اشکهای تو...
یتیمی تو...
خردسال بودنت...
مرا یاد خرابههای شام میاندازد
و بهانه گیریهای دختری برای پدرش!
#دختر_شهید
#شهید_محمدرضا_مؤذنپور🌷
لشکر ۲۵ ویژه کربلا
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
10.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ داستان زعفر جنی ، خرافات یا واقعیت
🧛♂میگن او رئیس اجنه بوده و شب دامادیش،خبر کربلا به گوشش میرسه و میاد کمک امام حسین ع 🏴
♨️ یا میگن وقتی فوت شده آیت الله بروجردی براش مجلس ختم گرفتن😱
💯اگه صفر تا صد ماجرای #زعفرجنی و بررسی واقعی یا خرافات بودن داستانش رو میخوای این کلیپ را کامل ببین
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
این روایت ناب را اولین بارم بود شنیدم کلی لذت بردم گفتم شما هم لذت ببرید👇👇
♨️شبهه
چرا خداوند ما را توی این دنیا آورد❓من دوست نداشتم بیام.....❓
✅جواب
این جواب برای خودم لذت بخش بود👇👇
عبدالله بن فضل هاشمى میگويد: به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم به چه علت خداوند، روحها را كه در ملكوت اعلى در مكان بالايى بود را در بدنها قرار داد❓
👌👌👌آن حضرت فرمودند: حقيقتا خداوند میدانست كه اگر روحها را در برترى و بزرگى به همان حالت خود رها میكرد، بيشترشان به جاى خداوند اداعاى پروردگارى میكردند.(به همين دليل) آنها را بر اساس تقديرى كه براى روحها از ابتداء مقدر ساخته بود، در بدنها قرار داد به خاطر توجه و رحمتى كه به آنها داشت و بعضى از آنها را به بعضى ديگر وابسته ساخت و بعضى را نسبت به بعضى ديگر از نظر مرتبه و جايگاه بالاتر نمود و بعضى را نيز به (دست) بعضى كفايت نمود و به سوى آنها پيامبرانى فرستاد و حجتهاى خود را به عنوان بشارت دهنده و ترساننده منصوب كرد و به آنها دستور داد كه بر اساس بندگى (خداوند) رفتار كنند و در مقابل خداوند خود را به انواع عباداتى كه از طرف خداوند براى آنها در نظر گرفته است، فروتنى نمايند و براى آنها در آينده (آخرت) و اينك (در دنيا) عذابهايى و پاداشى در نظر گرفته است تا آنها را به كار خوب تشويق كرده و از كار بد دورشان سازد و به جست و جوى روزى و كسب (حلال) وادار نمايد، تا بدانند كه مورد پرورش خداوند و بندگانى هستند كه آفريده شدهاند و به عبادت او روى بياورند و به وسيله (عبادت) نعمتهاى هميشگى و بهشت جاودان را به دست آورند و از اين كه چيزى بخواهند كه حقشان نيست، در امان بمانند. سپس فرمودند: اى فرزند فضل! حقيقتا خداوند از خود بندگان به آنها بهتر نگاه میكند. 👌مگر نمیبينى كه در ميان مردم فقط دوستى برترى بر غير را میبينى تا جايى كه بعضى از آنها بر سر پروردگارى (با يكديگر) درگير میشوند (مثلا فرعون که میگفت: اَنا ربُّکُم الاَعلی) و بعضى ديگر بر سر ادعاى پيامبرى بدون اين كه حقى (در اين مورد) داشته باشند، با هم دعوا میكنند و بعضى از آنها بدون حق، ادعاى امامت دارند با اين كه در خود نقص، ناتوانى، ضعف، سستى، نياز، فقر و دردها (بيماریهاى) پشت سر هم و مرگى كه بر آنها چيره شده و بر تمامشان پيروز میشود، میبينند.
اى فرزند فضل! خداوند براى بندگان خود به جز آن چه به صلاحشان است، انجام نمیدهد و ذرهاى به مردم ستم نمیكنند، اما مردم به خودشان ظلم میكنند.
