✅من به دنبال قاتلم میگردم و چقدر مشتاق دیدارش هستم. او مرا به قله سعادت خواهد رساند.
✍بیا، خواهش میکنم بیا، تحملم تمام شد، بیا، بیا با تیغ برهنه برنده، گلوی من آماده بریدن، و خون من آماده جهیدن از جسم است. بیا از این زندان رها کن مرا، این کلید قفل اسارتم، بیا.
من مقلد آن آزاده ام که گفت قسم به خدا که اگر مرا شهید کنی، شفاعتت میکنم. خداوندا تو شاهدی که در این بیابان ها و شهرها به دنبال چه میگردم. ای عزیز مقتدر مرا به گمشده ام برسان».
📚دست نوشته حاج قاسم سلیمانی، یکم مهرماه ۱۳۹۳، بغداد.
"شهــ گمنام ــیـد"
مجروح عراقی، اسیر بسیجیان خمینی
یک رزمنده آب در دهاناش میریزد،
دیگری زخماش را پانسمان میکند..
آخر، مولایشان علی(ع) گفته:
#به_اسیر_کن_مدارا
"شهــ گمنام ــیـد"
"بیداری مــردم "
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 #هنوز_سالم_است 💐 #قسمت_دوم💐 کار چیدن وسایل خیلی طول نکشید. و
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
#هنوز_سالم_است
#قسمت_سوم
بقیه بستنی هایش را که میفروخت،برمی گشت خانه و میرفت بقیه کارهایش:؛کارهایی که شبیه بستنی فروشی نبودند،اما به شیرینی بستنی بودند.
گاهی به مزار«امامزاده احمد»میرفت با خادمش به کارهای آنجا رسیدگی می کرد وبرای امور امامزاده کمک جمع می کرد.
مش حسین میاندار هیئت بود وصدای بلند ورسایی داشت؛آنقدر که صدایش می زدند «حسین بلندگو» میاندار دسته ی
چهل اختران بود:ای تشنه لب،حسین وای!صدپاره تن،حسین وای!خونین جگر ،حسین وای!حسین وای حسین وای.
زن می خواست برای قالی نخ بخرد.
چادرش را که سرکرد،محمدرضا زد زیر گریه.مادر طاقت دیدن گریه ی محمدرضا را نداشت.
ازوقتی که سه بچه اش گرفتار بیماری شده بودند و یکی یکی مرده بودند،دلش نازک تر شده بود.
بغلش کرد و راه افتاد کوچه ها تنگ و خاکی بودند و مادر می ترسید که پایش پیچ بخورد.
نزدیک مغازه که شد،یک گله گاو وارد کوچه شدند.
مادر،محمدرضا رضارا محکم به سینه فشرد و چسبید به دیوار.
حیوان ها هجوم آوردند و مادر را زمین زدند.مادر با زانو،محکم به زمین خورد.
قلوه سنگی زیر پایش شکست وتکه سنگی در زانویش فرو رفت.
مادر صدای شکستنِ استخوانش را شنید و درد درتمام بدنش پیچید اما نگاهش به محمدرضا بود ودعایش برای سلامتی او.دیگر نفهمید چطور به خانه برگشته است.
تا مش حسین بیاید از درد ناله کرد.مش حسین که رسید او را برد به مریض خانه.دکتر ناامیدانه پایش را گچ گرفت و مادر خانه نشین شد.
ادامه دارد....
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ڪلیپــ شبانه☄️🎻💛
خیال نڪن ڪه تنهایــے🥀
خدا همیشه باهاتــــــــــــه✨🤍
"شهــ گمنام ــیـد"
نخبه علمی بود
به قدری باهوش بود که
در۱۳سالگی به راحتی
انگلیسی حرف میزد
درجبهه آموزش زبان میداد
والفجر۸ شیمیایی شد
و در۱۷سالگی به شهادت رسید
معلم کوچک جبههها
#شھید_محمود_تاجالدین
"شهــ گمنام ــیـد"
#هرروزیک_معجزه
بعداز ۱۶سال باپیکری سالم تفحص شد
پیکرش زیر افتاب و حتی اسیدپاشی سالم موند
🌷شهیدمحمدرضاشفیعی🌷
#هزارالله_اڪبر
#یادشهداباصلوات
"شهــ گمنام ــیـد"
⭕️خوابی که تعبیر شد و پیکری که بازنگشت🥀
🌹شهید محمد امین کریمیان🌹
تاریخ تولد: 31 / 6 / 1373
تاریخ شهادت: 27 / 3 / 1395
محل تولد: مازندران،بابلسر
محل شهادت: حلب، سوریه
*🌹مادرش← محمد امین از يك دانشگاه در آلمان بورسيه شده بود، اما همه را رها كرد و براي جهاد به سوريه رفت
پلاک حضرت زهرا (س) را همیشه به گردن داشت و میگفت دلم میخواد مثل مادرم زهرا(س) گمنام باشم
پسرم به همرزمانش گفته بود: «خواب ديدم امشب عملياتی در پيش است و فرمانده و من شهيد میشويم و جنازهمان را نمیآورند.»
بعد غسل شهادت ميگيرد و آماده شهادت میشود.🕊️بعد از شروع عمليات سربازان سوری در جناحين آنها بودند
از شدت آتش دشمن زمینگیر ميشوند و فرماندهشان مجروح میشود
🥀محمد امین به سمت دشمن تیراندازی میکند اما خودش هم در کنار فرمانده شهید میشود🥀
و همه متوجه شدند که خوابش به زیبایی تعبیر شده است.
عکس پروفایلش عکس شهید امیر حاج امینی بود و خودش هم همانگونه شهید شد🕊️
و با دو تیر یکی به زانوو دیگری به پشتش به ملکوت اعلی پرواز کرد🕊️
تاکنون خبری از پیکرش نشده و معلوم نیست تکفیری ها با پیکرش چه کردند
🥀در نهایت او همانند حضرت زهرا(س) بی مزار ماندو به آرزوی دیرینه اش رسید*🕊️
🌹جاویدالاثرطلبه شهید محمد امین کریمیان🌹
🌹شادی روح مطهرهمه شهدافاتحه مع الصلوات 🌹
"شهــ گمنام ــیـد"
#برگی_از_خاطرات
#عاشقانہ_شہدا🌹
💍 در ازدواج بسیار سخت گیر بود.
در جلسہ #خواستگارے نخستین صحبت ایشان درمورد #شهادت بود و اینکہ راهے کہ پیش گرفتہاند در نهایت بہ شهادت ختم مےشود و ڪسے نباید مانع ایشان شود.
🎋 بعد از صحبت ڪردن متوجه شد کہ #همسرش ڪسے است کہ مےتواند با زندگے ساده و پر از سختے او سازگار باشد.
🌱مدام در حال انجام مأموریت هاے سخت و در مسافرت بود و همسرش هم این را پذیرفت زیرا مهدے اخلاص عمل داشت،
👌 شجاع و سخاوتمند و امام حسینے(ع) و ولایتے بود.😇
"شهــ گمنام ــیـد"
∘ زمانِحضوردرسوریه
∘ محمدرضاخوابمےبیندکه
∘ خانمےباچهرهاےنورانے
∘ محمدرضارافرامےخواندومےگوید
∘ آمدهامتاشمـــارا
∘ خدمتِپسرم،حسیـــنعلیهالسلامببَرم
∘ محمدرضاباگریـــه
∘ نامِایشانرامےپرسدوَآنخانم،
∘ خودرادختـــرپیامبـــرﷺمعرفےمےکند!
•|🕊|• #شهید #محمدرضا_جبلی
•|🗣|• #بہنقلازهمسرشہید
•|💌|• #خاطرات_شہدا
"شهــ گمنام ــیـ
چقدرها بی بابا
شدند
تا ما با
بابایمان بمانیم
ما ،بابایمان را دراغوش میگیریم
اما
آنها عکس بابایشان را
نازدانه های #شھید_پورهنگ
"شهــ گمنام ــیـد"