هدایت شده از عرفان، اوج ناز
#سفارشهای_امام_صادق_عليه_السّلام_به_عبداللَّه_بن_جندب (۵۳)
از آیت الله مصباح یزدی
دین ابزاری و تغییراتی که کشیشان به مقتضای سلیقه مردم در دین داده اند
ﻣﺜﻠﺎ، ﺭﻭﺯﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﮐﻠﯽ ﺍﺯ ﺩﻳﻦ ﻣﺴﻴﺤﻴﺖ ﻃﺮﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﭘﻴﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﭘﺎﭖ ﺩﺭ ﻋﻴﺪ ﭘﺎﮎ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﻴﺤﻴﺎﻥ ﺩﺍﺩ، ﺻﺮﻳﺤﺎ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺍﺳﺖ، ﺣﺎﻝ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﯼ ﻏﺬﺍ ﻧﻤﯽ ﮔﻴﺮﻧﺪ، ﻳﮏ ﺭﻭﺯ «ﺭﻭﺯﻩ ﯼ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻥ» ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ (ﻳﻌﻨﯽ ﻳﮏ ﺭﻭﺯ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻥ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻧﮑﻨﻨﺪ) ﮐﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻫﻴﭻ ﮐﺲ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺍﻭ ﮔﻮﺵ ﻧﺪﺍﺩ. ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ، ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺤﻴﺖ، ﻳﮑﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﯼ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺩﻳﻨﯽ ﻟﻐﻮ ﻣﯽﺷﻮﺩ.
ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﯼ ﺗﺎﺭﻳﺨﯽ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ. «ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺳﺒﺖ»، ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺎﻡ ﻣﯽﺑﺮﺩ، ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﺑﻨﯽ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﻳﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺻﻴﺪ ﻣﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺷﻨﺒﻪ ﻧﻬﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻇﺎﻫﺮ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻫﻢ ﻣﻨﻔﻌﺖ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﻧﺪ، ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺭﻳﺎ ﺣﻮﺿﭽﻪﻫﺎﻳﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺷﻨﺒﻪ، ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﻴﺪ ﻧﻤﯽ ﺭﻓﺘﻨﺪ، ﺩﺭ ﺣﻮﺿﭽﻪﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ، ﻣﺎﻫﯽﻫﺎ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ، ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻳﮑﺸﻨﺒﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺻﻴﺪ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ!
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭﺷﺎﻥ، ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻋﺬﺍﺏ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺑﻮﺯﻳﻨﻪ ﻣﺴﺦ ﺷﺪﻧﺪ؛ ﭼﻮﻥ ﺩﻳﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ:
ﻓﻘﻠﻨﺎ ﻟﻬﻢ ﮐﻮﻧﻮﺍ ﻗﺮﺩﺓ ﺧﺎﺳﺌﻴﻦ.
ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ، ﺍﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﻳﻦ ﺩﺍﺭﻫﺎ ﻫﻢ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺷﺪﻩ، ﻧﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺑﯽ ﺩﻳﻦﻫﺎ ﮐﻪ ﺍﺻﻞ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺎﻳﻞ ﺭﺍ ﻣﻨﮑﺮ ﻣﯽﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﺩﻳﻦ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻋﻤﻞ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺟﺪﯼ ﻧﻤﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ.
ﮔﻮﻳﯽ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺷﺮﻋﯽ ﻣﺜﻞ ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺭﺳﻮﻡ ﻋﺮﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻧﮑﻨﻨﺪ ﺩﺭ ﺳﺮﻧﻮﺷﺘﺸﺎﻥ ﺍﺛﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﻣﺜﻠﺎ، ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻋﺮﻑ، ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﻌﺎﺭﻑ ﻭ ﺑﺎﺯﯼ ﻟﻔﻈﯽ، ﺑﻪ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﻣﯽﮔﻮﻳﻨﺪ: «ﻗﺮﺑﺎﻧﺖ، ﺗﺼﺪﻗﺖ، ﻧﻮﮐﺮﻡ،... »، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﺣﺘﯽ ﮐﻤﯽ ﻣﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﻓﺮﺩ ﻓﺪﺍ ﮐﻨﻨﺪ، ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺷﺮﻉ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﺴﺎﻳﻞ ﺷﺮﻋﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ.
ﻫﻤﻴﻦ ﻫﻢ ﻣﻮﺟﺐ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺁﺷﻨﺎﻳﯽ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﺎ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﺩﻳﻦ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ ﺩﻳﻦ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﯼ ﺭﻭﺍﺝ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺁﺛﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮ ﺟﺎﯼ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ، ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﻣﻨﺪ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻡ ﺍﺯ ﺩﻳﻦ ﻣﯽﺯﻧﻨﺪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﻋﻤﻞ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ، ﺣﺮﻓﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺍﺛﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻣﻮﺟﺐ ﺑﺪﺑﻴﻨﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻳﻦ ﻧﻴﺰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.
ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﻭﺻﻴﺖ ﺧﻮﺩ، ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺗﺄﮐﻴﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺍﻳﻦ ﺗﻮﺻﻴﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻧﺼﺐ ﺍﻟﻌﻴﻦ ﻫﻤﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﭘﻴﺮﻭ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﺬﻫﺐ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﺭﺍﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺻﺤﻴﺢ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺍﻥ ﻋﺸﻖ ﻣﯽﻭﺭﺯﻧﺪ.
@nazz_ir
2.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ببینید | با دشمنان رابطهی محرمانه برقرار نکنید!
بیانات در کنگره امام مجاهدان در بوشهر
هدایت شده از خانواده امن
پدرت شاه خراسان وخودت گنج مقامی
پدرت حضرت خورشید وخودت گنج تمامی
غنچه ای نیست که عطر نفست را نشناسد
تو که ذکر صلواتی ودرودی وسلامی
میلاد مسعود سرور جود وسخاوت حضرت امام جواد الائمه بر شما اعضای محترم کانال و تمامی شیعیان مبارک باد.
@amn_org
هدایت شده از خانواده امن
مادران و پدران آگاه
(۴۶)
حقوق فرزندان
آنچه والدین باید بدانند و نسبت به فرزندان خود انجام دهند:
صداقت و امانتدارى:
عبد الرحمن بن سابه كوفى جوان نورسى بود كه پدرش را تازه از دست داده بود وى با تلاش هاى صادقانه خويش موفق شده بود تا شغلى به پا كرده و در مدت كوتاهى به زيارت خانه خدا برود.
او پس از انجام مراسم حج به مدينه آمده و به منزل امام صادق عليه السلام رفت. جمعيت انبوهى در خانه امام صادق عليه السلام گرد آمده بودند.
عبدالرحمن كه خود را از ديگران كم سن و سال مى ديد در آخر جمعيت قرار گرفت. او همچنان كه به انتظار ملاقات نشسته بود، به رفت و آمدها و سؤ ال و جواب هاى مردم از امام عليه السلام نظاره مى كرد.
آن گاه كه مجلس كمى خلوت شده، امام صادق عليه السلام با اشاره او را به نزديك طلبيده و پرسيد:
شما كارى داشتى؟
من عبدالرحمن ، پسر سابه كوفى بجلى هستم.
احوال پدرت چه طور است؟
پدرم به رحمت خدا رفت.
خدا او را رحمت كند. آيا از پدرت ارثى هم براى شما باقى مانده است؟
خير، هيچ چيز از او باقى نماند.
پس با چه سرمايه اى توانستى به حج مشرف شوى؟
بعد از فوت پدرم ما خيلى پريشان بوديم؛ مرگ پدر از يك سو، فقر و پريشانى از سوى ديگر بر ما فشار وارد مى آورد و رنج مى داد، تا آن كه روزى در خانه نشسته بودم يكى از دوستان پدرم آمد. او به ما تسليت گفته و دلدارى داد. سپس پرسيد: آيا از پدرت سرمايه اى باقى مانده است؟
گفتم: نه!
او هزار درهم براى ما آورده و گفت اين را بگير، اما بكوش كه اين ها را سرمايه كنى، و از منافع آن ها خرج نمائى.
اين را گفت و از دم در برگشت و رفت.
من با خوشحالى پيش مادرم رفتم و كيسه پول را به او نشان داده و ماجرا را به او گفتم. روز بعد طبق توصيه آن دوست بزرگوار پدرم به فكر كاسبى افتادم و آن پول را تبديل به كالا كرده و مشغول كسب و كار شدم.
طولى نكشيد كه وضع كاسبى من بهتر شد و گذشته از اين كه با اين سرمايه زندگى خود را اداره مى كردم مبلغ زيادى به سرمايه ام افزوده شده بود.
به فكر انجام مراسم حج افتادم ... وقتى كه سخن عبدالرحمن به اين جا رسيد، امام پيش از اين كه سخن خود را به پايان برساند با نگرانى از وى پرسيد: هزار درهم دوست پدرت را چه كردى؟
عبدالرحمن پاسخ داد:
با اشاره مادرم پيش آن مرد رفته و پول امانتى را بى كم و كاست به او تحويل دادم.
امام فرمود: آفرين! خيلى كار خوبى كردى.
حالا دوست دارى برايت نصيحتى بكنم؟
عبد الرحمن گفت: فدايت شوم البته كه دوست دارم.
امام فرمود:
بر تو باد به راستى و درستى! آدم راست و درست شريك مال مردم است.
عبد الرحمن مى گويد:
بعد از آن، سفارش امام را به كار بستم و تا الآن (آن چنان وضع مالى ام خوب شده است كه) سيصد و شصت هزار درهم حقوق شرعى خود را پرداخته ام.
@amn_org
.عظمت ولایت حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام در کلام قرآن ناطق ، بحر حقائق ، امام صادق صلوات الله و سلامه علیه
امام صادق علیه السلام فرمودند:
نسبت ولایتی ام با امیرالمومنین علیه السلام را از نسبت ولادتی ام با ایشان بیشتر دوست دارم چرا که ولایت او ، بر من فریضه (و دستور خداوند متعال) است و ولادتم از او ، فضیلت (و سیادت) من است
📚الفضائل ، لشاذان بن جبرائیل ، صفحه 125📚
هدایت شده از صحیفه سجادیه
💟💠💟💠💟💠💟💠💟💠
💌 در محضر صحیفه: ۶۷
دعای هشتم - فراز هفتم
🍀 وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ تَنَاوُلِ الْإِسرَاف🍀(۴)
🍀 خدایا پناه میبریم به تو از اینکه
مبتلا به اسراف شویم🍀
💟 پناه بردن به خدا در اسراف یعنی:
🍀 فرهنگ سازی
✏ یعنی حساب و کتاب داشتن
🏃 یعنی اقدام کردن و از جایی آغاز نمودن
👓 یعنی از توجیه، خودداری کردن
💟 پناه بردن به خدا در اسراف یعنی:
◀ نعمت عمر را شناختن و در این
سرمایه، مسرف نبودن
و مدیریت درست در استفاده از
لحظات آن
💟 پناه بردن به خدا در اسراف یعنی:
از تمامی امکانات و موجودیهای خود
مراقبت کردن💗
از دیدنی هایمان
از شنیدنی هایمان
از خوردنی و آشامیدنی هایمان
از تمامی لذتهایمان
💟 پناه بردن به خداوند در اسراف یعنی:
شناختن نعمتها
🌟 یعنی شناختن صاحب این نعمتها
و بر اساس رضای خدا مصرف کردن آنها
🌸 یعنی تغییر معیار ارزش گذاری در ارتباط با خود و دیگران
💟 و خدایا پناه می بریم به تو از اسراف
💟🌷💟🌷💟🌷💟🌷
@sahifeh_ir
هدایت شده از اخلاق، اوج نیاز
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی(۱۴۵)
ادامه سخن در ارکان توبه
و باید انسان با ریاضات علمی و عملی و تفکرات و تدبرات لایقه لازمه در تخلیص توبه بکوشد، و بفهمد که محبوبیت پیش حق تعالی به میزان حساب در نیاید. خدا می داند. صورت حب حق در آن عوالم چه انوار معنویه و تجلیات کامله ای است و خداوند تبارک و تعالی با محبوب خود چه معامله می فرماید.
ای انسان چه قدر ظلوم و جهولی و قدر نعم ولیّ النعم را نمی دانی. سالها در نافرمانی و ستیزه با چنین ولیّ نعمی که تمام وسایل آسایش و راحت تو را فراهم فرموده بدون آنکه برای او، نعوذ بالله، فایده و عایده ای تصور شود، به سر بردی و هتک حرمت کردی و بیحیایی و سر خودی را به آخر رساندی،
اکنون که نادم شدی و برگشت نمودی و توبه کردی، حق تعالی تو را محبوب خود گرفت. این چه رحمت واسعه و نعم وافره ای است!
خداوندا، ما عاجزیم از شکر نعم تو، لسان ما و همه موجودات الکن است از حمد و ثنای تو، جز آنکه سر خجلت به پیش افکنیم و از بیحیاییهای خویش عذر بخواهیم چاره نداریم.
ما چه هستیم که لایق رحمتهای تو باشیم، ولی سعه رحمت و عموم نعمت تو بیش از آن است که در حوصله تقریر آید.
أنت کما أثنیت علی نفسک.
و نیز باید انسان بکوشد تا آنکه صورت ندامت را در دل قوّت دهد تا ان شاء الله به بیت «احتراق» وارد شود. و آن چنان است که:
به واسطه تفکر در تبعات و آثار موحشه معاصی ندامت را در دل قوّت دهد،
و نمونه نار الله الموقده را خود به اختیار خود در دل خود روشن کند
و قلب را به آتش ندامت محترق کند
تا آنکه همه معاصی از آن آتش بسوزد
و کدورت و زنگار قلب مرتفع شود.
بداند که اگر این آتش [را] در این عالم خود برای خود روشن نکند، و این در جهنم را، که خود باب الابواب بهشت است، به روی خود مفتوح نکند، از این عالم که منتقل شد، ناچار در آن عالم آتش سخت سوزناکی برای او تهیه شود و ابواب جهنم به روی او باز گردد و ابواب بهشت و رحمت به روی او منسد گردد.
خداوندا، سینه سوزناکی به ما عنایت فرما،
و از آتش ندامت جذوه ندامت در قلب ما بیفکن
و آن را به این آتش دنیایی بسوزان
و کدورت قلبیه ما را بر طرف فرما،
و ما را از این عالم بی تبعات معاصی ببر.
إنّک ولیّ النعم و علی کلّ شیء قدیر.
@nyaz_ir
هدایت شده از خانواده امن
مادران و پدران آگاه
(۴۷)
حقوق فرزندان
آنچه والدین باید بدانند و نسبت به فرزندان خود انجام دهند:
تعليم قرآن:
قرآن كلام الهى و جلوه اى از قدرت و علم و حكمت پروردگار است و آيات نورانى آن نشانگر عظمت خداوند متعال مى باشد. قرآن برنامه زندگى يك مسلمان و معارف آن گنجينه اى بى پايان است. از هر چيز مهم تر اينكه قرآن عهدنامه اى ميان خداوند و مردم است.
امام صادق عليه السلام با اشاره به اهميت اين عهد نامه گرانبهاء، به مسلمانان سفارش مى كند كه هر روز پنجاه آيه از اين كتاب را تلاوت كنند:
القرآن عهد الله الى خلقه فقد ينبغى للمرء المسلم اءن ينظر فى عهده و اءن يقراء منه فى كل يوم خمسين آية
یعنی:
قرآن عهدنامه خداوند متعال به انسانها مى باشد، براى فرد مسلمان شايسته است كه به عهدنامه خود بنگرد و در هر روز پنجاه آيه از آن را تلاوت كند.
بر اين اساس لازم است كه والدين مسلمان فرزندان خود را با معارف حيات بخش و انسان ساز اين عهدنامه و حيانى آشنا سازند و آيات و مفاهيم آن را به صورت انديشه هاى پويا در اذهان فرزندانشان در آورند.
رسول خاتم صلى الله عليه و آله مقام معنوى والدينى را كه به فرزندان خود قرآن تعليم مى دهند، چنين تبيين مى كند:
من قبل ولدة كتب الله عزوجل له حسنة و من فرحه فرحه الله يوم القيامة و من علمه القرآن دعى بالابوين فيكسيان حلتين يضى ء من نور هما وجوه اءهل الجنة
یعنی:
هر كس صورت فرزندش را ببوسد، خداوند متعال براى او يك حسنه مى نويسد، و هر كس كودك خود را شاد نمايد، خداوند روز قيامت او را مسرور خواهد كرد و هر كس به فرزند خود قرآن بياموزد، روز قيامت پدر و مادر او را دعوت مى كنند و لباسى درخشان و بهشتى بر آنان مى پوشانند كه از نور آن چهره هاى اهل بهشت روشن مى شود.
بنابراين اگر والدين اين حق مسلم فرزندان را رعايت نمايند آنان در آينده نسلى متدين ، پاكيزه ، همدل ، متفكر و آينده نگر خواهند داشت .
جامعه اى كه افراد معمولى و كارگزاران حكومتى آن از چنين نسلى تشكيل يابند، در تمام زمينه ها موفق خواهند بود. چرا كه ترقى و توسعه و استقلال يك جامعه در گرو داشتن افرادى تربيت يافته در مكتب قرآن است. جوانانى كه با قرآن و آيات آن ماءنوس باشند و در مواقع حساس و سرنوشت ساز زندگى ، پيام هاى دل نواز آن را زمزمه كرده و به آن ها گوش جان بسپارند، زندگى آرام و همراه با آسايش و موفقيت خواهند داشت ، و از بحران هاى روحى و روانى با سربلندى بيرون خواهند آمد.
ابراهيم بن عباس در مورد حالات و رفتار امام رضا عليه السلام و انس آن حضرت با قرآن مجيد مى گويد: همه سخنان، پاسخ ها و مثال هاى آن حضرت بر گرفته از قرآن بود. هر سه روز يك بار قرآن را ختم مى كرد و مى فرمود: اگر بخواهم در كمتر از سه روز هم مى توانم آن را ختم نمايم، اما هرگز آيه اى را تلاوت نمى كنم ، مگر اين كه در معنا، شاءن نزول و وقت نزول آن مى انديشم.
امير مؤ منان على عليه السلام نيز در مورد مهم ترين حقوق فرزندان بر عهده والدين، مى فرمايد:
حق الولد اءن يحسن اسمه و يحسن اءدبه و يعلمه القرآن:
یعنی:
حق فرزند بر پدرش اين است كه نام نيك برای او انتخاب كند، و ادب به وى بياموزد و قرآن تعليمش دهد.
@amn_org