من فکر می کردم اصلا
به عنوان مثال در تاریخ به ماجرای حضرت ابراهیم که میرسی مبهوت می مانی که مگر یک پدر می تواند با دست خود، پسرش را، ریشه اش را، عصای دست دوران پیری اش را سر ببرد؟ آیا جز این است که ابراهیم خلیل الله به مهم تر از اسماعیل رسیده؟ به چیزی رسیده است که با دستور عقل خود مهم را فدای مهم تر می کند؟ گاهی اوقات ماها از عشق و حُب به چیزی، دیگری را فدای آن چیز می کنیم! ابراهیم با عقل خود تصمیم گرفته است به رشد برسد و به رشد برساند!
بنت الصابر🇵🇸
به عنوان مثال در تاریخ به ماجرای حضرت ابراهیم که میرسی مبهوت می مانی که مگر یک پدر می تواند با دست خ
به دوران خودمون برسیم... اگر حاج قاسم خانواده اش را، خویشاوندش را، پسرش را، دخترش را، تعلقاتی که به شهرش دارد را، رها نمی کرد می توانست این چنین حماسه سازی کند؟ آیا جز این است که باید مهم را فدای مهم تر کنی تا رشد کنی و به رشد برسانی؟
پس لازمه تربیت شدن و تربیت کردن این هست که مهمی را فدای مهم تر کنیم! اگر می خواهیم تربیت شویم باید عشق ها و علاقه های خویش را عوض کنیم! چرا؟ رفقا چون انسان ذاتا عاشق آفریده شده! ما فقط معشوق های خودمون رو انتخاب می کنیم و برای همین انتخاب هست که باید بسنجیم چی رو و کی رو انتخاب میکنیم که سر انجام این عشق مارا به کجا می رسونه؟
پای سخنان حضرت آقا...
خانه‌داری به معنی خانه‌نشینی و پرهیز از تدریس، مجاهدت و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی نیست بلکه یعنی زن هر کار دیگری که ذیل اصالت خانه‌داری امکان و به آن علاقه داشت، بتواند انجام دهد.
مادران بیش از همه عامل انتقال عناصر هویت ملی و افشاننده بذرهای ایمان و اخلاق در فرزندان هستند.
همچنانکه هیچ زنی در تقدم حفظ جان فرزندش با فلان کار اداری، تردید ندارد در اهمیت تربیت اخلاقی و ایمانی فرزند نیز تردیدی نیست.
بهترین تبلیغ برای حجاب این است که دختر ورزشکار ما قهرمان می‌شود.
ضعف حجاب، کار درستی نیست اما موجب نمی‌شود آن فرد را از دایره دین و انقلاب خارج بدانیم همه ما هم نقص‌هایی داریم که باید تا حد امکان آنها را برطرف کنیم.
بنت الصابر🇵🇸
بسم الله النور و ما همه هیچ... /می شد تنم پیچیده در کفن نجفی باشد/ می شد امشب پیچیده در کفن با پیشانی آغشته به کافور با دهانی پر از پنبه در عمقی از خاک دیاری که اتفاقا نمور و سرد و تاریک است، سرتاپایم بلرزد و فریاد های غریب و خفته ام به گوش هیچ آدمیزاد زنده ای نرسد. می شد حسرت زیارت کربلا و زندگی در نجف داغ دلم شود. می شد امسال را نبینم و گریه ای سر ندهم و هیچ بیرق و پرچمی به دست من در گوشه ای از خانه آرام نگیرد. می شد کارهای نکرده و راه های هموار نکرده مانده باشند همان کنج ذهنم. می شد... امشب اما زنده ام و نفس می کشم، رخت تنم پیرهن عذای شماست. امشب اما رفته ام سراغ بیرق و پرچم های سیاه، دستم را بنده پونز ها کرده ام و سیاه پوش کرده ام خانه را شما بخوانید آویزان کرده ام انوار را، اسماء را، نام های نجات دهنده هامان را. شما اگر نمی خواستید احتمالا کفن هفتم راهم پوسانده بودم و همدمم مارو موری بود که غذایشان گوشت تنم بوده است. شما خواستید اما. مرا در مجلس عزایتان راه داده اید انگار، مرا نشانیده اید کنار هیئتی ها و نوکر هاتان انگار، چشانیده اید مزه چای های روضه تان را، لیاقت داده اید انگار، به من دختری از خانواده تان. یک خانه که دیگر این حرف هارا ندارد، از دم سیاه پوشش می کنیم اصلا می کوبیم بر سر در خانه هامان که این خانه عذادار حسین است. و نفس می کشند اهالی اش و لیاقت دارند اشکی بریزند و چای روضه ای بدهند دست خلق الله. همین. پ. ن نوشته شده در ۱ /محرم/۱۴۴۴ پ. ن² فی الحال_حال و هوای جسمی که خیال مرگ رهایش نمی کند... |بنت الصابر
امید دارم هر فراغی را وصالی است که این فراغ جگرم را سوزاند و قلبم را آب کرد...
Mojtaba Ramezani - Khoda Gharibe (320).mp3
16.72M
یادمه چهارم، پنجم ابتدایی که بودم خیلی این مداحی رو گوش می کردم شب و روز این بود و گریه های من امشب دلم از خودم گرفته بود، دوباره به یاد اون دوران پیداش کردم... دیدم نه هنوز اثر داره! انصافا خوب چیزی... 🎧
... آن ایمانی در قرآن ارزشمند است که مانع از گناه و عامل رفتار خوب باشد. 📚رهایی از گناه
قدم اول برای دین داری و ترک گناه اهل برنامه ریزی... شدن است. انسان اگر اهل برنامه باشد دین را بهتر می فهمد، چنین کسی اگر دچار اشتباه یا گناه بشود ناراحت می شود، چون برنامه اش بهم ریخته است! 📚رهایی از گناه
حمایتی ها روز های سه شنبه در کانال قرار می گیرند🌿🧡