eitaa logo
"بیداری مــردم "
2.7هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃 ❣ بهترین موقع بعد از پایان نماز،وقتے سر به سجده مےگذارید، مرورے بر اعمال از صبح تا شب خود بیندازیدآیا ڪارمان براے رضاے خدا بود؟ 🌹 🌹 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
صُبــحی که شَبش یار به خواب آمَده باشَد ، جُز خِیر شُدن چاره ی دیگر که نَدارد .. 🌷شهید محمدامین زارع🌷 📎سلام ، صبـحتون شهــدایـی🌺 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
CQACAgQAAx0CXOXJfgACAYphRCFswzbvelJNWnxfaA1dXxtXmgAC9AIAAlsBuVFJ0pK6Vvl7bSAE.mp3
2.77M
♥️ روایت فتح 🎤 🕊بمناسبت بازگشت پیڪرمطهر ۵۵ 🕊شھیدتازه تفحص شده به میهن ❤️....شهید گمنام....❤️ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
☘💚 💚 ❤️تو بيااااا عزيز زهرا که تو سيد جهانی که تو هم بهار مردم که تو هم بهار جانی ❤️تو بيااااا که چشم مردم به ره عنايت توست که تو هم طبيب دلها که تو نور دیدگانی ☘☘☘💚💚💚
هدایت شده از تبلیغات 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانشمند ایرانی توانست راه حل را پيدا كند👨🏻‍⚕️ تقدير از دكتر سعيد دلير باقر نيا داخل صداسيما و اخبار رسمی 🇮🇷 اين مخترع اول اين پكيج را روي خودش تست كرد و بعد روانه بازار كرد(موهاش رو داخل كليپ ببيني متوجه ميشي)👨‍🦲🧔 تنها محصول داري گواهي GMP آلمان در ايران📄 داري مجوز وزارت بهداشت و سيب سبز سلامت🍏 مشاوره رایگان ارسال عدد 7 به 50009120 30 درصد تخفیف برای 100 نفر اول ویژه تا جمعه بیست و شش شهریور ماه 🎁🛍 با زیبایی یک پیامک فاصله دارید🤳
💠امام صادق،علیه السلام،: هرکس که نمازرابااذان واقامه بخواند،دوصف ازفرشتگان درپشت سرش نمازمی گذارندوکسی که نمازرابااقامه تنهابخواند،یک صف ازفرشتگان.واندازه صف به قدرمیان مشرق ومغرب است محجه البیضا،ج۱ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
🍂 ⭕️ خاطرات بند انگشتی از جبهه ها احوالپرسی می گویند جواب های، هوی است و كلوخ انداز را پاداش سنگ! وقتی مثل آدم احوالپرسی نكنی نباید توقع داشته باشی ملاحظه ات را بكنند. حکایت سلام و احوال پرسی بعضی از این بچه‌ها هم همینطور بود وارد که می شد می گفت: ـ چطوری یا نه؟ خوب بودی بدتر شدی؟ ـ الحمدلله. تو چطوری؟ سرت درد می كرد پایت خوب شد؟ کافی بود این احوال پرسی جلو غریبه ای هم اتفاق می افتاد قیافه مهمان 🤔😮😲 قیافه بقیه 😅🤣😂 ‌ "شهــ گمنام ــیـد" 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مهدی زین‌الدین: من یقین دارم امام زمان (عج) در این مجلس حضور دارد! ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
نمره ي تک ابوالحسن برونسی (فرزند ارشد شهید) از درس ما هیچ وقت غافل نمی شد. هر بار می آمد مرخصی از مدرسه ي همه مان خبر می گرفت، قبل از بقیه هم می آمد مدرسه ي من. خاطره ي آن روز هنوز مثل روشنایی خورشید توي ذهنم می درخشد. نشسته بودیم سرکلاس. معلم دیکته گفته بود و حالا داشت ورقه ها را تصحیح می کرد. ورقه اي را برداشت و نگاهی به من انداخت. پیش خودم گفتم: «حتماً مال منه!» دلم شروع کرد به تند زدن. می دانستم خیط کاشتم. هرچه قیافه اش تو هم تر می رفت، حال و اوضاع من بدتر می شد. یکهو صداي در کلاس، حواس همه را پرت کرد. معلم با صداي بلندي گفت: «بفرمایید.» در باز شد. از چیزي که دیدم قلبم می خواست از جا کنده شود، پدرم درست دم در ایستاده بود! معلم به خودش تکانی دادو زود بلند شد. پدرم آمد جلو. با هم احوالپرسی کردند. «اتفاقاً خیلی به موقع رسیدین حاج آقاي برونسی.» پدرم لبخندي زد. پرسید: «چطور؟» «همین حالا داشتم دیکته ي حسن رو صحیح می کردم، یعنی پیش پاي شما کارش تموم شد.» با هم رفتند پاي میز. ورقه ي مرا نشان پدرم داد. یکدفعه چهره اش گرفت. نگاه ناراحتش آمد تو نگام. کمی خودم را جمع و جور کردم. دهانم خشک شده بود و تنم داغ. سرم را انداختم پایین و چشم دوختم به کفشهام.حواسم ولی نه به کفشهام بود و نه به هیچ جاي دیگر. فقط خجالت می کشیدم.از لابلاي حرفهاي معلم فهمیدم نمره ي دیکته ام هفت شده. «این چه نمره ایه که شما گرفتی؟» صداي پدرم مرا به خود آورد. سرم را گرفتم بالا. ولی به اش نگاه نکردم. «چرا درس نمی خونی؟ آقاي معلم می گن درسات ضعیفه.» حرفی نداشتم بگویم. انگار حال و احوال مرا فهمید. لحنش آرامتر شد. گفت: «حالا بیا خونه تا ببینم چی می شه.» با معلم خداحافظی کرد و رفت. زنگ تفریح، بچه ها دورم را گرفتند. هر کدام چیزي می گفتند. یکی شان گفت: «اگر بري خونه، حتماً یکدست کتک مفصل می خوري.» به اش خندیدم. گفتم: «بابام اهل زدن نیست، دیگه خیلی ناراحت باشه، دعوام می کنه، حالا کتک هم بزنه عیبی نداره، چون خیلی دوستش دارم.» زنگ تعطیلی مدرسه خورد. دوست داشتم از کلاس بیرون نروم. یاد قیافه ي ناراحت پدر مرا به هزار فکر و خیال می انداخت. هر جور بود راهی خانه شدم. بالاخره رسیدم خانه. پیش بقیه نرفتم. تو اتاق دیگري نشستم و کز کردم. همه اش قیافه ي ناراحت پدرم تو ذهنم می آمد که دارد دعوام می کند. یکهو دیدم دم در ایستاده. نگاهش کردم. به ام لبخند زد! آمد جلو. دست کشید روي سرم و مرا بلند کرد. گفت: «حالا بیا، ایندفعه عیبی نداره، ان شاءاالله از این به بعد خوب درس بخونی.» ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
🔴 *شهیدی که رهبر خواست با او عکس یادگاری بگیرد* ♦ماجرای دیدار جالب فرماندهان حزب الله با رهبر معظم انقلاب شخصیت حاج حسان بسیار ویژه بود، وی علاوه بر اینکه مطالعات علوم کامپیوتر را در دانشگاه آمریکایی لبنان خوانده بود، بدون حضور در مدارس تخصصی زبان فارسی و تنها از طریق سفرهای خود به ایران به‌خوبی می‌توانست فارسی صحبت کند، وی حتی لهجه‌های مختلف فارسی و گویش مخصوص تهران پایتخت ایران را نیز بلد بود. یکی از عناصر مقاومت بعد از شهادت وی به خانواده شهید گفت که حاج حسان یک ماه قبل از شهادت به ایران سفر کرده و با امام سید علی خامنه‌ای دیدار داشت. وی در این دیدار از ایشان خواست تا برای او دعا کند تا خداوند شهادت را نصیب او گرداند. امام خامنه‌ای صورت او را بوسید و پاسخ داد: برای شما از خداوند عاقبت به خیری را می‌خواهم. حمید داودآبادی نویسنده ایرانی در تشریح برخی جزئیات دیدار هیئتی از حزب‌الله لبنان به‌ریاست سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله با امام خامنه‌ای که بعد از جنگ جولای 2006 صورت گرفت، می‌نویسد که هیئت همراه نصرالله شامل عماد مغنیه و حسان اللقیس و دیگر شخصیت‌های مقاومت اسلامی بود. در آن روز سید حسن نصرالله از ابوعلی (کنیه حسان اللقیس) خواست تا وی سخنگوی هیئت شود. وی مشروح عملیات مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی طی 33 روز را گزارش کرد. ناگهان امام خامنه‌ای از اللقیس پرسید: آیا تو ایرانی هستی؟ اللقیس جواب داد: نخیر، من لبنانی‌ام. امام خامنه‌ای گفت: اما زبان فارسی را به‌خوبی صحبت می‌کنی. اللقیس پاسخ داد: به‌علت تردد دائم به جمهوری اسلامی ایران یاد گرفته‌ام. در این زمان امام خامنه‌ای عکاس ویژه خود را خواست و از او خواست تا یک عکس یادگاری با حاج حسان بگیرد. *امام خامنه‌ای همچنین مانند خانواده‌های شهدای ایرانی توجه ویژه‌ای به خانواده آن شهید مقاومت دارند و همواره از اوضاع آنها پرس‌وجو می‌کنند .* 🌹 ویژه چهارمین سالگرد شهادت عقل درخشان حزب الله فرمانده شهید حاج حسان اللقیس ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
سوختند و همِه را سوخته خود کردند میرسد تا همه عالم اثرِ سوختگان... ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
🌸 خداوند به انسان دستور داد گندم نخور وقتی خورد، اولین سیلی خدا به او برهنه شدن بدنش بود... این نشان میدهدکه رهاکردن لباس سیلی خداست نه تمدن! "استاد قرائتی" ‌ "شهــ گمنام ــیـد"