یه چندروزه که زینب داغ داره
خدا داند دگر طاقت نداره
گهی گرید. گهی نالد به زاری
ز هجر روی مادر بیقراره
همی گوید که بابا مادرم رفت
خدایا از برم تاج سرم رفت
اَلا. ای مادر پهلو شکسته
ز دنیا دل بریده زار و خسته
ببین قد پدر گشته خمیده
چه رنجی اودراین دنیاکشیده
چه شبهایی برایت گریه کردم
نمیدانم چرا مادر نمردم
منم زینب دگر طاقت ندارم
ببین مادر برایت (بیقرارم)
بیقرار اصفهانی
شب یلداست بیا
ای ماه درخشان شب یلداست بیا
تو جانی و جانان شب یلداست بیا
ما منتظرت هستی عالم مددی کن
ای گوهر تابان شب یلداست بیا
بیقرار اصفهانی
شب یلداست بیا
ای جان به تو قربان شب یلداست بیا
ای سرور خوبان شب یلداست بیا
مهدی پسر شیر خدا منجی عالم
ای حافظ ایران شب یلداست بیا
بیقرار اصفهانی
ای ( دوست)
منم ساحل دلم دریاست ای دوست
دلم طوفانی و غوغاست ای دوست
عجب عشقی به جانم ریشه دارد
دلم مجنون این صحراست ای دوست
شده غم مونسم مهدی کجایی
کنون زندان من دنیاست ای دوست
منم عاشق خدایا چاره ای کن
که این دل واله و شیداست ای دوست
غریب و بی کسم مولا کجائی
در این دنیا دلم تنهاست ای دوست
تو صبرم را رُبودی ناشکیبم
دلم با غصه و غمهاست ای دوست
چه شبها تا سحر بیدار ماندم
شبم بی تو شب یلداست ای دوست
بیا دستم بگیر ای مونس جان
که بی تو بی بها دنیاست ای دوست
غم و دردم فزون شد (بیقرارم)
منم موج و دلم دریاست ای دوست
پرویز بیابانی (بیقراراصفهانی)
شب یلداست بیا
شب ها همه شب چون شب یلداست بیا
این دل همه شب غرق تمناست بیا
وقت است بیایی ز سفر منجی عالم
این سینه ی ما سینه ی سیناست بیا
بیقرار اصفهانی
ای ( دوست)
منم ساحل دلم دریاست ای دوست
دلم طوفانی و غوغاست ای دوست
عجب عشقی به جانم ریشه دارد
دلم مجنون این صحراست ای دوست
شده غم مونسم مهدی کجایی
کنون زندان من دنیاست ای دوست
منم عاشق خدایا چاره ای کن
که این دل واله و شیداست ای دوست
غریب و بی کسم مولا کجائی
در این دنیا دلم تنهاست ای دوست
تو صبرم را رُبودی ناشکیبم
دلم با غصه و غمهاست ای دوست
چه شبها تا سحر بیدار ماندم
شبم بی تو شب یلداست ای دوست
بیا دستم بگیر ای مونس جان
که بی تو بی بها دنیاست ای دوست
غم و دردم فزون شد (بیقرارم)
منم موج و دلم دریاست ای دوست
پرویز بیابانی (بیقراراصفهانی)
شام یلدا می رسد
می شود پایان خزان و شام یلدا می رسد
بر تمام عاشقان پیغام یلدا می رسد
حافظ شیرین سخن شاخ نبات آورده است
وه چه زیبا فالمان هنگام یلدا میرسد
سوسن وسرو و صنوبر خواب راحت رفته اند
شور و شادی هر کجا از نام یلدا میرسد
هندوانه سرخ و شیرین با انار شهر ساوه
می به برای عاشقان از جام یلدا می رسد
شربت و شیرینی و خنده به لبهای پدر
در کنار مادران از بام یلدا می رسد
یاد یاران سفر کرده همیشه خالی است
دور هم دائم دعا از نام یلدا می رسد
هر کجایی شاد و خرم کن دعا بر بیقرار
لطف حق برجمعتان در شام یلدا می رسد
بیقرار اصفهانی (پرویز بیابانی)
شب یلداست بیا
شب ها همه شب چون شب یلداست بیا
این دل همه شب غرق تمناست بیا
وقت است بیایی ز سفر مهدی زهرا
این سینه ی ما سینه ی سیناست بیا
بیقرار اصفهانی
شب یلدا شب راز و نیاز
امشب شب یلدا و در میکده باز است
مهمان خدا باش که او بنده نواز است
یادی ز عزیزان سفر کرده خود کن
امشب شب عشاق وشب رازونیاز است
بیقرار اصفهانی
شب یلداست بیا
ای ماه درخشان شب یلداست بیا
تو جانی و جانان شب یلداست بیا
ما منتظرت هستی عالم مددی کن
ای گوهر تابان شب یلداست بیا
بیقرار اصفهانی
مهدی جان
دل من در پی آن یوسف ناز است هنوز
غیبت مهدی ما پرده ی راز است هنوز
من کجا یار کجا وعده دیدار کجا
سِٓر این قصه ندانی که دراز است هنوز
کی توانم به وصالت برسم یوسف جان
عاشقت هستم واین عشق نیازاست هنوز
درد هجران تو آتش زده بر هستی من
در دلم مهر تو و سوز و گداز است هنوز
همره کوثری و جام می حق طلبم
تو کجایی که در میکده باز است هنوز
پسر فاطمه با یاد تو عاشق شده ام
دل من بر نظرت دوست نیاز است هنوز
(بیقرارم) من شاعر که غزل می گویم
شعر من در پی آن یوسف ناز است هنوز
بیقرار اصفهانی
بهتر شناس
مرد را پولی اگر باشد نکوست
گر نباشد کوچه حتما جای اوست
زن اگر پولت رسد خندان بود
غیر از این افسرده و گریان بود
موقع محنت رفیق ات را شناس
دست تو گیرد بر او بادا سپاس
گاه پیری خویش وفرزندت شناس
گر نباشد سیم و زر گردی خلاص
گر که خواهی تو شناسی خواهرت
یا برادرهای از جان بهترت
موقع تقسیم ارث بین حالشان
ذزه ای نَبوَد گذشت از مالشان
(بیقرارا) وه چه زیبا گفته ای
در کلام و شعر خود دُر سفته ای
بیقرار اصفهانی
فاطمه جان گریه کردم
تا که رفتی فاطمه جان من برایت. گریه کردم
آشیانم شد چو ویران من برایت گریه کردم
ماه عالمتاب عالم یاس خوشبوی نبی
بعد تو با این یتیمان من برایت گریه کردم
فاطمه یا فاطمه زهرای اطهر
کن حلالم همسرم یاس پیمبر ۲
هر چه می گردم نمی جویم تو را رفتی کجا
تادلم بشکست و ویران من برایت گریه کردم
من علی ام به خدا بی کس و تنها شده ام
تا شدم سر درگریبان من برایت گریه کردم
فاطمه یا فاطمه زهرای اطهر
کن حلالم همسرم یاس پیمبر ۲
ابر رحمت کاش می بردی مرا همراه خود
بعد تو بانوی باران من برایت گریه کردم
( بیقرارم ) از غمت زهرای من جان علی
تاکه رفتی فاطمه جان من برایت گریه کردم
فاطمه یا فاطمه زهرای اطهر
کن حلالم همسرم یاس پیمبر ۲
بیقرار اصفهانی
بهشت من حسین
بهشت من حسین فرزند زهراست
که او مثل پدر آقا و مولاست
کنارش هر کجا باشم جنان است
به عشق اش زندگی بر من گواراست
بیقرار اصفهانی
هدایت شده از پرویــــــــزی
220419_038.MP3
5.83M
صدای مداح بختیــــــــــــاری
پــــرویـــــــــــزی🎙
یه چندروزه که زینب داغ داره
خدا داند دگر طاقت نداره
گهی گرید. گهی نالد به زاری
ز هجر روی مادر بیقراره
همی گوید که بابا مادرم رفت
خدایا از برم تاج سرم رفت
اَلا. ای مادر پهلو شکسته
ز دنیا دل بریده زار و خسته
ببین قد پدر گشته خمیده
چه رنجی اودراین دنیاکشیده
چه شبهایی برایت گریه کردم
نمیدانم چرا مادر نمردم
منم زینب دگر طاقت ندارم
ببین مادر برایت (بیقرارم)
بیقرار اصفهانی
https://eitaa.com/joinchat/902103242Cedc70cc20a
علی امیر عالم
مولا وصی خاتم
درسوگ همسرخود
اسیر درد و ماتم
علی علی علی جان
علی علی علی جان
اُف بر تو ای مدینه
از ظلم و بغض کینه
ضرب لگد به سینه
زینب چه دل غمینه
علی علی علی جان
علی علی علی جان
زینب چه بیقراره
مادر دیگه نداره
تنها شده دوباره
درگیر روزگاره
علی علی علی جان
علی علی علی جان
مولا حسن پریشان
گوید بیا حسین جان
مادر دیگه نداریم
هردو غمین و گریان
علی علی علی جان
علی علی علی جان
بیقرار اصفهانی
در سوگ زهرا
بعد تو با غم هجران چکنم یا فاطمه
گشته ام سردرگریبان چکنم یا فاطمه
داغ توآتش زده برجان من رفتی کجا
بی تو تنها و پریشان چکنم یا فاطمه
ای تمام هستیم امید هرروز و شَبم
بعد تو زارم و حیران چکنم یا فاطمه
باغبانم لاله ام پرپر شده در بوستان
شدبهارم چون زمستان چکنم یا فاطمه
رفتی و با رفتند دیدی علی از پا فتاد
حالیا از قد کمان چکنم یا فاطمه
ایچراغ زندگی خاموش کردی خانه ام
زندگی گردیده زندان چکنم یا فاطمه
تا تو رفتی بی کس و تنها شدم
(بیقرارم) من و حیران چکنم یا فاطمه
بیقرار اصفهانی
در صعودم در فرودم با تو بودم
غیر تو نام دگر از دل زدودم
هرچه دارم از تو دارم مهربانم
بی وجودم باتو یارب من وجودم
بیقرار اصفهانی
گفتن یک یاعلی درد تو درمان میکند
مشکلاتت را علی یکباره آسان میکند
دردخودباکس مگوجزمرتضی شاه نجف
از ازل بر کل عالم اوست احسان میکند
بیقرار اصفهانی