مرحوم آقا سید جمال گلپایگانی، مرد بسیار عجیبی بود.
آیتالله بروجردی از ایشان خواسته بود تا او را نصیحت کند.
آقا سید جمال در جواب نوشته بود: «مرجعیت نه برای تو میماند، نه برای من. فکر قبر و قیامتمان باشیم».
آیتالله العظمی بروجردی گاهی اوقات نامه ایشان را بر میداشت، میخواند و گریه میکرد.
🌺کانال عرفان 👇
http://eitaa.com/joinchat/2136997888Cc9e7f3d280
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اولین تصاویر از محاکمه ناجوانمردان
🔺 گفتوگوی ویژه با عاملان قتل شهید #حمیدرضا_الداغی جوان غیرتمند و شهید #امر_به_معروف سبزواری که به دست چند اوباش به شهادت رسید
#حجاب #غیرت_دینی #غیرت
#ایران_اسلامی #اسلام_آباد
🆘 @Roshangari_ir
🔜 Rubika.ir/roshangari_ir
🔴یک ماه از صدور فتوای رهبر گذشت...
⏪قضاوت تاریخ درباره ما چیست وقتی....
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
7.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقام معظم رهبری
هر حرف حقی را نباید گفت
هوشیار باشید
لطفا نشر حداکثری
🔺تصویر یک میوهفروشی در تهران ۱۰۰ سال قبل؛ چرا کاسبان قدیم مشتریها را دست بهسر میکردند!؟
🔹مغازهدارها و بازاریان قدیم، صبحها که دکان خود را باز میکردند، کرسی کوچکی بیرون از مغازه میگذاشتند. اولین مشتری که به دکان میآمد و جنس میخرید، بلافاصله کرسی را به داخل مغازه میآوردند.
🔹وقتی مشتریهای بعدی به آنها مراجعه میکردند، کاسبها نگاهی به بیرون از دکان خود میانداختند تا ببینند کرسی کدام مغازه بیرون مانده است.
🔹به این ترتیب میفهمیدند همکارشان هنوز دشت نکرده و با اینکه جنس در مغازه داشتند، مشتریها را به روش و بهانههای مختلف به مغازه او میفرستادند.
🔹این عکس سال۱۳۰۸ از یک دکان میوه فروشی در شهرری گرفته شده؛ همان زمان که مغازهدارها چنین خصلتی داشتند و سحرخیزی، خواندن قرآن و حدیث در اول صبح، وضو گرفتن هنگام باز کردن کرکره حجره، مدارا با مشتری، دوری از ربا و نزول، کسب سود حلال، ارائه جنس مرغوب و خالص به مشتری، اهمیت به نماز اول وقت و گلریزان برای حل مشکلات مردم و کسبه، رفتارهای ویژه آنها بود./ همشهری آنلاین
🆘 @Roshangari_ir
🔜 Rubika.ir/roshangari_ir
هدایت شده از مداحی آنلاین
مداحی آنلاین - روضه حضرت حمزه - میرداماد.mp3
5.75M
🔳 #شهادت_حضرت_حمزه
🔳 #وفات_حضرت_عبدالعظیم_حسنی
🌴نور چشم پیمبری حمزه
🌴چقدر مثل حیدری حمزه
🎙 #سید_مهدی_میرداماد
⏯ #روضه
🔴مرجع رسمی #مداحی های روز
♨️ @Maddahionlin 👈
هدایت شده از مداحی آنلاین
#یاسیدالڪریم🍁
حضرت عبدالعظیم حسنی آقا جان
نگهی کن که دلـم زائـر ارباب شود
#شهادت_حضرت_حمزه🥀
#وفات_حضرت_عبدالعظیم_حسنی🥀
#تسلیٺ_باد🏴🥀
♨️ @Maddahionlin 👈
هدایت شده از مداحی آنلاین
مداحی_آنلاین_شخصیت_عبدالعظیم_استاد_رفیعی.mp3
8.07M
🏴 #وفات_حضرت_عبدالعظیم_حسنی
♨️شخصیت عبدالعظیم حسنی(ع)
🎙حجت الاسلام #رفیعی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔴بهترین #سخنرانی های روز
♨️ @Maddahionlin 👈
🔻مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی رضوان الله تعالی علیه نقل فرمودند :
◾️ آقای سید محمد باقری بود اهل دامغان که در مشهد ساکن بود و از علماء و شاگردان مرحوم آیت الله العظمی میرزا مهدی اصفهانی بود و زیاد خدمت معظم له می رسید . وی مدت متمادی بود به مرض سل مبتلا شده بود و آن روز ها این مرض غیر قابل علاج بود و همه از او مایوس بودند و بسیار نحیف و ضعیف شده بود .
◾️یک روز دیدم که او بسیار سرحال و سالم و با نشاط و بدون هیچ کسالتی نزد ما آمد همه تعجب کردیم و از او علت شفا یافتنش را پرسیدیم !!!
◾️گفت یک روز که خون زیادی از حلقم بیرون آمد و دکترها مرا مایوس کرده بودند ، خدمت استادم آقا میرزا مهدی رسیدم و به ایشان شرح حالم را گفتم . معظم له دو زانو نشست و با قاطعیت عجیبی به من فرمود :
◾️ مگر تو سید نیستی ؟ چرا از اجدادت رفع کسالتت را نمی خواهی ؟؟ چرا به محضر حضرت بقیه الله الاعظم ( سلام الله علیه ) نمی روی و از آن حضرت طلب حاجت نمی کنی ؟ مگر نمی دانی آنها اسماء حسنی پروردگار هستند ؟ مگر در دعای کمیل نخوانده ای که فرمود : ( یا من اسمه دواء و ذکره شفاء) ؟ تو اگر مسلمان باشی و سید باشی و اگر شیعه باشی باید شفایت را همین امروز از حضرت بقیه الله ( سلام الله علیه ) بگیری !
◾️مرحوم میرزا اینقدر این مطالب را به من فرمود که با گریه از جا بلند شدم ، مثل آنکه می خواهم به محضر حضرت بقیه الله ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بروم . لذا بدون آنکه متوجه باشم اشک می ریختم و با خود زمزمه می کردم و می گفتم ( یا حجت بن الحسن ادرکنی ) و بطرف صحن مقدس حضرت علی بن موسی الرضا ( سلام الله علهما ) می رفتم و وقتی به درب صحن عتیق رسیدم آنجا را طوری دیگر دیدم . صحن بسیار خلوت بود تنها جمعیتی که در صحن دیده می شد چند نفری بودند که با هم می رفتند و در پیشاپیش آنها سید بزرگواری بود که من فهمیدم آن سید حضرت ولیعصر ( ارواحنافداه ) است . با خودم گفتم که چون ممکن است بروند خوب است بروم و ایشان را صدا بزنم و از ایشان شفای مرض خود را بگیرم ، همینکه این خطور در دلم گذشت دیدم که آن حضرت برگشتند و نگاهی با گوشه چشم به من کردند . عرق سردی بر بدن من نشست ، ناگهان صحن مقدس را به حالت عادی دیدم ، دیگر از آن چند نفر خبری نبود ، مردم بطور عادی در صحن رفت و آمد می کردند ، من بهت زده شدم .
◾️در این بین متوجه شدم این حالت کسالت از مرض سل از من مرتفع شده ، به خانه برگشتم و آنچنان حالم بهتر شد که هرچقدر می خوام سرفه کنم نمی توانم .
📚 متاله قرآنی ص۲۴۰
@varesoon