eitaa logo
بسوی ظهور🌱
305 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
12 فایل
بنیاد فرهنگی هنری بسوی ظهور
مشاهده در ایتا
دانلود
بسوی ظهور🌱
❣قسمت چهل و پنج 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 #طوطی_و_تاول ✨ذهنم خزید به قصه طوطی و بازرگان مولانا، وقتی که طوطیان هند
🦋قسمت چهل و شش🦋🦋🦋🦋🦋 ✨یکی دو کیلومتر در جاده اصلی راند سمت نجف. بعد سرعتش را کم کرد، پیچید به یک جاده فرعی که دو طرفش را باغ و بستانی فرا گرفته بود که از شدت سبزی، سیاه می زد به چشم. 🍁سرک کشیدم تابلوی خیابان را پیدا کنم، نگاهم خورد به بنری در ابتدای جاده که رویش با رنگ سبز نوشته بودند: السلام علیک یا مهدی. السلام علیک یا منتقم(عجل الله تعالی فرجه). زیر آن چند تا پرنده مینیاتوری کشیده بودند که خیلی شبیه طوطی بودند. خواستم از آن پرنده ها بپرسم، ولی احساس کردم نمی توانم با این عربی و فارسی حرفم را بیان کنم. جلوتر رفتیم. تک و توکی از زائران را دیدیم که تند و تند از شانه جاده می رفتند. خوب که به راه رفتن شان نگاه کردم، حس کردم انگار می دوند یا هروله می کنند. راننده برای چند نفر بوق زد، دعوت شان کرد که سوار شوند ولی کسی توجهی نکرد. هر کس راه خود را می رفت؛ هیچ کاری نداشت با دیگری. با خود گفتم: این آدم ها کمی فرق می کنند با آنهایی که در جاده اصلی بودند. اینها انگار واقعا حرمت ویژه ای قائل اند برای تنهایی خود و سخت محافظت می کنند از آن؛ چون هیچ دو نفری شانه به شانه هم راه نمی رفتند که حرف بزنند با هم. بعد افتاد به راه باریکی در بین نخلستان ها که گاهی کوشک و کلبه ای دیده می شد که چراغ هایشان روشن بود و هر کدام پرچم سیاهی را برافراشته بودند بر بامشان. ماشین که سرعت می گرفت، نسیم مرطوب و آلوده به نخل و سبزه می ریخت داخل؛ سر و صورتم را می نواخت. در مسیر، چند بار سگ یا روباهی ناگهان پریدند جلوی ماشین. راننده مجبور شد ترمز تیزی بِکُند، بوق ممتد بزند. به همین دلیل، سه دفعه پای زخمی من که احساس می کردم سنگین شده از عفونت، خورد به کف ماشین. درد تمام سلول های بدنم را پر کرد، اشکم جاری شد. وقتی به راننده گفتم که آرامتر براند، معذرت خواست. اشاره کرد به بیرون و گفت: کلب، ارنب. بعد به فارسی توضیح داد: اینجا وحوش زیاد است. وحوش می آید اینجا جلوی ماشین. بعد گفت: همه شان آمدند بیرون. بعد آیه ای خواند: و اذا الوحوش حُشِرت. من به حشرت فکر کردم؛ به محشور شدن وحوش و آدم ها، به قیامت، وقتی که همه حشر می شوند. ادامه دارد... 🌼السلام علیک یا اباعبدالله✋ 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 ﷻ ═━━⊰❀⊱━━═━ https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
سفره عید عید نوروز برای ما که هر روزمان با درد و رنج و دوری و غربت می گذشت، فرصتی استثنایی بود تا دور هم جمع شده و خاطراتدر کنار خانواده بودن را زنده کنیم. پای سفره عفت سین نشسته بودیم، اما گرمی و صمیمیت آن جمع هیچ کمبودی را مجال عرض اندام نمی داد. ظرف آبی به یاد تنگ آب و ماهی سفره عید روی سفره گذاشته بودیم. یکی از بچه ها سنگ تراشیده ای را به شکل یک ماهی در آورده بود انداخت توی ظرف آب تا سفره تکمیل گردد. بچه ها حسابی از او استقبال کردند. یکی دیگر فی الفور پریذ توی حیاط وقورباغه ای کوچک را همراه خود آورد و انداخت توی آب. حرکت عجولانه قورباغه پریشان به جای ماهی قرمز، صدای خنده همه را در آورد😂😂😂
19.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوالات اعتقادی کودکان اگر خدا هست چرا نمیبینیمش❓❓❓ پاسخ 👈 استاد جواد حیدری
