یــا صــاحـــب الــزمــان☀️
🍃دلم دوباره خبر میدهد ظهور تو را
🍂بدون فاصله حس میڪنم حضور تو را
🍃به من بگو ڪه "نرفته" چگونه باز آید
🍂مسیر جاده خبر میدهد عبور تو را
سلام محبوب قلبم♥️
🕌🚩
@seiro_solook_ta_khoda
YEKNET.IR - tak - hafteghi - 1400.09.03 - poyanfar.mp3
2.39M
# کلیپ - صوتی
منم که گوشهی میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
محمدحسین پویانفر
🔺🔸🔹
⇝ پرسمان اعتقادی
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
🔺فقط #بالینک به اشتراک بذارید👌
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
#رهبر_معظم_انقلاب
بسیج توأم کردن ایمان و عمل است.
🔹 وقتی چنین نیروی نظامیِ مومن و مخلص و فداکار و کاملاً با دید انقلابی و دارای نیروی عظیمی مانند بسیج در کشور وجود دارد، دیگر تهدیدی از نوع تهدیدهای نظامی، حقیقتاً برای انقلاب نگران کننده نیست.
۱۳۶۸/۱۱/۷
#بسیج
#بسیج_لشکر_مخلص_خدا
🔺🔸🔹
⇝ پرسمان اعتقادی
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
🔺فقط #بالینک به اشتراک بذارید👌
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
💠 یکی از اموری که باید در سبک زندگی اسلامی بسیار نمودار باشد، *آشکار کردن خوبیهای دیگران است.*
🍀 امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه می فرمایند:
🔆 « وَ أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِين...فی إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ »
🔆« خداوندا! زینت اهل تقوی را بر من بپوشان بگونه ای که آنچه از من دیده میشود، مطرح کردن خوبیهای دیگران باشد نه به رخ کشیدن خیرات خود. »
📗 دعاي مكارم الاخلاق
✅ *یکی از اموری که به اهل تقوا زیبایی میبخشد، افشاگری از خیرات دیگران است.*
❇️ در سبک زندگی اسلامی باید خوبیها و کمالات مردم را بیان کنیم. با این کار، اولاً نوعی تقدیر و تشکر از آنان میشود. و ثانیاً دیگران هم به کار خیر، ترغیب و تشویق میشوند.
❇️ حتی ممکن است کسی را که از او تعریف میکنیم خیری به خود ما نرسانده باشد. اما مهم این است که با فاش کردن خیرات او، افراد جامعه را به نیکی کردن ترغیب میکنیم.
🍃 مثلاً وقتی از کسیکه بی چشمداشت، به دیگران خیر رسانی دارد تعریف میکنیم، انگیزه و موقعیتی برای بقیه ایجاد میشود تا آنان نیز در حد خود، کار مفید بدون طمع انجام دهند. زیرا
🔆 « عِنْدَ ذِكْرِ الصَّالِحِينَ يَنْزِلُ الرَّحْمَة »
✅ *هنگامیکه خوبان معرفی میشوند، رحمت نازل میشود. و بستری برای جریان خیرات در جامعه فراهم میگردد.*
💠 *سبک زندگی اسلامی آن است که از خوبیها پردهبرداری کنیم و بر عیوب و نواقص پرده بیفکنیم.*
🔺🔸🔹
⇝ پرسمان اعتقادی
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
🔺فقط #بالینک به اشتراک بذارید👌
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
🌼 پرسش:
معنا و هدف زندگي چيه؟
🌼 پاسخ:
در مورد زندگي و معنا و اهداف آن نظرات مختلفي بيان شده است. در ابتدا لازم است ويژگي هاي زندگي در دنيا و آخرت را با توجه به آيات و روايات بررسي نموده و سپس از پرتوي آن ويژگي ها، شناخت مناسبي از زندگي را ارائه نماييم:
1ـ در باره ي حقيقت زندگي ، تعاريف بسياري گفته شده ، لكن هيچكدام از اين تعاريف مطرح شده ، تعريف حقيقي زندگي نيستند. چرا كه اساساً حيات، امري وجودي و بسيط بوده غير قابل تعريف مي باشد؛ همانگونه كه ديگر اوصاف وجود، همچون وحدت و كثرت، علم، ظهور و ... ، غير قابل تعريف ، و به تبع خود وجود ، در نهايت روشني و وضوح بوده و در تمام مراتب هستي حضور دارند.
