هدایت شده از هیئات مذهبی دارالمومنین گرگان
سلام ودرود
بر برادر ارجمند جناب آقای مهندس ابوالفضل علیشاهی
مسئول محترم هییت بیت الحسین
ضمن تقدیر و تشکر از فعالیتها و اقدامات شاخص حضرتعالی آرزوی توفیق روز افزون الهی از درگاه احدیت برایتان خواستاریم .
شورای هیئات مذهبی گرگان
آبان ۱۴۰۲
4_5780491394426604589.mp3
2.85M
🎼 #پادکست_ویژه
🎧 علاقه حضرت زینب سلام الله
به امام حسین علیه السلام
🎙 مرحوم شيخ احمد كافے
#بحق_زینب_کبری_سلام_الله
#اللــهـــم_عــجــل_لـولـیـک_الـفــرج
🌷 #کانالبیتالحسینعلیهالسلام
http://eitaa.com/beyt_alhosein
✍ حضرت آيت اللّه حاج ميرزا احمد سيبويه ساكن تهران از آقا شيخ حسين سامرائى كه از اتقياء اهل منبر در عراق بودند، نقل فرمودند:
🔸در ايّامى كه در سامراء مشرّف بودم روز جمعهاى طرف عصر به سرداب مقدس رفتم.
ديدم غير از من احدى نيست و من حال خوشى پيدا كرده و متوجه مقام صاحب الامر- صلوات اللّه عليه- شدم.
👌در آن حال صدايى از پشت سر شنيدم كه به فارسى فرمود:به شيعيان و دوستان ما بگوييد كه خدا را قسم دهند به حق عمهام حضرت زينب عليها السّلام كه فرج مرا نزديك گرداند.
📚 شيفتگان حضرت مهدى، ج ۱، ص ۲۵۱.
🌷#کانالبیتالحسینعلیهالسلام
╭══━⊰🍃🌸🌸🌸🍃⊱━══╮
http://eitaa.com/beyt_alhosein
╰══━⊰🍃🌸🌸🌸🍃⊱━══╯
🌹امیرالمؤمنین عليه السلام:
✍ميوه خردمندى، رهانيدن جان از زرق و برق دنيا است
🌟رَدعُ النَّفسِ عَن زَخارِفِ الدُّنيا ثَمَرَةُ العَقلِ
📚غررالحكم حدیث 5399
🌷#کانالبیتالحسینعلیهالسلام
╭══━⊰🍃🌸🌸🌸🍃⊱━══╮
http://eitaa.com/beyt_alhosein
╰══━⊰🍃🌸🌸🌸🍃⊱━══╯
💎 پاداش رسیدگی به بیمار
🌹رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
🌟مَن سَعی لِمَریضٍ فی حاجَةٍ قَضاها أولَم یَقضِها خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ کَیَومٍ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ🌟
✍ هر کس برای بر آوردن نیاز بیماری بکوشد، چه آن را برآورده سازد و چه نسازد، مانند روزی که از مادرش زاده شد، از گناهانش پاک می شود.
📚کتاب من لایحضره الفقیه، ج ۴ ، ص ۱۶
🌷#کانالبیتالحسینعلیهالسلام
╭══━⊰🍃🌸🌸🌸🍃⊱━══╮
http://eitaa.com/beyt_alhosein
╰══━⊰🍃🌸🌸🌸🍃⊱━══╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ حضرت زینب(س) عظمت قدرت روحی و عقلانی زن را به همه تاریخ نشان داد.