انتشارش با شما خوبان 🌹
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#هیئت_نوجوانان_شهدای_گمنام
https://eitaa.com/shohadaygomnamgolpayegan1402
بسوی ظهور🌱
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت پنج #طوطی_و_تاول ✨او نگاهی انداخت به دور و برش. دیگر بدون اینکه چیزی بگوید، رفت د
❣قسمت شش
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#طوطی_و_تاول
✨خوابم برد. دیدم در کویری بی انتها گم شده ام. به هر سمتی رو می کنم، تپه می بینم؛ تپه هایی به شکل تاول.
🍁من هم که پایم زخم است از کنار تاول ها با احتیاط رد می شوم که نخورم بهشان.
آن طوطی سفید دم سرخ هم روی شانه ام نشسته، مرتب تکرار می کند: این تاول ها جهان را غرق می کنند. جهان را غرق می کنند.
من برمی گردم. هیس می دهم بهش. طوطی عصبانی می شود، می پرد می نشیند روی سرم و با صدای بلند می گوید: آخرالزمان است.
من پایم را نشان اش می دهم. می گویم: چه می گویی؟
دوباره حرفش را تکرار می کند. می گویم: با طوفان نوح زمان به آخر نرسید، با ترکیدن چند تا تاول هم جهان غرق نمی شود. شاید بخشی از عراق برود زیر آب. طوطی داد می زند: غرق می شود. غرق می شود. غرق می شود.
لای موهای بلندم جست و خیز می کند. نوک می کشد به چیزی. دست می برم سمتش، دستم می خورد به تکه نان. نان را از منقارش می گیرم. بعد می خواهم بیاورم اش پایین؛ می چسبد به موهایم و جیغ می کشد. نان را می دهم بهش؛ آرام می شود. از دور صدایی می آید. من و طوطی برمی گردیم سمتش.
صدا می گوید: من در اصفهان منتظرتان بودم؛ نه در گلستان، نه جای دیگر. می خواهم برایش توضیح دهم که چه اتفاقی افتاده، ولی نمی توانم. صدا می گوید: به تپه ها نگاه کن. تاول، هرجا که باشی می آید سراغت.
از طوطی می پرسم: این صدا چه می گوید؟
طوطی تکرار می کند: آخرالزمان.
فرق سرم را می گیرم سمتش: ببین، اینجا هم تاول زده. بعد شانه ام را نشانش می دهم. بعد درختی را نشان اش می دهم که همه برگ هایش تاول زده اند. می گوید: پس چرا من تاول نزده ام؟
طوطی می گوید: تاول را به همه نمی دهند. طوطی را به همه نمی دهند. اینها را به کسی می دهند که وجود داشته باشد.
ناگهان میثم را می بینم؛ با سر و صورتی آردی، از پشت یکی از تپه ها سوار بر گاو می آید بیرون. می گویم: تو بودی؟
گاوش ماغ می کشد. میثم می گوید: می خواهم قربانی اش کنم.
طوطی می گوید: دروغ است. می گویم: تو که شیردوش بودی، نه گاو کش.
میثم چاقویی از جیبش بیرون می آورد و می گوید: چاقوی تیز نداشتم، وگرنه تا حال قربانی اش کرده بودم. طوطی می گوید: اگر راست می گویی، خودت را قربانی کن.
رو به میثم می گویم: تو تنها هستی؟
ادامه دارد...
🌼السلام علیک یا اباعبدالله✋
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
بسوی ظهور🌱
❣قسمت شش 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 #طوطی_و_تاول ✨خوابم برد. دیدم در کویری بی انتها گم شده ام. به هر سمتی رو می کنم
❣قسمت هفتم
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#طوطی_و_تاول
✨اشاره می کند به همان جوان احرار بصری که قمه ای دستش گرفته، می گوید: سکّین موجود، دُهُن موجود.
🍁طوطی که این دو را می بیند، جیغ و دادکنان می پرد از روی شانه ام؛ انگار می ترسد با آن قمه سرش را ببرند.
طوطی پر و بال می زند و می گوید: سگ... سگ...
برمی گردم؛ سگ بزرگ و زردی را می بینم که از پشت می خواهد حمله کند به ما؛ گاو رم می کند، میثم را می زند زمین. من و طوطی فرار می کنیم. طوطی هم تکرار می کند آخرالزمانش را.
