(گاه رفتن میرسد هشیار باش)
#################
روح من بیند مرا که مُرده ام
قدرتم رفته ز کف درمانده ام
گاه رفتن میرسد ناگه مرا
میشوم راحت از این ماتم سرا
میرسد روزی که تنها میشوم
همنشین درد و غمها میشوم
جسم بی جانم بماند گوشه ای
دست من خالی، نباشد توشه ای
همسر و اولاد من از من جدا
میشوم از رنج این دنیا رها
مال و اموالم شود ارثیه ام
نان و حلوا میشود خیریه ام
دوستان آیند به دورم بیشمار
روی دستان میروم سوی مزار
دست خالی میروم بیچاره ام
هول می گیرد مرا آواره ام
مال و اموالم بماند یادگار
میشوم تنهای تنها رهسپار
دست خالی سوی برزخ می روم
نامه ی اعمال خود را می برم
شستشویم می دهند از عز و ناز
آن زمان باشد مرا مولا نیاز
هرچه می گویم عزیزانم مدد
یک کفن بهرم مهیا میشود
باز بر دستان مردم می شوم
سوی عُقبا بین شتابان میروم
هی ندا سر می دهم یا رب کمک
خودبه زخم خودهمی باشم نمک
خانه ام تنگ و لحد آماده است
خانه ی نو بیچراغ و ساده است
با دعا تلقین همی پاکم کنند
خویش و بیگانه مرا خاکم کنند
با عزیزانم همی گویم سخن
من از این دنیا فقط دارم کفن ؟
من همان بابای خوب خانه ام
گور تاریکی شده کاشانه ام؟
پس چه شدعز و مقام و رتبه ام؟
من شدم تنها خدا شرمنده ام
میشود فرصت دهی جبران کنم؟
درد بی درمانیم درمان کنم؟
نیست دیگر راه برگشتی بدان
من بمانم با عمل بار گران
میرودهر کس به سویی با شتاب
من بمانم با سوال و با جواب
گریه می باشد مرا مونس بسی
نیست غیر حق دگر یارم کسی
ناگهان یادم به بالا میشود
روضه ها پیشم هویدا میشود
بانگ یا مولا حسین سر میدهم
تا که از وحشت در آن وادی رهم
نام آقا می برم نام علی
تا شود قبرم به نورش منجلی
نام عباسِ دلاور می برم
نام اصغر نام اکبر می برم
ناگهان آنجا منور میشود
وحشت و ماتم از آنجا میرود
هاتفی گوید محب مرتضاست
خانه اش روشن زلطف مصطفاست
در جهان بوده مُرید اهلبَیت
بر تو بادا از ملائک تهنیت
سینه زن در روضه ارباب بود
بهر روضه هر زمان بی تاب بود
پیرهن مشکی به گردن شال بود
روزگارش خوش براین منوال بود
اشک چشمانش به روضه بی نظیر
بهر امروزش بود او را مجیر
چایی روضه فراوان خورده است
نام اربابش به گریه برده است
وقت آن باشد که امدادش کنیم
از غم و اندوه آزادش کنیم
هر که باشد از محبان حسین
میشود مهمانِ شاه عالمین
(بیقرارم) چشم اُمیدم بر اوست
نام مولا توشه بر من آبروست
بیقرار اصفهانی
التماس دعا
هدایت شده از اشعار بیقرار اصفهانی
(گاه رفتن میرسد هشیار باش)
#################
روح من بیند مرا که مُرده ام
قدرتم رفته ز کف درمانده ام
گاه رفتن میرسد ناگه مرا
میشوم راحت از این ماتم سرا
میرسد روزی که تنها میشوم
همنشین درد و غمها میشوم
جسم بی جانم بماند گوشه ای
دست من خالی، نباشد توشه ای
همسر و اولاد من از من جدا
میشوم از رنج این دنیا رها
مال و اموالم شود ارثیه ام
نان و حلوا میشود خیریه ام
دوستان آیند به دورم بیشمار
روی دستان میروم سوی مزار
دست خالی میروم بیچاره ام
هول می گیرد مرا آواره ام
مال و اموالم بماند یادگار
میشوم تنهای تنها رهسپار
دست خالی سوی برزخ می روم
نامه ی اعمال خود را می برم
شستشویم می دهند از عز و ناز
آن زمان باشد مرا مولا نیاز
هرچه می گویم عزیزانم مدد
یک کفن بهرم مهیا میشود
باز بر دستان مردم می شوم
سوی عُقبا بین شتابان میروم
هی ندا سر می دهم یا رب کمک
خودبه زخم خودهمی باشم نمک
خانه ام تنگ و لحد آماده است
خانه ی نو بیچراغ و ساده است
با دعا تلقین همی پاکم کنند
خویش و بیگانه مرا خاکم کنند
با عزیزانم همی گویم سخن
من از این دنیا فقط دارم کفن ؟
من همان بابای خوب خانه ام
گور تاریکی شده کاشانه ام؟
پس چه شدعز و مقام و رتبه ام؟
من شدم تنها خدا شرمنده ام
میشود فرصت دهی جبران کنم؟
درد بی درمانیم درمان کنم؟
نیست دیگر راه برگشتی بدان
من بمانم با عمل بار گران
میرودهر کس به سویی با شتاب
من بمانم با سوال و با جواب
گریه می باشد مرا مونس بسی
نیست غیر حق دگر یارم کسی
ناگهان یادم به بالا میشود
روضه ها پیشم هویدا میشود
بانگ یا مولا حسین سر میدهم
تا که از وحشت در آن وادی رهم
نام آقا می برم نام علی
تا شود قبرم به نورش منجلی
نام عباسِ دلاور می برم
نام اصغر نام اکبر می برم
ناگهان آنجا منور میشود
وحشت و ماتم از آنجا میرود
هاتفی گوید محب مرتضاست
خانه اش روشن زلطف مصطفاست
در جهان بوده مُرید اهلبَیت
بر تو بادا از ملائک تهنیت
سینه زن در روضه ارباب بود
بهر روضه هر زمان بی تاب بود
پیرهن مشکی به گردن شال بود
روزگارش خوش براین منوال بود
اشک چشمانش به روضه بی نظیر
بهر امروزش بود او را مجیر
چایی روضه فراوان خورده است
نام اربابش به گریه برده است
وقت آن باشد که امدادش کنیم
از غم و اندوه آزادش کنیم
هر که باشد از محبان حسین
میشود مهمانِ شاه عالمین
(بیقرارم) چشم اُمیدم بر اوست
نام مولا توشه بر من آبروست
بیقرار اصفهانی
التماس دعا
هدایت شده از اشعار بیقرار اصفهانی
نوحه امام حسین
سبک گل پونه ها
من باغبان دشت سرخ لاله هایم
من یادگار مرتضی و مصطفایم
پرپر شده گلهای من از قهر دشمن
من مانده ام تنهای تنها ای خدایم
فقدان عباس آتشم زد آتشم زد
مرگ گل یاس آتشم زد آتشم زد
ای مادرم زهرا بیا حال مرا را بین
گَشته حسین تودگربی یاروغمگین
ای وای من تاج سرم رفت
اکبر عزیز و یاورم رفت
من مانده ام تنهای تنها ای خدایم
من بی برادر گشته ازجور وجفایم
کشتن علیِ اکبرم داد از جدایی
بابا علیِ اصغرم جانم کجایی
من (بیقرارم) لاله هایم گشته پرپر
فرزند زهرایم من و همتای حیدر
بیقرار اصفهانی
تابستان ۱۴۰۱شمسی
هدایت شده از پرویز بیابانی
عباس من
ای یاس پرپر گل من
امید من حاصل من
ای یاور لشکر من
بازوی من حیدر من
عباس من ای برادر
سقای من ای دلاور۲
رفتی و تنها شدم من
همراه غمها شدم من
بودی قرار دل من
حلال هر مشکل من
پشت و پناهم تو بودی
رفتی کجا پر کشیدی
ای حامی کودکانم
عباس. من پهلوانم
عباس من ای برادر
سقای من ای دلاور۲
من بیقرارم برادر
یاری ندارم برادر
دار وندارم تو بودی
ترک برادر نمودی
عباس من ای برادر
سقای من ای دلاور۲
بیقرار اصفهانی
آغاز سخن
آغاز سخن حمد خدا باید گفت
ازاحمد و وصف مرتضی باید گفت
با نام محمد دل خود روشن کن
از فاطمه و آل عبا باید گفت
بیقرار اصفهانی
گندم کربلا
زدشت کربلا گندم فقط یک خوشه میخواهم
زگوشه گوشه عالم فقط شش گوشه میخواهم
حسین جان بس گنهکارم شفاعت کن مرا مولا
بدست راست در محشر هماناپوشه میخواهم
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
شفاعت حسین
مولای جهان است و کرامت دارد
او بر همگان لطف و عنایت دارد
ازبسکه رئوف مهربان است حسین
بر کل جهان چتر حمایت دارد
بیقرار اصفهانی
کربلا⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
بیقرارم یا حسین
بی قرارت بی قرارم یا حسین
بی پناهم کس ندارم یا حسین
خادمت هستم عزیز فاطمه
عاشقم خدمت گذارم یا حسین
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
ملاقات حسین
از عرش خدا صوت حزین می آید
بر گوش نوای اربعین می آید
همراه علی و فاطمه گریه کنید
زینب به ملاقات حسین می آید
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
ختم به خیر
یا حسین گفتن امیرت میکند
بین مردم او کبیرت میکند
جان عالم به فدایت یا حسین
این حسین ختم به خیرت میکند
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
تکسوار کربلا
تکسوار کربلایی یا حسین
تا ابد در قلب مایی یا حسین
نام تومشکل گشای عالم است
درد ما را تو دوایی یا حسین
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
پای کار روضه
پای کار روضه هایت مانده ایم
درس عشق و عاشقی را خوانده ایم
رزق ما را مادرت داده حسین
ما به امید شفاعت زنده ایم
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
لب عطشان حسین
عمریست که باعشق حسین سر کردم
من درس محبت اش ز جان بر کردم
گفتم فدای لب عطشان حسین
با یاد لبش گلوی خود تر کردم
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
شفاعت حسین
مولای جهان است و کرامت دارد
او بر همگان لطف و عنایت دارد
ازبسکه رئوف مهربان است حسین
بر کل جهان چتر حمایت دارد
بیقرار اصفهانی
کربلا
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
بیقرارم یا حسین
بی قرارت بی قرارم یا حسین
بی پناهم کس ندارم یا حسین
خادمت هستم عزیز فاطمه
عاشقم خدمت گذارم یا حسین
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
یا حسین گفتن امیرت میکند
بین مردم او کبیرت میکند
جان عالم به فدایت یا حسین
این حسین ختم به خیرت میکند
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
تکسوار کربلا
تکسوار کربلایی یا حسین
تا ابد در قلب مایی یا حسین
نام تومشکل گشای عالم است
درد ما را تو دوایی یا حسین
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
پای کار روضه
پای کار روضه هایت مانده ایم
درس عشق و عاشقی را خوانده ایم
رزق ما را مادرت داده حسین
ما به امید شفاعت زنده ایم
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
لب عطشان حسین
عمریست که باعشق حسین سر کردم
من درس محبت اش ز جان بر کردم
گفتم فدای لب عطشان حسین
با یاد لبش گلوی خود تر کردم
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
کربلا و شب جمعه
کربلا یک شب جمعه چقدر می چسبد
خواندن نوحه و گریه چقدر می چسبد
تا سحر ماندن و در حال مناجات و دعا
صبح آن خواندن ندبه چقدر می چسبد
✍️
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
مولایم حسین
خوشا آنکس که مولایش تو باشی
خوشا نوکر که آقایش تو باشی
حسین ای عالم هستی فدایت
خوشاعشقی که عُقبایش تو باشی
بیقرار اصفهانی
ماه صفر
شیعیان ماه صفر ماه عزا و ماتم است
ماه زینب دراسیری همرهش حُزن وغم است
هر کجا پا می گذاری مجلس شور و عزاست
زین مصیبت شیعه گریان وپریش و درهم است
اربعینِ شاه دین مولا حسین ابن علی
ماه اندوه ملائیک در کنار آدم است
در چنین ماهی بود زهرا عزادار پدر
رحلت نور خدا احمد رسول خاتم است
ماه غم ماه حسن یعنی امام مجتبی
گر بریزی اشک خون جا دارد وگویم کم است
آمده ماه صفر ماه عزاداری و غم
ماه پر پر گشتن ثامن (امام عالم) است
(بیقرارا) گو به عالم تسلیت با شعر خود
چون صفر ماه غم و ماه عزا و ماتم است
پرویز بیابانی (بیقرار اصفهانی)
یا فاطمه کربلا خواهی
بگو یا فاطمه
(عصمت حق بانوی جنت بتول)
زوج حیدر نو گل باغ رسول
مادر سادات باشد راضیه
او مِهین بانوی عالم عالیه
علت ایجاد عالم زهره است
ازنجابت برجهانی شهره است
همسر مولا بود از جان و دل
گل ز روی فاطمه گشته خجل
او بود ام ابیها طاهره
شمسه ی ایوان حق او باهره
شافع فردای اُمت با علی
نورخورشید ازفروغش منجلی
صاحب کوثر عزیز مصطفی
اسوه تقوا و ایمان با وفا
سوره کوثر به نامش آمده
بوی حق از هر کلامش آمده
ساره و مریم صفورا آسیه
جملگی بر درگه او خادمه
نام او مشکل گشای عالم است
راحت جان نبیِ خاتم است
درد و غم داری بگو یا فاطمه
می کند حل مشکلت آن عالمه
دل پریشانی بگو یا فاطمه
در نمی مانی بگو یا فاطمه
گر که حیرانی بگو یا فاطمه
غم فراوانی بگو یا فاطمه
بی کس و یاری بگو یا فاطمه
بیقراری تو بگو یا فاطمه
دیده گریانی بگو یا فاطمه
ره نمی دانی بگو یا فاطمه
گر نجف خواهی بگو یا فاطمه
کربلا خواهی بگو با فاطمه
این. منم بر خادمیش استوار
بیقرارم بیقرارم بیقرار
(بیقرار اصفهانی)
533.5K
با نوای مداح اهلبیت حاج سید روح الله پناهی
شاعر استاد بیقرار اصفهانی
هدایت شده از اشعار بیقرار اصفهانی
عاشق و دیوانه منم ساکن میخانه منم
شمعی و پروانه منم محو تو جانانه منم
محرم اسرار تویی دیده بیدار تویی
مونس وغمخوارتویی حامی من یار تویی
پیر و زمینگیر منم بسته به زنجیر منم
ناله ی شبگیر منم عامل تقصیر منم
شور وشرارم که تویی صبرو قرارم که تویی
باغ وبهارم که تویی عشق ونگارم که تویی
عبد گنهکار منم خوار و گرفتار منم
بیکس و بیمار منم از همه بیزار منم
قاهر و قهار تویی قادر و غفار تویی
جابر و جبار تویی فاخر و فخار تویی
بنده درمانده منم مفلس وجامانده منم
نامه ی ناخوانده منم از همه جا رانده منم
مالک پاینده تویی صاحب آینده تویی
ناظر و بیننده تویی خالق هر بنده تویی
غرق عطای تو منم مست سخای تو منم
جان به فدای تومنم زنده به نام تو منم
دیده ی بیدار تویی برهمه کس یارتویی
جمله پرستار تویی شافع بیمار تویی
غافل وشرمنده منم مهره ی بازنده منم
مرغک پر کنده منم ذکر تو گوینده منم
ایزد دادار تویی بی حدوبسیار تویی
واقف اسرار تویی چشمه انوار تویی
دور ز ابرار منم مانده و افگار منم
در صف اضرار منم مصدر اغیار منم
اول وپایان که تویی ظاهر و پنهان که تویی
مهر فراوان که تویی جانم و جانانه تویی
زار و پریشان که منم مور سلیمان که منم
واله و حیران که منم گوشه زندان که منم
حضرت یزدان که تویی نازل قرآن که تویی
شاهد وبرهان که تویی چاره ودرمان که تویی
خسته و نالان که منم تشنه حسان که منم
دیده گریان که منم عبد پشیمان که منم
باعث امکان که تویی بخشش واحسان که تویی
دردم و درمان که تویی هستی انسان که تویی
ناله ی پنهان که منم عامل عصیان که منم عاشق ایران که منم شاعر حیران که منم
بیقرار اصفهانی ( پرویز بیابانی)
هدایت شده از اشعار بیقرار اصفهانی
عاشق و دیوانه منم ساکن میخانه منم
شمعی و پروانه منم محو تو جانانه منم
محرم اسرار تویی دیده بیدار تویی
مونس وغمخوارتویی حامی من یار تویی
پیر و زمینگیر منم بسته به زنجیر منم
ناله ی شبگیر منم عامل تقصیر منم
شور وشرارم که تویی صبرو قرارم که تویی
باغ وبهارم که تویی عشق ونگارم که تویی
عبد گنهکار منم خوار و گرفتار منم
بیکس و بیمار منم از همه بیزار منم
قاهر و قهار تویی قادر و غفار تویی
جابر و جبار تویی فاخر و فخار تویی
بنده درمانده منم مفلس وجامانده منم
نامه ی ناخوانده منم از همه جا رانده منم
مالک پاینده تویی صاحب آینده تویی
ناظر و بیننده تویی خالق هر بنده تویی
غرق عطای تو منم مست سخای تو منم
جان به فدای تومنم زنده به نام تو منم
دیده ی بیدار تویی برهمه کس یارتویی
جمله پرستار تویی شافع بیمار تویی
غافل وشرمنده منم مهره ی بازنده منم
مرغک پر کنده منم ذکر تو گوینده منم
ایزد دادار تویی بی حدوبسیار تویی
واقف اسرار تویی چشمه انوار تویی
دور ز ابرار منم مانده و افگار منم
در صف اضرار منم مصدر اغیار منم
اول وپایان که تویی ظاهر و پنهان که تویی
مهر فراوان که تویی جانم و جانانه تویی
زار و پریشان که منم مور سلیمان که منم
واله و حیران که منم گوشه زندان که منم
حضرت یزدان که تویی نازل قرآن که تویی
شاهد وبرهان که تویی چاره ودرمان که تویی
خسته و نالان که منم تشنه حسان که منم
دیده گریان که منم عبد پشیمان که منم
باعث امکان که تویی بخشش واحسان که تویی
دردم و درمان که تویی هستی انسان که تویی
ناله ی پنهان که منم عامل عصیان که منم عاشق ایران که منم شاعر حیران که منم
بیقرار اصفهانی ( پرویز بیابانی)
هدایت شده از قاسم مظاهری
1.83M
🎤 استاد عزیز جناب حاج آقا هاشمی عزیز 💐💐💐
🎼 در دستگاه نوا
🎶🎶🎶🎶🎶🎶
عاشق و دیوانه منم
ساکن میخانه منم
شمعی و پروانه منم
محو تو جانانه منم
محرم اسرار تویی
دیده بیدار تویی
مونس وغمخوارتویی
حامی من یار تویی
پیر و زمینگیر منم
بسته به زنجیر منم
ناله ی شبگیر منم
عامل تقصیر منم
شور وشرارم که تویی
صبرو قرارم که تویی
باغ وبهارم که تویی
عشق ونگارم که تویی
عبد گنهکار منم
خوار و گرفتار منم
بیکس و بیمار منم
از همه بیزار منم
قاهر و قهار تویی
قادر و غفار تویی
جابر و جبار تویی
فاخر و فخار تویی
بنده درمانده منم
مفلس وجامانده منم
نامه ی ناخوانده منم
از همه جا رانده منم
مالک پاینده تویی
صاحب آینده تویی
ناظر و بیننده تویی
خالق هر بنده تویی
غرق عطای تو منم
مست سخای تو منم
جان به فدای تومنم
زنده به نام تو منم
دیده ی بیدار تویی
برهمه کس یارتویی
جمله پرستار تویی
شافع بیمار تویی
غافل وشرمنده منم
مهره ی بازنده منم
مرغک پر کنده منم
ذکر تو گوینده منم
ایزد دادار تویی
بی حدوبسیار تویی
واقف اسرار تویی
چشمه انوار توی ....
بیقرار اصفهانی ( پرویز بیابانی)
22.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماشالله هیئت بنی فاطمه اصفهان
ماشالله به جوانان هیئت بنی فاطمه
چه همخوانی زیبایی اگر کار با برنامه ریزی باشد و دوستانی مثل مهندس
بدیعی ذاکر اهلبیت ودیگر ذاکران
تلاش کردند
اصفهان چیزی کم ندارد فقط همت
میخواهد و پشتکار
درود بر شما
بیقرار اصفهانی
هدایت شده از اشعار بیقرار اصفهانی
22.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماشالله هیئت بنی فاطمه اصفهان
ماشالله به جوانان هیئت بنی فاطمه
چه همخوانی زیبایی اگر کار با برنامه ریزی باشد و دوستانی مثل مهندس
بدیعی ذاکر اهلبیت ودیگر ذاکران
تلاش کردند
اصفهان چیزی کم ندارد فقط همت
میخواهد و پشتکار
درود بر شما
بیقرار اصفهانی
یا فاطمه کربلا خواهی
بگو یا فاطمه
(عصمت حق بانوی جنت بتول)
زوج حیدر نو گل باغ رسول
مادر سادات باشد راضیه
او مِهین بانوی عالم عالیه
علت ایجاد عالم زهره است
ازنجابت برجهانی شهره است
همسر مولا بود از جان و دل
گل ز روی فاطمه گشته خجل
او بود ام ابیها طاهره
شمسه ی ایوان حق او باهره
شافع فردای اُمت با علی
نورخورشید ازفروغش منجلی
صاحب کوثر عزیز مصطفی
اسوه تقوا و ایمان با وفا
سوره کوثر به نامش آمده
بوی حق از هر کلامش آمده
ساره و مریم صفورا آسیه
جملگی بر درگه او خادمه
نام او مشکل گشای عالم است
راحت جان نبیِ خاتم است
درد و غم داری بگو یا فاطمه
می کند حل مشکلت آن عالمه
دل پریشانی بگو یا فاطمه
در نمی مانی بگو یا فاطمه
گر که حیرانی بگو یا فاطمه
غم فراوانی بگو یا فاطمه
بی کس و یاری بگو یا فاطمه
بیقراری تو بگو یا فاطمه
دیده گریانی بگو یا فاطمه
ره نمی دانی بگو یا فاطمه
گر نجف خواهی بگو یا فاطمه
کربلا خواهی بگو با فاطمه
این. منم بر خادمیش استوار
بیقرارم بیقرارم بیقرار
(بیقرار اصفهانی)
هدایت شده از اشعار بیقرار اصفهانی
یا فاطمه کربلا خواهی
بگو یا فاطمه
(عصمت حق بانوی جنت بتول)
زوج حیدر نو گل باغ رسول
مادر سادات باشد راضیه
او مِهین بانوی عالم عالیه
علت ایجاد عالم زهره است
ازنجابت برجهانی شهره است
همسر مولا بود از جان و دل
گل ز روی فاطمه گشته خجل
او بود ام ابیها طاهره
شمسه ی ایوان حق او باهره
شافع فردای اُمت با علی
نورخورشید ازفروغش منجلی
صاحب کوثر عزیز مصطفی
اسوه تقوا و ایمان با وفا
سوره کوثر به نامش آمده
بوی حق از هر کلامش آمده
ساره و مریم صفورا آسیه
جملگی بر درگه او خادمه
نام او مشکل گشای عالم است
راحت جان نبیِ خاتم است
درد و غم داری بگو یا فاطمه
می کند حل مشکلت آن عالمه
دل پریشانی بگو یا فاطمه
در نمی مانی بگو یا فاطمه
گر که حیرانی بگو یا فاطمه
غم فراوانی بگو یا فاطمه
بی کس و یاری بگو یا فاطمه
بیقراری تو بگو یا فاطمه
دیده گریانی بگو یا فاطمه
ره نمی دانی بگو یا فاطمه
گر نجف خواهی بگو یا فاطمه
کربلا خواهی بگو با فاطمه
این. منم بر خادمیش استوار
بیقرارم بیقرارم بیقرار
(بیقرار اصفهانی)