هدایت شده از نهج البلاغه
#سبک_زندگی را از #نهج_البلاغه بیاموزیم (۳۲۹)
حکمت ۳۷۲ نهج البلاغه
بخش چهارم:
گفته شد که:
اگر امانت دار الهى به وظيفه خود عمل نكند خداوند او را عزل كرده امانتش رابه دست ديگرى مى سپارد.
در قرآن مجيد در داستان قارون ثروتمند گردنكش نيز آمده است كه عقلاى بنى اسرائيل به او گفتند:
«(وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللهُ الدَّارَ الاْخِرَةَ وَلاَ تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللهُ إِلَيْكَ وَلاَ تَبْغِ الْفَسَادَ فِى الاَْرْضِ إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ);
یعنی:
و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب; و بهره ات را از دنيا فراموش مكن، و همان گونه كه خدا به تو نيكى كرده نيكى كن، و هرگز در زمين در جستوجوى فساد مباش، كه خدا مفسدان را دوست ندارد».
ولى قارون اين نصيحت منطقى و عاقلانه را نپذيرفت و آن ثروت عظيم را مولود علم و تدبير خود شمرد و براى ديگران در آن سهمى قائل نشد.
سرانجام خداوند او و ثروتش را در زمين فرو برد. زلزله اى واقع شد و شكافى در زمين ايجاد گرديد و او و سرمايه اش در آن دفن شدند
(فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الاَْرْضَ).
در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود:
«مَنْ عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللَّهِ عَلَيهِ اشْتَدَّتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَيهِ فَاسْتَدِيمُوا النِّعْمَةَ بِاحْتِمَالِ الْمَئُونَةِ وَ لاَ تُعَرِّضُوهَا لِلزَّوَالِ فَقَلَّ مَنْ زَالَتْ عَنْهُ النِّعْمَةُ فَكَادَتْ أَنْ تَعُودَ إِلَيهِ;
یعنی:
كسى كه نعمت خداوند بر او فراوان و عظيم شود نياز مردم به او شديد خواهد شد پس نعمت ها را از طريق تحمل اين هزينه ها بر خود پايدار سازيد و آن را در معرض زوال قرار ندهيد زيرا هنگامى كه نعمت (براثر ناسپاسى) زائل شود كمتر ديده مى شود كه بازگردد».
در كتاب كافى در همين باب روايات ديگرى به همين مضمون وارد شده است و در باب «حسن جوار النعم» نيز رواياتى در اين زمينه ديده مى شود ازجمله يكى از ياران امام صادق(عليه السلام)مى گويد: از آن حضرت شنيدم كه فرمود:
«أَحْسِنُوا جِوَارَ النِّعَمِ قُلْتُ وَ مَا حُسْنُ جِوَارِ النِّعَمِ قَالَ الشُّكْرُ لِمَنْ أَنْعَمَ بِهَا وَ أَدَاءُ حُقُوقِهَا;
یعنی:
همسايه و ملازم خوبى براى نعمت هاى الهى باشيد. راوى عرض مى كند: چگونه همسايه و ملازم خوبى باشيم؟ امام(عليه السلام) مى فرمايد: شكر بخشنده نعمت را به جاى آوريد و حقوق آن را ادا كنيد».
@nahj_ir
هدایت شده از تفسیر قرآن
درس دویست و هفتاد و یک
تفسیر آیه ۲۳۲ سوره #بقره از تفسیر نور
وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ یَنْکِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَیْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذلِکَ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ مِنْکُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکُمْ أَزْکی لَکُمْ وَ أَطْهَرُ وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (۲۳۲)
و هنگامی که زنان را طلاق دادید و مهلت(عدّه) خود را بپایان رساندند، مانع آنها نشوید که با همسران(سابق) خویش ازدواج کنند،البتّه در صورتی که میان آنها به طرز پسندیده ای،توافق برقرار گردد. هر کس از شما که ایمان به خدا و روز قیامت دارد، به این دستورات پند داده می شود. (مراعات) این امر مایه ی پیرایش و پاکی بیشتر شما است و خداوند می داند و شما نمی دانید.
نکته ها:
اگر زنان مطلّقه،با همان شوهران سابق خود توافق کرده و ازدواج کنند،در پاکی و تزکیه فرد و جامعه،تأثیر بسیار دارد. «ذلِکُمْ أَزْکی لَکُمْ وَ أَطْهَرُ» زیرا در این نوع ازدواج، اسرار یکدیگر مخفی مانده و فرزندان به آغوش والدین و سرپرست واقعی خود برمی گردند و چون زن و شوهر طعم تلخ طلاق را چشیده اند،از جدائی مجددّ نگرانند.
پیام ها:
۱- رأی زن مطلقه،در انتخاب شوهر محترم است و در ازدواج مجدّد،اجازه از دیگری لازم نیست. «فَلا تَعْضُلُوهُنَّ»
۲- با یک طلاق،برای همیشه بدبین نباشید.چه بسا بعد از طلاق،دو طرف پشیمان شده و آماده زندگی مجدّد به گونه شایسته ای باشند. «یَنْکِحْنَ أَزْواجَهُنَّ»
۳- شرط اصلی ازدواج،رضایت طرفین است. «تَراضَوْا بَیْنَهُمْ»
۴- توافق بر ازدواج،باید عقلایی وعادلانه باشد. «تَراضَوْا بَیْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ»
۵- کسانی که در راه ازدواجِ مشروع دیگران،کارشکنی ومشکل آفرینی می کنند، باید در ایمان خود نسبت به خدا و قیامت شکّ کنند. «فَلا تَعْضُلُوهُنَّ... ذلِکَ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ مِنْکُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ»
۶- از جاذبه های طبیعی و مشروع،جلوگیری نکنید.چه بسا زن و مردی که میان آنها طلاق جدایی افکنده،از یکدیگر خاطرات شیرینی نیز داشته باشند و گاه و بیگاه آن خاطرات را یاد بیاورند که اگر به طور طبیعی و مشروع به هم نرسند،خطر انحراف وجود دارد. «یَنْکِحْنَ أَزْواجَهُنَّ... ذلِکُمْ أَزْکی لَکُمْ وَ أَطْهَرُ»
۷- برای حفظ سلامتی جامعه،زنان مطلقه نباید بی همسر بمانند. «یَنْکِحْنَ... ذلِکُمْ أَزْکی لَکُمْ وَ أَطْهَرُ»
۸- برکات ازدواج مجدّد و بازگشت به همسر اوّل و همچنین مفاسد طلاق و بی همسری،فوق درک بشر است. «وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»
@alquran_ir
هدایت شده از خانواده امن
خانواده امن
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌺🌿🥀
🍃🌺🍂
🌾🍂
🌿
🌹
🥀
سلام امام زمانم
ای داغدار اصلی این روضه ها بیا
✳️سلام مولای من، مهدی جان!
قلب سوگوارتان به سلامت باد..
✳️هنوز صدای چکاچک شمشیرها در گوش صحرا پیچیده است...
✳️هنوز صدای رجزهای حیدری علی اکبر جان جهان را می لرزاند...
✳️هنوز صدای گریه های عطشناک علی اصغر،تنیده در مویه های مظلومانه ی رباب،در اوج آسمان به گوش می رسد...
✳️هنوز اشک های عمه جانتان،بر چهره ی تاریخ،جاری است...
✳️هنوز رد کاروان،بر صورت زخمی عالم، دیده می شود...
✳️هنوز شرم از حضور مردمانی که امام زمانشان را دشنام دادند،سر بریدند و به اسارت بردند،بر صورت زمان،هویدا است...
.✳️..هنوز صدای غریب می آید...
...و سوگواره های محرم به پاست تا همیشه...
تا شما بازآیید...و مرهم گذارید بر اینهمه زخم...
✳️خدایا به حق صاحبان مظلوم امروز معرفت شناخت حسین زمانمون رو بهمون عطا کن
✳️نکنه آیندگان از ما گله کنن ....
نکنه کوتاهی کنیم و ....
🥀
🌹
🌿
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌺🌿🥀
@amn_org
هدایت شده از خانواده امن
خانواده امن
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌺🌿🥀
🍃🌺🍂
🌾🍂
🌿
🌹
🥀
سلام امام زمانم
ای داغدار اصلی این روضه ها بیا
✳️سلام مولای من، مهدی جان!
قلب سوگوارتان به سلامت باد..
✳️هنوز صدای چکاچک شمشیرها در گوش صحرا پیچیده است...
✳️هنوز صدای رجزهای حیدری علی اکبر جان جهان را می لرزاند...
✳️هنوز صدای گریه های عطشناک علی اصغر،تنیده در مویه های مظلومانه ی رباب،در اوج آسمان به گوش می رسد...
✳️هنوز اشک های عمه جانتان،بر چهره ی تاریخ،جاری است...
✳️هنوز رد کاروان،بر صورت زخمی عالم، دیده می شود...
✳️هنوز شرم از حضور مردمانی که امام زمانشان را دشنام دادند،سر بریدند و به اسارت بردند،بر صورت زمان،هویدا است...
.✳️..هنوز صدای غریب می آید...
...و سوگواره های محرم به پاست تا همیشه...
تا شما بازآیید...و مرهم گذارید بر اینهمه زخم...
✳️خدایا به حق صاحبان مظلوم امروز معرفت شناخت حسین زمانمون رو بهمون عطا کن
✳️نکنه آیندگان از ما گله کنن ....
نکنه کوتاهی کنیم و ....
🥀
🌹
🌿
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌺🌿🥀
@amn_org
هدایت شده از خانواده امن
خانواده امن
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌺🌿🥀
🍃🌺🍂
🌾🍂
🌿
🌹
🥀
ماشین جلویی خیلی آهسته پیش میرفت و با اینکه مدام بوق میزدم، به من راه نمیداد....
داشتم خونسردیم را از دست میدادم که ناگهان چشمم به نوشته کوچکی روی شیشه عقبش افتاد:
راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید...
مشاهده این نوشته همه چیز را تغییر داد...
بلافاصله آرام گرفتم، سرعتم را کم کرده و چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم اما مشکلی نبود....
ناگهان با خودم زمزمه کردم: آیا اگر
آن نوشته پشت شیشه نبود، من صبوری به خرج میدادم؟
راستی چرا برای بردباری در برابر مردم به یک نوشته نیاز داریم!؟
اگر مردم، نوشتههایی به پیشانی خود بچسبانند، با آنها صبورتر و مهربان خواهیم بود؟ نوشتههایی همچون:
"کارم را از دست دادهام"
"در حال مبارزه با سرطان هستم"
"در مراحل طلاق، گیر افتادهام"
"عزیزی را از دست دادهام"
"احساس بی ارزشی و حقارت میکنم"
"در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم"
“بعد از سالها درس خواندن، هنوز بیکارم”
“مریضی در خانه دارم”
و صدها نوشته دیگر شبیه اینها......
همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آن چیزی نمیدانیم....
بیائیم نوشتههای نامرئی همدیگر را خوب درک کرده و با مهربانی به یکدیگر احترام بگذاریم چون همه چیز را نمیشود فریاد زد .....
🥀
🌹
🌿
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌺🌿🥀
@amn_org
هدایت شده از عرفان، اوج ناز
#سفارشهای_امام_صادق_عليه_السّلام_به_عبداللَّه_بن_جندب (۱۲۹)
از آیت الله مصباح یزدی
ﻋﺰﺕ ﻧﻔﺲ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻭ ﺩﻭﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ:
ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﺻﻔﺎﺕ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻫﻢ ﺗﺄﮐﻴﺪ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﺣﺎﻟﺖ ﺍﺳﺘﻐﻨﺎ ﻭ ﻋﺰﺕ ﻧﻔﺲ ﺍﺳﺖ. ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﺎ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﻧﺰﺩﻳﮑﺎﻥ ﻭ ﻳﺎ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﻢ ﭼﻴﺰﯼ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ.
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻮﺍﺭﺩﯼ ﭘﻴﺶ ﺁﻳﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺮﺧﯽ ﻭﻇﺎﻳﻒ ﻭﺍﺟﺐ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻧﻴﺎﺯ ﭘﻴﺪﺍ ﮐﻨﺪ. ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺒﯽ، ﻧﻴﻤﻪ ﺷﺒﯽ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﻴﺶ ﻣﯽﺁﻳﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻣﺜﻠﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﺎﻧﺪﻥ ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﻳﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ، ﻭﺳﻴﻠﻪ ﯼ ﻧﻘﻠﻴﻪ ﯼ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺑﮕﻴﺮﺩ. ﺩﻧﻴﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ، ﺩﻧﻴﺎﻳﯽ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﯽ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﻫﻴﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﻧﻴﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﺪ؛
ﺧﻮﺍﻩ ﻧﺎﺧﻮﺍﻩ ﻣﻮﺍﺭﺩﯼ ﭘﻴﺶ ﻣﯽﺁﻳﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭼﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺟﺰ ﮐﻤﮏ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻘﺎﺿﺎﯼ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻴﻢ، ﻧﮑﺘﻪ ﯼ ﻣﻬﻤﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ:
ﻟﺎ ﻳﺠﺎﻭﺭﻭﻥ ﻟﻨﺎ ﻋﺪﻭﺍ ﻭ ﻟﺎ ﻳﺴﺄﻟﻮﻥ ﻟﻨﺎ ﻣﺒﻐﻀﺎ ﻭ ﻟﻮ ﻣﺎﺗﻮﺍ ﺟﻮﻋﺎ؛
یعنی:
ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﺎ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻫﻢ ﺑﻤﻴﺮﻧﺪ، ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺎ ﻋﻨﺎﺩ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﭼﻴﺰﯼ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ.
ﺩﺭ ﺩﺳﺘﻮﺭﺍﺕ ﺍﺧﻠﺎﻗﯽ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻴﺪ ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﮐﻤﮏ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ ﻭ ﺯﻳﺮ ﺑﺎﺭ ﻣﻨﺖ ﻓﺴﺎﻕ ﻭ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺳﺮﻭ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ، ﺑﺎﻟﺎﺧﺺ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺮﻭﻳﺪ.
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭﯼ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻭ ﻳﺎ ﺣﺘﯽ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻤﮏ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺩﻟﺎﻳﻠﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻌﻨﯽ ﺟﺎﻫﻞ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻫﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻋﻨﺎﺩ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ، ﺷﺎﻳﺪ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﮐﻢ ﮐﻢ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ﺍﻣﺎ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺫﺍﺗﺎ ﺍﻫﻞ ﻋﻨﺎﺩﻧﺪ.
ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺋﻤﻪ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺗﻌﺪﺍﺩﺷﺎﻥ ﺯﻳﺎﺩ ﺑﻮﺩ. ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺍﻧﮕﻴﺰﻩﻫﺎﯼ ﻋﻨﺎﺩ ﮐﻢ ﺗﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺍﺻﻮﻟﺎ ﻏﻴﺮﺕ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
@nazz_ir
هدایت شده از نهج البلاغه
#سبک_زندگی را از #نهج_البلاغه بیاموزیم (۳۳۰)
حکمت ۳۷۲ نهج البلاغه
بخش پنجم:
نكته:
با جابر بن عبدالله انصارى بيشتر آشنا شويم:
جابر بن عبدالله يكى از اصحاب جليل القدر پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و از عاشقان اهل بيت(عليهم السلام) است و روايات فراوانى در فضيلت او نقل شده است.
او در داستان عقبه (گروه هفتاد نفرى اى كه قبل از هجرت پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مدينه، به نزديكى مكه آمدند و با پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) پيمان وفادارى بستند) شركت داشت و در آن زمان جوان كم سن و سالى بود و بعداً كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مدينه هجرت فرمود جزء ياران خاص آن حضرت شد و در غالب غزوات اسلامى در ركاب پيغمبر(صلى الله عليه وآله)شركت داشت و در عمر طولانى خود امامان متعددى را ملاقات كرد و در اواخر عمر نابينا شده بود ولى خدمت امام باقر(عليه السلام) را درك كرد و سلام پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را به او رساند.
در حديثى كه مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار نقل كرده است مى خوانيم كه امام محمّد بن على بن الحسين (الباقر)(عليهم السلام)مى فرمايد:
«دَخَلْتُ عَلَى جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ فَسَلَّمْتُ عَلَيهِ فَرَدَّ عَلَى السَّلاَمَ قَالَ لِى مَنْ أَنْتَ وَ ذَلِكَ بَعْدَ مَا كُفَّ بَصَرُهُ فَقُلْتُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِى بْنِ الْحُسَينِ قَالَ يا بُنَى ادْنُ مِنِّى فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَقَبَّلَ يدِى ثُمَّ أَهْوَى إِلَى رِجْلِى يقَبِّلُهَا فَتَنَحَّيتُ عَنْهُ ثُمَّ قَالَ لِى رَسُولُ اللَّهِ يقْرِئُكَ السَّلاَمَ فَقُلْتُ وَعَلَى رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ فَكَيفَ ذَاكَ يا جَابِرُ فَقَالَ كُنْتُ مَعَهُ ذَاتَ يوْم فَقَالَ لِى يا جَابِرُ لَعَلَّكَ تَبْقَى حَتَّى تَلْقَى رَجُلاً مِنْ وُلْدِى يقَالُ لَهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِى بْنِ الْحُسَينِ يهَبُ اللَّهُ لَهُ النُّورَ وَ الْحِكْمَةَ فَأَقْرِئْهُ مِنِّى السَّلاَمَ;
یعنی:
روزى بر جابر بن عبدالله انصارى وارد شدم و به او سلام كردم. پاسخ سلام مرا گفت. بعد سؤال كرد گفت: تو كيستى؟ ـ و اين بعد از آن بود كه نابينا شده بود ـ گفتم: محمّد بن على بن الحسين هستم. گفت: فرزندم نزديك من بيا. به نزديك او رفتم. دست مرا بوسيد و خم شد تا پاهاى مرا ببوسد كه من خود را عقب كشيدم.
سپس به من گفت: رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به تو سلام رساند. گفتم: سلام و رحمت و بركات الهى بر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) باد. اى جابر! اين بيان چگونه بوده است؟
جابر عرض كرد: من روزى خدمت پيامبر (صلى الله عليه وآله)بودم، فرمود: اى جابر! گويا تو باقى مى مانى تا مردى از فرزندان مرا ملاقات كنى كه نامش محمّد بن على بن الحسين است. خداوند نور و حكمت و دانش را به او مى بخشد. سلام مرا به او برسان».
داستان زيارت قبر امام حسين(عليه السلام) توسط جابر در اوّلين اربعين، مشهور است و از نشانه هاى عشق و علاقه او به خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى باشد كه در آن سن و سال در حالى كه نابينا بود مسير ميان مدينه و كربلا را طى كرد و خود را در ميان انبوه مشكلات به آن جا رسانيد و آن زيارت پرمعناى مخصوص را در كنار قبر حضرت خواند و گريست.
جابر بن عبدالله انصارى در سال ۷۴ هجرى قمرى در حالى كه ۹۴ ساله بود در شهر مدينه چشم از دنيا بربست.
پایان شرح حکمت ۳۷۲ از آیت الله ناصر مکارم شیرازی
@nahj_ir