یادتان هست از حذب الدعوه به رهبری سید محمد باقر صدر گفتم برایتان؟!
#بنت_الهدی۴
ماجرا به آنجا می رسد که محمد باقر صدر مرجع تقلید بزرگ فتوا می دهد که پیوستن به حزب بعث حرام است!
شما حتما متوجه عناد وحشتناک صدام به او هستید، من می گویم خون خونش را می خورد که چه کند؟
چه خاکی بر سرش بریزد؟!
شاگردانش می گفتند تا قبل از دیدار ما با آمنه همه تصور ما از انسان مؤمن یعنی فاصله مسجد تا خانه بودن.
آمنه اما به ما یاد داد دین از سیاست جدا نیست!
اصلا دین یعنی سیاست!
حالا به من بگو شیعه آقا، آیا زنی با همچین تفکری برادر خود را که از حق می گوید و برای مسلمین تلاش می کند را تنها می گذارد؟
حزب الدعوه و وجود خانواده صدر بزرگترین دشمنان صدام به حساب می آمدند.
صدام دیگر تاب نیاورد دستور را صادر کرد.
_حصر خانگی!
نه ماه حصر خانگی بودند.
دوستان و محبین شان می گویند وضعیتی به مشابه شعب ابی طالب...
این حصر مانع تمام و کمال از ورود و خروج همه چیز بود، حتی مواد خوراکی و غذایی
حتی دیدار با دوستان
همه چیز
صدام نه ماه به قول خودش زمان داد تا دوباره محمد باقر صدر فتوایی به منظور انکار حرام بودن عضویت در بعث را صادر کند.
تیرش به خطا رفت، محمد باقر حتی یک قدم هم عقب ننشست!
در این مدت سه بار محمد باقر را دستگیر کردند و هر سه بار آمنه به حرم امیر المؤنین می رفت و شیعیان را دعوت به تظاهرات و راهپیمایی می کرد