🎙گزیده بیانات رهبر انقلاب در دیدار با پرستاران
🗓 ۱۴٠٠/٠۹/۲۱
🌷#کانالبیتالحسینعلیهالسلام
╭══━⊰🍃🌸🌸🌸🍃⊱━══╮
http://eitaa.com/beyt_alhosein
╰══━⊰🍃🌸🌸🌸🍃⊱━══╯
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
هـر شــ🌙ــب
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
✍از لحظهای که در یکی از اتاقهای
بیمارستان بستری شده بودم
زن و شوهری در تخت روبروی من
مناقشه بی پایانی را ادامه میدادند
🔹زن میخواست از بیمارستان مرخص شود
و شوهرش میخواست او همان جا بماند
🔸از حرفهای پرستارها متوجه شدم که زن
یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است
در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم
🔹یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه
دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده
و یک پسر که در دبیرستان درس میخواند
و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک
شش گوسفند و یک گاو است
🔸در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود
و هر شب مرد از این تلفن به خانهشان
زنگ میزد صدای مرد خیلی بلند بود
و با آنکه در اتاق بیماران بسته بود
اما صدایش به وضوح شنیده میشد
🔹موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با
پسرش هیچ فرقی نمیکرد:
گاو و گوسفندها را برای چرا بردید؟
وقتی بیرون میروید یادتان نرود در خانه
را ببندید درسها چطور است؟
نگران ما نباشید حال مادر دارد بهتر میشود
به زودی برمیگردیم
🔸چند روز بعد پزشکها اتاق عمل را برای
انجام عمل جراحی زن آماده کردند
زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود
ناگهان دست مرد را گرفت و در حالیکه
گریه میکرد گفت: اگر برنگشتم
مواظب خودت و بچهها باش
🔹مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده
حرفش را قطع کرد و گفت:
این قدر پرچانگی نکن
🔸اما من احساس کردم که چهرهاش کمی
درهم رفت، بعد از گذشت ده ساعت
پرستاران زن بیحس و حرکت را به اتاق
رساندند
🔹عمل جراحی با مؤفقیت انجام شده بود
مرد از خوشحالی سر از پا نمیشناخت
و وقتی همه چیز رو به راه شد بیرون رفت
و شب دیر وقت به بیمارستان برگشت
مرد آن شب مثل شبهای گذشته به خانه
زنگ نزد، فقط در کنار تخت همسرش نشست
و غرق تماشای او شد که هنوز بیهوش بود
🔸صبح روز بعد زن به هوش آمد
با آنکه هنوز نمیتوانست حرف بزند
اما وضعیتش خوب بود از اولین روزی که
ماسک اکسیژنش را برداشتند
دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد
زن میخواست از بیمارستان مرخص بشود
و مرد میخواست او همان جا بماند
همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد
هر شب مرد به خانه زنگ میزد همان صدای
بلند و همان حرفهایی که تکرار میشد
🔹روزی در راهرو قدم میزدم وقتی از
کنار مرد میگذشتم داشت میگفت:
گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به
آنها برسید حال مادر به زودی خوب میشود
و ما برمیگردیم
🔸نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم
که اصلاً کارتی در داخل تلفن همگانی نیست!
🔹همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه
میکردم که متوجه من شد، مرد در حالیکه
اشاره میکرد ساکت بمانم حرفش را
ادامه داد تا اینکه مکالمه تمام شد
بعد آهسته به من گفت:
خواهش میکنم به همسرم چیزی نگو
گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل
جراحیش فروختهام
برای اینکه نگران آیندهمان نشود
وانمود میکنم که دارم با تلفن حرف میزنم
🔸در آن لحظه متوجه شدم که این تلفنهای
با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای
همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود
🔹از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی
که بینشان بود تکان خوردم
عشقی حقیقی که نیازی به بازیهای رمانتیک
و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد
نداشت اما قلب دو نفر را گرم میکرد
🌷#کانالبیتالحسینعلیهالسلام
╭══━⊰🍃🌸🌸🌸🍃⊱━══╮
http://eitaa.com/beyt_alhosein
╰══━⊰🍃🌸🌸🌸🍃⊱━══╯
9.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍پدر کریستوفر، کشیش مسیحی که تحقیقات فراوانی درباره تاریخ اسلام بخصوص زندگی حضرت زهرا و حضرت زینب سلام الله علیها کرده میگوید:
👌نیمی از قلب من برای حضرت زهرا و
نیمی دیگر برای حضرت زینب است.
✅ این کلیپ رو ببینید، چقدر زیبا درباره
مقام و عظمت حضرت زینب صحبت میکنه
🌷#کانالبیتالحسینعلیهالسلام
╭══━⊰🍃🌸🌸🌸🍃⊱━══╮
http://eitaa.com/beyt_alhosein
╰══━⊰🍃🌸🌸🌸🍃⊱━══╯