سگ زرد مِرمِر می کند و دندانش را نشان ما می دهد.
یک لحظه احساس کردم کف پایم می سوزد. از خواب که بیدار شدم، دیدم سه تا مگس گنده که یکی از آنها زرد بود، نشسته اند روی زخم تاولم. نیش می کشند به خون های دلمه بسته. اول دست به شانه ام کشیدم تا طوطی را پیدا کنم که نبود. یقین کردم خواب بوده همه چیز. مگس ها را تاراندم که دوباره بخوابم، بلکه طوطی را ببینم، ولی چشم های سگ زرد مجال خواب را گرفته بود از من.
از بیرون، صاحب موکب به من گفت: ایرانی، شای عراقی موجود، لَبلَبی موجود. منظورش این بود که: چای می خوری یا نخود؟
لبخندی زدم و تشکر کردم. چشم چرخاندم در موکب، ببینم شاید طوطی در گوشه ای نشسته باشد. ولی او متوجه منظورم نشد که چای نمی خواهم. یک استکان چای را پر از شکر کرد؛
همراه با یک قاشق چای خوری هل، داد سمت من. سرم را از روی کوله برداشتم. نشستم. چای را با قاشق هم زدم. مزمزه کردم. خیلی داغ و تیره بود. از دور بوی تند لیموی جوشیده خورد به دماغم. قُلپّی خوردم؛ تلخی لیمو عمانی ته نشین شده بود توی چای، ولی قابل تحمل بود. چای را به هم زدم.
جرعه جرعه سر کشیدم. از جرزِ چادر موکب نگاه کردم به بیرون؛ دنبال تاول و طوطی بودم در دشت. انبوه جمعیت را دیدم که تند و تند راه می رفتند. سینه می زدند، عزاداری می کردند. خوشحال شدم از اینکه از تپه های تاولی نشانی نبود در بیرون.
ادامه دارد...
🌼السلام علیک یا اباعبدالله✋
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
⁉️ پرسش👇
⁉️قانون جذب چیست؟ آیا اسلام، قانون جذب را قبول دارد؟
آیا قانون جذب (به هر چیزی که فکر کنی جذبش میکنی و با شکرگزاری به خواستههایت دست پیدا میکنی) را اسلام قبول دارد؟
👇پاسخ اجمالی👇
💢قانون جذب معتقد است تمام چیزهایی که تصور کرده و بر آنها تمرکز میکنیم، به سوی ما جذب خواهند شد و آنها را به دست خواهیم آورد!
⬅️با آنکه نکات مثبتی؛ مانند توجه به مفهوم کلیدی «امید» در این قانون نهفته است که میتواند به نشاط، طراوت و بالندگی روحی بیانجامد، اما نمیتوان این قانون ادعایی را کاملاً منطبق با آموزههای اسلامی و نیز یافتههای تجربی دانست.
این قانون مسلماً عمومیت ندارد، ترویجکننده انسانمحوری و آرزوپروری است، تفاوتی میان آرزوهای مثبت و اخلاقی با خواستههای منفی و غیر اخلاقی نمیگذارد 👈 و در نهایت ناهمخوان با روایاتی است که صریحاً اعلام میکنند که یکی از دلایل شناخت خدا آن است که انسان با تمام تمرکزها، برنامهریزیها و هدفگذاریها به آرزوی خود نخواهد رسید 👈و همین عدم موفقیت در پارهای از موارد، خود بهترین دلیل بر آن است که خواست انسان تابع کوچکی از خواست خدا است.
👇پاسخ تفصیلی👇
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa74251
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
8.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀دختر یتیم دیدی؟...😭
یا رقیه بنت الحسین(ع)🤲😭
#دکتر_سعید_عزیزی
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
⚡️۲۰ تفاوت دعا و قانون جذب👇
۱. مبنای معرفت شناختی دعا بینش رئالیسم بوده، اما جذب بر پایه ایدهآلیسم است. (بطلان ایدهآلیسم از بدیهیات معرفتشناختی است)
۲. مخاطب دعا خداوند و واسطههای او (انبیا و اولیا) بوده ولی مخاطب جذب کائنات است.
۳. دعا درخواست پایین به بالا است، ولی جذب دستور از بالا به پایین. به بیان دیگر، پیشفرض دعا، عجز است ولی پیشفرض جذب، سلطه بر کائنات!
۴. دعا مستند به عقل و نقل است، اما جذب مبتنی بر شواهد عرفی و موارد اتفاقی بوده و هیچ مستند عقلی یا نقلی ندارد.
۵. در آیات و روایات به دعا تصریح شده است، اما طرفداران جذب با تفسیر به رأیِ آیه «فتبارک الله احسن الخالقین» و چندی از احادیث، اقدام به مستند سازی کردند.
۶. دعا نگاه خدامحورانه دارد، ولی جذب نگاه انسان محورانه (اومانیستی)
۷. تحقق دنیویِ دعا وابسته به شرایط زیادی همچون مشیت و مصلحت الهی و عدم مانع است، ولی جذب خود را در گرو مشیت و مصلحت الهی نمیداند.
۸. محتوای دعا مهم بوده و دعای شر جایگاهی ندارد، اما در جذب فقط اصل خواستن مهم است، حتی اگر شر باشد.
۹. نفس شخص دعا کننده مهم است و در استجابت دعا تاثیر دارد، اما در جذب مهم نیست که انسان خوبی باشی یا بد، فقط دستور تو مهم است.
۱۰. به تبع تفاوت قبلی، دعا منجر به عبودیت و تضرع و ترک گناه میگردد اما جذب منجر به الوهیتپنداری، اباحهگرایی و لاابالیگری هم میشود.
۱۱. استجابت دعا به صورت تحقق دنیوی یا ثواب اخروی است، برای همین همیشه محقق نمیشود، ولی جذب ادعای فراگیری و عدم نقض است. (قانون!)
۱۲. دعا مثال نقض ندارد و با تکیه به معاد، یا استجابتش در قالب تحقق دنیوی است یا ثواب اخروی، اما جذب که نگاهی تک بعدی به عالم و دنیا دارد، مبتلا به میلیون ها، بلکه میلیاردها مثال نقض است.
۱۳. شخص دعا کننده معمولاً نگاه واقعبینانه ای دارد اما شخص جاذب به آمال پرستی و آرزوها محوری (طول أمل) مبتلا میشود. در جذب تاکید میشود که محدودیتهای دنیا را لحاظ نکنید.
۱۴. دعا از نظر دین یک فضیلت تلقی میشود (الدعا عمود الدین) اما طول أمل یک رذیلت بزرگ است (ان اَخوَف ما اخاف علی امتی، طول الأمل).
۱۵. شرایط استجابت دعا در آیات و روایات به تفصیل بیان شده است، اما شرایط تحقق جذب منضبط و منقّح نیست (کلی گویی).
۱۶. دعا یک قانون همگانی، روشن و فاقد رازانگاری است، اما جذب -اگر چه مفاد بسیار سادهای دارد- ادعای رازآلودگی دارد که عده محدودی اخیراً از آن پرده برداشته اند.
۱۷. دعا با عمل و تحرک، سازگار بوده، بلکه عمل از اسباب استجابت دعا است اما جذب با تعریف غلوّآمیزی که از تاثیرگذاری تخیل دارد، جامعه را به سمت توهم، طمع و تنپروری سوق میدهد. (اخیراً عدهای از طرفداران جذب، عمل را هم ضمیمه کرده اند که در این صورت هیچ چیز رازگونهای در کار نیست)
۱۸. هدف اصلی از دعا سعادت اخروی بوده اما ارزش محوری جذب دنیاطلبی و مادیگرایی است. (از نظر سردمدارانِ توهم جذب، سعادت مساوی است با پول و رفاه دنیوی صرف!)
۱۹. دعا با مفاهیم و ارزشهایی همچون قناعت، عدم اسراف و ابتلاء سازگار و همسو است، اما جذب با این امور میانهای نداشته و بیتفاوت است.
۲۰. کارکردِ دعا از نظر متدینین، ارتباط با خداوند است، اما از نظر طرفداران جذب خاصیت تمرکز و تجسم دارد. (مشابه این تفسیر را راجع به زیارت دارند)
#قانون_جذب انحرافی بیش نیست
عرفان های نوظهور آخرالزمان را بشناسیم
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در لگدکوب حوادث جان دیگر یافتم...
