eitaa logo
به‌سمت آرامش 🌱✨
4.9هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
3 فایل
🌱🌻 بِسم‌الله‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ✨ مدیریت: @Saheerr 📳 مجموعه تبلیغات (تبلیغات قاضی) https://eitaa.com/joinchat/356910065C5b56d32fe0
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا وقتی کسی کنارت هست خوب نگاهش کن شاید که زود دیر شود☝️ ‌ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️شک رابرطرف کنید... 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت‌الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
ツ 🌷آیت الله یعــقوبـی(ره) : خیلی بَد حالتی است آنهایی که‌از خودشان هستند بندگان خــدا هرچه اطاعت کنند باز هــم شــــرمنده اند. داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
مرد خسیسی، خربزه‌ای خرید تا به خانه برای زنِ خود بِبَرد. در راه به وسوسه افتاد که قدری از آن بخورد، ولی شرم داشت که دست خالی به خانه رود ... عاقبت فریب نَفس، بر وی چیره شد و با خود گفت، قاچی از خربزه را به رسم خانزاده‌ها می‌خورم و باقی را در راه می‌گذارم، تا عابران گمان کنند که خانی از اینجا گذشته است و چنین کرد ... البته به این اندک، آتش آزِ او فرو ننشست و گفت گوشت خربزه را نیز می‌خورم تا گویند خان را چاکرانی نیز در مُلازِمت بوده است و باقی خربزه را چاکران خورده‌اند ... سپس آهنگ خوردن پوست آن را کرد و گفت : این نیز می‌خورم تا گویند خان اسبی نیز داشته است ... و در آخر تُخم خربزه و هر آن چیز که مانده بود را یکجا بلعید و گفت : " اکنون نَه خانی آمده و نَه خانی رفت است! " (خسیس نباشید) استاد علی اکبر دهخدا 📚امثال و حکم داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥👆 کلیپ طنز ازدواج😉😁 برداشت درست از همسر و نقش او! داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
📚سر و کیسه کردن این ضرب‌المثل که در زبان عامیانه "سرکیسه کردن" گفته می‌شود، کنایه از این است که همه موجودی و دارایی کسی را از او گرفته‌اند. در روزگار گذشته که وسایل نظافت و آرایش تا این اندازه وجود نداشت، کیسه‌کشی و سر‌تراشی در حمام‌های عمومی انجام می‌شد. یعنی دلاک حمام نخست سر حمام کننده را می‌تراشید، او را کیسه می‌کشید و سپس صابون می‌زد تا همه موهای اضافی و چرک‌های بدن او به کلی زدوده شود و شستشوی کامل انجام بگیرد. از این رو سر و کیسه کردن (یعنی اصلاح کردن موی سر و کیسه کشیدن بدن) نزد مردم شستشوی کامل به شمار می‌رفت و هر کس این دو کار را با هم انجام می‌داد، آن چنان پاک می‌شد که به گمان خودش مدت‌ها نیاز به نظافت دوباره نداشت. امروزه اگر چه عمل "سر و کیسه کردن" دیگر مورد استعمال ندارد، ولی معنی استعاره‌ای آن باقی مانده است و در مورد کسی به کار می‌رود که دیگری چیزی برای او باقی نگذاشته‌اند. هر چند سر کیسه‌ی این طایفه مُهر است کردیم "سر و کیسه" ولی اهل جهان را عبدالغنی بیگ قبول داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
📚بر سر دوراهی منفعت و اخلاق شخصی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش می‌برد. کفاش نگاهی به کفش کرده می‌گوید: این کفش سه کوک می‌خواهد و اجرت هر کوک ده تومان می‌شود که در مجموع خرج کفش می‌شود سی تومان... مشتری قبول می‌کند پول را می‌دهد و می‌رود تا ساعتی دیگر برگردد و کفش تعمیر شده را تحویل بگیرد... کفاش دست به کار می‌شود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت کوک سوم و تمام ... اما با یک نگاه عمیق در‌ می‌یابد اگر چه کار تمام است ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر می‌شود و کفش کفشتر خواهد شد... از یک سو قرار مالی را گذاشته و نمی‌شود طلب اضافه کند و از سوی دیگر دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزد... او میان نفع و اخلاق و میان دل و قاعده توافق مانده است... یک دوراهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست... اگر کوک چهارم را نزند هیچ خلافی نکرده. اما اگر بزند به انسانیت تعظیم کرده... اگر کوک چهارم را نزند روی خط توافق و قانون جلو رفته اما اگر بزند صدای عشق او آسمان اخلاق را پر خواهد کرد... دنیا پر از فرصت کوک چهارم است و من و تو کفاش‌های دو دل... داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
📚آیا زمستان سختی در پیش است؟ سرخپوستان از رئيس جديد پرسیدند: آيا زمستان سختی در پيش است؟ رئيس جوان که نمی‌دانست چه جوابی بدهد گفت: برای احتياط برويد هيزم تهيه کنيد. سپس با سازمان هواشناسی تماس گرفت: آقا امسال زمستان سردی در پيش است؟ پاسخ شنید: اين‌طور به نظر می‌آید. پس رئيس دستور داد که بيشتر هيزم جمع کنند و بعد يک بار ديگر به سازمان هواشناسی زنگ زد: شما نظر قبلی‌تان را تأييد می کنيد؟ و پاسخ شنید: صد در صد. رئيس دستور داد که همه‌ی سرخپوستان، تمام توانشان را برای جمع‌آوری هيزم بيشتر به کار ببرند. سپس دوباره به سازمان هواشناسی زنگ زد: آقا شما مطمئنيد که امسال زمستان سردی در پيش است؟ پاسخ شنید: بگذار اين‌طور بگویم؛ سردترين زمستان در تاريخ معاصر. رئيس پرسید: از کجا می‌دانيد؟ پاسخ شنید: چون سرخپوست‌ها دارند دیوانه‌وار هيزم جمع می‌کنند! برخی وقتها ما خودمان مسبب وقايع اطرافمان هستيم. داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
💢دین ملایم ✅شخصی از امام محمد باقر (ع) پرسید: از کجا بدانیم لباسی که از بازار خریداری می کنیم، پاک است یا نجس؟ امام باقر(ع)در پاسخ فرمودند: این قبیل سخت گیری ها از است. خوارج از روی جهالت، عرصه را بر خود تنگ گرفته اند. این در حالی است که اسلام، ملایم تر و قابل انعطاف تر از آن است که آنان می شناسند. 📚من لا یحضر الفقیه ، جلد ۱ ، صفحه ۸۳ 📚کافی ، جلد ۲ ، صفحه ۴۰۵ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
📚 خداوند روزی به موسی گفت: برو بدترين بنده مرا بياور .. موسی رفت يكی از گناهكارهای درجه يك را پيدا كرد و وقتی ميخواست با خود ببرد، گفت نكند يك موقع اين آدم توبه كرده باشد و من فكر كنم كه اين بنده ی گناهكار مي باشد، رهايش كرد. رفت دزدی را گرفت تا ببرد نزد خود گفت .. نكند اين بنده خاص خدا باشد و توبه كرده و خدا او را بخشيده باشد رهایش كرد. هر كسی را میگرفت با چنين فرضيات و داوريهائی آزادش مینمود؛ آخر دست خالی پيش خدا رفت. خدا گفت: ای موسی دست خالی آمدی؟ موسی گفت: هرچه گشتم بدتر از خودم پيدا نكردم .. خدا گفت: ای موسی هرآئينه اگر غير از اين كرده بودی از پيغمبري عزل میشدی داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
📚شانس چیست؟ شانس همان کار مثبتی هست، که تو در طبیعت انجام دادی و طبیعت به تو، یک کار خوب یا یک انرژی ‌مثبت بدهکار است و باید به تو، یک سود بدهد یا یک انرژی مثبت برساند از نظر سنتی: تو نیکی میکن و در دجله انداز، که ایزد در بیابانت دهد باز از نظر قرآن: هر کس ذره‌ای بدی و خوبی کند به او بازمیگردد ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ " : ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯿﮑﻨﺪ؟ " ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ : ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ : ﭘﻮﺳﺘﯽ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ ! ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ... ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ، ﺁﺑﯽ ﮔﻮﺍﺭﺍ ! ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻣﯿﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ؟ ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺭﺍ ...! ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ" : ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﺪ؟! ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ"! باطن آدم ها مهمتر از ظاهر آدم‌هاست ﺣﯿﻒ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺩﯾﺮ ﺭﻭ ﻣﯿﺸﻮﺩ! داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
💕ارزش با خدا بودن💕 میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند: فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند! عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند... ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت: ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش! عابد گفت: نه، بریدن درخت اولویت دارد... مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند، عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت: دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است... عابد با خود گفت: راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم، و برگشت... بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت، روز دوم دو دینار دید و برگرفت، روز سوم هیچ پولی نبود! خشمگین شد و تبر برگرفت و به سوی درخت شتافت... باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت: کجا؟! عابد گفت: می روم تا آن درخت را برکنم! ابلیس گفت: زهی خیال باطل، به خدا هرگز نتوانی کند! باز ابلیس و عابد درگیر شدند و این بار ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست! عابد گفت: دست بدار تا برگردم! اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟! ابلیس گفت: آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی... داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
📚 سلطان به وزیرگفت۳سوال میکنم فردا اگرجواب دادی هستی وگرنه عزل میشوی. سوال اول: خداچه میخورد؟ سوال دوم: خداچه می پوشد؟ سوال سوم: خداچه کارمیکند؟ وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست ناراحت بود. غلامی فهمیده وزیرک داشت.وزیر به غلام گفت سلطان ۳سوال کرده اگرجواب ندهم برکنارمیشوم. اینکه: خداچه میخورد؟ چه می پوشد؟ چه کارمیکند؟ غلام گفت هرسه را میدانم اما دوجواب را الان میگویم وسومی رافردا اما خداچه میخورد؟ خداغم بندهایش رامیخورد اینکه چه میپوشد؟ خداعیبهای بندهای خودرامی پوشد اما پاسخ سوم را اجازه بدهید فردا بگویم. فردا وزیر و غلام نزد سلطان رفتند. وزیر به دو سوال جواب داد. سلطان گفت درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی وزیرگفت این غلام من انسان فهمیده ایست جوابها را او داد. گفت پس لباس وزارت را در بیاور و به این غلام بده غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد. بعد وزیر به غلام گفت جواب سوال سوم چه شد؟ غلام گفت: آیا هنوز نفهمیدی خدا چکار میکند! خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام... داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
🌷 امام صادق (عليه‌السلام) فرمودند : 👌 إنَّ العَبدَ إذا أذنَبَ ذَنبا اُجِّلَ مِن غُدوَةٍ إلَى اللَّيلِ ؛ فَإِنِ استَغفَرَ اللّهَ لَم يُكتَب عَلَيهِ" ✍ هر گاه بنده ، گناهى مرتكب شود ، از بامداد تا شب به او مهلت داده می شود. اگر از خدا آمرزش خواست ، آن گناه برايش نوشته نمى شود. 📚 كافي ج ۲ ص ۴۳۷ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
مداحی_آنلاین_نماز_حجت_الاسلام_رفیعی.mp3
1.28M
♨️نماز 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
🌷 امیرالمومنین (عليه السلام) فرمودند : ✍ جالِسْ أهلَ الوَرَعِ و الحِكمةِ ، و أكْثِرْ مُناقشَتَهُم ، فإنّكَ إنْ كُنتَ جاهِلاً عَلَّموكَ ، و إنْ كنتَ عالِما ازْدَدْتَ عِلما . ☘ با پاكدامنان و فرزانگان بنشين و با آنان زياد بحث و گفتگو كن؛ زيرا اگر نادان باشى، تو را علم مى آموزند و اگر دانا باشى، بر دانشت افزوده مى شود. 📖 غرر الحكم،ح۴۷۸۳ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
امام صادق عليه السلام: هر يك از شما كه مى خواهد دعايش مستجاب شود درآمد خود را پاك كند و حقّ مردم را بپردازد. دعاى هيچ بنده اى كه مال حرامى در شكمش باشد يا مظلمه كسى به گردنش باشد، به درگاه خدا بالا نمى رود 📚ميزان الحكمه داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
‌ 🌹آیت الله : راه خلاص از ،منحصر است به کردن درخلوت برای فرج امام زمان علیه السلام ؛نه دعای همیشگی و لقلقه زبان ، بلکه دعای با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه. داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
♥️ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: 🍃 هر كه از آبروى برادر مسلمان خود دفاع كند، البته بهشت بر او واجب مى‌شود. 📖 ثواب الأعمال، صفحه 175 داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
❤️ رسول خدا (ص) : ♻️چهار چیز در گناه وجود دارد که از خود گناه بدتر است !! ✨کوچک شمردن گناه ✨افتخار کردن گناه ✨شادمانی کردن به گناه ✨اصرار بر گناه 📚مستدرک ج۱۱ ص ۳۴۹ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
❤️قال امام حسـیݩ علیه السلام: قويترين فرد در ايجاد ڪسى است ڪه با ڪسى ڪه از او بريده رابطــــه برقـــــرار ڪند. 📚ميزان الحڪمه ج ۱ ص ۷۹ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
⭕️وقتی رسیدم دستشویی، دیدم آفتابه‌ها خالی‌ هستن. باید تا هور می‌رفتم. زورم اومد. یه بسیجی اون اطراف بود. گفتم "دستت درد نکنه. این آفتابه رو آب می‌کنی؟" رفت و اومد. آبش کثیف بود. گفتم "برادر جان! اگه از صد متر بالاتر آب می‌کردی، تمیزتر بود!" دوباره آفتابه رو برداشت و رفت. بعدها شناختمش. زین‌الدین بود؛ فرمانده لشکر!!! داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
🌱 تمام دلخوشی من این یک ایه قرانه : قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ🌈🌸🍃 🌤بگو: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد ، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. (53 زمر)✨ ـــــــــ🌼ــــــــ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
امام عليه السلام: إنَّ أحَبَّ المُؤمنِينَ إلَى اللّه ِ مَن أعانَ المُؤمِنَ الفَقيرَ مِنَ الفَقرِ في دُنياهُ و مَعاشِهِ؛ محبوب ترين مؤمن نزد خداوند، كسى است كه مؤمن فقيرى را، در تنگدستى دنيا و گذران زندگى، يارى رساند. [تحف العقول، ص 376] داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
💕ارزش با خدا بودن💕 میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند: فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند! عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند... ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت: ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش! عابد گفت: نه، بریدن درخت اولویت دارد... مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند، عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت: دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است... عابد با خود گفت: راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم، و برگشت... بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت، روز دوم دو دینار دید و برگرفت، روز سوم هیچ پولی نبود! خشمگین شد و تبر برگرفت و به سوی درخت شتافت... باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت: کجا؟! عابد گفت: می روم تا آن درخت را برکنم! ابلیس گفت: زهی خیال باطل، به خدا هرگز نتوانی کند! باز ابلیس و عابد درگیر شدند و این بار ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست! عابد گفت: دست بدار تا برگردم! اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟! ابلیس گفت: آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی... داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
⭕️ توی خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند. حاج حسین خرازی بی قرار بود ، اما به رو نمی آورد ، خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه ، یه وضعی شده بود عجیب، توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد حاجی گفت : هر جور شده با بی سیم محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن (شهید تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا “س” ) مداح با اخلاص و از بچه های دلاور و شجاع لشکر بود خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند ، حاجی بیسم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت : تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برامون بخون تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی بیتاب شد در بین آن دیوار و در زهرا صدا می زد پدر دنبال حیدر می دوید از پهلویش خون میچکید زهرای من زهرای من زهرای من زهرای من خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگویند الله اکبر الله اکبر ، خط را گرفته بودند ، عراقی ها را تارو مار کرده بودند ، با توسل به حضرت زهرا(س) گره کار باز شده بود ؟ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
🔸7گناه اجتماعی از ديد گاندی: 1. کسب ثروت بدون تلاش 2. لذت و خوشی بدون وجدان 3. دانش بدون منش 4. تجارت بدون اخلاق 5. علم بدون انسانیت 6. پرستش بدون فداکاری 7. سیاست بدون اصول 🌸💕 داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
💠 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : أيُّما مُسلمٍ خَدَمَ قَوما مِن المُسلمينَ إلاّ أعْطاهُ اللّه ُ مِثْلَ عَدَدِهِم خُدّاما في الجَنّةِ هر مسلمانى كه گروهى از مسلمانان را خدمت كند، خداوند به تعداد آنان در بهشت به او خدمتكار دهد 📚 الكافي : 2/207/1 داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
♥️ علیه‌السلام فرمودند: 🍀 الحَياءُ سَبَبٌ إلى كُلِّ جَميلٍ؛ 🍃 ، وسيله‌اى به سوى همه زيبايى هاست. 📖 بحار الأنوار، ج 77، داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
‌ 📚 مردی در بصره، سال‌ها در بستر بیماری بود؛ به‌طوری که زخم بستر گرفته بود؛ و اموال زیادی را فروخته بود تا هزینه درمان خود کند؛ همیشه دست به دعا داشت. روزی عالمی نزد او آمد و گفت: می‌دانی که شفا نخواهی یافت! آیا برای مرگ حاضری؟ گفت: بخدا قسم حاضرم. داستان مرد بیمار به این طریق بود که، در بصره آمد؛ و طبیبان گفتند: دوای این بیماری آ‌ب لیمو است. این مرد، تنها آب لیمو فروش شهر بود. که آب‌لیمو را نصفه با آب قاطی می‌کرد و می‌فروخت. چون مشتری زیاد شد، کل بطری را آب ریخته و چند قطره‌ای آب‌لیمو می‌ریخت تا بوی لیمو دهد. مردی چنین دید و گفت: من مجبور بودم بخرم تا نمیرم، ولی دعا می‌کنم زندگی تو بر باد برود چنانچه زندگی مردم را بر باد می‌دهی و خونشان را در شیشه می‌کنی. عالم گفت: از پول حرام مردم، نصف بصره را خریدی! و حالا ده سال است برای درمان و علاج خود آن‌ها را می‌فروشی. می‌دانی از آن همه مال حرام چه مانده است؟ دو کاسه! آن دو را هم تا نفروشی و از دست ندهی، نخواهی مرد! و زجر کش خواهی شد. پس مالت را بده که بفروشند تا مرگت فرا رسد. پیرمرد به پسرش گفت: ببر بفروش، چون مال حرام ماندنی نیست. چون پسر کاسه‌ها را فروخت، پدرجان داد. داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah