و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟!
.
صحبت از قیمت این غمزه و آن ناز مکن
ناز عاشق کشت ای دوست خریدن دارد
.
عجب این نیست که آهوی دلم صید تو شد
طعم شهد لب صیاد چشیدن دارد
.
آن زمانی که آب و گلت را بسرشت
زیر لب گفت که این روح دمیدن دارد
.
قصه ی دست و ترنج است تماشاگه عشق
شکر وصل رخ تو جامه دریدن دارد
.
دیدن روی تو راه دگری می خواهد
شرح دیدار تو از شعر بریدن دارد
.
#شهریار
#امام_زمان