🌹پیشاپیش ولادت امیرالمؤمنین علیه السلام
و روز پدر بر شما مبارک باد 🌹
شکر خدا که نام علی در اذان ماست
ما شیعه ایم و عشق علی هم از آن ماست
ذکر علی عبادت مختص شیعه است
این اسم اعظم است که ورد زبان ماست
با هر نفس علی شده ذکر لبم مدام
این ” یاعلی ” همیشه رفیق لبان ماست
✍شاعر : محمد هاشم مصطفوی
🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617
🆔https://zil.ink/bettiabaei
یا امیرالمؤمنین علیه السلام
اگر مولا قلم بر صفحه دفتر بچرخاند
همه تقدیر رایکباره سر تا سر بچرخاند
اگر روح القدوس یاری کند یک بار دیگر باز
به سمت مرقد مولا خیالم پر بچرخاند
اجابت؛ در قنوت مرتضی چون چشمه میجوشد
به سوی آسمان گر آنی انگشتر بچرخاند
نبی شق القمرکرده است با دست ید اللهی
ومولا کرده ردالشمس چشمی گر بچرخاند
فدای چشم او درد و بلایش بر سر کافر
به یک انگشت اعجازش در خیبر بچرخاند
عدو گم کرده دست و پا سرها یک به یک افتاد
به هر سویی اگر که ذوالفقارش سر بچرخاند
شده نقل ازقدیمی ها فلک با دست او چرخید
بعیدم نیست چرخش را اگر قنبر بچرخاند
روایت دیدام پروردگارش رزق عالم را
برای برکتش دور سر حیدر بچرخاند
✋
✍سید مجتبی اقوامی
اللهم عجل لولیک الفرج
🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617
🆔https://zil.ink/bettiabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم ب آقایون محترم کانال
روزتون مبارڪ....
سایه تان بر سر خانواده تان مستدام...
ان شاءلله که همیشه تنتون سلامت و دلهاتون خوش باشه و سفره تون پر برکت ...
روز پدر و روز مرد مبارڪ
🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617
🆔https://zil.ink/bettiabaei
بسم رب العشق
#قسمت هفتاد ویکم
#علمدار_عشق
هواپیما اوج گرفت ۳ ساعت بعد تو دمشق به زمین نشست
چه هوای غریبی دارهدارد
تی خیلی بچه بودم با پدر اومدیم سوریه
اون موقعه همه جا خیلی آباد بود
اما حرمله زمان داعش چه کرد
اما شیربچه های حیدری اومدن انتقام بگیرن
رسیدیم معقر
ساکها گذاشتیم به سمت
حرم بی بی حضرت زینب حرکت کردیم تا اولین زیارتمون کنیم
مسافت بین معقر تا حرم طولانی بود
طوری تدارک شده بود
این شپشوها خنگ
( داعش) توانایی شناسایی نشده باشه
بااتوبوس به سمت حرم راه افتادیم یه بچه ها که مداح بود شروع کرد به مداحی کرد و همه همراهیش کردیم
منو یکم ببین سینه زنیمو هم ببین
ببین که خیس شدم عرق نوکریه این
دلم یه جوریه ولی پر از صبوریه
چقدر شهید دارن میارن از تو سوریه
منم باید برم اره برم سرم بره نزارم هیچ حرومی به طرف حرم بره
یه روزی هم بیاد نفس اخرم بره
حسین اقام،اقام
حسین اقام،اقام،اقام
یه دست گل دارم برای این حرم میدم
گلم که چیزی نیست برا حرم سرم میدم
برای قربانی اسماعیل میدم با عشق خودم با بچه هام فدای بانوی دمشق
منم یه مادرم پسرمو دوسش دارم ولی جوونمو به دست بی بی میسپارم
بی بی قبول کنه بشه مدافع حرم
حسین اقام،اقام
حسین اقام اقام
رسیدیم حرم
بعداز قرائت زیارت عاشورا به سمت معقر حرکت کردیم
قراربراین بود
یک ساعتی استراحت کنیم
بعد فرمانده بیاد برای توجیح و شناسایی
یک ساعت گذشت فرمانده اومد
و شروع کرد به صحبت کردن
بسم رب الشهدا و الصدقین
رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي
برادران عزیز
بزرگترین لیاقت دنیا و آخرت نصبتون شده
مدافع حرم ناموس حسین شدید
بزرگواران هدف ما باز پس گیری شهر حمص از دشمن حسین است
در قالب تیپ ۱۷صاحب الزمان
متشکل از سه تیپ
عملیات از روز شنبه هفته آینده شروع میشه
فردا تمامی افراد میتونن با خانواده هاشون تماس بگیرن
اما برارداران لازم بذکر است هیچگونه اطلاعات از خودتون در تماس اعلام نکنید
فقط خانواده از صحت سلامتی خود باخبر کنید
یاعلی
بسم رب العشق
#قسمت هفتاد ودوم
#علمدار_عشق
#راوی نرگس سادات
خونه مادرشوهرم اینا بودم
زهرا نمیذاشت برم خونه خودمون
میگفت تنهایی میشنی فکر و خیال میکنی
واقعا راست میگفت
دومین شبی که مرتضی من اعزام شده سوریه
یعنی الان داره چیکار میکنه
غذا خورده
چادرم سر کردم
رفتم تو حیاط
اشکام جاری شد
-مرتضی من کجایی ؟
عزیزدلم
خدایا خودت مراقبش باش
یا امام رضا خودت حفظش کن
صدای زهرا اومد
مامان نرگس سادات کو ؟
تو اتاق داداش نبود
مادر: زهرا خیلی نگرانشم
خیلی بی تابی میکنی
برو پیشش تو حیاط
زهرا: نرگس
نرگس
دستش نشست رو شانه ام
کجایی آجی؟
- جسمم اینجا تو این زندان
اما روحم سوریه پیش مرتضی
زهرا: نرگس آجی
عزیزم توروخدا بی تابی نکن
بخدا داداشم راضی نیست
- زهرا خیییییلی سخته
زهرا : میدونم
شوهرمنم رفته
تازه دامادم
نرگس ببین اگه زبانم لال علی شهید بشه
یکی ازم بپرسه از زندگی مشترکتون چه خاطره ای داری
باید بگم همش ۲۰ روز کنارش بودم
نرگس آجی
من درحالی لباس عروس پوشیدم
که میدونستم شاید مردم که راهی
میدان جنگ شد هیچوقت برنگرده
یا عروستون
اون مگه آدم نیستی
همش ۹ روزه مادرشده
الان اوج زمانیکه ب همسرش نیاز داره
اما مردش تو جنگه
شایدم شهید بشه
ان شاالله فردا داداش زنگ میزنه تو از دلواپسی درمیای
پاشو بریم بخابیم
زهرا و مادرجون رفته بودن خونه مادرشوهر زهرا
من خونه تنها بودم
که تلفن خونه زنگ زد
- الو بفرمایید
+ الو ساداتم
- وایییییی مرتضی خودتی ؟
+ سلام خانمم خوبی؟
نمیتونستم زودتر زنگ بزنم
دلم برات تنگ شده عزیزم
مراقب خودت باش
خیلی دوست دارم
به زهراهم بگو عصری حول حوش ساعت ۴-۵ گوش به زنگ باشه
نرگس اینجا نمیشه زیاد زنگ زد با تعداد نفرات بالا حرف زد
پس مراقب خودت باشه
- منم دوست دارم
مراقب خودت باش
+ خداحافظ عزیزم
گوشی که قطع شد
زدم زیر گریه های های گریه کردم به گذر زمان توجه نمیکردم
یه ساعت گذشت با تکونهای زهرا به خودم اومدم
نرگس
نرگس
چی شده
چرا گریه میکنی
- مرتضی زنگ زد
گفت عصر حول و حوش ساعت ۴-۵ خونه باشی باعلی آقا
رفتم سمت چادرمشکیم
زهرا: نرگس سادات کجا میری؟
- میخام برم مزارشهدا
زهرا: صبرکن باهم بریم
تنهایی میترسم بری
حالت بد بشه
- باشه بریم
بسم رب العشق
#قسمت هفتاد وسوم
#علمدار_عشق
زهرا به اصرار بامن راهی مزارشهدا شد
وقتی قدم به مزارشهدا گذاشتم
یاد چندهفته پیش افتادم که پیکرپاک سیدرسول پسرداییم روی دست مردم تواین مزار برای همیشه آرام خوابید
به رسم احترام و ادب اول رفتیم مزارسیدرسول
یک ردیف بعداز مزارسیدرسول
مزارشهدای گمنام مدافع حرم بود
-زهرا میشه تنهام بذاری
میخام با این گمنام ها تنها باشم
زهرا: باشه آجی
نشستم کنار مزارشهیدگمنام مدافع حرم
چرا اینجا خوابیدی ؟
مادرت چشم انتظارت نیست ؟
زن داشتی؟
یا مثل مرتضی من عقدکرده بودی؟
میدونم عاشق بودی
میدونم یه عشق زمینی داشتی
میدونی شهدا من تا اینجا کشوندن
من اصلا محجبه نبودم
من فقط یه نخبه علمی بودم
شما چادربهم دادید
شما مرتضی به من دادید
خیلی انتظار سخته
من میدونم لیاقت میخاد زن شهیدشدن
اومدم بگم این لیاقت اگه قسمتم شد
اگه مرتضی من آسمانی شد
فقط فقط صبرش بهم بدید
فاتحه خوندم پاشدم برم پیش زهرا
چندقدم مونده به زهرا
چشمام سیاه شد
و از حال رفتم
چشمامو که باز کردم دیدم تو بیمارستانم
مامانم و بابام
مادر مرتضی
زهرا
پیشم بودن
عزیزجون:مادر فدات بشه چرا خودتو عذاب میدی انقدر
یه ذره محکم باش
یه ذره صبر زینبی داشته باش
- مامان خیلی سخته
خیلی
بعداز اتمام سرم دکتر اجازه مرخصی داد
مادرم اصرارداشت برم خونه ای خودمون اما من نمیخاستم
از جایی که بوی مرتضی میده دور بشم
امروز بایدمیرفتم دانشگاه حلقه صالحین داشتم
مربی حلقه بودم
همه دانشگاه خبرداشتن
مرتضی من و علی آقا بعنوان مدافع حرم رفتن سوریه
وارد حسینه دانشگاه شدم
بچه ها اومده بودن
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از تلاوت چند آیه از قرآن
دخترا امروز میخایم در مورد دفاع از حرم صحبت کنیم
نظرتون آزادانه درمورد دفاع از حرم و مدافعین حرم بگید
*برای چی میرن ؟
بخاطر پول از زن و بچه شون میگذرن ؟
&اصلا به ما چه مگه تو کشور ما جنگه ؟
√عربها چه به ما
خودمون فداشون کنیم
££اگه اونا نرن برای دفاع داعش الان تو نمک آبرود آفتاب گرفته بود
بچه ها شما نظرتون گفتید همه
حالا حرفای منو گوش کنید
بچه ها ما از بچگی با عشق به امام حسین (ع)بزرگ شدیم
همش میگفتیم اگه کربلا بودیم فلان میکردیم
خب الان دشمن یه سری آدم ازخدا بیخبر جمع کرده
که هدفشون خشن نشون دادن چهره اسلام هست
بچه ها بدون رودرواسی چندتاتون ماهواره دارید
سامره شما بگو
تو چندتا فیلم از رسانه های غربی آدم بده سریال اسمش از ائمه بوده
آدم خوبه عایشه ،عثمان و عمر .....
سامره : همه
نرگس : خب بچه ها ببینید اینطوری که دارن چهره ائمه تو ذهن اونور آبی ها خراب میکنن
الان یه سری جمع کردند علنا اسلام خشن نشون بدن
لب تابم روشن کردم
بچه ها ۳تا فیلم بهتون نشون میدم توضیحشم زیرش هست
ازم توضیح نخاید که بی حیا هست گفتنش
فیلم اولی فروش بانوان سوری بعنوان برده است
فیلم دوم جهادنکاح
فیلم سوم شهادت یه مدافع ایرانی
بسم رب العشق
#قسمت هفتاد وچهارم
#علمدار_عشق
بچه ها بنظرتون اینجور پریدن به سوی معشوق و گفتن ذکر یاحسین با پول میشه؟
بچه ها شما همتون منو میشناسید از عشقم به آقای کرمی هم باخبرید
از مریضی این مدتم باخبرید
ازوضع مالی عالی خانواده من و آقای کرمی همینطور
صدام لرزید بچه ها به جدم قسم هیچکدوم از مدافعین پول نمیگرن
ناموس شیعه درخطره
کربلا به پاست
مردامون نرن حضرت زینب دوباره اسیر میشن
بچه ها سالهای بین ۵۹-۶۸ نیرو بعث به کشور ما حمله کرد
هیچ کشوری به ما کمک نکرد
۹۰خورده ای کشور
نیروی بعث تا بن دندان مسلح کردن
بچه هامون شهید شدن
خرابی ها بار اومد
بچه ها ما شیعه ایم باید پشت هم باشیم
ما مزه جنگ کشیدیم
بعداز جنگ مزه آرامش به لطف امام زمان و از لطف رهبری سیدعلی داریم
بچه ها وظیمون به سوریه کمک کنیم
بچه ها امیدوارم قانع شده باشید
چرا مدافعین حرم میرن
با صلوات بر محمد و آل محمد پایان جلسه
اللهم صلی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
بسم رب العشق
#قسمت هفتاد وپنجم
علمدارعشق
ماشین روشن کردم به سمت خونه مرتضی اینا حرکت کردم
آویز توماشین عکس مرتضی بود
دستمو بردم سمت عکس گفتم
مرتضی دلم برات یه ذره شده
نکنه خیلی عاشق حرم بشی بپری
مرتضی میدونم آره زهرا خواهرت
مائده سادات عروس برادرم شریطشون خیلی سخترازمن هستش
اما مرتضی همه نمیتونم بشن حضرت زینب
یک دفعه صدات تو ماشین میپیچه
ساداتم
مثل حضرت زینب چیه؟
بوی خانم حضرت زینب که میشه گرفت ؟
روزای سختی در پیش داری
بعد بوی حضرت زینب بگیر
یهو زدم رو ترمز
خوب بود کمربند بستم و اگرنه صددرصد سرم میشکست
زدم زیر گریه
یا حضرت زینب خود ذره ای از صبرت بهم بده
رسیدم خونه مرتضی اینا
-سلام مامان
زهرا کجاست؟
&سلام عزیز مادر
زهرا گفت این در و دیوار بهش فشار میاره
رفت خونه خودش
-مامان اگه اجازه میدید من یه سر برم به زن و بچه سیدهادی بزنم
&برو عزیزمادر
نرگس سادات
-بله مامان
تو واقعا راضی هستی که شوهرت رفته دفاع از دختر أمیرالمومنین؟
-آره مامان با عمق جان راضیم
الان برای سرانجام این اعزام راضیم به راضی خدا
من برم
وارد کوچه سیدهادی اینا شدم
سیدهادی برادرزاده ام ۴سال از منو نرجس سادات بزرگتره
چندروزی قبل از اعزامش دخترش دنیا آمد
اسمش گذاشت زینب سادات
اما رفت سوریه
دنیا اومدن زینب پاگیرش نکرد
همونطور که بی تابی من مرتضی زمین گیر نکرد
زنگ زدم
مائده در باز کرد
**سلام عمه جان خوبید؟
خوش اومدید ؟
-ممنون عزیز عمه تو خوبی ؟
سادات کوچلو خوبه؟
وارد خونه شدیم
*اونم خوبه
خوابیده بچم
-مائده جان عزیزم کم کسری ندارید که در نبود هادی
*نه عمه از اول عقدمون تا الان هرماه یه مبلغی میرختیم به صاحب مشترکمون
الان اون حساب است
-خب خداشکر
*عمه میخام از طرف بسیج محلات بهم یه پروژه پیشنهاد شده
اگه شما و زهرا هم میخاید اسمتون بدم
-چه پروژه ای عزیز عمه
*پروژه مصاحبه مدافعین خرم
- یعنی چی؟
*لیست رزمندها و جانبازان میدن باهشون مصاحبه میکنیم
سپاه نمیخاد مثل دوران بعد از جنگ تحملی میشه
تازه بعداز ۳۰سال یاد جمع آوری خاطرات جبهه و جنگ افتادن
و متاسفانه عده ای زیادی از رزمنده ها و جانبازان شهید شدن
و اینکه میخان از خانواده شهدا DNA بگیرن
برای شهدای گمنام مدافع حرم
حالا اگه میخاید اسم شماها بدم
-آره عزیزم بده
همین حین صدای گریه زینب سادات بلندشد
مادرش رفت سمت اتاق خواب
دخمل مامان
عشق مامان
چرا گریه میکنی ؟
بیا بریم ببین مهمون داریم
زینب گرفتم بغلم
سلام خانم گل
وای مائده چقدر شبیه هادی شده
یه نیم ساعتی دیگه هم نشستم
خب مائده جان من برم عزیزم
*عمه ناهار پیش ما باشید
-نه عزیزم برم یه سرم خونه خودمون
دلم برای آقاجون تنگ شده
نویسنده : بانو....ش
🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617
🆔https://zil.ink/bettiabaei
ایام_البیض🤔
👈🏻 به معنای روزهای شبهای سفید است که «لیالی» حذف شده است و این روزها به ایام البیض معروف شده است.
