🌹حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔸این نکته از معلومات و واضح و آشکار و از مسلّمیات شرع است که چنانچه مسلمانی دید که مسلمانی گرفتار است و با اندک همت، گرفتاری او رفع میشود، در این صورت اگر همت نکند، معاقَب(عقاب شده) خواهد بود.
📚در محضر بهجت، ج۳، ص۲۸
----------------------------------
@Dastanhaykotah
آیت الله بهجت(ره) :
🍃🌸 نمیتوانیم اعمال خودمان را از خدا مخفی بکنیم ؛ او قادر است ؛ ناظر است ؛ حال چه کنیم ؟!
بین خودمان و خدایمان دست از طلب توبه برنداریم
📚 به سوی محبوب،ص۱۱۱
--------------------------------
آیت
@Dastanhaykotah
روزی هارون الرشید بهلول را خواست و او را به سمت نماینده ی تام الاختیار خود به بازار بغداد فرستاد و به او گفت: اگر دیدی کسی به دیگری ظلم و تعدی میکند و یا کاسبی در امر خرید و فروش اجحاف میکند همان جا عدالت را اجرا کن و خطا کار را به کیفر برسان.
بهلول ناچار قبول کرد و یک دست لباس مخصوص مُحتسبان پوشید و به بازار رفت ...
🔸اول پیرمرد هیزم فروشی دید که هیزمهایش را برای فروش جلویش گذاشته که ناگهان جوانی سر رسید و یک تکه از هیزمها را قاپید و بسرعت دور شد. بهلول خواست داد بزند که بگیریدش که جوان با سر به زمین افتاد و تراشه ای از چوب به بدنش فرو رفت و خون بیرون جهید. بهلول با خود گفت: حقت بود.
🔸راه افتاد که برود، بقالی دید که ماست وزن میکند و با نوک انگشت کفه ترازو را فشار میدهد تا ماست کمتری بفروشد.
بهلول خواست بگوید چه میکنی؟ که ناگهان الاغی سررسید و سر به تغار ماست بقال کرد و بقال خواست الاغ را دور کند تنه الاغ تغار ماست را برگرداند و ماست بریخت و تغار شکست.
🔸بهلول جلوتر رفت و دکان پارچه فروشی را نگاه کرد که مرد بزاز مشغول زرع کردن پارچه بود و حین زرع کردن با انگشت نیم گز را فشار میدهد و با این کار مقداری از پارچه را به نفع خود نگه میدارد.
جلو رفت تا مچ بزاز را بگیرد و مجازاتش کند ولی با کمال تعجب دید موشی پرید داخل دخل بزاز و یک سکه به دهان گرفت بدون اینکه پارچه فروش متوجه شود به ته دکان رفت.
بهلول دیگر جلوتر نرفت و از همان دم برگشت و پیش هارون رفت و گفت: محتسب در بازار است و هیچ احتیاجی به من و دیگری نیست
خداوند متعال همیشه حاضر
و ناظر کارامون است
حواسمون باشه
@Dastanhaykotah
بعد از مدت ها وسط هفته زنگ زدم به مادرم و گفتم برای ناهار منتظرم باش وقتی رسیدم خونه تا درو باز کرد خواستم عطر سالاد شیرازی که توی فضا پیچیده بود رو بغل کنم!دیر رسیدم اما سوال کردن نداشت و میدونستم ناهار نخورده و منتظر منه . سفره رو انداخت کف آشپزخونه و نشستیم به غذا . مادرم یه ادویه ای میزنه به غذا که توی هیچ رستورانی نیست و اسمش عشقه"به حد انفجار خوردم و چهار دست و پا از سفره جدا شدم . گفت چشمات خستس ، چایی دم کنم یا میخوای بخوابی؟!گفتم یه دیقه بیا بشین کنارم . بالشت رو تکیه دادم به دیوارو سرمو گذاشتم رو بالشت و بدون اینکه حرفی بزنه نشست کنارم و چند دفعه ای دستشو کشید به سرم . چند دقیقه گذشت....ولی ساکت بود. دوزاریم افتاد که خیلی شبا تا خواسته حرف بزنه من سرم رفته تو گوشی و لا به لای حرفاش وقتی یه جمله ی سوالی پرسیده گفتم آره آره....فقط گفتم آره....بدون اینکه بشینم پای حرفاش ...بدون اینکه تو چشماش نگاه کنم...بدون اینکه دستاشو تو دستم بگیرم...بدون خیلی کارایی که دنیای امروز....دنیای شلوغ امروز از یادمون برده...واسه یه آدمایی که اصلا معلوم نیست چقدر قراره همراهمون باشن .اصلا اگه شرایط الانمون یه ذره عوض بشه حاضرن تحملمون کنن یا نه...!؟کلی وقت میذاریم و کلی حرف میزنیم که خودمونو بهشون ثابت کنیم...اما واسه پدر مادری که هر جوری باشی قبولت دارن و پای هر اتفاق تو زندگیت وایسادن و ترو خشکت کردن تا به اینجا برسی....حوصله نداریم! بذار یه چیزی بهت بگم رفیق به اندازه ی تمام لحظاتی که کنارشون نشستی و حرف نمیزنی و بغلشون نمیکنی داری حسرت جمع میکنی برای وقتی که نداریشون
@Dastanhaykotah
📚بهشت فروشی (ماجرای خریدن خانه زبیده و هارون الرشید از بهلول)
زبیده زن هارون الرشید در راه عبور خویش، بهلول را دید که داشت با بچههای روی زمین خط میکشیدند . به بهلول گفت چه میکنی . بهلول گفت دارم خانه درست میکنم. زبیده گفت ..
زبیده زن هارون الرشید در راه عبور خویش، بهلول را دید که داشت با بچههای روی زمین خط میکشیدند . به بهلول گفت چه میکنی . بهلول گفت دارم خانه درست میکنم. زبیده گفت خیلی زیباست آن را میفروشی؟ بهلول گفت هزار دینار میفروشم. زبیده گفت خریدام. بهلول هم آن پول ها را گرفت و بین فقراء تقسیم کرد. شب آن روز هارون الرشید خوابی دید که وارد بهشتی شده که در آن قصر مجللی است و او را به داخل آن راه نمیدهند و میگفتند مال زبیده است. فردا به زبیده گفت چنین خوابی دیدم. زبیده ماجرای خانه خریدن از بهلول را به هارون گفت. هارون هم رفت تا بهلول را ببیند اورا دید که با بچهها روی زمین خط میکشد. گفت ای بهلول چه میکنی؟ گفت مگر نمیبینی دارم خانه میسازم. هارون گفت خانه ای را که تو درست میکنی به شکوه و جلال خانه پادشاهان نیست ولی آن را میخرم. بهلول گفت قیمتش خیلی گران است. هارون گفت هرچه را بخواهم میتوانم بدست آورم. بهلول گفت هزاران کسیه پر زر و باغها و بوستانهای وسیع و اموال فراوان و ...
هارون گفت پس چرا به زبیده هزار دینار فروختی. بهلول گفت: زبیده ندیده آن را هزار دینار خرید ولی تو دیدهای و
@Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠چرا به لحظه مرگ میگویند سکرات؟!
(سکرات_موت)
🎙#استاد_مسعود_عـــالے
موعظه کوتاه👇👇👇
🌺🌺@moizie🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️علی صدای خدا ...!
🎙#استاد_مسعود_عـــالے
قُلتُ یا رَبِ أَتُخاطِبُنی أَم علیُ ؟
إِطَلِعتُ علی سَرائرِ قَلبِک ، فَلَم أجِدُ فیه
أَحَدٌ أحَبُ إلَیک مِن عَلیِ بنِ اَبی طالِب
فَخاطَبتُکَ بِلِسانِه کَی ما تَطمَئنَ قَلبَک .
گفتم خدای من تو با من حرف می زنی یا علی؟
جواب آمد : حبیب من به محرم خانه قلبت نگاه کردم، دیدم در اون قلب نازنین محبوبتر از علی وجود ندارد ، با زبان او با تو حرف زدم، برای اینکه قلبت آرام بگیرد .
📙ینابیع الموده ، ج 1 ، ص 246 .
@Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ امام صادق (ع):
هر كس شبى بیمار شود و آن را نیكو بپذیرد و خدا را شکر و سپاس گوید، كفّاره شصت سال «عمر سراسر لغزش» او خواهد بود.
راوى مىگوید: گفتم: معناى نیكو پذیرفتن آن چیست؟ فرمود: بر رنج و ناراحتى آن صبر كند.
📗ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 193
@Dastanhaykotah
❣️مطلبی که #امام_رضا علیه السلام به #آیت_الله_بهجت ره فرمود!
آیتالله فِهری زنجانی که ساکن سوریه بودند،
در تهران برایم گفت: «در مشهد، آیتالله بهجت را دیدار کردم.»
پرسیدم: «یادتان هست پنجاه و پنج سال قبل، نجف با هم در مدرسۀ سید بودیم؟»
دوست بودیم، اگرچه همدرس نبودیم.
شما پرواز کردید و ما را جا گذاشتید.
🍃🍃❣️🍃🍃
ما که سید بودیم. چه میشد دست ما را هم میگرفتید؟!
اکنون که مهمان شما هستم، تا عنایت خاصی از امام رضا علیهالسلام برای من نگویید، از اینجا نمیروم!»
سرشان را پایین انداختند.
ناراحتی در ایشان ندیدم.
سر را بالا آورد و گفت: «یکبار که به حرم مشرّف شدم،
حضرت مرا به داخل روضه نزدشان بردند؛ ده مطلب فرمودند.
یکی این بود:
«مگر میشود، مگر میشود، مگر ممکن است کسی به ما پناه آورد و ما او را پناه ندهیم؟!»
در سخنرانی مجلس روضه که با حضور آقا برگزار میشد، این خاطره را تعریف کردم؛
و گفتم: «اگر کموزیاد دارد، آیتالله بهجت تذکر دهند.»
پایان سخنرانی خدمتشان رسیدم، اما تذکری ندادند...
این بهشت، آن بهشت، ص6٨و6٩؛ بر اساس خاطرۀ حجتالاسلام والمسلمین
@Dastanhaykotah
📚حضرت آیت الله العظمی بهجت فومنی ره
یک کسی از دوستان معاویه، جلو مردم معاویه صدایش زد: از کجا آمدی؟ گفت: مِنْ عِنْدِ لَئیمٍ جَبانٍ بَخیلٍ. کیه لئیم و جبان؟ از پیش علیبنابیطالب آمدم. برای اینکه دل معاویه را به دست بیاورد. معاویه حرفی نزد. در خلوت او را صدا زد. یک کس دیگر هم بوده، نمیدانم به گمانم عمروعاص هم بوده در آن مجلس خلوت. گفت: میگویی لئیم و جبان و بخیل کیست مقصود تو؟ گفت: علیبنابیطالب. عیّ جبانٍ بخیل. ظاهراً اینجور گفته. [عیّ یعنی] عاجز کسی که حرف بلد نیست بزند. [معاویه] گفت: اما اینکه میگویی حرف بلد نیست بزند؛ تمام عالم جمع بشوند، در لسان به او نمیرسند. لسان او غالب است بر لسان همه. اینکه میگویی جبان است؛ احدی قابل مقابلۀ با او در شجاعت نیست. بخیل است؟! حاضر است به اینکه قوت شبانهروز خودش و واجبالنفقهاش را نگاه بدارد و بقیه هرچه باشد، بدهد در راه خدا.
[آن شخص گفت تو که او را اینجور میدانی، چطور میخواهی با او بجنگی؟ [معاویه] گفت: آخه اون مُهر دیگر از دست ما میرود. اگر بخواهم [طبق این عمل] بکنم تمام بیتالمال و تمام این چیزها که باید به امضاء من درست بشود، از دست ما میرود. من برای ملاحظه این دنیا این کار را میکنم، والا یقین دارم هیچکسی به او نمیرسد.
📚درس خارج فقه، زکات، جلسه235
@Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعري که آيت الله بهجت در اواخر عمرشان زمزمه مي کردند:
با کدام آبرويي روز شمارش باشيم؟
عصرها منتظر صبح بهارش باشيم؟
سال ها منتظر سيصد و اندي مرد است
آنقدر مرد نبوديم که يارش باشيم...
گيرم امروز به ما اذن ملاقاتي داد
مرکبي نيست که راهي ديارش باشيم
سال ها در پي کار دل ما افتاده
يادمان رفت کمي در پي کارش باشيم
ما چرا؟ خوبترين ها به فداي قدمش
حيف او نيست که ما ميثم دارش باشيم؟
اگر آمد خبر رفتن ما را بدهيد
به گمانم که بنا نيست کنارش باشيم
اللهم عجل لوليک الفرج🌺
@Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 نباید نسبت به هم بی تفاوت باشیم!
#شرح_قرآن ، صفحه ۵۶۰
#با_هم_آغاز_کنیم
#حجت_الاسلام_سعیدی
@Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ: تقوای الهی
💌
@Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍امام على عليه السلام:
چه بسيار است عبرت ها و چه اندك است عبرت گرفتن!
📚حکمت ۲۹۷ نهج البلاغه
💠
@Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه؟
🔅 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ
@Dastanhaykotah
✨﷽✨
✅چرا خیلیها تصور میکنند دین به آدم زور میگوید؟
✍دین، اول میگوید «خودت باش»، بعد میگوید «خوب باش»
خیلیها از دین فراری میشوند و تصور میکنند که دین دارد به آدم زور میگوید! درحالیکه برعکس است؛ دین میگوید: مواظب باش کسی به تو زور نگوید! حتی نگذار دیگران با تمسخر و تحقیر، تو را تحت تأثیر روانی قرار دهند و چیزی را به تو تحمیل کنند.
اینکه تو با اراده و انتخاب خودت نماز بخوانی، برای خدا دوستداشتنی است؛ نه اینکه چون همه دارند نماز میخوانند تو هم بخوانی!
در روایت هست: کسی که به ذکر میپردازد درحالیکه اطرافیانش در غفلت هستند، مثل کسی است که وقتی همه دارند فرار میکنند، تنهایی بایستد و بجنگد.
👤استاد پناهیان
@Dastanhaykotah
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍️حضرت موسی (ع) در جایی نشسته بود، ناگاه ابلیس که کلاه رنگارنگی بر سر داشت نزد موسی (ع) آمد. وقتی که نزدیک شد کلاه خود را (به عنوان احترام) از سر برداشت و مؤدبانه نزد موسی (ع) ایستاد. حضرت موسی گفت: تو کیستی؟ ابلیس جواب داد: ابلیس هستم.
موسی (ع) پرسید: تو ابلیس هستی؟!! خدا تو را از ما و دیگران دور گرداند. ابلیس گفت: من آمدهام بخاطر مقامی که در پیشگاه خدا داری، بر تو سلام کنم. موسی (ع) پرسید: این کلاه چیست که بر سر داری؟ ابلیس پاسخ داد: با (رنگها و زرق و برقهای) این کلاه، دل انسانها را میربایم.
موسی (ع) پرسید: به من از گناهی خبر بده که اگر انسان آن را انجام دهد، تو بر او پیروز میشوی و هر کجا که بخواهی افسار او را به آنجا میکشی. ابلیس گفت: سه گناه است که اگر انسان گرفتار آن شود، من بر او چیره میگردم: (اِذا اَعجَبَتهُ نَفسُهُ، وَاستَکثَرَ عَمَلَهُ، و صَغُرَ فِی عَینِهِ ذَنبُهُ)
🔸1) هنگامی که انسان خودبین شود و از خودش خوشش آید.
🔹2) هنگامی که او عمل خود را بسیار بشمرد.
🔸3) زمانی که انسان گناه در نظرش کوچک گردد.
@Dastanhaykotah
✨﷽✨
🔴آهنگر و زن زیبا
✍داستان مرد آهنگری ڪه با مبارزه با هوای نفس، از عمل حرام و تجاوز خودداری ڪرد و خداوند، آتش دنیا و آخرت را بر او حرام کرد. مردی از پرهیزکاران وارد مصر شد. آهنگری را دید که آهن تافته را با دست از کوره بیرون میآورد و حرارت آن به دست او هیچ تأثیری نداشت. با خود گفت این شخص یکی از بزرگان و اوتاد است. پیش رفت، سلام کرد و گفت: تو را به حق آن خدایی که در دست تو این کرامت را جاری کرده، دعایی درباره من بکن. آهنگر این حرف را که شنید، شروع به گریستن نمود. گفت: گمانی که درباره من کردی، صحیح نیست؛ من از پرهیزکاران و صالحان نیستم. ولی کرامتی که دیدی سببی دارد. آن مرد اصرار ورزید تا از علت امر مطلع شود.
آهنگر گفت: روزی بر در همین دکان مشغول کار بودم. زنی بسیار زیبا و خوشاندام که کمتر مانند او دیده بودم، جلو آمد و اظهار فقر و تنگدستی شدیدی کرد. من دل به رخسار او بستم و شیفته جمالش شدم و از او تقاضای نامشروعی کردم و گفتم هرچه احتیاج داشتی، برمیآورم. او گفت: از خدا بترس؛ من اهل چنین کاری نیستم. گفتم: در این صورت، برخیز و برو. برخاست و رفت. طولی نکشید دومرتبه بازگشت، گفت: همانقدر بدان که تنگدستی طاقتفرسا مرا وادار کرد به خواسته تو پاسخ دهم.من دکان را بسته، با او به خانه رفتم. وقتی وارد اتاق شدیم، دیدم مانند بید میلرزد. پرسیدم: از چه میترسی که اینقدر به لرزه افتادی؟ گفت: هماکنون خدا شاهد و ناظر ماست؛ چگونه نترسم. اگر رهایم سازی از خدا خواهم خواست تو را با آتش دنیا و آخرت نسوزاند. از تصمیم خود منصرف شدم، احتیاجاتش را برآوردم. با شادی و سرور زیادی به منزل خود برگشت.
همان شب در خواب دیدم بانویی بزرگوار به من فرمود: «خدا پاداش نیکویی به تو عنایت کند». پرسیدم: شما کیستید؟ گفت: «من مادر همان دخترکم که نیازمندی، او را به سوی تو کشانید، ولی از ترس خدا رهایش کردی. اینک از خداوند میخواهم که در آتش دنیا و آخرت تو را نسوزاند». گویا آن زن از بستگان رسول خدا بوده و دعای مادرش در حقم مستجاب شد و حرارت آتش در من
@Dastanhaykotah
✍استاد فاطمی نیا
اگر لباسی از امام سجاد پیدا شود، هرکس بتواند میرود تا ببیند اما کتابی از ایشان موجود است و استفاده نمیکنیم. صحیفه سجادیه دریای معارف است. اگر آدمی این کتاب را نبیند در فهم معارف اسلام ناقص است. خواهید گفت مگر قرآن بس نیست؟ نه؛ بس نیست! بله؛ همه چیز در قرآن هست اما قرآن شارح میخواهد.
#حداقل_برای_سه_نفر_ارسال_شود
@Dastanhaykotah
#زندگی_راحت
🍃شیخ رجبعلی خیاط (ره):انساناگر بخواهد #راحت زندگی کند تنها راهش این است که خود را به خدا واگذار کند و مطیع اوامر الهی باشد.
@Dastanhaykotah
#سیره_عبادی حضرت آیت الله بهجت
🔻 (برگرفته از کتاب #بهجت_الدعاء؛ مجموعه عبادات، ادعیه، اذکار و دستورالعملهای عبادی مورد سفارش حضرت آيتالله بهجت رحمهالله)
حضرت آیت الله بهجت قدسسره #استغفار را در مواردی چون: رفع آثار وضعی گناه، نفی خواطر، رفع کینه، ادای قرض، برطرف شدن مشکلات و گرفتاریهای زندگی، تحمل مصائب زندگی، شفای بیماران، ایجاد علاقه بین زن و شوهر، از بین رفتن علاقه به لغویات، برطرف شدن مرگهای ناگهانی سفارش میکردند و میفرمودند:
«استغفار هم رافع است هم دافع»؛ یعنی هم رفع کنندۀ مشکلات است و هم سبب میشود مشکلات پیش نیاید.
📚 بهجت الدعاء، ص ٣۵۴ (مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعملهای عبادی مورد توصیه حضرت آیتالله بهجت قدس سره)
@Dastanhaykotah
#درس_اخلاق
⁉️ چرا به قرآن و احادیث اهل بیت علیهم السلام بی اهمیت هستیم...
- بیانات مرحوم حضرت آیت الله بهجت (رحمه الله تعالی):
🔹 جای تعجب است که به شخصیتها و سخنان آنها، اهمیت داده میشود و سخنرانیهایشان ضبط میشود، اما قرآن که در دست ماست اینطور نزد ما ارزش ندارد! همه میدانیم که درباره قرآن مقصریم،
🔸 و به قرآن و عترت که عدیل قرآن و در همان درجه است؛ زیرا: «لا یفْتَرِقانِ، حَتی یرِدا عَلَی الْحَوْضَ؛ از هم جدا نمیشوند تا اینکه در کنار حوض [کوثر] بر من وارد شوند» معرفت نداریم!
- چرا به بیانات رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و عترت (علیهمالسلام) که در کتب نوشته و ضبط شده، اهمیت نمیدهیم؟!
👈🏻 چرا ما شیعیان، هر روز به پای منبر امیرالمؤمنین و ائمه هدی و رسولالله (علیهمالسلام) نمیرویم و به حکم، آداب و معارفی که الی ما شاءالله در اخبار آنها نهفته است گوش فرا نمیدهیم؟!
- چرا هر روز احادیث اهلبیت (علیهمالسلام) را مطالعه نمیکنیم یا درباره آن درس و بحث نداریم؟!
📚 همراه با عالمان شیعه
@Dastanhaykotah
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🌹ما مهمان خدا هستیم، در سفرۀ او هستیم. میبیند ما را، میداند ما چه کار میکنیم. میداند که ما خیال داریم چه بکنیم. خیالات ما را بهتر از ما میداند.
📚رحمت واسعه، ویراست ٣، ص٩٢
@Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میخوای بری بهشت؟
جبرئیل به حضرت ادم علیه السلام فرمودند اگر میخای برگردی بهشت کم سخن بکو!
@Dastanhaykotah