#عاشقانه_شهدا
🌹شهید کمیل صفـری تبـار🌹
یک روز قبل تولدم یعنی سی ویک مرداد کادوی تولدم رو داد که یه انگشتر طلا و یک گوشی لمسی بود.💍📱
گفت توی این مدتی که باهم بودیم بخاطر شغل من خیلی اذیت شدی، انشاءالله اگه توی این دنیا نتونستم توی بهشت برات جبران کنم.💞💓
کادوم رو داد و برای آخرین بار از پیشم رفت.. راهی یگانشون شد و از اون طرفم راهی عملیات شمالغرب شد.
دوازده روز بعد تولدم به شهادت رسید..
#خاطرات
#شهید_کمیل_صفری_تبار
"شهــ گمنام ــیـد"
هدایت شده از تبلیغات 👇
8.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عوارض بوتاکس و تزریق ژل را در ویدئو بالا ببینید 👆😳
رفع چین و چروک های عمیق و سطحی پوست بدون عوارض، کاملا گیاهی 🌱
✅دارای گارانتی کتبی مرجوعی در صورت عدم رضایت
✅دارای مجوز رسمی از وزارت بهداشت
دریافت مشاوره رایگان 👇🏻👇🏻
https://e-haraje.com/namaraz/seq1511/eita0926
از قاسم به مردم عزیز ایران:
«والله والله والله این خیمه ولایت اگر آسیب دید, بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله.....باقی نمی ماند.»
پ.ن: برای حفظ خیمه ولایت، رای می دهم....
#انتخاب_ما_انتقام_ما
#انتخابی_در_امتداد_راه_شهدا
"شهــ گمنام ــیـد"
#آقازادهی_پوست_کلفت!
🌷از در مدرسه آمد تو. رفتم طرفش. دست دادم. پوستش زبر بود، مثل همیشه! درس و بازیمان که تمام میشد، میرفت پای مینیبوس کمک پدرش.
🌷همه کار میکرد؛ از پنچرگیری تا جارو کردن کف مینیبوس. تک پسر بود، ولی لوس بارش نیاورده بودند. از همهمان پوست کلفتتر بود....
🌹خاطره ای به یاد دانشمند هستهای شهید مصطفی احمدی روشن
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
"شهــ گمنام ــیـد"
شهید جهان آرا در مورد یکی از صحنه های این حماسه عاشورایی می گوید: «امیدی به زنده ماندن نداشتیم. مرگ را می دیدیم. بچه ها توسط بی سیم شهادتنامه خود را می گفتند. صحنه خیلی دردناکی بود. بچه ها می خواستند شلیک کنند، گفتم: ما که رفتنی هستیم، حداقل بگذارید چند تا از آنها را بزنیم، بعد بمیریم. تانک ها همه طرف را می زدند و پیش می آمدند. با رسیدن آنها به فاصله ۱۵۰ متری دستور آتش دادم. چهار آرپی جی داشتیم، با بلند شدن از گودال، اولین تانک را بچه ها زدند. دومی در حال عقب نشینی بود که به دیوار یکی از منازل بندر برخورد کرد. جیپ فرماندهی پشت سر، به طرف بلوار دنده عقب گرفت با مشاهده عقب نشینی تانک، بلند شدم و داد زدم: الله اکبر، الله اکبر، … حمله کنید؛ که دشمن پا به فرار گذاشته بود…»
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ما همه به هم مربوطیم
🔺آینده بهتر خواهد شد اگر...
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺دوستان مهربانم
🌸این سبد گل بسیار زیبا
🌺را تقدیم میکنم
🌸 به مهربونیاتوووون
🌺 عصرتون سرشار از شادی
🌸 آرامش و موفقیت
🌺عصر یکشنبه تون گلبارون
🍃🌸
جنگ ما نود درصد
روے «مَن» رفتن بود و
دہ درصد روے «مین»!
#شهیدفرشادحسونی_زاده
"شهــ گمنام ــیـد"
هدایت شده از تبلیغات 👇
🔴داستان عجیب زعفر جنی در ڪربلا
هنگامی ڪه واقعه ی جانسوز ڪربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی ڪه رئیس شیعیان جن بود در بئر ذات العلم، برای خود مجلس عروسی بر پا ڪرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود در همین حال ناگهان متوجه شد ڪه از زیر تختش صدای گریه و زاری می آید.
زعفرجنی گفت : ڪیست ڪه در وقت شادی من ، گریه می ڪند ؟؟؟؟
ادامه این داستان عجیب و حیرت انگیـــز در لینڪ زیر 🔽
http://eitaa.com/joinchat/4033871893C0cb7888cc3
#روز_یازدهم....
🌷سال ۷۳ بود كه همراه بچه ها در منطقه والفجر مقدماتى فكه كار میكرديم. ده روزى بود كه براى كار، از وسط يك ميدان مين وسيع رد میشديم. ميان آن ميدان، يك درخت بود كه اطراف آن را مين هاى زيادى گرفته بودند.
🌷روز يازدهم بود كه هنگام گذشتن از آنجا، متوجه شدم يك چيزى مثل توپ از كنار درخت غلت خورد و در سراشيبى افتاد پايين. تعجب كردم. مين هاى جلوى پا را خنثى كرديم و رفتيم جلو. نزديك كه رفتيم، متوجه شديم جمجمه يك شهيد است. آن را كه برداشتيم، در كمال حيرت ديديم پيكر اسكلت شده دو شهيد پشت درخت افتاده و اين جمجمه متعلق به يكى از آنهاست.
🌷دوازده سال از شهادت آنان میگذشت و اين جمجمه در كنارشان بود ولى آن روز كه ما آمدیم از كنارش رد شويم و نگاهمان به آنجا بود، غلت خورد و آمد پايين كه به ما نشان دهد آنجا، وسط ميدان مين، دو شهيد كنار هم افتاده اند.
راوی: جانباز شهید حاج علی محمودوند
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
"شهــ گمنام ــیـد"