6.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#تصویری
🔅کاری که سکرات موت را آسان میکند...‼️
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
7.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 _حضرت_زهرا(س)
♨️فخر زنان عالم
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #انصاریان
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاهکار زندگي چيست؟
⚡️اين که در ميان مردم زندگی کنی ولی هيچگاه به کسی زخم زبان نزنی ... دروغ نگویی ...
کلک نزنی و سوء استفاده نکنی ...
⚡️نیازی ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ "ﺗﺤﻤﻞ" ﮐﻨﻴﻢ ،
⚡️ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ "ﻗﻀﺎﻭﺕ " ﻧﮑﻨﻴﻢ ...
⚡️ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺮﺍی "ﺷﺎﺩﮐﺮﺩﻥ" يکدﻳﮕﺮ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﻴﻢ ،
⚡️ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻬﻢ " ﺁﺯﺍﺭ " ﻧﺮﺳﺎنيم ...
⚡️ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ "ﺍﺻﻼﺡ" ﮐﻨﻴﻢ ،
⚡️ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻪ "ﻋﻴﻮﺏ " ﺧﻮد ﺑﻨﮕﺮﻳﻢ ...
⚡️حتی ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ ،
⚡️ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ "ﺩﺷﻤﻦ" ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﻴﻢ ...
" ﺁﺭی، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ زندگی کردن شاهکار است ...
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
✍ امام باقر (عليهالسلام) فرمودند:
محبوبترين كارها نزد خداى متعال آن كارى است كه دوام بيشـترى دارد، گرچـه انـدك باشـد.
جامع الاحاديث، ص 182
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
🌼 خداى متعال به حضرت موسى علیهالسلام فرمود:
🍃«اى موسى! مرا با زبانى بخوان كه با آن معصيتم نکردهای».
موسى علیهالسلام گفت: از كجا چنين زبانى بياورم؟
فرمود: «با زبانِ ديگران، مرا بخوان»🍃
🍂رُوِيَ أنَّ اللّهَ تَعالى أوحى إلى موسى عليه السلام: يا موسَى، ادعُنی عَلى لِسانٍ لَم تَعصِنی بِهِ. فَقالَ عليه السلام: أنّى لی بِذلِكَ؟ فَقالَ: اُدعُني عَلى لِسانِ غَيرِكَ🍂
📚عدّة الداعی، ص ۱۳۱
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
زندگی برزخی هم مثل دنیا لوازم خاص خودش را می طلبد
کسی که لوازم مورد نیازش را با خود نَبَرد محکوم به عذاب است!
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
✍امام هادی علیه السلام
بر زیردستان خشمگین شدن نشانه پَستی است
📚بحار الأنوار ج75 ص370
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
🌴🍁🍁🌴🍁🍁🌴
#داستان_آموزنده
🔆چرا ولیعهدی پدر را نپذیرفت؟
🍃هارون الرشيد بيست و يك پسر داشت كه سه تاى آن ها را به ترتيب وليهد خود كرده بود؛ يكى محمد امين ، دومى مامون الرشيد و سومى مؤتمن .
🍃در اين ميان قاسم پسرى بود كه گوهر پاكش از صلب آن ناپاك ؛ چون مرواريدى از درياى تلخ و شور، ظاهر گشته و فيض مجالست زهاد و عباد آن عصر را دريافته بود. او از تاءثير صحبت ايشان روى دل از زخارف دنيا بر تافته و طريقه پدر و آرزوى تاج و تخت را ترك گفته بود. قاسم جامه كهنه و مندرس كرباسين پوشيده و قرص نان جويى روزه خود را افطار مى كرد و پيوسته به قبرستان رفته و به نظر عبرت بر مرده ها مى نگريست و مانند ابر بهار اشك مى ريخت .