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نگات به گنبدش افتاد.... ♥️ 👤 «کنج گوهرشاد» با نوای حاج مجتبی تقدیم نگاهتان 📥
23.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | حسینی بمان! ✌️ در همه کارها مثل راه‌پیمایی اربعین با استقامت حرکت کنید
بردباری حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم علامه مجلسی در جلد بحار در احوال حضرت امام حسن علیه السلام نقل می کند که روزی ایشان از راهی سواره می گذشتند، مردی شامی با آنجناب مصادف گردید شروع به لعنت و ناسزا گفتن نسبت به حضرت نمود ایشان هیچ نگفتند تا اینکه شامی هر چه خواست گفت آنگاه پیش رفته با تبسم به او فرمود گمان می کنم اشتباه کرده ای . اگر اجازه دهی ترا راضی می کنم ، چنانچه چیزی بخواهی به تو خواهم داد، اگر راه را گم کرده ای من نشانت دهم ، اگر احتیاج ببار برداری من اسباب و بار ترا بوسیله ای به منزل می رسانم ، اگر گرسنه ای ترا سیر کنم ، اگر احتیاج به لباس داری ترا می پوشانم ، اگر فقیری بی نیازت کنم ، اگر فراری هستی ترا پناه می دهم ، هر آینه حاجتی داشته باشی برمی آورم چنانچه اسباب و همسفران خود را به خانه ما بیاوری برایت بهتر است زیرا ما مهمانخانه ای وسیع و وسائل پذیرائی از هر جهت در اختیار داریم . مرد شامی از شنیدن این سخنان در گریه شده گفت ((اشهد انک خلیفة الله فی ارضه )) گواهی می دهم که تو خلیفه خدا در روی زمینی ، تو و پدرت ناپسندترین مردم در نزد من بودید، اینک محبوبترین خلق در نظرم شدید، آنچه به همراه خویش در مسافرت آورده بود به خانه آن حضرت منتقل کرد، میهمان ایشان شد تا موقعیکه از آن جا خارج گردید و اعتقاد به ولایت حضرت پیدا کرد.
25.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️بلندشو... تونباید لباس بشویی! 🔻نگاهی به رفتار امام خمینی (ره) در خانه و در ارتباط به همسر مکرمه شان ،،
جنجال‌ «بچه‌زرنگ» در سرزمین‌های اشغالی 🔹طبق گزارشی که یک رسانه‌ عبری منتشر کرده انیمیشین سینمایی «بچه‌زرنگ» که پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ ایران شد، در سینماهای رژیم صهیونیستی به نمایش درآمده و با اعتراض مواجه شده است. 🔹شنیده می‌شود عوامل «بچه‌زرنگ» حق پخش این انیمیشن را به یک شرکت مالایی واگذار کرده‌اند و طرف مالایی نیز فیلم را به یک پخش‌کننده فرانسوی واگذار کرده و صهیونیست‌ها بدون اطلاع از ایرانی‌بودن انیمیشن حق پخش آن را خریده‌اند. 🔹عوامل انیمیشن «بچه‌زرنگ» پارسال در زمان اکران فیلم گفته بودند، یک درصد از درآمد حاصل از فروش فیلم به کودکان غزه اختصاص می‌یابد. 🔹حالا رسانه‌های صهیونیستی به این معترض‌اند که چگونه فلیمی که عوامل آن به صراحت به حمایت از مردم غزه و فلسطین پرداخته‌اند اجازۀ اکران پیدا کرده است. 🔹شبکۀ عبری کان نوشته این انیمیشن تاکنون بیش از ۱۵ میلیون دلار درآمد داشته و غیر از ایران، در ترکیه و روسیه نیز اکران شده و در نوبت اکران برخی کشورهای دیگر نیز قرار دارد.
جالبه که بااین وجود، هنوزم یه عده اهمیت کار فرهنگی و هنری رو نمیفهمن یه عده هم مشکل دارن که از این محصولات، پشتیبانی کنن. شایسته است..
❗️ همه ما داریم از سهمیه شهدا استفاده می‌کنیم. 🔻خانواده‌مون، سلامتی‌مون، دین‌مون حتی نفس‌مون به خاطر .          
🍁گرچه یک عمر من از دلبر خود بی‌خبرم لحظه‌ای نیست که یادش برود از نظرم... 🍁نه که امروز بُوَد دیده من بر راهش از همان روز ازل منتظر منتظرم... تعجیل در فرج مولایمان صلوات      
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ او تعجب کرده که چگونه همه‌ی غذاها رایگان است! داستان سفر یک بلاگر آمریکایی به و استوری‌هایش در ایام