"#شــهدایآســمانی"
خـدایـا...
بگیـر از مـن!
آن چـه که "#شهـــادت"
را می گیـرد از مـن...😔
این روزهــا عجیب دلم؛
به سیم خـاردار هـای #دنیــا !
گیـــر کرده است...
#ابو_تـراب را گفتنـد:
یا علـی ما فعلتَ حتی نصیرَ علیـاً ؟!
چه کردی که #علـی شدی!؟
فرمود:
إنّی کنتُ بوابّــــــاً لقلبــی!
نگهبـــان #دلــــــم بودم...
#مزار رفیق شهیدت
حتی اگـر بـه #آخـر خط هـم رسیدی!
آنجـا بـرای #عشـق
شـروعی مجـدد اســت...😭💔
8.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لاول مرة..
موكب حسيني عراقي بالمدينة المنورة يوزع الثواب بمناسبة ذكرى استشهاد النبي (صلى الله عليه واله) . 🏴🇮🇷🇮🇶🏴. برای اولین بار.. موکب حسینی عراقی در مدینه منوره به مناسبت سالروز شهادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ثواب توزیع می کند.
⬅️ شهید ابراهیم هادی دوست امام زمان (عج) بود :
ابراهیم را دیدم ؛ خیلی ناراحت بود ؛
پرسیدم چیزی شده ؟
گفت: دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسایی؛
هنگام برگشت درست مقابل مواضع دشمن ، ماشاءالله عزیزی رفت روی مین و شهید شد.
عراقی ها تیر اندازی کردند ما مجبور شدیم برگردیم.
تازه فهمیدم ابراهیم نگران بازگرداندن بدن همرزمش بوده.
هوا که تاریک شد و ابراهیم حرکت کرد .
و نیمه های شب برگشت ؛
آنهم خوشحال و سرحال.!
مرتب داد میزد :
امدادگر ؛ امدادگر ...
سریع بیا،
ما شاالله زنده است!
بچه ها خوشحال شدند ... مجروح را سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب...
ولی ابراهیم گوشه ای نشست و رفت توی فکر ...
رفتم پیش ابراهیم گفتم چرا توی فکری؟
با مکث گفت :
ماشاءالله وسط میدان مین افتاد؛ آنهم نزدیک سنگر عراقی ها ...
اما وقتی رفتم آنجا نبود ...
کمی عقب تر پیدایش کردم و در مکانی امن!!!
بعدها ماشاءالله ماجرا را اینگونه توضیح داد:
خون زیادی از من رفته بود و بی حس بودم...
عراقی ها هم مطمئن بودند زنده نیستم.
حال عجیبی داشتم ...
زیر لب فقط میگفتم: یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی.
هوا تاریک شده بود؛
جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد.
چشمانم را به سختی باز کردم.
مرا به آرامی بلند و از میدان مین خارج کرد ...
و مرا به نقطه ای امن رساند. من دردی احساس نمیکردم.
آن آقا کلی با من صحبت کرد؛ بعد فرمودند :
کسی میآید و شما را نجات میدهد.
او دوست ماست!
لحظاتی بعد ابراهیم آمد.
با همان صلابت همیشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کردیم.
آن جمال نورانی ، ابراهیم را دوست خودش معرفی کرد ؛ خوشا به حالش.
📚منبع:
کتاب سلام بر ابراهیم صفحه 117 و 118
🌷🌷🌷🌷🌷
🌹شهادت مأمور انتظامی طی تعقیب و گریز در هرمزگان
📌معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان هرمزگان از شهادت مأمور انتظامی در شهرستان سیریک خبر داد.
🔹به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پلیس، سرهنگ "موسی عرب"در تشریح این خبر اظهار داشت: درساعت 9صبح مورخه (1402/06/21) مأموران انتظامی ایستگاه بازرسی شهید"سیاوشی مهربونجی "شهرستان سیریک در محور "سیریک _ جاسک"به یکدستگاه تریلی حامل کالای قاچاق مظنون و دستور ایست صادر نمودند.
🔹وی تصریح کرد: راننده خودرو با بی توجهی به ایست مأمورین از محوطه ایست و بازرسی خارج گردیده که در این حین دو نفر از مأمورین با موتورسیکلت اقدام به تعقیب خودرو نموده که متأسفانه راننده توجهی ننموده و با حرکات مارپیچ قصد زیر گرفتن مأمورین را داشته است
🔹این مسئول انتظامی اظهار داشت: در این حادثه، هر دو مأمور مجروح و یکی از آنان به هویت ستوانیکم "علی اولاد حسین" به علت شدت جراحات وارده در صحنه، به فیض شهادت نائل گردید.
🔹سرهنگ عرب با بیان اینکه، علت تامه حادثه در دست بررسی کارشناسان مربوطه می باشد از دستگیری راننده تریلی و توقیف خودرو خبر داد .
🔹معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان هرمزگان، ضمن تسلیت به خانواده این شهید والا مقام، همرزمان وی و عموم مردم ولایتمدار و شهید پرور استان هرمزگان و فارس عنوان کرد: مراسم تشییع و خاکسپاری این شهید والامقام به اطلاع عموم مردم خواهد رسید.
📌گفتنی است "ستوانیکم علی اولاد حسین" اهل شهرستان فسا استان فارس می باشد.
#شهدای_فراجا #شهدای_امنیت
#امنیت_اتفاقی_نیست
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🌱می گفت:
کسی که آقا را قبول ندارد، مدیون است که نان من را بخورد!
بر سردر خانه نوشته بود:
هر که دارد بر ولایت بدگمان، حق ندارد پا گذارد در این مکان..
#شهید_احمد_عطایی
#پنجشنبه_های_شهدایی
#پنجشنبه_ها_با_یاد_شهدا
🌱رفته بودم سفــری سمـتِ دیـارِ شهـــدا
کـه طــوافـی بـکنـم دورِ مــزارِ شهــــدا...
🌱بـه امیدی که دلِ خسته هوایـی بخورد
و تبــرّک شـود از گــَرد و غبــارِ شـهــدا...
🌱آخـرین خطِ وصـایـای دلِ مـن ایـن است
کـه مـرا خـاک سپـاریـد کنــارِ شهـــــدا...
🍃 پنجشنبه و یادشهدا با ذکر صلوات🍃
او مالک اشتر بود،
او پیرو رهبر بود،
او شیعهی حیدر بود،
فرماندهی لشکر بود،
او عمار دیگر بود،
سلمان و اباذر بود،
او سرو و صنوبر بود،
او لالهی احمر بود،
یک روح مطهر بود،
چون غنچه معطر بود،
او عشق مصور بود،
از جنس بشر سر بود،
یک مرد تکاور بود،
او دشمن خیبر بود،
او قدرت اکبر بود،
او عصمت اصغر بود،
یک نور منور بود،
سرمست ز کوثر بود،
مانند کبوتر بود،
او عازم محشر بود،
بهر همه سنگر بود،
او خصم ستمگر بود،
در عشق شناور بود،
او مرید رهبر بود،
سالار و دلاور بود.
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ
ما ملت امام حسینیم 🚩
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
Part05_سید ابراهیم.mp3
24.93M
📚🎧« کـــــــتاب صــوتی»
📃: سیــــــدابــــــــراهیـــــــــم
«شهیـــد سیــــدمصطفی صــــدرزاده»
📝: "نـــــاشر نشرتـــــــقدیر
🟢:مؤلف مهــدی گودرزی
.¸¸.•°˚˚°❃◍⃟🇮🇷◍❃°˚˚°•.¸¸.
🟪: قسمـــت : 5
«قسمت پــــــایانی»
🎧
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
🌷علاقه ی زيادی به تحصيل علم داشت امّا بدليل مشكلات مالی و كمبود امكانات از تحصيل باز ماند.
از ويژگيهای بارز ايشان احترام به پدر و مادر و كمك در كارهای كشاورزي بود. از جمله جاهايی كه ايشان برای عبادت می پرداختند مسجد امام حسن مجتبی (ع) نصير محله می باشد.
🌷در پايگاههاي محل حضور فعال و گسترده ای داشتند . زمانيكه به خدمت مقدس سربازی فرا خوانده شد بعد از گذراندن دوره آموزشی به يكی از مناطق جنگی اعزام شد و در يكی از حمله های دشمن بعثی در تاريخ ۲۱ شهریور ۱۳۶۲ در بانه سردشت به فيض شهادت نائل آمد
"شهید عابدین امیدی"
.