ناامیدی ممنوع👌
12.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستانی که ثابت میکند شهدا زندهاند...
‼️ شهیدی که کارنامه دخترش را امضا کرد!
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
بسوی ظهور🌱
❣قسمت هفتم 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 #طوطی_و_تاول ✨اشاره می کند به همان جوان احرار بصری که قمه ای دستش گرفته، می گ
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
❣قسمت هشت
#طوطی_و_تاول
✨بعد به طوطی دم سرخ فکر کردم. به حرف هایی که می زد، به آخرالزمان. به قیامت و به پاسخ هایی که به آن صدا داده بودم.
🍁دراز کشیدم. یک لحظه شک کردم به این طوطی که می گفت: امام زمان یا آخرالزمان؟
بعد با خود گفتم: چه فرقی می کند؟ زمان که بدون امام معنایی ندارد. امام در آخرِ زمان ایستاده؛ هر کس به هر نحوی برسد به آخرِ زمان، طبیعتا می رسد به او. آخرِ زمان هر کسی هم در واقع، مرگ اوست. با خود گفتم: پس مرگ با امام زمان ارتباط دارد. من چرا تا به حال فکر نکرده بودم به این؟
دوباره به بیرون نگاه کردم؛ چند پای برهنه را دیدم که به آرامی روی ریگ راه می رفتند. با خود گفتم:خوش به حالشان، که راه را اینجوری لمس می کنند. به پاهای زخمی خودم نگاه کردم. با خود گفتم: کاش من هم می توانستم پابرهنه راه بروم.
یاد حضرت موسی(علیه السلام) افتادم در کوه طور که صدای فاخلع نعلیک را شنید. سریع کفش هایش را کَند. چه بسا اینها هم آن ندا را شنیده باشند. چندلحظه چشم هایم را بستم و به گوش ایستادم شاید من هم صدایی بشنوم. صدای طوطی به گوشم افتاد، صدای گاو میثم، صدای غرّیدن آن سگ زرد که به شکل غریبی گنده و چاق بود، اما خبری نبود از ندای خاص.
مگس زرد چند باری آمد سمت پایم. تاراندم اش. پاهایم را نزدیک تر کردم به پرّه پنکه تا خنکی با، حرارت زخم ها را بگیرد. به زخم های پای چپ هم نگاه کردم که هیچ کدام خوب نشده بودند. دنبال کسی بودم که کمک کند پوست های بی کاره را بکنم.
زخم ها را با بتادین بشویم، پانسمان کنم. زائر ایرانی زیاد بود، ولی نمی دانم چرا نمی توانستم از کسی بخواهم بیاید پوستم را بکند؛ شرم داشتم به نوعی. هم چنین فکر می کردم انداختن پوست، یک امر شخصی است. آدم نباید از کسی کمک بخواهد.
البته آن خواب چند دقیقه ای هم حسابی ذهنم را به هم ریخته بود. دنبال چیزی بودم که مدتی ولو کوتاه، من را از آن خواب و خیال بکشد بیرون. چشم هایم را بستم. به زنبورها فکر کردم؛ به باغ کیوی، به کتابخانه ای که چند سالی بود رهایش کرده بودم. به زنم فکر کردم که اخیرا با فروش عسل ها آخرین چک های مهریه اش را پاس کرده بودم.
دوباره ناگهان طوطی آمد به ذهنم؛ یک طوطی بی روح گِلی. طوطی ای که از گِل ساخته می شود با فوت کردن به منقارش جان می گیرد، پرواز می کند، می رود به آسمان. به زیستن در آخرِ زمان فکر کردم، به ایستادن در نقطه های آخرِ زمان. آیا در آخر زمان می توان در انتظار کسی بود؟ شاید زمان انتظار، زمان آخر باشد. هر چقدر انتظار شدید باشد زمان نزدیکتر می شود به آخر. پس آخر گره خورده به شدّت.
ادامه دارد...
🌼السلام علیک یا اباعبدالله✋
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan