‌‌‌‌‌‌‌﷽ #هر_روز_با_قرآن صفحه ۳۹۰ قرآن کریم . #هیئت_بیت_الزهرا_سلام_الله_علیها

صوت صفحه ۳۹۰ قرآن کریم.

آیت الله بهجت : از رضای خداوند دور نشیم @beyt_al_zahra_s #هیئت_بیت_الزهرا_سلام_الله_علیها

آیت الله عاملی به اژه‌ای : جلوی اختلاس را بگیرید من دیگر نمی‌توانم خطبه بخوانم! @beyt_al_zahra_s #هیئت_بیت_الزهرا_سلام_الله_علیها

‌‌‌‌‌‌‌﷽ #هر_روز_با_شهدا شهید مهدی باکری شهردار ارومیه_ فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا تولد: میاندوآب_۱۳۳۳ شهادت: بصره_ ۱۳۶۳ مزار: #مفقودالاثر بعد از عملیات خیبر ... فرماندهان را بردند زیارت امام رضا (ع) وقتی مهدی برگشت توی پد پنج بودیم برایم سوغاتی جانماز و دو حبه قند و نمک تبرکی آورده بود. نمکش را همان روز زدیم به آبگوشت ناهارمان... اما مهدی حال همیشگی را نداشت! گفتم: «تو از ضامن آهو چه خواسته‌ای که این چنین شده ای!! نابودی کفار؟ پیروزی رزمندگان؟ سلامتی امام؟» چیزی نمی‌گفت.. به جان امام که قسمش دادم، گفت: فقط یک چیز. گفتم: چه چیز؟ گفت: «مصطفی! دیگر نمی توانم بمانم. باور کن. همین را به امام‌رضا(ع) گفتم. گفتم: واسطه شو این عملیات، آخرین عملیات مهدی باشد». عجیب بود. قبلا هروقت حرف از شهادت میشد، می گفت برای چه شهید شویم؟ شهادت خوب است.. اما دعا کنید پیروز شویم. صرف اینکه دعا کنیم تا شهید شویم یعنی چه؟ اما دیگر انقطاعی شده بود.... امام رضا (ع) هم خیلی معطلش نکرد و بدر شد آخرین عملیاتش.... منبع: نمی توانست زنده بماند؛ @beyt_al_zahra_s #هیئت_بیت_الزهرا_سلام_الله_علیها

📌 #مضطر 🎬 آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم ... آئیــــن رونمایی از اثر "مضطر" با مــدّاحی #حاج_محمود_کریمی در آســتان مقــدّس امام‌زاده‌ علی‌اکبر (علیه‌السّلام) ۱۶ آذر ۱۴۰۲ @beyt_al_zahra_s #هیئت_بیت_الزهرا_سلام_الله_علیها

📸 سلام بر شما به‌خاطر صبر و استقامت‌تان @beyt_al_zahra_s #هیئت_بیت_الزهرا_سلام_الله_علیها

🎥 حال و هوای بچه های هیئت هم اکنون... @beyt_al_zahra_s #هیئت_بیت_الزهرا_سلام_الله_علیها

‌‌‌‌‌‌‌﷽ #هر_روز_با_قرآن صفحه ۳۹۱ قرآن کریم . #هیئت_بیت_الزهرا_سلام_الله_علیها

صوت صفحه ۳۹۱ قرآن کریم.

‌‌‌‌‌‌‌﷽ #هر_روز_با_شهدا شهید مدافع حرم جواد کوهساری تولد: مشهد_۱۳۶۴ شهادت:فلوجه_۱۳۹۴ مزار:بهشت رضا_ مشهد جواد احترام خاصی برای شهدا و جانبازان قائل بود، گاهی وقت‌ها به آسایشگاه جانبازان امام خمینی رحمة‌الله‌علیه سرمی‌زد؛ در آنجا به استحمام جانبازان قطع نخاعی کمک می‌کرد و کارهایشان را انجام می‌داد. چون پسر شوخ‌طبعی بود، اسباب خنده‌ی جانبازان را فراهم می‌کرد و برخی از بچه‌های آسایشگاه، او را مثل رفیق خودشان می‌دانستند، روزی که جواد شهید شد، تعداد زیادی از جانبازان به مراسمش آمدند، آن‌ها با ویلچر از راه‌های دور و نزدیک آمده بودند. به روایت پدر شهید منبع: کتاب کشکول میرزا جواد آقا @beyt_al_zahra_s #هیئت_بیت_الزهرا_سلام_الله_علیها