حضرت زهرا منم
فاطمه دخُت پیمبر همسر مولا منم
سرور نسوان عالم حضرت زهرا منم
مادر هستی عالم افتخار این جهانم
زهره باشم من بتولم مرضیه حورامنم
عصمت حق بانوی جنت عزیزمصطفایم
مهر تابان ولایت مادر طاها منم
باعث ایجاد عالم مظهر نور خدایم
طاهره باشم زکیه شافعه فردا منم
پای کوثرباعلی مرتضی من همنشین ام
عطر گلهای بهشتی ریشه طوبا منم
زینب ازمن باشدوجانم حسن جانم حسین
شیعه از من باشد و مهر جهان آرا منم
از کرم بر (بیقراران) من قرار عالمینم
فاطمه دخُت پیمبر همسر مولا منم
دل پریشانی بگو یا فاطمه
در نمی مانی بگو یا فاطمه
گر که حیرانی بگو یا فاطمه
غم فراوانی بگو یا فاطمه
دیده گریانی بگو یا فاطمه
ره نمی دانی بگو یا فاطمه
درد و غم داری بگو یا فاطمه
می کند حل مشکلت آن عالمه
گر نجف خواهی بگو یا فاطمه
کربلا خواهی بگو با فاطمه
کس نداری تو بگو یا فاطمه
( بیقراری ) تو بگو یا فاطمه
بیقرار اصفهانی
بر جمعه و بر حضرت زهرا صلوات
بر جمعه و بر علی اعلا صلوات
ماخسته دلان منتظر مهدی موعود
بر جمعه و بر جمیع طاها صلوات
بیقرار اصفهانی
هزاران صلوات
ذکر همه هر جمعه هزاران صلوات
بر احمد و بر علی فراوان صلوات
هستی دوعالم به وجود زهراست
بر مهدی او مثال باران صلوات
بیقرار اصفهانی
یا فاطمه
خسته جانی ره نمیدانی بگو یا فاطمه
بیکسی سر در گریبانی بگو یا فاطمه
مادر عالم دعایت می کند آرام باش
آبرو داری و گریانی بگو یا فاطمه
نام مولا را ببر زهرا عنایت می کند
ره نمیدانی پریشانی بگو یا فاطمه
دردبی درمان اگر داری شِفایت میدهد
مات و مبهوتی و حیرانی بگو یا فاطمه
روزگارت گرشده زندان برایت صبر کن
حل شودمشکل به آسانی بگو یا فاطمه
(بیقراری)ناتوانی مانده ای درکارخویش
خسته جانی ره نمیدانی بگو یا فاطمه
بیقرار اصفهانی
رفتی زهرا
رفتی زهرا
رفتی و بار سفر بستی
قلب ما را از چه بشکستی
با که گویم درد پنهانم
مادر طاها پریشانم
در اوج غم نشسته منم
تنها دل شکسته منم
ای بانوی دو عالم
شکایت از که کنم
چه کنم چه کنم
از من چرا جدا شده ای
از غم دگر رها شده ای
ای بانوی دو عالم
رفتی و بار سفر بستی
قلب ما را از چه بشکستی
با که گویم درد پنهانم
مادر طاها پریشانم
در اوج غم نشسته منم
تنها دل شکسته منم
ای بانوی دو عالم
تو یاس من گل بهارم
تویی قرار (بیقرارم)
بیقرار اصفهانی
زهرا صدایت میکند
حضرت مولا دعایت میکند
مادرش زهرا صدایت میکند
هرکه هستی هر چه هستی دعوتی
این حسین حاجت روایت میکند
مومنی یا کافری مهمان ا و
این حسین از غم رهایت میکند
خوش حجابی کم حجابی خواهرم
خواهرش زینب دعایت میکند
کوری چشم عدو ما با هم ایم
کربلا مولا صدایت میکند
( بیقراران ) را قرار دل بود
بر همه مولا عنایت می کند
بیقرار اصفهانی
ای دست خدا
ای دست خدا حضرت مولا مددی
بانوی جهان مادر طاها مددی
ما را نبود غصه که صاحب داریم
ای حجت حق ای گل زهرا مددی
بیقرار اصفهانی
کجا رفتی
کجا رفتی سفر من بی قرارم
ز هجر تو زمستان شد بهارم
چرا. رفتی عزیزم مهربانم
پناهی جز تو من زهرا ندارم
دیگر شوری نمانده در دل من
الا زهرا نظر کن حال زارم
قمر خورشید تابان نور یزدان
تمام هستی من غمگسارم
نمی بینم دگر آن روی ماهت
ترا یارم به داور می سپارم
تویی هستی حیدر همسرمن
دگر بعد از تو من یاری ندارم
عزیز مرتضی زهرای خوبم
کجا رفتی نگه کن (بیقرارم)
بیقرار اصفهانی
در سوگ زهرا
بعد تو با غم هجران چکنم یا فاطمه
گشته ام سردرگریبان چکنم یا فاطمه
داغ توآتش زده برجان من رفتی کجا
بی تو تنها و پریشان چکنم یا فاطمه
ای تمام هستیم امید هرروز و شَبم
بعد تو زارم و حیران چکنم یا فاطمه
باغبانم لاله ام پرپر شده در بوستان
شدبهارم چون زمستان چکنم یا فاطمه
رفتی و با رفتند دیدی علی از پا فتاد
حالیا از قد کمان چکنم یا فاطمه
ایچراغ زندگی خاموش کردی خانه ام
زندگی گردیده زندان چکنم یا فاطمه
تا تو رفتی بی کس و تنها شدم
(بیقرارم) من و حیران چکنم یا فاطمه
بیقرار اصفهانی
حضرت زهرا
ما سایه نشین عَلَم ات حضرت زهرا
ما در و خط و فرمان توایم مادر طاها
عمریست که ماخادم توبوده وهستیم هنوز
تو دختر پیغمبری و شافع فردا
بیقرار اصفهانی
نام زهرا
نام زهرا عقده دل وا کند
غربت او عالمی شیدا کند
تا ابد در ماتم اش باید گریست
اشک ما را بستر دریا کند
بیقرار اصفهانی