📒 به شما ناهار دادن؟!
سطح رابطه رئیسجمهور با کارگرها را
آنقدر پایین آورد که از کارگرها پرسید:
به شما ناهار دادند.
چقدر برای همین دلنگرانی مسخرهاش کردند که به رئیسجمهور چه ربطی دارد، که کارگر گرسنه است یا سیر.
سید ابراهیم!
از امامرضا یاد گرفته بودی، مگر نه؟!
چون امامرضا هم همیشه از غذای
غلامان و کنیزکان پرسوجو میکرد و با
آنها سر یک سفره مینشست.
🆔 @bibliophil
اخبار تشییع را مرور میکردم.
نوشته بود؛
صبح تبریز
عصر قم
شب تهران
بعد خراسانجنوبی و مشهد
سید این آخر کاری هم سفرهای استانیات را
ول نمیکنی.
🆔 @bibliophil
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رئیسجمهور به تهران برگشت.
ولی این بار روی دستها 😭
🆔 @bibliophil
📒شیعه عصر مولتیمدیا
دوستی میگفت کاش فضای مجازی نبود.
کاش مولتیمدیا این طور گلوی ما را فشار نمیداد، راست میگفت. یاد روزی افتادم که شهید حججی شهید شد و عکسش دست به دست چرخید. آن روزها ما درکی از روضههای غروب عاشورا نداشتیم. شنیده بودیم. زیاد هم شنیده بودیم. ولی (شنیدن کی بود مانند دیدن).
آن روز در تضاد رنگها و آدمهای آن تصویر ما پیر شدیم. فهمیدیم روضه آن چیزی که میشنیدیم نیست، روضه اگر دیدنی بود، شیعه نسلش باقی نمیماند در این هزار و چهارصد سال.
روزی که عکس دست و انگشتر سردار سلیمانی رسانهای شد، انگار با امامحسین تا علقمه رفتیم و صدای شکستن کمر امام را شنیدیم و از آن روز دیگر آن آدم سابق نیستیم و نشدیم.
و امروز که از روی کفن میدانیم سیدابراهیم خاکسترش را هم برای خدا بر باد داده. داریم دق میکنیم از روضههایی که حالا تصاویرش را هر روز میبینیم.
ما نسلی هستیم که هرچه پدران و مادرانمان از روضهها شنیدهاند، تصویری دیدهایم. از شهدای غواص، شهید حججی، شهید سلیمانی، دختر کاپشنصورتی و شهید سید ابراهیم.
ولی ما شیعه صحنههای آخر تاریخایم.
ما تاب میآوریم این همه غم را به یک تصویر
ما تاب میآوریم این بار طعنه و تمسخر را به یک صحنهپردازی خدا: که قسم به حضرت زینب در این فانی شدنها، جز زیبایی ندیدیم.
ما تاب میآوریم برای دیدن تصویر نهایی که خدا وعدهاش را داده. تصویر بازگشت شهدا کنار امامزمان در خجسته روز ظهور.
ما شیعه روضه دیده عصر مولتیمدیا
ظهور را میبینیم. ان شاءالله.
🆔 @bibliophil
هدایت شده از کانون فرهنگی دینی" رضوان"
وقتی در حرم حضرت معصومه س تصاویر تابوت های شهدا را میدیدم .
برایم سوال شد؟ بعضی از پیکرها را راحت برداشته بودند😭
بعضی های دیگر ,فقط بر دوش آنان بود و بالاتر نمیرفت ..
پیکر مطهر شهید رئیسی را راحت بالا و پایین می بردند😭 و به انتهای ضریح میرساندند بدون زحمت...💔
آری همانطور که وقتی بودی بار از دوش مردم بر میداشتی و ما نمی فهمیدیم،
حالا هم آنقدر سبک شده ای که بار بر دوش مَردم نداری ...
آری این است هنر مردان خدا😭
#ارسالیاعضا
@Kanoonrezvan8
🌷ما را رها نکردند در این رنج بیحساب
🔹جمعیت کم کم جاهای خالی مسیر حرم تا حرم را پر میکرد. ولی سیاه پوستها، عربهای لبنان و فلسطین، مردم افغانستان، هندیها و مردهای قد بلند سیاه پوست اینجا چه میکردند؟
▪️این شهیدی که پیکرش دارد آخرین وداع را با حرم حضرت معصومه(س) می کند، ایرانی است...
رئیس جمهور ما ایرانی هاست...
ما ایرانیها انتخابش کردیم؛
ولی انگار جای خودش را تو قلبهایی خیلی بیشتر از ایرانیها باز کرده است!
👇منبع انتشارات شهید کاظمی
https://eitaa.com/nashreshahidkazemi
🆔 @bibliophil
🌷پلاستیک به سرها
باران تند، نم نم و دوباره تند میبارید. از هوای گرم ظهر خبری نبود.
مردها چفیه انداختند یا کیسه هایی که دم دست داشتند روی سر کشیدهاند.
زن یک تکه سفره یکبار مصرف انداخته بود روی سرش. اهل قم نبود...
آمده بود برای وداع
با #شهید_جمهور...
👇منبع انتشارات شهید کاظمی
https://eitaa.com/nashreshahidkazemi
🆔 @bibliophil
راننده تاکسیها
🔺مرد تاکسی را گذاشته بود قبل بلوار، دکمههای یقه پیراهن مشکیاش باز بود. خودش را رسانده بود بین جمعیت.
🍂همیشه میگفتند راننده تاکسیها اولین شاکی دولتها هستند...
👇منبع انتشارات شهید کاظمی
https://eitaa.com/nashreshahidkazemi
🆔 @bibliophil
نامت بلند باد سید!
چه بسیار شبیه پدرانت هستی!
بیشک پسران، میراثی از مادران و پدرانشان دارند و تو نمونه مثالی این گزارهای.
بعضی، آدمهایی را دوست دارند که همه دوستشان بدارند، آدمهایی که لبخندهای دلکش و کلام تاثیرگذار دارند، با همه دوست هستند و همه هم مجذوبشان میشوند؛ به این آدم میگویند اجتماعی، میگویند خوش مشرب و ...
اما مگر میشود آدم حسابی باشی و همه دوستت بدارند؟ کدام آدم حسابی را در تاریخ میشناسیم که همه زیر پرچمش سینه بزنند؟
مگر رسول الله _جانم به فدایش_ دشمن نداشت؟ مگر او را مجنون نمیخواندند و به او سنگ پرتاب نمیکردند و شکمبه گوسفند بر سرش نریختند_دستشان بشکند!
مگر علی _ بر او هزاران درود و سلامها_ که حقیقتی بود و هست بر گونه اساطیر، اسطوره انسانیت، بانگ بیپروای عدالت، آبروی انسان، با آن کارنامهی بیمنازع در تاریخ اسلام، دشمن نداشت و ندارد؟ علی دوستترین دوستها، عالیترین یاران و دشمنترین دشمنها و شقیترین اشقیا را در میان دشمنانش داشت. مگر حق و حرمت فاطمه را_ جانم به فدای او و فرزندانش_ که همه میدانستند نه فقط پارهی تن، بلکه جان مصطفی است پاس داشتند؟ کیست که نداند؟ نه اشقیا بلکه نامداران و پیران امت پدرش با او چه کردند؟ آه از غربت، آه از تنهایی!
چه کردند با حسن_ جانم به فدایش_ تا جسمش در کنار مردم بود تنهایش گذاشتند و آنگاه که شهید خیانت و نیرنگ شد، مگر پیکر پاکش را تیرباران نکردند؟ و چه گویم از حسین و حسین و حسین _ جان من و عزیزانم به فدایش_ چه گویم که لا یوم کیومک یا اباعبدالله!
آه! مرگ بر تو ای دنیا، مرگ بر تو!
القصه انسان را با دشمنان و دوستانش میشناسند. انسان اگر انسان باشد، مورد تایید همگان و همهی افکار و اندیشهها نخواهد بود. آنکه یا آنچه همه دوستش دارند، بی تعارف بگویم خور و خواب است و امور مربوط به بقا و زندگی.
انسان هم نه، مقولهای که همه دوستش داشته باشند، از عقل بر نمیآید، از غریزه برمیآید.
باید دید دوستان انسان و دشمنانش کیستند و رفتار آنان چگونه است؟ این است که میزان خوبی برای تشخیص جوهر مرد است.
اما تو چه بسیار شبیه پدرانت هستی سید!
در روز پروازت عدهای گریستند و عدهای کف زدند و پایکوبی کردند، سردستهی این شادیهای حقیر و کوچک همانها هستند که بر خون هزاران کودک و انسان بیگناه شادی کردند و عمله اکرههای کاسهلیس بدتر از خودشان و
پیشقراول عزاداران تو، کسانی هستند که بر کودکان مظلوم گریستند و برای احقاق حقشان سینه سپر کردند.
چه دوستان بزرگی و چه دشمنان حقیری!
نامت بلند باد سید!
✍فاطمه جعفری
۱۴۰۳/۳ /۱
#پیام_های_شما
#شهید_جمهور
🆔 @bibliophil