هدایت شده از .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پویش مردمی هر خانه یک پرچم
هدایت شده از بنیاد فرهنگی المهدی علیه السلام
مسابقه بزرگ گام دوم با سردار دلها
⭕️بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و وصیتنامه شهید سردار حاج قاسم سلیمانی و...
✅ جوایز
🎁نفر اول: سه میلیون تومان
🎁نفر دوم: دو میلیون تومان
🎁5 نفر : یک میلیون تومان
🎁چهارده نفر: پانصد هزار تومان
🎁ده ها جوایز دیگر
✅شرکت در این مسابقه برای عموم آزاد است.
❇️ کسانی که سال گذشته در مرحله اول مسابقه شرکت کردند در صورتی که جزء برندگان این دوره قرار بگیرند به صورت مجزا نیز جوایزی بر اساس امتیاز به آنها اهدا می گردد.
✅لینک مسابقه به صورت مجازی
👇👇👇👇👇
http://quiz.samanehadi.ir
✅زمان مسابقه:
مسابقه از روز یکشنبه نهم دی ماه تا سیزدهم دی ماه فعال می گردد.
✅هر شرکت کننده 30 دقیقه مهلت دارد که به سوالات پاسخ دهد.
بنیاد فرهنگی المهدی علیه السلام
#اعلامیه_ترحیم
درگذشت مرحوم حاج حسن روح الامین را به خانواده ایشان تسلیت عرض می کنیم
هدایت شده از بنیاد فرهنگی المهدی علیه السلام
💥مسابقه بزرگ گام دوم با سردار دلها
⭕️بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و وصیتنامه شهید سردار حاج قاسم سلیمانی و...
✅ جوایز
🎁نفر اول: سی میلیون ریال
🎁نفر دوم: بیست میلیون ریال
🎁 ٥ نفر : ده میلیون ریال
🎁 ١٤ نفر: پنج میلیون ریال
🎁 و ده ها جوایز دیگر
✅شرکت در این مسابقه برای عموم آزاد است.
❇️ کسانی که سال گذشته در مرحله اول مسابقه شرکت کردند در صورتی که جزء برندگان این دوره قرار بگیرند به صورت مجزا نیز جوایزی بر اساس امتیاز به آنها اهدا می گردد.
✅لینک مسابقه به صورت مجازی
👇👇👇👇👇
http://quiz.samanehadi.ir
✅زمان مسابقه:
مسابقه از روز سه شنبه نهم دی ماه تا سیزدهم دی ماه فعال می گردد.
⏰هر شرکت کننده ٣٠ دقیقه مهلت دارد که به سوالات پاسخ دهد.
#مسابقه_بزرگ_گام_دوم_با_سردار_دلها
#بنیاد_خیریه_فرهنگی_المهدی_علیه_السلام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
🆔eitaa.com/BonyadeAlmahdi
🆔sapp.ir/BonyadeAlmahdi
هدایت شده از حجه الاسلام شیخ حسن بابایی
یاداشتهای بصیرت فاطمی در مکتب سلیمانی
یاداشت پنجم : بصیرت،ولایتمداری، سبک زندگی فاطمی
اداره تبلیغات اسلامی شاهین شهر و میمه –قرارگاه عملیات حاج قاسم
https://eitaa.com/bisimchee110/6456
😍هشدار 😭 هشدار 😭هشدار😍
*ایران پنهانی در حال اشغال شدن است* .
به احزاب و گروه های چپ و راست
اصلاح طلب و اصولگرا که مشغول به اتهام زدن به یکدیگر و از دشمن غافل !!!!
⛔️ حتما تا آخر بخوانید ⛔️
⭕️🔴⭕️ آیا میدانید که شهر مشهد مقدس مانند فلسطین درحال اشغال شدن
((نرم )) است ؟
⛔️ درصد زیادی از املاک پایتخت معنوی ایران را غیرشیعیان خریداری کرده وهزینه ی آن را عربستان سعودی تامین می کند ؟
⭕️🔴⭕️ آیامی دانید که در محله های مختلف شهر مذهبی مشهد مثل اسماعیل آباد (پشت میدان بار سپاد ) ، ساختمان ، گلشهر، مهر آباد ، بخشی از قاسم آباد و سیدی در مشهد جمعیت غیرشیعیان به طرز شگفت انگیزی رو به رشد است ؟
⭕️گفته شده است که آیت الله شاهرودی به چند تن گفتند :
۱- ورودی سنی ها در کلاس اول ابتدایی نسبت به شیعه ها در خراسان رضوی ۶۰ در برابر ۴۰ بوده
۲- به طرز وسیعی
سنی های وهابی در قالب شیعه مشغول خرید زمین و املاک اطراف حرم امام رضا هستند و آستان قدس نیز کاری از دستش برنمی آید .
۳- تمام شهرهای سنی نشین شده ، مرکز سرازیر شدن پول عربستان صرفا برای زاد و ولد سنی هاست
🔴 ۶- شنیده شده است
که آیت الله وحید با نگرانی فراوان هرگونه معامله ملکی با سنی ها در مشهد را ممنوع اعلام کردند .
۷- باید همه ی مردم رسما وارد عمل شوند وگرنه پانزده بیست سال آینده با روند فعلی برای شیعیان بسیار خطرناک و تیره است.
🔴🔴 حواس شیعه باید
کاملا جمع باشد
⛔️ خطر وهابیت خیلی زیاده و ما هم خیلی غافلیم
🔴🔴 سیاست های استراتژیک وهابیت :
۱- خریداملاک شیعه
۲- ازدواج بازن های شیعه
۳- تولید مثل زیاد وهابیها
4- سعی در تغییر نرم مذهب شیعی کشور
🔴 چشمتون روشن ؛ امسال در مقطع اول ابتدایی تعداد دانش آموزان شیعه وسنی یکی شد
🔴 چشمتون روشن ! تعداد اهل سنت ایران به 30 میلیون نفر رسید
🔴 چشمتون روشن !
ضریب رشد جمعیتی اهل سنت 4 است و شیعییان 1.7
🔴چشمتون روشن !
با همین فرمول رشد جمعیتی ، ظرف چند سال آینده اکثریت ایران را اهل سنت تشکیل می دهند .
🔴 و باز چشمتان روشن که با تبلیغات گسترده ی شبکه های وهابی فارسی زبان به عنوان تنها تریبون اهل سنت در ایران ، به تدریج اهل سنت ایران از جهت فکری دارندکاملا وهابی می شوند ،
شاید باور نکنید که در سالیانی نه چندان دور ؛
با این نمودار رشد جمعیتی و این آرایش رسانه ای وهابیون ؛ ایران ؛ بزرگترین کشور وهابی جهان خواهد بود !
⭕️مختصری از نامه ی مدیر حوزه ی علمیه پاکستان خطاب به اهل سنت ایران :
اگر شده نان شب نخورید اما در زاد و ولد همت کنید....
آینده ایران از آن ماست !!!
این آمار بعد از سر شماری سال 90 به دست اومده و بعد از نامه ی مدیر حوزه علمیه ی اهل سنت پاکستان به سنی های ایران موجب حساسیت بیشتر نهادهای امنیتی شد ...
در نتیجه این آمار آخرین نتایج حاصل است
⛔️ شخصی خدمت مرجع تقلید عالیقدر و بزرگوار
آیت الله العظمی سیستانی رسید و ازایشان درخواست نصیحتی و یاموعظه ای کرد
ایشان یک جمله فرمودند
که بسیارجالب بود ونکته ای بس عمیق :
⭕️فرمودند تا فرصت هست خدمت امام کریم علی بن موسی الرضا علیه السلام شرفیاب شوید !!!
شخص پرسید : بزرگوار ! حرم ایشان که درمشهد و در دست شیعیان است !!!
⛔️ ایشان فرمودند مشهد درحلقه ای بسیارخطرناک از وهابیون و فرق ضاله قرار گرفته که اگربیدارنشوند قلب تپنده ی ایران بزودی ازدست شیعیان خارج خواهد شد ⛔️
⭕️تاسیس مدارس وهابی به نام اهل سنت :
اسناد و مدارکی وجود دارد که نشان می دهد در برخی استان های مرزی کشور ، برخی مدارس دینی که به نام اهل سنت تاسیس شده ، نسبتی با آموزه های
نحله های شناخته شده ی اهل سنت نداشته و تعالیم آنها صد درصد وهابی است و عمدتا متمرکز بر آموزش عقاید ضد شیعی هستند.
🔴دانش آموزانی که
دوره راهنمایی را پشت سر
می گذارند، با مدرک
سیکل وارد این مدارس که
دوره ای چهارساله دارند، می شوند .
این مدارس بصورت " شبانه روزی با امکانات رفاهی عالی " اداره می شوند .
🔴 دانش آموزان از صبح
تا بعد از ظهر در این مدارس به سر می برند و برای اینکه از مدارک رسمی تحصیلی نیز عقب نمانند،
در دبیرستان های شبانه دولتی ثبت نام می کنند و
تا اخذ مدرک دیپلم ادامه تحصیل می دهند.
در این چهار سال، عقاید و تفسیرهای عقیدتی وهابیت به عنوان عقاید صحیح به دانش آموزان تزریق میشود و بعد از چهار سال فازغ التحصیل می شوند.
🔴 چون دراین مدارس
بنیه ی دروس عربی دانش آموزان قوی می شود،
عده ای پس از چهار سال به مدارس تربیت معلم و رشته ی دبیری می روند،
اما عده ای دیگر از این دانش آموزان به مدارس وهابیت (( بعضا در خارج از ایران )) اعزام
می شوند تا مدارج عالی تر را کسب کنند .
حالاشیعیان پرمدعا دست رودست بذاریدوفرزندآوری روبه هزارویه دلیل بیخیال شوید😔😔😔
⛔️ خطر بسیار بزرگ ⛔️
⛔️بخوانید و نشر دهید.
داستانی تکان دهنده از شیعه شدن یک دختر مسیحی
«فاطمه فلاحتی» که ۱۶ سال دارد در شهر سنخوزه آمریکا زندگی میکند و با تعالیم اسلام آشناست. وی سرگذشت خود و دوستش را برای خانم «نیره شکرانی» مبلّغ و مدرس دانشگاه که برای تبلیغ به شهر سنخوزه رفته بود، ایمیل کرده و ایشان نیز جهت استفاده دختران جوان از این ماجرا، آن را منتشر کرده است. در ادامه...
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «فاطمه فلاحتی» که ۱۶ سال دارد در شهر سنخوزه آمریکا زندگی میکند و با تعالیم اسلام آشناست. وی سرگذشت خود و دوستش را برای خانم «نیره شکرانی» مبلّغ و مدرس دانشگاه که برای تبلیغ به شهر سنخوزه رفته بود، ایمیل کرده و ایشان نیز جهت استفاده دختران جوان از این ماجرا، آن را منتشر کرده است. در ادامه سرنوشت یک دختر آمریکایی را از زبان دختری ایرانی الاصل میخوانید:
یک سال پیش در مهمانی دخترانهای، ناخواسته توجه دختری را به خود جلب کردم، دختری که از حقیقت دور بود و ناآگاهانه تشنه فساد و فحشا. وی که ۲۰ سال بیشتر نداشت همجنس بازی را آزاد میدانست و از عواقب آن بیمی نداشت. بغض گلویم را گرفته بود. دلم میخواست ناپدید شوم. نمیتوانستم باور کنم که چطور با وجود حجابی که داشتم نتوانسته بودم ارزش واقعی خودم را نشان دهم.
کریستینا در خانوادهای بسیار ثروتمند و مذهبی به دنیا آمده بود، اما بر خلاف خانوادهاش توجهی به دین مسیحیت نداشت. وی با نیت پلید خود هر روز در مدرسه تعقیبم میکرد و مرا با حرفها و حرکاتش آزار میداد. تا اینکه یک روز به شدت گریه کردم و از خدا کمک خواستم. گریه ام نه تنها برای خودم و ناراحتی روحی ام و رفت و آمد او بود، بلکه به حال جامعه آمریکا و جوانان افسوس میخوردم.
از کودکی شعری میدانستم با این آهنگ که:
قرآن که کلام آسمانی است
روشنگر راه زندگانیست
قرآن که نشان دهد ره راست
برنامه زندگانی ماست
دو رکعتی نماز خواندم. میدانستم همان طور که در نماز من با خدا حرف میزنم، در قرآن نیز او با من سخن میگوید پس به قرآن رجوع کردم. آیه قرآن مرا بر آن داشت که به آن دختر کمک کنم. آیه دستور هدایت به دیگران را میداد. من که همیشه میترسیدم مبادا فسادهای آمریکا مرا در خود غرق کند، از خدا خواستم که بتوانم با فهم اندک خودم به کریستینا کمک کنم طوری که او نتواند بر من تأثیری بگذارد. ابتدا از طریق ایمیل شروع به ایجاد ارتباط با وی کردم اما او نه تنها حاضر نبود حرفهایم را گوش کند بلکه به دین نیز ناسزا میگفت طوری که مرا هم ناامیدتر از همیشه میکرد. اما چون قبلاً در جایی خوانده بودم «هر چند شخصی گناهکار باشد، در قلبش روزنه ای از پاکی وجود دارد. بایستی آن را پیدا کرد و رشدش داد تا میوه دهد» پس روزها و روزها سعی کردم تا با آسانترین نصیحتها بتوانم قلب کریستینا را روشن کنم. پس از سه و ماه و اندی که از طریق ایمیل با کریستینا در ارتباط بودم شاهد تغییراتی کوچک در وی شدم و فهمیدم که همه و همه حاصل دعاهای من و کمک پروردگار بوده است. آن شعله کوچک در اعماق دل تاریک او داشت روشن و روشنتر میشد.
برای کریستینا داستان اسکندر مقدونی را تعریف کرده بودم. شخصی که سعی داشت دنیا را به سلطه خود در بیاورد. قصه این بود که روزی اسکندر [؟!] در بیابانی به ارتش خود دستور توقف داد و گفت هر کس سنگهای بیابان را بردارد پشیمان میشود و هر کس هم که برندارد باز پشیمان میشود. عده ای کمی سنگ برداشتند و عده ای برنداشتند. از صحرا که خارج شدند سنگها طلا شد. آنها که سنگ برداشته بودند پشیمان بودند که چرا بیشتر برنداشتهاند و آنهایی که سنگ نداشتند پشیمان بودند که چرا سنگها را جمع نکردهاند که اسکندر گفت دنیا همین است هر چه سود کنی کم کردهای و اگر هیچ نکنی پشیمان میشوی.
گویا این قصه خیلی روی کریستینا تأثیر گذاشته بود طوری که روز بعدش در مدرسه سخت متعجب و خوشحال شدم چون او گفت متوجه کارهای بدش شده و تصمیم دارد آنها را کنار بگذارد و من باید کمکش کنم که الکل را هم ترک کند. من هم گفتم کسی نیستم جز بنده خدا و او باید از پروردگار کمک بخواهد. چند روز بعد ایمیلی از او به دستم رسید که خانوادهاش از تغییر رفتار او بسیار خوشحال هستند و هر چند ترک آن اعمال برایش بسیار سخت و دشوار و کشنده است ولی او تصمیمش را گرفته است. من که خود شاهد رنج و تلاش کریستینا در ترک مواد مخدر بودم به او گفتم شعری از زبان خدا هست که:
اگر عمری گنه کردی مشو نومید از رحمت
تو نامه توبه را بنویس امضا کردنش با من
به کریستینا گفتم من به وسیله اطلاعاتم از قرآن و زندگی ائمه اطهار (علیهم السلام) و کتابهای دینی کم کم توانستم به او کمک کنم. حتی سؤالهایی هم برای خودم پیش میآمد که با مطالعه آنها را برطرف میکردم.
حرفهای کریستینا هم هرگز از یادم نمیرود که میگفت: «اسلام منطق است، قرآن منطق است، برای همین قابل قبول و قابل فهم بود...».
هر روز به وسیله ایمیل و با کلی تحقیق به سؤالات وی جواب میدادم، حتی وقتی دیدم علاقهمند به خواندن قرآن است برایش قرآنی با ترجمه انگلیسی گرفتم. او در آن زمان مشروب را هم ترک کرده بود. تا اینکه روزی او به من گفت: «میخواهم مسلمان شوم. فاطمه کمکم کن». باورش غیرممکن بود. اشکهایم سرازیر بود. طوفانی از عشق به اسلام بدنم را سرد کرده بود و مرا میلرزاند. سرگیجه داشتم. انگار در دنیا نبودم. احساس میکردم تمام سلولهای بدنم گریه میکنند؛ گریهای از عشق، از زیبایی ایمان. تمام سختیهای آن چند ماه برایم خاطره ای زیبا شد. در آن لحظه یکی از زیباترین و بزرگترین هدیهها را از خداوند گرفته بودم، خبر مسلمان شدن کریستینا. او که از گذشتهاش خجالت میکشید مخفیانه توسط یک روحانی قرآن خواندن را یاد گرفت تا کسی از گذشتهاش مطلع نشود. وقتی کریستینا مسلمان شد، یک کارت پستال و کتاب «چرا و چگونه نماز میخوانیم» به زبان انگلیسی، به او هدیه دادم و برای اولین بار همدیگر را در آغوش گرفتیم. این در نظر من یک معجزه بود. او از نمازش غافل نمیشد و روز به روز آرامتر و نورانیتر میشد.
یک روز در کتابخانه مدرسه با هم نماز خواندیم و او به من گفت در ظلمات بودم و به نور دعوت شدم. پس از مدتی شروع به صحبت در مورد امامان کردم. از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و حضرت علی (علیه السلام) و خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) برایش گفتم و از دیگر امامان. به او گفتم حضرت فاطمه باید الگوی ما مسلمانان باشد و او قبول کرد. حتی بعدها به من گفت که با شنیدن داستان ائمه آنها را باور میکند ولی نمیداند چرا دیگران مثل او با این داستانهای دینی و ائمه، ایمان نمیآورند.
بعد از مدتی کریستینا برای اولین بار با روسری و لباس پوشیده به دیدنم آمد. او حجاب را برگزیده بود. به خودش میبالید و همین امر مرا هم خوشحال میکرد. چون که بالاخره فهمیدم حجاب من توانسته روی او تأثیر بگذارد. او درک کرده بود که هیچ خوشی لذتبخش تر از عشق به خدا نیست و بقیه عشقها کاذب و فانی است. او هم قبول داشت که ما کاسههای کوچک خود را زیر آبشار الهی میگیریم ولی چون این آبشار بسیار قوی است و ما ناتوان از پر کردن کاسههایمان، لذا ائمه (علیهم السلام) نعمت را در خود جمع میکنند و ما از آب آن آبشار توسط آنها که واسطه بین ما و خدا هستند سیراب میشویم.
کریستینا به واسطه علاقهای که به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پیدا کرده بود گفت که میخواهد اسمش را عوض کند. از من پرسید معنی اسمم چیست و من گفتم: «بریده از آتش» و او که شدیداً منقلب شده بود گفت میخواهد اسمش را بگذارد فاطمه. آن روز از خوشحالی دست مادرم را بوسیدم که چنین اسم زیبایی را برایم انتخاب کرده بود هر چند لایقش نبودم. کریستینا حتی در شناسنامه هم اسمش را به فاطمه تغییر داد و به من ثابت شد که دانه دل او میوه داده است. تقریباً یک سالی از اول آشنایی ما میگذشت که کریستینا خبر بدی به من داد. او مدتها مبتلا به سرطان خون بود ولی خودش نمیدانست. یک دکتر و پرستار خصوصی در خانه از او مراقبت میکردند ولی میگفتند وی چند ماه بیشتر زنده نمیماند. خانواده فاطمه از اینکه دخترشان به واسطه من مسلمان شده بود روی خوشی به من نشان نمیدادند و من نمیتوانستم او را ببینم تا اینکه روز اول ماه محرم خبر دادند که فاطمه مرد. هر چند نمیدانم او را کجا دفن کردهاند اما خاطرهاش برای من زنده است.
فاطمه نه تنها خودش رشد کرد بلکه باعث رشد من هم شد تا اینکه بعد از مدتی یک ایمیل از برادر سی و چند سالهاش به اسم مایک به دستم رسید. «دلیل اینکه تصمیم گرفتم برای شما ایمیل بفرستم به خاطر خواهرم است. ابتدا از رفتار بد مادرم از شما معذرت میخواهم. از وقتی خواهرم مرده، او حال خوبی ندارد. شما کی هستید؟ از کجا آمدهاید؟ ائمه چه کسانی هستند؟ آنان فرشته هستند و یا انسان، شاید هم هر چیزی دیگر. درباره خانم فاطمه به من بگویید. او چه کسی است؟ من دارم گریه میکنم تا نشان دهم چقدر خوشحال هستم. خواهرم را به عنوان یک مسلمان در جایی که نمیخواست کسی از آن مطلع شود دفن کردیم. او میگفت فاطمه، فرشته نجات من است از طرف خدا. دیشب خوابش را دیدم. خوشحال بود. من صدایش کردم کریستینا و او گفت: «نام من فاطمه است، همان خانمی که دست مرا گرفت». او به من گفت شما روز قیامت از ائمه پاداش میگیرید و استحقاق نام خانم فاطمه زهرا را دارید. خواهرم گفت که ایمان بیاورم. وقتی بیدار شدم میلرزیدم ولی احساس خوبی داشتم. وقتی زنده بود به من میگفت شما فرشته هستید هر چند شما به او التماس میکنید که به شما فرشته نگوید چون فرد کاملی نیستید و ناراحت میشوید. تصمیم گرفتهام که به میشیگان بروم و در آنجا دور از خانوادهام مسلمان شوم. شما یک نسل را تغییر دادید چون بعد از من همسر و بچههایم حتماً مسلمان میشوند و نوههایم مسلمان زاده به دنیا میآیند...».
پس بیایید همه با آجرهایی که خداوند به ما داده قصری برای دنیا نسازیم بلکه پلکانی بسازیم به سوی او. بیایید همه دست به دست هم بدهیم و به سهم خود در نجات دنیا تلاش کنیم.
منبع: سایت رهیافته، 25 مرداد 1394، کد خبر: 18842