eitaa logo
به‌سمت آرامش 🌱✨
4.8هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
3 فایل
🌱🌻 بِسم‌الله‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ✨ مدیریت: @Saheerr 📳 مجموعه تبلیغات (تبلیغات قاضی) https://eitaa.com/joinchat/356910065C5b56d32fe0
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️ 🍃آیت الله ‌فاطمی نیا : حضرت اميرالمومنين(ع) به كميل مي فرمايند : هر وقت از چيزي ترسيدي ، بگو : لا حول و لا قوة الا بالله چقدر اين فرمايش زيباست! اين يعني باور كن كه هيچ برگي هم بدون اذن خدا از درخت جدا نمي شود! همه چيز به اذن الله است ، اين شناخت خداست. @Dastanhaykotah
🍃جناب جرج جرداق مسیحی که استاد ادبیات عرب در کشور لبنان است. می گوید: جاذبه کلمات چنان شوری در من ایجاد کرد که را دویست مرتبه مطالعه کردم. اگر مقداری به جمله جرج جرداق که یک فرد مسیحی است دقت کنیم،حسابی در فکر فرو خواهیم رفت و خیلی شرمنده خواهیم شد .ما که ادعا می کنیم شیعه هستیم و مدعی سیر و سلوک الی الله هستیم،داریم دنبال هایی می گردیم. آیت الله @Dastanhaykotah
❓ 🍃آیت الله مجتهدی : غسل نشاط نیت کنید که وقتی عبادت می کنید نشاط داشته باشید. دیدید آدم گرسنه ، چه با نشاط غذا میخورد؟ آدمی که خوابش می آید چه با نشاط میخوابد و لذت می برد؟ عبادت هم نشاط می خواهد ، ماها برای عبادت کسل هستیم. لذا باید مقید باشید غسل نشاط انجام دهید. آیت @Dastanhaykotah
7.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گفتگوی متفاوت آیة الله با نوجوان دبیرستانی میری مشهد امام رضاعلیه السلام رو میبینی؟ خوابشو @Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا آیت الله بهجت نماز شب را ترک کردند؟! 🔺به مناسبت سالروز وفات عارف، زاهد و مرجع تقلید، آیت الله محمدتقی بهجت (ره) @Dastanhaykotah
❗️ 🍃آیت الله ‌فاطمی نیا : حضرت اميرالمومنين(ع) به كميل مي فرمايند : هر وقت از چيزي ترسيدي ، بگو : لا حول و لا قوة الا بالله چقدر اين فرمايش زيباست! اين يعني باور كن كه هيچ برگي هم بدون اذن خدا از درخت جدا نمي شود! همه چيز به اذن الله است ، اين شناخت خداست. آیت الله @Dastanhaykotah
📕 ابتهاج تعریف میکرد: در مراسم کفن ودفن شخصی شرکت کردم ، دیدم قبل از اینکه بذارنش تو قبر ، چیزی حدود یک وجب سرگین و فضولات تر گوسفند ، توی کف قبر ریختن.ا ز یک نفر که اینکار رو داشت انجام میداد، سوال کردم که : این چه رسمی ست که شما دارید؟ گفت : توی رساله نوشته که این کار برای فرد مسلمان مستحبه و ما مدت هاست برا مرده هامون اینکار رو انجام میدیم! میگفت که چون برام تعجب آور بود، سریع گشتم یه رساله پیدا کردم و رفتم سراغ طرف و بهش گفتم : کجاش نوشته؟ طرف هم میره تو بخش آیین کفن و دفن میت، آورد که بفرما دیدم نوشته کف قبر مسلمان ، مستحب است یک وجب پهن تر باشد! 👤شفیعی کدکنی 📚 @Dastanhaykotah
📔 دزدی مرتبا به دهكده‌ای ميزد، ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﺩﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ، ﺷﺒﻴﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺩﺯﺩ، ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ، ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﺵ ﺷﺒﯿﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻩ. ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻃﺮﯾﻘﯽ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ. ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ: ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ؛ ﺩﺯﺩ، ﺧﻮﺩﮐﺪﺧﺪﺍﺳﺖ، ﻣﺮﺩﻡ ﭘﻮﺯﺧﻨﺪﯼ ﺯﺩﻥ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻪﺩﻝ ﻧﮕﯿﺮ، ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﯽ ﻓﻘﻂ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺎﻗﻞ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺍﻭﺳﺖ. ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ ﻭقتی ﺍﺣﻮﺍﻟﺶ ﺭﺍ ﺟﻮﯾﺎ می ﺷﺪﻧﺪ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺩﺯﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭﻟﯽ ﺩﺭﮎ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ، ﻓﺮﺳﻨﮕﻬﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪﺩﺍﺷﺖ، ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻧﻮﺷﺖ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ. ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺑﺎﺩﯼ، ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ ﺑﻬﺎﻳﺶ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﻭﻟﯽ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ،ﺍﻧﻌﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ. ✍ @Dastanhaykotah