معمولاً بسياري از امور، كه تعريفشان مشكل است ، از طريق ضدّشان شناخته مي شوند؛ امّا حيات، حتّي ضدّ حقيقي هم ندارد تا با آن شناخته شود؛ چون هر موجودي به اندازه اي كه از وجود بهره دارد، به همان اندازه نيز داراي حيات مي باشد. پس اگر برخي از موجودات را در مقايسه با برخي ديگر، موجود غيرزنده مي نامند، نوعي نگاه تسامحي است. بنا به يافته هاي برهاني و شهودي حكما و عرفاي اسلامي، موجوداتي چون سنگ، هوا، ماه و امثال آنها نيز حقيقتاً داراي حيات مي باشند لكن حواسّ بشري قادر به درك چنين حياتي نبوده ، آثار آن را ادراك نمي كنند. در آيات و روايات نيز شواهد بسيار فراواني يافت مي شوند كه دلالت بر زنده بودن جميع موجودات عالم دارند.
اينكه برخي از موجودات، در زبان عرف، غير زنده ناميده مي شوند، در حقيقت ناشي از اين حقيقت است كه اكثر مردم توجّهي به داراي مراتب بودن حيات نداشته و متوجّه نيست
كه « موت »، نقيض يا ضدّ حيات نيست؛ بلكه هر مرتبه از حيات، نسبت به مرتبه ي بالاتر از خود، موت خوانده مي شود. اگر با دقّت بيشتري به موجودات اطراف خود نظر كنيم، مي يابيم كه حيات بشري قوي تر از حيات حيواني است؛ و حيات حيوانات نسبت به حيات گياهان داراي قوّت بيشتري است. به همين نسبت، حيات گياهان نيز از جمادات قوي تر مي باشد.
2ـ انسان يكي از موجودات اين عالم است كه بر خلاف بسياري از مخلوقات ديگر ، مي تواند رتبه ي وجودي خود را به اختيار خود ، تكامل يا تنزّل دهد. مي تواند از رتبه ي وجودي فرشته ها فراتر رفته داراي حيات فرشته اي و بلكه حيات الهي باشد و مي تواند در حدّ حيوان تنزّل نموده داراي حيات حيواني گردد. لذا حيات و زندگي انسان تفاوتي واضح با ديگر موجودات دارد. از اين رو، ترقّي در مراتب حيات، خواسته يا ناخواسته، دغدغه اصلي همه ي افراد بشر مي باشد و همه سعي دارند تا مرتبه ي برتري از حيات را به خود اختصاص دهند.
لكن بسياري از افراد بشر، حقيقت حيات انساني را، كه رسيدن به خلافت الهي است، با ظواهر حيات دنيوي اشتباه كرده راه به بيراهه مي برند. « آنها فقط ظاهرى از زندگى دنيا را مى دانند، و از آخرت غافلند.» (الروم:7). اينان اگر چه به ظاهر زنده اند ولي در منطق قرآن كريم از اينها با نام مرده ياد شده؛ چرا كه اينان زنده به حيوانيّت و مرده در مرتبه ي حيات انساني هستند « مردگانى بى جانند، و نمى فهمند چه زمانى برانگيخته خواهند شد.» (النحل:21) در مقابل اينها خداوند از كشته شدگان در راه خدا كه به ظاهر مرده اند با عنوان زندگان يد كرده فرمود: «هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند! بلكه آنان زنده اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند.» (آل عمران:169) فلسفه ي ارسال انبياء (ع) توسّط خداوند متعال نيز همين بوده كه افراد مرده را به سوي حيات طيّبه ي الهي سوق داده از زندگي حيواني رهانيده آنها را زنده به آدميّت نمايد. از اين رو خداوند متعال فرمود: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! دعوت خدا و پيامبر را اجابت كنيد هنگامى كه شما را به سوى چيزى مى خواند كه شما را زنده مي كند. » (الأنفال:24)
حاصل كلام اينكه:
1. وجود مساوي با حيات بوده هر موجودي به اندازه ي رتبه ي وجودي اش زنده است.
2. در مورد انسان كه مي تواند رتبه ي وجودي خود را تغيير داده ، حيات خود را تكامل يا تنزّل دهد ، هر مرتبه از حيات ، نسبت به مرتبه ي بالاتر از خود مردگي محسوب مي شود. لذا كفّار ــ كه به تعبير قرآن كريم « آنان نيستند مگر همچون چهارپايان ، بلكه گمراهترند.» ــ در عالم انساني در حكم مرده اند و آنانكه تازه ايمان آورده اند ، در حال زنده شدن مي باشند و آنها كه حقيقتاً عبد خدا شده اند، به حقيقت زندگان بوده، در عالم انساني زندگي مي كنند؛ اگر چه به ظاهر مرده باشند؛ و اساساً تا كسي از حيات دنيوي نميرد زنده به حيات الهي نمي شود؛ چه با مرگ عادي يا شهادت و چه با موت اختياري كه از مقامات اولياي الهي است.