🍃روزى پدرش در مكانى نشسته بود، وزرا و بزرگان و اعيان و اشراف در خدمتش كمر بندگى بسته و هر يك به تناسب مقام خود نشسته بودند كه آن پسر با لباس مندرس و كهنه و سر و وضعى ساده و معمولى از آنجا عبور كرد، گروهى از حضار گفتند:
🍃اين پسر سر امير را در ميان پادشاهان زير ننگ كرده ! امير بايد او را از اين وضع ناپسند منع نمايد، اين حرفها به گوش هارون الرشيد رسيد، او پسر را خواست و از روى مهربانى و شفقت زبان به نصيحت او گشود. آن جوان سعادتمند گفت :
🍃اى پدر! عزت دنيا را ديدم و شيرينى رياست را چشيدم حالا از تو مى خواهم كه مرا به حال خود واگذارى تا عبادت خدا بجا آورم و زاد و توشه اى براى آخرتم فراهم سازم ، من از دنياى فانى چيزى نمى خواهم و از درخت دولت پادشاهى تو ثمرى نخواستم . هارون قبول نكرد و به وزير خود گفت : فرمان ايالت مصر و اطراف آن را بنويس .
🍃قاسم گفت : اى پدر! دست از سر من بردار والا ترك شهر و ديار مى كنم و از تو مى گريزم .
هارون براى اينكه پسر را از اين كار منصرف كند با مهربانى گفت : فرزندم ! من طاقت دورى تو را ندارم ، اگر تو ترك وطن گويى روزگار بى تو چگونه به من خواهد گذشت ؟!
🍃گفت : تو فرزندان ديگرى هم دارى كه دلت با ديدن آنها شاد شود. سرانجام چون ديد پدر دست از او بر نمى دارد، نيم شبى خدم و حشم را غافل كرد و از دارالخلافه گريخت و تا بصره در هيچ جا توقف نكرد. او به جز قرآنى ، از مال دنيا هيچ با خود بر نداشت . در بصره با كارگرى امرار معاش مى كرد.
ابو عامر بصرى مى گويد:
🍃ديوار باغ من خراب شده بود، از خانه بيرون آمدم تا كارگرى بيابم و ديوار باغم را بسازم . جوان زيبارويى را ديدم كه آثار بزرگى از او نمايان بود و بيل و زنبيلى در پيش خود نهاده و قرآن تلاوت مى كرد.
🍃گفتم : اى جوان ! كار مى كنى ؟
گفت : بله براى كار كردن آفريده شده ام ، با من چه كار دارى ؟
🍃گفتم : گل كارى ، گفت : به اين شرط مى آيم كه يك درهم و نصف به من مزد دهى و وقت نمازم به من فرصت دهى تا نماز را سر وقت بخوانم . قبول كردم و او را بر سر كار آوردم . چون غروب آمدم ، ديدم يك تنه كار ده نفر را كرده است ! دو درهم به او دادم ، قبول ، نكرد و همان يك درهم و نصف را گرفت و رفت .
روز ديگر به دنبال وى به بازار رفتم ولى او را نيافتم ، سراغش را گرفتم ، گفتند: فقط شنبه ها كار مى كند، كارم را به تعويق انداختم تا روز شنبه رسيد، به بازار رفتم همچنان او را مشغول تلاوت قرآن ديدم ، سلام مى كردم گويا از عالم غيب او را كمك مى كردند. شب خواستم به او سه درهم بدهم قبول نكرد و همان يك درهم و نصف را گرفت و رفت .
🍃شنبه سوم به بازار دنبال او رفتم او را نيافتم ، از او سراغ گرفتم ، گفتند: سه روز است در خرابه اى بيمار افتاده ، به شخصى التماس كردم مرا نزد او ببرد، او را ديدم كه در خرابه اى بى در و پيكر بيهوش افتاده و نيم خشتى زير سر نهاده است . سلام كردم چون در حالت احتضار بود توجهى نكرد، ديگر بار كه سلام كردم مرا شناخت ، خواستم سر او را به دامن بگيرم نگذاشت و گفت : اين سر را بر روى خاك بگذار كه جز خاك او را سزاوار نيست و من هم دوباره سر او را بر خاك نهادم .
🍃گفتم : اگر وصيتى دارى به من بگو، گفت : از تو مى خواهم وقتى مردم مرا به خاك بسپارى و بگويى پروردگارا! اين بنده خوار و ذليل تو است كه از دنيا و مال و منصب آن گريخت و رو به درگاه تو آورد كه شايد او را بپذيرى پس به فضل و رحمت خود، او را قبول كن و از تقصيرات او درگذر. آنگاه پيراهن و زنبيل مرا به قبر كن ده و قرآن و انگشتر مرا به هارون الرشيد برسان و به او بگو اين امانتى است از جوانى غريب كه گفت : مبادا با اين غفلتى كه دارى بميرى ! اين را گفت و حركت كرد كه برخيزد نتوانست ، دو مرتبه خواست بلند شود نتوانست ، گفت :
🍃عبدالله زير بغلم را بگير كه آقا و مولايم اميرالمومنين (ع ) آمد. بلندش كردم ، ديدم جان به جان آفرين تسليم كرد.
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
📜🔰 پدربزرگِ کفر !
🍂آدمى كه به ماهى چند هزار تومان حقوق و يك زن و بچه و برو بيايى و احياناً يك عنوان روشنفكرى و چند جلسه سخنرانى قانع است، ديگر چه مى خواهد؟!
🍂 اگر به اين حد قانع باشد، طبيعى است كه حركتى نكند، طبيعى است كه در ركودش بگندد.
🍂اگر به طهارت آب پاك چشمه ها و اشك پاك ابرها هم كه باشد، مى گندد؛ كه گنديدن ضرورت است.
🍂كفر متحرك به اسلام مى رسد، ولى اسلام راكد، پدر بزرگِ كفر است.
🍂سلمان ها در حالى كه كافر بودند، حركتشان آنها را به رسول منتهى كرد و زبيرها در حالى كه با رسول بودند، ركودِشان آنها را به كفر پيوند زد.
🍂كفرى كه با حركت ما همراه باشد، وحشتى ندارد. وحشت آنجايى است كه با ركودها پيوند خورده باشيم.
🍂آدمى تا زمانى كه مسائل را در همين حد، احساس نكرده باشد، منشاء عمل و حركتى در او نخواهد شد.
🍂اين نكته كه چرا از جايى كه هستيم حركت كنيم؟ بايد خود، جواب آن را بدهيم.
🍂بايد خود احساس كنيم در جايى كه ايستاده ايم، نمى توانيم كارى انجام دهيم و بين آنچه هستيم و آنچه مى توانيم باشيم، فاصله است.
🍂ما كه براى رسيدن به يك شغل، يك منصب و يا حتى يك ليوان آب، اين قدر فعّال و كوشا هستيم و اين قدر زد و بند مى كنيم، آيا ضرورى تر از اينها برايمان وجود ندارد؟! آيا در همين سطح و اندازه هستيم؟!
❛❛ عینصاد
📚 #حرکت | ص ۱۱
#️⃣ #بریده_کتاب #تربیت
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
#کلام_علما
سؤال: برای این که در انجام فرمان الهی مخصوصاً نماز، با خشوع باشیم، چه کنیم؟
جواب: در اول نماز، توسل حقیقی به امام زمان (عج) کردن که عمل را با تمامیّت مطلقه [به طور کامل] انجام بدهید.
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
💠ابدی هستیم!
مرحوم استاد حسن زاده آملی دربارهٔ علامه طباطبایی(رَحِمَهُ الله) نقل میکردند:
خداوند درجات ایشان را متعالی بفرماید که لفظ ابد را بسیار بر زبان میآورد و در مجالس خویش چهبسا این جمله کوتاه و سنگین و وزین را به ما القا میفرمود که: «ما ابد در پیش داریم، هستیم که هستیم!»
«إنَّمَا تَنْتَقِلُونَ مِنْ دَارٍ إلَی دَارٍ»؛ از خانهای به خانه دیگری کوچ میکنید. انسان از بین رفتنی نیست، باقی و برقرار است، منتها به یک معنی لباس عوض میکند و به یک معنی جا عوض میکند.
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═