🌺 ️سفارشهاى امام جواد عليه السلام:
🔹 مردى به امام جواد عليه السلام عرض كرد: مرا سفارش فرما.
🌸 ️حضرت فرمود: مىپذيرى؟ عرض كرد: آرى
.
🌸 امام فرمود:
🔹شكيبايى را بالش خود ساز
🔹و فقـر را در آغوش گير
🔹و شهوتهـا را به دور انداز
🔹و با هـوس بستيز
🔹و بدان كه تو از چشم خدا پنهان نيستى.
🔹پس، بنگر كه چگونهاى.
📚میزانالحکمه بنقل از تحف العقول : ۴۵۵.
🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ
🌹 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
کانال سردار شهید حاج علی حاجبی
https://eitaa.com/bidaravelayat1
❌ دروغ
✍مردی نزد پیامبر(ص) آمده و گفت: در پنهان به گناهانی چهارگانه مبتلا هستم؛ زنا، شرابخواری، سرقت و دروغ. هر کدام را تو بگویی به خاطرت ترک میکنم.
پیامبر (ص) فرمود: دروغ را ترک کن. مرد رفت و هنگامی که قصد زنا کرد با خود گفت: اگر پیامبر (ص) از گناه من پرسید، باید انکار کنم و این نقض عهد من است (یعنی دروغ گفتهام) و اگر اقرار به گناه کنم، حدّ بر من جاری میشود. دوباره نیّت دزدی کرد و همین اندیشه را نمود و درباره کارهای دیگر نیز به همین نتیجه رسید.
به نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: یا رسولالله! تو همه راهها را بر من بستی، من همه را ترک نمودم.
📚میزان الحکمه، ج۸، ص۳۴۴
کانال سردار شهید حاج علی حاجبی
https://eitaa.com/bidaravelayat1
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت_شصت_و_دوم
✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده
⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش
♻️جنايت جنگي عراقي ها
💥در مسير و در فاصلة 150متري، دو نفر كه لباس خاكي بر تن داشتند، نظرم را جلب كردند. يكي نشسته و ديگري در كف جاده خوابيده بود. با دوربين نگاه كردم ديدم ايراني هستند و لباس بسيجي به تن دارند. آنكه خوابيده، مجروح است و ديگري هم توان حركت ندارد.
🔹️بعد از طي چند كيلومتر در امتداد جاده، به پشت ارتفاعي رسيديم كه بسيار به جادة آسفالته نزديك بود. قبل از هر اقدامي، ديديم يك ستون نفربر عراقي در روي جاده به آنها نزديك مي شود. دو نفر مسلح به عنوان جلودار سوار بر موتوسيكلت بودند و بقيه زره پوش بودند كه به طرف سه راهي ايلام در حركت بودند.
🔸️ما در آنجا صحنة بسيار تلخ و وحشتناكي ديديم كه حتي اسير عراقي هم از ديدن آن ناراحت شد. بسيجي ها فاقد اسلحه و مهمات بودند و به محض ديدن ستون موتوري عراقي ها، تقاضاي كمك كردند؛ اما موتور سوارها به محض اينكه فهميدند آنان ايراني هستند، با رگبار آنان را به شهادت رساندند و زره پوشها هم بدون هيچ رحم و انسانيتي، با چرخهاي شنيدار خود از روي پيكر شهدا عبور كردند. كف جاده با خون آغشته شد و جنازه ها به جاده ماليده شدند.
🔹️خيلي ناراحت شديم و به ما اثبات شد كه نتيجة تسليم، مرگ حتمي است كه اين موضوع، عزم ما را در پيمودن ادامة راه مصمم تر كرد. يكي از سربازان
پيشنهاد كرد وقتي نزديك شدند، از اين نقطه آنان را به رگبار ببنديم. با توجه به اينكه محل ما به عراقي ها مسلط بود، همه قبول كردند تا پس از به هلاكت
رساندن آنان، به تپه هاي اطراف متواري شويم.
🔹️همه به حالت درازكش درآمده و اجازه داديم به ما نزديك شوند.موتور سوارهاي عراقي به نزديكي ما رسيدند. ما كه در بالاي تپه قرار داشتيم، از هر سو چند رگبار كوتاه، ولي مؤثر به آنان بستيم و هر دو موتور سوار كشته شدند. سرنشين هاي زره پوشها متوجه ما شدند و به سمت ما موضع گرفته، تيراندازي كردند؛ سپس دو دستگاه نفربر عراقي براي تعقيب كردن ما به طرف تپه روانه شدند؛
🔸️اما شيب تپه تند بود و تا نيمة راه بيشتر نيامدند. پس از آن نيروهايشان از زره پوشها خارج و هر كدام در سويي سنگر گرفته، مشغول دفاع شدند. همة ستون زمينگير شده بود و از هر سو به سمت ما تيراندازي می شد...
کانال سردار شهید حاج علی حاجبی
https://eitaa.com/bidaravelayat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایتی از خودگذشتگی شهید ابراهیم هادی
کانال سردار شهید حاج علی حاجبی
https://eitaa.com/bidaravelayat1
⚪️ وقتی حاج آقا خودش پیراهن یک جوان را دوخت
سید علی اکبر ابوترابیفرد قبل از پیروزی نهضت اسلامی، یک مبارز انقلابی بود. ایشان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم در جبهه حق علیه باطل حاضر شد و در سال ۱۳۵۹ به اسارت دشمن بعثی درآمد و بیش از ده سال سختی های اسارت را تحمل کرد و با وجود تمام سختی ها، در مقاومت به الگویی برای رزمندگان مبدل شد
او با سعه صدر،بردباری بسیار بالا و با تمسک به اهل بیت(علیهم السلام) شمعی در محفل رزمندگان ایرانی بود و امید و ایمان را در آنها تقویت می کرد
حسین مندنیزاده در خاطرهای از ایشان روایت میکند:
توی حیاط اردوگاه نشسته بود.هرکس میآمد و حرفی پیش میکشید؛ یکی از برنامههای فرهنگی اردوگاه میگفت، یکی از مشکلش میگفت، یکی به روش او در رهبری اردوگاه انتقاد میکرد. او هم با حوصله به حرفهایشان گوش میداد.توی این گیرودار بسیجی جوانی سر رسید.به حاجآقا گفت «چند دقیقهای کارتون دارم». حاجآقا گفت «درخدمتم آقاجون». جوان که سرش را پایین انداخته بود گفت «پیرهنم گشاد بود،شکافتمش و دوباره اندازه کردم. بردم پیش خیاط اردوگاه. خیاط میگه باید یک ماهی صبر کنم.من جز آن پیرهن لباسی ندارم. اگه میشه شما بگید پیرهن رو زودتر بدوزه». حاجآقا کمی فکر کرد و گفت «باشه، پیرهن رو بیار تا بگم برات بدوزن»
یک هفته تمام، وقتی همه خواب بودند، حاجآقا بیدار مینشست و پیراهن را با دقت میدوخت. یکروز صبح، چجوان را در محوطة اردوگاه پیدا کرد و پیراهن را دستش داد
جوان هیچ وقت نفهمید خیاط آن پیراهن خود حاجی بوده
👆📷 ابوترابی فرد، در زندان زمان شاه // در بند اسارت صدام
🚫 تلنگر
💢 جدی گرفتهایم زندگیِ دنیایی را
و شوخی گرفتهایم قیامت را
کاش قبل از اینکه بیدارمان کنند،
بیدار شویم!
#شهیدحسین_معزغلامی
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
#شهیدانه
🌻ﷺ𖢨یا مهدی «عج»𖢨ﷺ🌻
•┈┈•❀🕊💖🕊❀•┈┈•
*🚨جزئیات شهادت مرزبان هرمزگانی در یاسوج*
🔹فرمانده انتظامی کهگیلویه و بویراحمد با تشریح جزئیات شهادت مرزبان هرمزگانی در آبشار یاسوج گفت: وقتی اراذل و اوباش در پارک ایجاد مزاحمت کرده و همکاران ما وارد عمل میشوند، آنها به همکاران تعرض و حمله میکنند که این مرزبان شجاع با وجودی اینکه در مرخصی بوده به کمک نیروهای ما می آید.
🔹این مرزبان هرمزگانی از سوی اراذل و اوباش مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و به شهادت می رسد. این حادثه ناگوار اواخر شب گذشته ساعت ۲۴ شنبه شب رخ داد.
🔹استواریکم احسان فرخیانی، متولد ۱۳۷۶ دریابان پایگاه دریابانی بندرلنگه در ایام مرخصی به همراه خانواده(همسر و فرزند سه ماهه) در این شهر به سرمی برد.
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
🌱هر وقت در نمـاز عجله کردی
خواستی زودتـر تمومش کنی
به یاد بیار
همـه ی آنچـه که می خواهی
بعداز نماز بروی به آن برسی؛
و همـه ی آنچه که می ترسی
در این مـدت از دسـت بدهی
به دست همان کسۍاست که
در مقابلش ایستاده ای....!💚
پس برای حرف زدن با خـدا
بیشتر وقت بزار(:
#حـاجقاسمسلیمانی💔
#نماز
کانال سردار شهید حاج علی حاجبی
https://eitaa.com/bidaravelayat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به وقت عاشقی🌱
به وقت حاج قاسم🔥1:20
کانال سردار شهید حاج علی حاجبی
https://eitaa.com/bidaravelayat1