3. و آنچه انسان را از حيات حيواني رهانيده و به زندگي طيّب الهي مي رساند ، دين حقّ الهي است. لذا دين حقّ، در حقيقت دستور العمل زندگي انساني و الهي مي باشد.(1)
4. زندگي در لغت در مقابل مردگي و مرگ مي باشد(لغت نامه دهخدا) و به معناي زيستن مي باشد معنا و هدف زندگي بسيار مهم مي باشد و همين سبب مي شود که در نگاه اديان و اسلام زندگي محدود به اين دنيا نشود.
5. از نگاه آيات و روايات زندگي محدود به اين دنيا نمي باشد بلکه زندگي اصلي در آخرت است که البته جاودان مي باشد و زندگي در اين دنيا در مقايسه با آخرت تنها نظير زندگي در رَحِم در مقايسه با دنيا مي باشد.
6. قرآن زندگي انسان را در پرتو معنايي الهي تفسير ميکند. وجود حيات آخرت به عنوان نهايتي اصلي براي زندگي، افق حيات را از جهان مادي به جهاني ديگر منتقل ميکند. اگر حيات دنيا مزرعه آخرت باشد، در اين صورت حيات دنيايي خواهد توانست محصول مفيدي براي آخرت داشته باشد و در آن صورت خود اين معنا، ديني خواهد بود. زندگي قرآني تمايز خود را در مرجعيت و مبدئيت قرآن مييابد. از اين رو ميتوان و بايد در ساحات مختلف حيات انساني به قرآن مراجعه کرد.
7. «حيات جاريه معمولي در اين دنيا از نظر قرآن، حياتي ابتدائي است و مرحله پست حيات به شمار ميرود، اين مطلب در 69 آيه از قرآن تذکر داده شده و با تعبير «الحياة الدنيا» که به معناي حيات ابتدائي ميباشد، وارد شده است».(2) آياتي از قرآن کريم به بيان اين حقيقت نيز ميپردازد که حيات معمولي و پست اين دنيا نميتواند آرمان و ايده آل نهائي انسان تلقي شود، زيرا اين دنيا در عين جالب بودن، حقيقتي است ابتدائي، نه متعالي و نهائي؛ و لذا قرآن از اين گونه حيات تعابيري همچون متاع فريبنده، لهو و بيهوده، بازي، متاع اندک، آرايش فريبا و... دارد که در سوره هاي مختلف و آيات متعدد بيان شده است(3).
8. عليرغم جذابيت ها و ارزش هاي ظا
هري که در حيات دنيا مشاهده ميشود و ميتواند وسيله کمال و تعالي انسان نيز باشد، نميتواند هدف نهايي زندگي قرار گيرد و لذا انتخاب چنين حياتي به عنوان هدف متعالي زندگي، سراب را آب پنداشتن است و راهي که به چاه منتهي خواهد شد.
9. علامه جعفري معتقد است تنها، کسي ميتواند طعم واقعي معناي زندگي را بچشد که از خودِ طبيعي فاصله گرفته و به خود حقيقي نائل آيد. او با الگو قرار دادن مذهب، عقل و فطرت آگاه، به معرفي حيات معقول ميپردازد و زيستن در حيات معقول را زيستن در حيات معنادار ميداند.
10. حيات طيبه زندگي است که انسان در مدار عبوديت و بندگي و تعهد اخلاقي و در راستاي عمل به وظايف اصلي اش نسبت به خدا و خويشتن و ديگران(خدمت به خلق) حرکت کند و پارسايي و تقوا را سرلوحه خويش قرار دهد تا هم اسباب آرامش خود و هم ديگران را فراهم سازد.
براي آشنايي بيشتر با مباحث پيش گفته، دو كتاب ذيل واقعا خواندني است:
1. انسان از آغاز تا انجام، علامه سيدمحمدحسين طباطبايي، ترجمه، تحقيق و تعليقه از صادق لاريجاني، الزهراء، تهران.
2. مقالات، استاد محمد شجاعي، سروش، تهران، ج اول.
از منابع زير نيز ميتوانيد استفاده نماييد:
1. فلسفه و هدف زندگي، محمد تقي جعفري.
2. زندگي ايدهآل و ايدهآل زندگي، محمد تقي جعفري.
3. انسان از ديدگاه اسلام، عبدالله نصري.
4. فلسفه و هدف زندگي، زين العابدين قرباني.
5. هدف زندگي، شهيد مرتضي مطهري.
6.عبدالله نصري، تكاپوگر انديشهها (زندگي، آثار و انديشههاي استاد محمد تقي جعفري)، ص 220.
2- فلسفه و هدف زندگي، ص110، علامه محمدتقي جعفري، با تصرف.
3- آل عمران / 185، انعام/ 32، توبه / 38، رعد/ 26. عنکبوت / 64، محمد(ص)/ 36، حديد/ 20.
🔺🔸🔹
⇝ پرسمان اعتقادی
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
🔺فقط #بالینک به اشتراک بذارید👌
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