🌸🍃بیض جمع بَیضاء است که در عربی به معنای سفید است.
🌸🍃 اعراب قدیم رسم داشتند که ایام ماهها را بر اساس میزان روشنایی ماه نامگذاری کنند و از آنجا که نور ماه در این سه شب از شبهای دیگر بیشتر است، به این نام نامیده شدهاند.
🌸🍃از دیگر نامها این ایام ، اَواضح و غُرّ است.
🌻🌻🌻
2️⃣
🌸🍃دلیل دیگری هم برای این نامگذاری در روایات ذکر شده است. در علل الشرایع آمده است:
« جبرئیل ، آدم(علیه السلام) را در حالی که سر تا پا سیاه شده بود به زمین فرود آورد.
🌸🍃فرشتگان وقتی آدم را با این هیئت دیدند به ضجه در آمده و گریستند و به درگاه حق تعالی عرضه داشتند: پروردگارا مخلوقی را آفریدی و از روح خود در او دمیدی و فرشتگانت را به سجده کردنش وادار نمودی حال با یک گناه رنگ سفیدش را به سیاهی مبدل فرمودی!؟⁉️
🌸🍃منادی از آسمان ندا میدهد: امروز را برای پروردگارت روزه بگیر
🍃آدم آن روز را که مطابق با روز سیزدهم ماه بود روزه گرفت، پس ثلث سیاهی از او زائل گشت.
🍃سپس منادی در روز چهاردهم نداء کرد: امروز را برای پروردگارت روزه بگیر.
🍃آدم آن روز را هم روزه گرفت و ثلث دیگر از سیاهی زائل گردید.
🍃روز پانزدهم باز منادی او را به گرفتن روزه دعوت نمود، وی آن روز را هم روزه گرفت و تمام سیاهی او زائل گردید
🍃🌸و به همین خاطر این ایام به ایام البیض موسوم شد.»
ادامه دارد...
📚منابع
۱.شیهد ثانی، مسالک الأفهام، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۷۶.
۲. فراء، الایام و اللیالی و الشهور، ۱۴۰۰ق، ص۵۸؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۰۱ق، ج۳، ص۵۷۳
۳.صدوق، علل الشرائع، مؤسسة الاعلمی، ج۲، ص۲۳۵.
🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617
🆔https://zil.ink/bettiabaei
صبحت بخیر مولای من
برای سائلی چون من،
چه مولایی کریم تر از شما؟ ...
برای بیماری چون من،
چه طبیبی حاذق تر از شما؟ ...
برای درمانده ای چون من،
چه گره گشایی
مهربان تر از شما؟ ...
شما آن کریم ترینی
برای بینوایان
و آن دلسوزترینی
برای واماندگان
و آن رفیق ترینی
برای بی کسان ...
آنکس که شما را ندارد،
چه دارد!!!
🔹یا عالی بحق علی🔹
🕊اللهم عجل لولیک الفرج🕊
#سلام_صبح_بخیر ❤️
🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617
🆔https://zil.ink/bettiabaei