🚨 نفتکش ایرانی گم شد❗️
🔻در سال ۱۳۳۱ و در دوران حکومت مقتدر پهلوی، ایران #نفتکش روزماری را با پرچم هندوراس راهی دریا کرد اما این کشتی ناگهان گم شد و تا چند روز کسی از آن اطلاع نداشت❗️
🔻 تا اینکه در روز ۲۹ خرداد، خبر توقیف نفتکش روزماری توسط #انگلیس منتشر شد؛ خبری که موجب هراس دیگر مشتریان نفت ایران شد. نهایتا انگلیس، نفت کشتی را غارت کرده و حتی هزینههای تخلیه بار و برگزاری دادگاه را هم از ایران گرفت⚠️
چه اقتداری داشته شاهنشاه 😐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#درس_اخلاق_صوتی
✅ "حجت الاسلام عالی"
✨ ماجرای آیت الله قاضی و گنده لات ...
www.tahzib-howzeh.com
15.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درس اخلاق استاد همتیان - جلسه 8
موضوع: دنیا جای غم و سختی ها و شادی هاست و ماندگار و باقی نیست.
✨﷽✨
🔅 مهمان دوستی حضرت ابراهیم🔅
✍حضرت ابراهیم علیه السلام بسیار میهماندوست بود و تا میهمان به خانه او نمى آمد، غذا نمى خورد. زمانی فرا رسيد كه يک شبانه روز، هیچ میهمانی بر او وارد نشد؛ پس از خانه بيرون آمد و به جستجوى میهمان پرداخت. پيرمردى را ديد، جوياى حال او شد، ولی فهميد آن پيرمرد، بت پرست است. حضرت ابراهيم گفت: «افسوس! اگر بت پرست نبودی، میهمان من می شدى و از غذاى من مى خوردى» پيرمرد از كنار ابراهيم گذشت.
در اين هنگام جبرئيل بر ابراهيم نازل شد و گفت: «خداوند مى فرمايد اين پيرمرد، هفتاد سال مشرک و بت پرست بود، ولی ما رزق او را كم نكرديم. اينک که غذای يک روز او را به تو حواله نموديم، تو به خاطر بت پرستى، به او غذا ندادى!» حضرت ابراهيم عليه السلام پشيمان شد و به جستجوى آن پيرمرد رفت. او را پيدا كرد و با اصرار به خانه خود دعوت نمود. پيرمرد بت پرست گفت: «چرا بار اول مرا رد كردى، ولی حالا دعوت می کنی؟» حضرت ابراهيم ، پيام و هشدار خداوند را به او خبر داد.
پيرمرد به فكر فرو رفت و گفت: «نافرمانى از چنين خداوند بزرگوارى، دور از مروت و جوانمردى است.» آن گاه به یگانگی خداوند اقرار نمود و آيين ابراهيم عليه السلام را پذیرفت.
📚حکایتهای معنوی
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
💮ملاقات مجلسی اول با امام عصر(عج)💮

🌸ملا محمدتقی مجلسی اصفهانی مشهور به مجلسی اول، پدر بزرگوار علامه محمدباقر مجلسی و از دانشمندان بزرگ شیعه عصر صفوی است. 🌸
🌷وی در سال 1003 یا 1004 ه . ق در اصفهان دیده به جهان گشود و در سال 1070 ه . ق در همانجا از دار فانی رخت بربست.🌷
🌿او بزرگ مردی بود كه با همت بلند و نوشته های گران قدر خویش توانست به مذهب تشیع، رونقی ویژه بخشد.
محدث نوری در فیض قدسی درباره مقام مجلسی اول چنین می نویسد:🌿
🌳محمدتقی فرزند مقصود علی، ملقب به مجلسی، یگانه دوران و نادره روزگار خویش است. در بزرگواری، وثاقت، امانت، بلندمرتبگی و تخصص در علوم، بلندآوازه تر از آن است كه بیان گردد و والاتر از آن كه عبارت، گویای شأنش باشد.🌳
🌴 وی پارساترین، پرهیزگارترین و پرستنده ترین فرد روزگار خویش بوده است. فیض وجودش در امور دینی و دنیایی بیشتر عام و خاص عصر خویش را شامل گردیده و روایات ائمه معصومین (ع) را در اصفهان منتشر ساخته است. خداوند وی را جزای نیكو بخشد. [1]🌴
🌾ایشان خود مىفرماید:
«من در اوائل بلوغ سخت در طلب رضاى خداوند بودم به طورى كه آرامش نداشتم و همواره مشغول ذكر او بودم تا اینكه وقتى در میان خواب و بیدارى دیدم حضرت صاحب الزمان «صلوات اللّه علیه» در جامع قدیم اصفهان نزدیك درب طنبى كه اکنون مدرسه است ایستادهاند.🌾
💐من سلام كردم و خواستم پاى او را ببوسم. حضرت مرا گرفته و مانع شدند. پس دستشان را بوسیدم و مسائلى را كه بر من مشكل شده بود از وى پرسیدم. از جمله اینكه چون من در نمازهایم دچار این وسوسه شده بودم كه این نمازها آنچنان كه از من خواسته شده نیست، لذا نمازهایم را قضا مىكردم و ازاینرو به نماز شب نمىرسیدم و راجع به این موضوع از استادم شیخ بهائى رحمة اللّه پرسیده بودم و ایشان گفته بودند: نماز ظهر و عصر و مغرب را كه قضا مىكنى به قصد نماز قضا و نماز شب بجا بیاور و من همین كار را مىكردم، خلاصه از حضرت حجّت علیه السّلام پرسیدم: نماز شب بخوانم؟ فرمود: بخوان ولى نه آنچنان كه تاكنون مىكردى.💐
♦️چون من در نمازهایم دچار این وسوسه شده بودم كه این نمازها آنچنان كه از من خواسته شده نیست، لذا نمازهایم را قضا مىكردم و ازاینرو به نماز شب نمىرسیدم و راجع به این موضوع از استادم شیخ بهائى رحمة اللّه پرسیده بودم و ایشان گفته بودند: نماز ظهر و عصر و مغرب را كه قضا مىكنى به قصد نماز قضا و نماز شب بجا بیاور و من همین كار را مىكردم، ♦️
☘️خلاصه از حضرت حجّت علیه السّلام پرسیدم: نماز شب بخوانم؟ فرمود: بخوان ولى نه آنچنان كه تاكنون مىكردى☘️
🏵️مسائل دیگرى نیز پرسش كردم كه در ذهنم نمانده سپس عرض كردم: اى مولاى من، در هرزمان براى من میسّر نیست كه به حضور شما برسم پس كتابى به من مرحمت فرمائید كه دائما برطبق آن عمل كنم فرمود: كتابى براى تو، به مولانا محمّد التاج دادهام برو و از او بگیر، من كه در خواب، آن شخص را مىشناختم از در مسجد كه مقابل صورت مبارك آن حضرت بود به سوى دار البطیخ-كه محلّهاى از اصفهان است-خارج شدم تا به آن شخص رسیدم🏵️
🌺 او تا مرا دید گفت: حضرت صاحب علیه السّلام تو را به سوى من فرستاده؟ گفتم: آرى، پس از جیب خود كتابى قدیمى بیرون آورد كه چون آن را گشودم دانستم كتاب دعاست. پس آن را بوسیدم و بر چشمان خود گذاشتم و از آنجا به سوى حضرت صاحب الامر علیه السّلام رفتم.
در این هنگام از خواب بیدار شدم ولى آن كتاب با من نبود و تا صبح گریه و زارى مىكردم كه آن كتاب را از دست دادهام نماز صبح را با تعقیبات خواندم و در ذهنم بود كه مقصود حضرت از (مولانا محمّد) شیخ بهائى است كه به خاطر اشتهارش او را تاج نامیدند.🌺

خلاصه به مدرسه كه در مجاورت مسجد جامع بود رفتم دیدم شیخ، مشغول مقابله كردن صحیفه سجادیّه است و سیّد صالح قرائت مىكرد، من ساعتى نشستم تا كار مقابله پایان یافت. . . من با گریه به نزد شیخ رفتم و جریان خواب خود را با حال گریه براى ایشان نقل كردم و گفتم كه گریه من براى از دست دادن آن كتاب است.
ادامه مطلب
👇👇👇👇👇
💮فرمود: بشارت باد تو را به علوم الهى و معارف یقین و آنچه كه دائما در طلب آن بودى از مقامات معنوى. . . ، ولى قلب من آرام نشد و گریان و اندیشناك بیرون رفتم ناگهان به قلبم افتاد كه بدان سو بروم كه در خواب بدانجا رفته بودم و خلاصه رفتم تا به دار البطیخ رسیدم در آنجا مرد صالحى را كه اسمش آقا حسن و لقب «تاج» بود دیدم و بر او سلام كردم.💮
🌸او گفت: فلانى كتابهایى از وقف پیش من است كه هركدام از طلاّب مىگیرند به شرائط وقف عمل نمىكنند و تو عمل مىكنى بیا این كتابها را ببین و هركدام را كه نیاز دارى بردار من با او به مخزن كتابها رفتم پس اول كتابى كه به من داد همان كتابى بود كه در خواب دیده بودم لذا شروع به گریه و زارى كردم و گفتم: همین مرا بس است و یادم نیست كه آیا آن خواب را هم براى او نقل كردم یا نه و به نزد شیخ آمدم و شروع كردم به مقابله با نسخهاى كه جدّ پدر او از نسخه شهید نوشته بود و شهید
هم از نسخه عمید الرۆساء و ابن السكون نوشته بوده و با نسخه ابن ادریس مقابله كرده بود. . . و نسخهاى كه حضرت صاحب الامر به من عطا فرموده بود نیز به خط شهید بود و خیلى موافقت باهم داشت و چون من از مقابله فراغت یافتم مردم در نزد من شروع به مقابله كردند🌸
🌹 و به بركت عطاى حضرت حجّت «صلوات اللّه علیه» صحیفه كامله در همه بلاد مانند خورشید، طالع شد و در هر خانهاى راه یافت مخصوصا در اصفهان كه اكثر مردم، چند نسخه از صحیفه تهیه كردند و اكثر آنان از صلحاء و اهل دعا گردیدند. و بسیارى از آنان مستجاب الدعوه شدند.
و این آثار، همه معجزه حضرت صاحب علیه السّلام است و من نمىتوانم علومى را كه خداوند به سبب صحیفه، به من عطا فرموده شماره كنم و این از فضل الهى بر ما مىباشد.»🌹
🥀🥀🥀🥀🥀
🌟ندبه های انتظار🌟
🔴سرباز امام زمان هستیم یا نه؟!
✅مامون رقی روایت می کند:
نزد آقایم امام صادق (علیه السّلام) بودم که شخصی به نام «سهل بن حسن خراسانی» رسید، سلام كرده و نشست.
🔆عرض كرد: یابن رسول الله ! چرا از حق خود دفاع نمیكنید؟ چرابا دشمنان و مخالفان نمیجنگید؟
آن هم در صورتی كه بیش از صدهزار شیعه شمشیرزن و مطیع دارید!
🌸در این لحظه حضرت به تنور اشاره کردند و فرمودند:
بلند شو و داخل تنور شو.
🔘مرد خراسانی ترسید و عرض كرد: یابن رسول الله ! مرا با آتش مسوزان، از من درگذر...
✨حضرت فرمودند : تو را بخشیدم.
🌺در این هنگام یكی از اصحاب امام صادق (علیه السّلام) به نام «هارون مكی» وارد شد، خدمت رسید و سلام كرد.
❤️امام جواب سلام او را داد و فرمود:
برو داخل تنور..
🍃هارون مكی بدون هیچ سخنی، داخل تنور شد. امام شروع كرد با مرد خراسانی از اوضاع خراسان پرسیدن و ...
✅سپس گفت: ای خراسانی برو داخل تنور را نگاه كن.
مرد خراسانی به طرف تنور رفت و دید كه «هارون مكی» چهار زانو در تنور نشسته است...
🌺امام از مرد خراسانی سئوال كرد:
از این یاران در خراسان چند نفر پیدا میشود؟
❗️مرد خراسانی عرض كرد:به خدا قسم یك نفر هم نیست!
🌷امام (علیه السّلام) فرمودند:
ما تا زمانی كه پنج نفر یاور این چنینی نداشته باشیم قیام نخواهیم كرد. ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر می دانیم.
💠این است فرق "شیعه و یاور واقعی" با "مدعیان یاوری"!
*کانال ندبه های انتظار*
🆔
💎🌀💎🌀💎🌀💎🌀💎🌀
❤️ #سلام_امام_زمانم ❤️
💚 #سلام_آقای_من 💚
💝 #سلام_پدر_مهربانم💝
💕 روزهای هفته را با عشق تو سر می کنم...
🕊تا یه جمعه میرسم،احسـاس دیگرمی کنم
💕حس دیـدار تو در من، جمعه غوغا می کند
🕊جمعه هاچشمان خودرا،حلقه بردرمی کنم
🌹تعجیل در فرج #پنج صلوات 🌹
🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂
🌹🍀🌸 با رهبری تا ظهور 🌸🍀👇
🇮🇷 @barahbari_tazohur 🇮🇷👈