eitaa logo
به‌سمت آرامش 🌱✨
4.9هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
3 فایل
🌱🌻 بِسم‌الله‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ✨ مدیریت: @Saheerr 📳 مجموعه تبلیغات (تبلیغات قاضی) https://eitaa.com/joinchat/356910065C5b56d32fe0
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللّٰهـمَ ڪُـڹ لـولیـڪَ الحُجَّـــة بـْـن الـحَسڹ صلواٰتڪ علیہِ و علےٰ آبائٖہ فےٖ هذہ السّاعة وَ فـےٖ ڪُلّ ســٰاعة ولیّاً وحافــظاً و قائــداً ًوَ ناصِــراً وَ دَلیــلـاً وَ عَیــناً حتـے تُســڪِنہُ أرضَـڪ طوْعـــاً و تُمتِّـــعَہُ فیٖـــھٰا طویــلـٰا ♥️🌱
مردی سگش را در خانه می گذارد تا از طفل شیر خوارش مواظبت کند و خودش برای شکار بیرون رفت و زمانی که برگشت، سگش را دید که در جلو خانه ایستاده و پارس می کند و پنجه هایش خون آلود است مرد با تفنگش به سوی سگ شلیک کرد او را کشت و با سرعت وارد خانه شد تا باقی مانده ی فرزندش را ببیند. زمانی که وارد شد دید که گرگی غرق در خون غلتیده و فرزندش بدون هیچ آسیبی سالم است. . . قبل از اینکه عکس العملی نشان دهید به حرف های طرف مقابل گوش كنيد تا به دلیل قضاوت اشتباه تا آخر عمر گریان نباشید.... @Dastanhaykotah
🌺 جزای صبر در برابر همسر بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ 🌦امام باقرعليه السّلام فرمود: 💫در زمان حضرت هود عليه السّلام عدّه‏ اى گرفتار قحطى شدند، آنان نزد هود رفتند تا دعا كند خداوند باران رحمتش را نازل كند، دراين هنگام پير زنى بد زبان و فحّاش از منزل هود خارج شد و گفت: 💫چرا هود براى خودش چنين دعايى نمى ‏كند؟ 🌿مردم گفتند: ما را به نزد او ببر، 🍃گفت: او اكنون در ميان مزرعه مشغول آبيارى است، به آنجا برويد، ما نزد او رفتيم، هود هر قسمتى را كه زراعت مى ‏كرد مى ‏ايستاد و دو ركعت نماز مى‏خواند، در اين هنگام هود متوجه آنان گشت و گفت: حاجت شما چيست؟ 🌿گفتند: ما براى حاجتى آمديم ولى چيزى شگفت انگيزتر از حاجت خود مشاهده كرديم. 🌦 گفت: چه ديديد؟ گفتند: 🍁پير زن بد زبان و فحّاشى را ديديم كه از منزلت خارج شد و بر سر ما فرياد كشيد. 🌦فرمود: او همسر من است و من دوست دارم كه سالها زنده بماند. 🌿گفتند: اى پيامبر خدا! چرا خواهان طول عمر او هستى؟ 🌦 گفت: زيرا هيچ مؤمنى نيست، جز آنكه كسى را دارد كه اذيّتش كند، من هم خدا را شكر مى ‏كنم كه اذيّت‏ كننده ‏ام را زير دستم قرار داده و اگر چنين نبود كسى بدتر از او بر من مسلّط مى ‏شد. 📚 مشكاة الأنوار في غررالأخبار، ص ۲۸۷-۲۸۸🌷 @Dastanhaykotah
🚨 روزی بنده به همراه چند تن از پیر غلامان اهل بیت علیهم‌السلام به عیادت مرحوم علامه امینی رفتیم. ایشان در بستر بیماری دراز کشیده بودند. یکی از همراهان از علامه پرسید: آقا! از شما سئوالی در باره حضرت زهرا (سلام الله علیها) دارم! مرحوم علامه با ناراحتی فرمودند: فعلا صبر کن! همه از این برخورد ایشان تعجب کردیم. حضرت علامه با کمک یکی از نزدیکان خود از بستر برخاستند و نشستند، آن گاه رو به همراه ما کردند و فرمودند: چرا در حالی که پای من دراز بود، نام حضرت زهرا (س) را آوردی؟⁉️ @Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍مشهدی حیدر راننده آتش نشانی است که بازنشسته شده است. با او قرار می‌گذارم؛ ساعت ده صبح است، مرا به خانه‌اش دعوت می‌کند. حیاط قدیمی دارد که در کنج حیاط، اتاق کوچکی قدیمی است. مرا به آنجا دعوت می‌کند. بساط چای و رادیویی کنار دیوار و چند کتاب روی میز و قرآن و یک تشک از پوست گوسفند و.... توجه‌ام را به خود جلب می‌کند. اتاق خیلی جالبی است، از آن جنس قدیمی‌هاست که من خیلی دوست‌اش دارم. 🥀می‌پرسم: آقا حیدر مزاحم نشدم؟! تجربه خوبی نقل می‌کند. می‌گوید‌‌: روزی که بازنشسته شدی، سعی کن تمام وقت در خانه ننشینی؛ هم خودت خسته می‌شوی و هم بی‌ارزش، و هم اهلِ خانه از تنوع می‌افتند چون اهل منزل دوست دارند پدر خانه، از بیرون به خانه بیاید. 🌔من از روزی که بازنشسته شده‌ام هر روز ساعت نُه صبح تا اذان ظهر در این اتاق مشغول هستم، و عصرها هم سه ساعت به این اتاق به عنوان محل کارم می‌آیم و بیرون نمی‌روم. 👌تجربه‌ای جالب که می‌تواند برای خیلی از ما، جدید و خوب و مهم باشد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Dastanhaykotah
📘 💠زشت ترین چیزها 🔹یحیی بن نعمان می‌گوید: محضر امام حسین (علیه السلام) بودم، عربی گندم گون خدمت آن حضرت رسید و سلام کرد. امام پاسخ سلام او را دادند. عرب عرض کرد: یابن رسول الله پرسشی دارم. امام (علیه السلام) فرمودند: بپرس. 🔹مرد گفت: چقدر میان باور و یقین فاصله هست؟ امام فرمودند: چهار انگشت مرد عرض کرد: چگونه؟ امام فرمودند: باور از راه گوش و یقین به وسیله چشم حاصل می‌گردد، آنچه را که می‌شنویم باور می‌کنیم و آنچه را که می‌بینیم یقین پیدا می‌کنیم. و فاصله بین گوش و چشم چهار انگشت است.. 🔹مرد عرب پرسید: شرافت آدمی در چیست؟ فرمودند: در بی نیازی از مردم مرد پرسید: زشت ترین چیزها چیست؟ حضرت فرمودند: 🔘۱. فسق و گناه از پیرمرد 🔘۲. تندی و سخت گیری از فرمانروا. 🔘٣. دروغ از بزرگان. 🔘۴. بخل از ثروتمندان 🔘۵. حرص و آز از فرد دانشمند و عالم. 📚 بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۳۸۴. @Dastanhaykotah
🔴 امام زمان را با چه عنوانی خطاب کنیم؟ 🌕 مردی از امام صادق علیه السلام پرسید كه: می‌شود به قائم علیه السلام گفت: السلام علیك یا امیرالمؤمنین؟امام پاسخ داد: نه! چرا كه این عنوان، ویژه امیرالمومنین علی علیه السلام است و قبل و بعد از او كسی جز كافر، به این عنوان خوانده نمی‌شود. پرسید: فدایت شوم! پس چگونه بر امام مهدی علیه السلام می‌توان سلام گفت؟ فرمود: هرگاه خواستی بر او درود فرستی می‌توانی بگویی: السلام علیك یا بقیة الله! و آنگاه این آیه شریفه را خواند: «بقیت اللّٰه خیر لكم ان كنتم مؤمنین»(هود/۸۶) عَنْ عُمر بنِ زَاهرٍ عَنْ أبِي عَبد اَللّه عَليه السّلامُ قالَ سَأله رَجلٌ عَنِ اَلقائِم يُسَلَّم عَليهِ بِإِمرَةِ اَلمُؤمِنينَ قَالَ لاَ ذَاكَ اِسمٌ سَمَّى اَللّهُ بِه أمِيرَ اَلْمؤمِنِين عَلَيهِ السّلامُ لَمْ يُسمَّ بِه أحدٌ قَبلهُ وَ لاَ يَتَسَمَّى بِهِ بَعدَهُ إلاَّ كَافِرٌ قُلْتُ جُعِلتُ فِدَاكَ كَيفَ يُسلّمُ عَلَيهِ قَالَ يَقُولونَ اَلسَّلاَمُ عَلَيكَ يَا بَقيَّةَ اَللَّهِ ثُمَّ قَرَأَ بَقِيَّتُ اَللّٰهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ. 📗الکافي،ج۱،ص۴۱۱ @Dastanhaykotah
در زمـان سلیمان نبی پـرنده اى بـراى نوشیـدن آب به سمت بـرکه اى پرواز کرد، اما چند کودک را برسر برکه دید آنقـدر کشید تا کودکان از آن برکه متفرق شدند همینکه قصد رفتن سمت برکه‌ را کرد این بار مـردى را با محاسنی سفیـد و آراستـه دید که بـراى نوشیـدن آب به برکه آمد. پرنده به خود گفت کـه این مردى با وقار و نیکوست واز سوى او آزارى به من نمی رسد پس نزدیک شد، ولی آن‌مرد سنگى به سمت او پـرتاب کرد و چشـم نابینا شد. شکایت به‌ نزد سلیمان نبی بـرد. حضـرت سلیمـان مـرد را احضار کرد، محاکمه ومحکوم نمود و دستور به کور کردن چشمش داد پرنـده به حکم صادره اعتراض کرد و گفت چشم این‌مرد هیچ آزارى به من نرسانـده ، بلکه او بـود که مرا فریب داد و گمان بردم که از سوى او ایمنم پس به عـدالت نـزدیک تر است اگر محـاسن او را بتـراشید تا دیگران مثل من فریب ریش او را نخورند ... امام باقر عليه السّلام فرمود: هر كس ظاهرش از باطنش بهتر باشد ترازوى اعمالش روز قيامت سبك گردد. 📙 مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار ، جلد 1 صفحه 687 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نامت شروع مبحث زیبای عاشقی ست حا سین و یا ونون الفبای عاشقی ست هرکس که عاشقت شده فهمیده که تنها فقط حسین ، معنای عاشقی ست ‍ ‎‌‌‎ اَلسَّلامُ‌عَلَیْڪَ‌یااَباعَبْدِاللَّهِ... به رسم هر روز صبح با سلام  بر ارباب بی کفن روز مون رو شروع کنیم  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَیْكَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن صبحتون حسینی❤️
🔅 ✍ کارت را هوشمندانه انجام بده و به قضاوت مردم اهمیت نده 🔹ملانصرالدین هر روز در بازار گدایی می‌کرد و مردم با نیرنگ، حماقت او را دست می‌انداختند. 🔸دو سکه به او نشان می‌دادند که یکی طلا بود و دیگری از نقره. اما ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد. 🔹اين داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می‌آمدند و دو سکه به او نشان می‌دادند و ملانصرالدين هميشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد. 🔸تا اينکه مرد مهربانی از راه رسيد و از اينکه ملانصرالدين را آن‌طور دست می‌انداختند، ناراحت شد. 🔹در گوشه ميدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند، سکه طلا را بردار. اين‌طوری هم پول بيشتری گيرت می‌آيد و هم ديگر دستت نمی‌اندازند. 🔸ملانصرالدين پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست، اما اگر سکه طلا را بردارم، ديگر مردم به من پول نمی‌دهند تا ثابت کنند که من احمق‌تر از آن‌هايم. شما نمی‌دانيد تا حالا با اين ترفند چقدر پول گير آورده‌ام. 🔹اگر کاری که می‌کنی، هوشمندانه باشد، هيچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند. @Dastanhaykotah
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 ⁉️ طولاني ترين روز عمر انسان چه روزی است؟ ✍️ شخصي محضر امام زين العابدين رسيد و از وضع زندگيش شكايت نمود. امام (عليه السلام) فرمود: بيچاره فرزند آدم هرگز روز گرفتار سه مصيبت است كه از هيچكدام از آنها پند و عبرت نمي گيرد. اگر عبرت بگيرد دنيا و مشكلات آن برايش آسان مي شود. مصيبت اول : هر روز از عمرش كاسته مي شود. اگر زيان در اموال وي پيش بيايد غمگين مي گردد، با اينكه سرمايه ممكن است بار ديگر باز گردد ولي عمر قابل برگشت نيست. هر روز، روزي خود را مي خورد، اگر حلال باشد بايد حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد بايد بر آن كيفر ببيند. ➖سپس فرمود: سومي مهمتر از اين است. گفته شد، آن چيست؟ امام فرمود: هر روز را كه به پايان مي رساند يك قدم به آخرت نزديك شده اما نمي داند به سوي بهشت مي رود يا به طرف جهنم. ✨آنگاه فرمود: طولاني ترين روز عمر آدم، روزي است كه از مادر متولد مي شود... (از اون روز به بعد چون قدم به قدم به مرگ نزدیک میشود پس از عمرش کوتاه میشود) دانشمندان گفته اند اين سخن را كسي پيش از امام سجاد (عليه السلام) نگفته است. 📚بحار ج 78، ص 160 @Dastanhaykotah
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 💞گویند : صاحب دلى ، براى اقامه نماز به مسجدى رفت. نمازگزاران ، همه او را شناختند ؛ پس ، از او خواستند که پس از نماز ، بر منبر رود و پند گوید.... پذیرفت ... نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوى او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست. بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب به جماعت گفت :مردم! هر کس از شما که مى داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد ، برخیزد! کسى برنخاست. گفت :حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است ، برخیزد ! باز کسى برنخاست. گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید ؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید @Dastanhaykotah
حکایت 💠برخورد اخلاقي سيدالشهدا(س)💠 ✍شخصى از اهل شام به مدينه آمد، مردى را ديد در كنارى نشسته، توجهش به او جلب شد، پرسيد اين مرد كيست؟ گفتند: حسين بن على بن ابى طالب عليهما السلام، سوابق تبليغاتى عجيبى كه در روحش رسوخ كرده بود، موجب شد كه ديگِ خشمش به جوش آيد و تا مى تواند سبّ و دشنام نثار آن حضرت بنمايد، آنچه خواست گفت و در اين زمينه عقده دل گشود، امام عليه السلام بدون آن كه خشم بگيرد، و اظهار ناراحتى كند، نگاهى پر از مهر و عطوفت به او كرد، و پس از آن كه چند آيه از قرآن- مبنى بر حسن خلق و عفو و اغماض- قرائت كرد به او فرمود: ما براى هر نوع خدمت و كمك به تو آماده ايم، آنگاه از او پرسيد، آيا از اهل شامى؟ جواب داد: آرى، فرمود: من با اين خلق و خوى سابقه دارم و سرچشمه آن را مى دانم. پس از آن فرمود: تو در شهر ما غريبى، اگر احتياجى دارى حاضريم به تو كمك دهيم، حاضريم در خانه خود از تو پذيرائى كنيم، حاضريم تو را بپوشانيم، حاضريم به تو پول بدهيم. مرد شامى كه منتظر بود با عكس العمل شديدى برخورد كند، و هرگز گمان نمى كرد با يك هم چو گذشت و اغماضى روبرو شود، چنان منقلب شد كه گفت: 💥آرزو داشتم در آن وقت زمين شكافته مى شد و من به زمين فرو مى رفتم و چنين نشناخته و نسنجيده گستاخى نمى كردم، تا آن ساعت براى من بر همه روى زمين كسى از حسين و پدرش مبغوض تر نبود، و از اين ساعت، كسى نزد من از او و پدرش محبوب تر نيست. 📚برگرفته از کتاب داستان ها و حکایات عبرت آموز اثر استاد حسین انصاریان @Dastanhaykotah
💐نبی مکرم اسلام (ص) می‌فرمایند: هر کس بلاء را نعمت و فراوانی را مصیبت نداند، ایمان او کامل نیست. 🔹حدیث فوق اشاره به این امر دارد که در خود بلاء نعمت‌هایی مستور است. 📌مثال: در زمان قحطی، توقع انسان از زندگی کمتر و آرزوهای طولانی او که باعث فراموشیِ مرگ شده بود، از او دور می‌شود و انسان به همین غذایی که می‌خورد، خدا را شاکر است و اسراف از بین می‌رود. ✍دوستی نقل می‌کرد: پدرم در بیمارستان بود و من سیصدهزار تومان نداشتم تا او را ترخیص کنم. تصمیم گرفتم برای قرض‌گرفتن به سراغ دوستی در شهر بروم که در راه خودرویی روی زمین، روی برف‌ها سُر خورد و با خودرویِ من تصادف کرد و خسارت زد. گفتم: خدایا! کم مصیبت داشتم یکی دیگر هم به آن افزودی. رانندهٔ خودرو انسان ثروتمندی بود، مسئول بیمه آمد و مبلغی زیادی توانستم از بیمه خسارت بگیرم که هم خرج خودرو کردم و هم هزینهٔ ترخیص بیمارستان پدرم را دادم. 🔸مؤمن باید فراوانیِ روزی و ثروت را هم مصیبت بداند، چون باید بترسد چگونه از بار این ثروت سالم رها خواهد شد. و چه بسا نفس او در رها‌شدن از بار ثروت و انفاق بسیار آزارش دهد. 📚نهج الفصاحه @Dastanhaykotah
✨﷽✨ 🔴مراقب حرف زدنمان با کودکان باشیم ✍هنگامی که به کودکی گفته می شود: نکن، تو نمی توانی، تو نمی فهمی، تو بلد نیستی، تو خنگی، تو سر به هوایی، بی دقتی و…. از همان موقع با تکرار این جملات ضمیر ناخودآگاه یاد می گیرد که باید این باورها را داشته باشد و همیشه این گونه رفتار کند. حتی دیده شده اکثر افرادی که در زمان کودکی پدر و مادر فقیری داشتند و پدر یا مادر دائما در حال گفتن جمله ما پول نداریم، نمی توانیم، باید قناعت کنیم و فقیر هستیم; در بزرگسالی خود دقیقا به همین حال افتاده اند. حتی با وجود اینکه تلاش زیادی هم می کنند اما باور فقیر بودن در ذهن آنها به وجود آمده و نمی گذارد که موفق شوند. حالا که به اهمیت تلقین در زندگی پی بردید، لطفا کمی به جملاتی که روزانه به خود می گویید دقت کنید، مخصوصا اگر کودکی در خانه شما زندگی می کند. جملاتی مثبت به او بگویید حتی اگر اشتباهی می کند او را با جملات منفی تنبیه نکنید. @Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام صاحب ما ، مهدی جان در ابعاد این دلواپسی ها ، دلخوشیم که شما بر بی کسی های ما ناظرید ، برایمان دعا می کنید و در پناه امن حضورتان ، حفظمان می نمایید ... شکر خدا که شما را داریم ...
✍مردی درحالی‌که به قصرها و خانه‌های زیبا می‌نگریست به دوستش گفت: «وقتی این همه اموال را تقسیم می‌کردند ما کجا بودیم.» دوست او دستش را گرفت و به بیمارستان برد و گفت: « وقتی این بیماری‌ها را تقسیم می‌کردند ما کجا بودیم ! » انسان زمانی که پیر میشه تازه میفهمه نعمت واقعی همون سلامتی، خانواده، عشق، شادی، باهم بودن، انرژی جوانی و ... "همین چیزای ساده بوده که همیشه داشته ولی هرگز بهشون اهمیت نداده و دنبال نداشته ها بوده " @Dastanhaykotah
✍مشهدی حیدر راننده آتش نشانی است که بازنشسته شده است. با او قرار می‌گذارم؛ ساعت ده صبح است، مرا به خانه‌اش دعوت می‌کند. حیاط قدیمی دارد که در کنج حیاط، اتاق کوچکی قدیمی است. مرا به آنجا دعوت می‌کند. بساط چای و رادیویی کنار دیوار و چند کتاب روی میز و قرآن و یک تشک از پوست گوسفند و.... توجه‌ام را به خود جلب می‌کند. اتاق خیلی جالبی است، از آن جنس قدیمی‌هاست که من خیلی دوست‌اش دارم. 🥀می‌پرسم: آقا حیدر مزاحم نشدم؟! تجربه خوبی نقل می‌کند. می‌گوید‌‌: روزی که بازنشسته شدی، سعی کن تمام وقت در خانه ننشینی؛ هم خودت خسته می‌شوی و هم بی‌ارزش، و هم اهلِ خانه از تنوع می‌افتند چون اهل منزل دوست دارند پدر خانه، از بیرون به خانه بیاید. 🌔من از روزی که بازنشسته شده‌ام هر روز ساعت نُه صبح تا اذان ظهر در این اتاق مشغول هستم، و عصرها هم سه ساعت به این اتاق به عنوان محل کارم می‌آیم و بیرون نمی‌روم. 👌تجربه‌ای جالب که می‌تواند برای خیلی از ما، جدید و خوب و مهم باشد. @Dastanhaykotah
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 " افسار شتر بر دم خر بستن !" نقل است ساربانی در آخر عمر خود ، شترش را صدا می‎زند و به دلیل اذیت و آزاری که بر شترش روا داشته از شتر حلالیت می طلبد. یکایک آزار و اذیت‎هایی که بر شتر بیچاره روا داشته را نام می‎برد از جمله؛ زدن شتر با تازیانه، آب ندادن، غدا ندادن، بار اضافه و ... همه را بر می‎شمرد و می‎پرسد آیا با این وجود مرا حلال می‎کنی؟ شتر در جواب می‎گوید همه این ها را که گفتی حلال می‎کنم، اما یک‎بار با من کاری کردی که هرگز نمی‎توانم از تو درگذرم و تو را ببخشم. ساربان پرسید آن چه کاری بود؟ شتر جواب داد یک بار افسار مرا به دُم یک خر بستی، من اگر تو را بخاطر همه آزارها و اذیت‎ها ببخشم بخاطر این تحقیر هرگز تو را نخواهم بخشید! ضرب‎المثل معروف " افسار شتر بر دم خر بستن " اشاره به سپردن عنان کار به افراد نالایق دارد و اینکه افرادی نالایق بدون داشتن تخصص، تحصیلات، تجربه، شایستگی و شرایط متصدی پست و مقامی شوند ... @Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه سرود زیبای دیگه با دهه هشتادی ها که تلویزیون اون رو پخش کرد؛ این بار برای حاج قاسم 🔹خوبه مجموعه های فرهنگی سرودهای مدل سلام فرمانده و کارهای این مدلی رو افزایش بدن‌ ‌ @Dastanhaykotah
🌼🌿 👈 تو گناه را ترک کن، خدا تربیتت می کند رجبعلی خیاط می گوید: «در ایّام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: «خدایا! من این گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن!» آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده برزخی او می شود؛ به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار برای او کشف می شود. 📗 کیمیای محبت، ص79 @Dastanhaykotah
♨️رعایت حلال و حرام و کسب توفیقات 🔸شیخ عباس قمی می‌گوید یک مرتبه یک بنده خدای مؤمنی بود که من را به منزلش دعوت کرد، از باب این‌که دعوت او را رد نکنم، به خانه‌ی آن‌ها رفتم. خیلی نمی‌دانستم درآمد و حقوق او چیست و از کجاست. غذایی خوردم و بعدها فهمیدم که او یک جاهایی در معامله رعایت و را نمی‌کند! 🔸بعد از این‌که از خانه‌ی آن شخص آمدم، تا چهل شب شب‌ها برای سحر بیدار نمی‌شدم یا اگر بلند می‌شدم حال نماز شب نداشتم. تاچهل شب وضع من این طور بود. رعایت نکردن حلال و حرام الهی توفیقات را از انسان سلب می‌کند. @Dastanhaykotah
✨﷽✨ ✍اربابی یکی را کشت و زندانی شد. و حکم بر مرگ و قصاص او قاضی صادر کرد. شب قبل از اعدامش، غلامش از بیرون زندان، تونلی به داخل زندان زد و نیمه شب او را از زندان فراری داد. اسبی برایش مهیا کرد و اسب خود سوار شد. اندکی از شهر دور شدند، غلام به ارباب گفت: ارباب تصور کن الان اگر من نبودم تو را برای نوشتن وصیتت در زندان آماده می‌کردند. ارباب گفت: سپاسگزارم بدان جبران می‌کنم. نزدیک طلوع شد، غلام گفت: ارباب تصور کن چه حالی داشتی الان من نبودم، داشتی با خانواده‌ات و فرزندانت وداع می‌کردی؟ ارباب گفت: سپاسگزارم، جبران می کنم. اندکی رفتند تا غلام خواست بار دیگر دهان باز کند، ارباب گفت تو برو. من می‌روم خود را تسلیم کنم. من اگر اعدام شوم یک بار خواهم مرد ولی اگر زنده بمانم با منتی که تو خواهی کرد، هر روز پیش چشم تو هزاران بار مرده و زنده خواهم شد 💐قرآن کریم: لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الذی هرگز نیکی‌های خود را با منت باطل نکنید @Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا