روضه بر پا شد برای فاطمه
عاشقان باشد عزای فاطمه
شاعران و ذاکران دور هم اند
دستشان گیرد خدای فاطمه
اصفهان شیرازوتهران شهرقم
جمله ایران در عزای فاطمه
بندرِ عباس و خوزستان کرج
قلب شیعه بُد سرای فاطمه
شهر مشهد گیلک و مازندران
چشم ها گریان برای فاطمه
(بیقرارم)من عزادار دار بتول
شعر گفتم در رثای فاطمه
(بیقرار اصفهانی)
بشنو از من فاطمه
بشنو از من ای عزیزم فاطمه
هستی من تار و پودم فاطمه
رفتی آتش زدی این خانه ام
از چه ویران کرده ای کاشانه ام
تا که رفتی روزم من گشته سیه
خیز و زهرا کنه علی ات را نگه
بعد تو تنهای تنها گشته ام
همنشین غصه غمها گشته ام
(بیقرارم) بی تو یا زهرای من
ای امیدم هستیم دنیای من
بیقرار اصفهانی
سمنو
التماس دعا
از بهشت آمده یاران سمنو
شهد شیرین و فراوان سمنو
سنت حضرت زهرا و رسول
تحفه روضه ی رضوان سمنو
جوهرش عشق علی گندم و آب
می دهد درد تو درمان سمنو
عاشقان دورهم از خُرد و کلان
تا شود قسمت آنان سمنو
حاجت خود را بگیر از فاطمه
میدهد حاجت عزیزان سمنو
گندمش شهد شود همچو عسل
بهترین اش به صَفاهان سمنو
(بیقرارا) شعرتوهرکس که خواند
صِله ات باشد ز آنان سمنو
بیقرار اصفهانی
التماس دعا
حضرت زهرا منم
فاطمه دخُت پیمبر همسر مولا منم
سرور نسوان عالم حضرت زهرا منم
مادر هستی عالم افتخار این جهانم
زهره باشم من بتولم مرضیه حورامنم
عصمت حق بانوی جنت عزیزمصطفایم
مهر تابان ولایت مادر طاها منم
باعث ایجاد عالم مظهر نور خدایم
طاهره باشم زکیه شافعه فردا منم
پای کوثرباعلی مرتضی من همنشین ام
عطر گلهای بهشتی ریشه طوبا منم
زینب ازمن باشدوجانم حسن جانم حسین
شیعه از من باشد و مهر جهان آرا منم
از کرم بر (بیقراران) من قرار عالمینم
فاطمه دخُت پیمبر همسر مولا منم
دل پریشانی بگو یا فاطمه
در نمی مانی بگو یا فاطمه
گر که حیرانی بگو یا فاطمه
غم فراوانی بگو یا فاطمه
دیده گریانی بگو یا فاطمه
ره نمی دانی بگو یا فاطمه
درد و غم داری بگو یا فاطمه
می کند حل مشکلت آن عالمه
گر نجف خواهی بگو یا فاطمه
کربلا خواهی بگو با فاطمه
کس نداری تو بگو یا فاطمه
( بیقراری ) تو بگو یا فاطمه
بیقرار اصفهانی
بر جمعه و بر حضرت زهرا صلوات
بر جمعه و بر علی اعلا صلوات
ماخسته دلان منتظر مهدی موعود
بر جمعه و بر جمیع طاها صلوات
بیقرار اصفهانی
هزاران صلوات
ذکر همه هر جمعه هزاران صلوات
بر احمد و بر علی فراوان صلوات
هستی دوعالم به وجود زهراست
بر مهدی او مثال باران صلوات
بیقرار اصفهانی
یا فاطمه
خسته جانی ره نمیدانی بگو یا فاطمه
بیکسی سر در گریبانی بگو یا فاطمه
مادر عالم دعایت می کند آرام باش
آبرو داری و گریانی بگو یا فاطمه
نام مولا را ببر زهرا عنایت می کند
ره نمیدانی پریشانی بگو یا فاطمه
دردبی درمان اگر داری شِفایت میدهد
مات و مبهوتی و حیرانی بگو یا فاطمه
روزگارت گرشده زندان برایت صبر کن
حل شودمشکل به آسانی بگو یا فاطمه
(بیقراری)ناتوانی مانده ای درکارخویش
خسته جانی ره نمیدانی بگو یا فاطمه
بیقرار اصفهانی
رفتی زهرا
رفتی زهرا
رفتی و بار سفر بستی
قلب ما را از چه بشکستی
با که گویم درد پنهانم
مادر طاها پریشانم
در اوج غم نشسته منم
تنها دل شکسته منم
ای بانوی دو عالم
شکایت از که کنم
چه کنم چه کنم
از من چرا جدا شده ای
از غم دگر رها شده ای
ای بانوی دو عالم
رفتی و بار سفر بستی
قلب ما را از چه بشکستی
با که گویم درد پنهانم
مادر طاها پریشانم
در اوج غم نشسته منم
تنها دل شکسته منم
ای بانوی دو عالم
تو یاس من گل بهارم
تویی قرار (بیقرارم)
بیقرار اصفهانی
زهرا صدایت میکند
حضرت مولا دعایت میکند
مادرش زهرا صدایت میکند
هرکه هستی هر چه هستی دعوتی
این حسین حاجت روایت میکند
مومنی یا کافری مهمان ا و
این حسین از غم رهایت میکند
خوش حجابی کم حجابی خواهرم
خواهرش زینب دعایت میکند
کوری چشم عدو ما با هم ایم
کربلا مولا صدایت میکند
( بیقراران ) را قرار دل بود
بر همه مولا عنایت می کند
بیقرار اصفهانی
ای دست خدا
ای دست خدا حضرت مولا مددی
بانوی جهان مادر طاها مددی
ما را نبود غصه که صاحب داریم
ای حجت حق ای گل زهرا مددی
بیقرار اصفهانی
کجا رفتی
کجا رفتی سفر من بی قرارم
ز هجر تو زمستان شد بهارم
چرا. رفتی عزیزم مهربانم
پناهی جز تو من زهرا ندارم
دیگر شوری نمانده در دل من
الا زهرا نظر کن حال زارم
قمر خورشید تابان نور یزدان
تمام هستی من غمگسارم
نمی بینم دگر آن روی ماهت
ترا یارم به داور می سپارم
تویی هستی حیدر همسرمن
دگر بعد از تو من یاری ندارم
عزیز مرتضی زهرای خوبم
کجا رفتی نگه کن (بیقرارم)
بیقرار اصفهانی