📚چرا داستان می‌خوانیم؟ انسان در داستان زندگی می‌کند مانند ماهی که در آب. داستان‌ها به جهان انسان‌ها شکل داده‌اند: هویت هر انسان یک داستان است، سکونت گاه او تاریخی در قالب روایت دارد و فرهنگش مجموعه‌ای از روایت‌هاست. انسان از طريق داستان با جهان زمان‌مندش مواجه می‌شود و زندگی‌اش چیزی نیست جز داستانی که قسمت بزرگی از آن را خودش روایت می‌کند. در نتیجه: 1- هر داستانی از تکنیک‌ها ساخته می‌شود و یادگیری هر تکنیک تازه برابر است با به دست آوردن توانایی برای روایت داستانی تازه و توان روایت داستان تازه برابر است با یک زندگی تازه. یک انسان هر چه بهتر داستان بگوید و ذهن داستان پردازتری داشته باشد می‌تواند زندگی گسترده‌تر و عمیق‌تری بسازد و بالقوگی‌های بیشتری را در زندگی‌اش بالفعل کند. 2- داستان‌ها بستر امکان تجربه‌اند. خواننده زمانی که باورش را تعلیق می‌کند و در داستان غرق می‌شود، رویدادها و ارتباطات درون داستان را بهتر و عمیق تر تجربه می‌کند. این خصیصه‌ی داستان موقعیتی را فراهم می‌آورد که در آن، خواننده با رویدادهایی مواجه می‌شود که تجربه‌شان در جهان واقعی پرهزینه، خطرناک یا غیرممکن است. از این نظر، داستان مانند یک «شبیه ساز» عمل می‌کند که تجربه‌ی موقعیت‌های خطرناک در آن عملی و کم هزینه است. انسان‌ها از طریق داستان‌ها می‌توانند تجربه‌ی موقعیت‌های خطرناک، پیچیده یا شگفت را به دیگران آموزش دهند و نسل‌های بعد را برای مواجهه با خطرات زندگی آماده کنند. ٣- نحوه‌ی ارائه‌ی ایده‌ها و اندیشه‌ها در داستان‌ها با متون علمی و فلسفی متفاوت است. داستان‌ها بی‌مسئولیت، آزاد و چندصدایی‌اند. خواننده مجبور نیست هیچ ایده‌ی مشخصی را بپذیرد یا باور کند. هیچ حقیقت یکه و یگانه‌ای وجود ندارد و داستان، آزمایشگاهی است که در آن، خواننده می‌تواند تفکرات و ایده‌های مختلف را در کنار هم بیازماید و محک بزند. داستان‌ها ابزار بسیار مهمی برای آموزش دموکراسی و چندصدایی در یک جامعه‌اند. 4- جهان داستان می‌تواند به جهان خواننده اضافه شود و جهان او را گسترده‌تر کند. هر داستان تازه، یک یا چند زندگی تازه در جهانی است که احتمالا مختصات و مشخصات آن با جهان خواننده متفاوت است. در نتیجه هر داستان تازه نویدبخش امکانات تازه ای برای زندگی خواننده است. انسان‌ها از طريق داستان‌های تازه جهان خود را گسترده‌تر می‌کنند و به زندگی‌شان وسعت می‌بخشند. هر مشخصه‌ی تازه‌ای در جهان یک داستان (هر چقدر هم که غیرواقعی) می‌تواند یک امکان تازه در جهان خواننده باشد. على شاهی | کتابخانه بابل @Dastanhaykotah
🦌داستان معروف ضامن آهو صیادی در بیابانی قصد شکار آهویی می‌کند و آهو شکارچی را مسافت معتنابهی به دنبال خود می‌دواند و عاقبت خود را به دامن حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام که اتفاقاً در آن حوالی تشریف‌فرما بوده است، می‌اندازد. ✍صیاد که می‌رود آهو را بگیرد، با ممانعت حضرت رضا علیه السلام مواجه می‌شود. ولی چون آهو را صید و حق خود می‌داند، در مطالبه آهو پافشاری می‌کند. امام حاضر می‌شود مبلغی بیشتر از بهای آهو، به شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد کند. ✍شکارچی نمی‌پذیرد ومی گوید: من همین آهو که حق خودم است را می‌خواهم و آن وقت آهو به زبان می‌آید و به عرض امام می‌رساند که من دو بچه شیری دارم که گرسنه‌اند و چشم به‌راه‌اند که بروم و شیرشان بدهم و سیرشان کنم. علت فرارم هم همین است و حالا شما ضمانت مرا نزد این ظالم بفرمایید که اجازه دهد بروم و بچگانم را شیر دهم و برگردم و تسلیم صیاد شوم… حضرت رضا علیه السلام هم ضمانت آهو را نزد شکارچی می‌فرماید و خود را به صورت گروگانی در تحت تسلط شکارچی قرار می‌دهد. آهو می‌رود و به‌سرعت با آهوبچگان باز می‌گردد و خود را تسلیم شکارچی می‌کند. ✍شکارچی که این وفای به عهد را می‌بیند، منقلب می‌گردد و آن گاه متوجه می‌شود که گروگان او، حضرت علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه است. فوراً آهو را آزاد می‌کند و خود را به دست و پای حضرت می‌اندازد و عذر می‌خواهد و پوزش می‌طلبد. حضرت نیز مبلغ متنابهی به او مرحمت می‌فرماید و به‌علاوه، تعهد شفاعت او را در قیامت نزد جدش می‌دهند و صیاد را خوشدل روانه می‌سازد. آهو هم که خود را آزاد شده حضرت می‌داند اجازه مرخصی می‌طلبد و به سراغ آشیانه خود می‌دود. @Dastanhaykotah