موسسه جوانان، پر از رنگ و حال خوب!
پر از صدای خنده!
🎊جشن بزرگ میلاد امام رضا علیه السلام ویژه #پسران دهه هشتادی🎊
با تأخیر اما تماشایی!
#بینهایت_مشهد
♾ @binahayat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#از_تو
چون که وقت امتحاناس و میخوای هرکاری بکنی غیر درس خوندن! 😁😀
در این قسمت یاد میگیریم چگونه بوکمارک بینهایتی بسازیم!🤪
♾ @binahayat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میشه ازت «درست دیدن» بخوام؟
#سکرتچت
♾ @binahayat_ir
🔍 طرفدارای پروپاقرصِ شفافسازی کجان؟
💭 چند وقتیه داریم دربارهی فکر کردن فکر میکنیم!
#لغتنامه_سلوکی
♾ @binahayat_ir
4_6050977366597963633.mp3
3.3M
واسه چی باید نماز رو به عربی بخونیم؟
هر ملیت مسلمونی به زبون خودش با خدا حرف بزنه! خدا که متوجه میشه...اصل هم که حرف زدن با خداست! ها ؟🙄
#فانوس
♾ @binahayat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جبرانِهمهنداشتهها!
تجربهٔ دلنشین بینهایتیهای مشهدی رو
در روز میلاد امام رضا علیهالسلام ،
#تماشا_کنید فقط! 🙃
#بینهایت_تبسم پویش اجتماعی بچههای بینهایته که تاحالا در ۵تا حرکتش بیش از یک میلیارد ریال کار خیریهای-اجتماعی مث آزادکردن زندانی، نذر قربانی و... انجام داده
#ماها_دلی_ردیفش_میکنیم !
♾ @binahayat_ir
به "انتظار" فکر میکنم؛
به جـمـعه.
و از خودم میپرسم:
«واقعاً اونی که مـنـتـظره کیه؟»
#فادیا
♾ @binahayat_ir
بی نهایت
#خودمتراپی ، نیومده کـلـی طرفـدار پیدا کرده؛ بعله دیگه... بینهایت که پیشنـهاد بد نمیده!😉 اینم
😤 اصلا عادلانه نیست!
😡 ینی چی که بپذیر! که چی بشه؟!
🤔 اگه رفیقـم جای من بود...؟
👣 چهار تا قدم دیگه رو به سمت مدیریتخشم برداریم با هم...
#خودمتراپی
♾ @binahayat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه چیزایی هست که پنهون شده از چشممون؛
اونقدر که وقتی میبینیم، باورمون نمیشه!
یه همراه تازه اینجاست که تماشاییترین دیدنیهای چهارگوشهی سرزمینمونو نشونـمون بده؛ #ایران_ورژنواقعی !
♾ @binahayat_ir
آره خلاصه؛ میتوان سوخت، اگر امر بفرماید عشق!
#بند_او
♾ @binahayat_ir
4_5778238340482469530.mp3
3.13M
#تمرکز_در_نماز
جـزئـیـات مهمه!🤏
بشنوید چندتا نکتهی ظریف و راهـگشا رو برای شکستدادن حواسپرتی💪
#فانوس
دلبستهی کفشهایش بود. کفشهایی که یادگار سالهای نوجوانیاش بودند. دلش نمیآمد دورشان بیندازد. هنوز همانها را میپوشید. اما کفشها تنگ بودند و پایش را میزدند. قدم از قدم اگر برمیداشت، تاولی تازه نصیبش میشد.
سعی میکرد کمتر راه برود... که رفتن دردناک بود.
مینشست و زانوانش را بغل میگرفت و میگفت: خانه کوچک است و شهر کوچک و دنيا کوچک. مینشست و میگفت: زندگی بوی ملالت میدهد و تکرار. مینشست و میگفت: خوشبختی، تنها یک دروغ قدیمیست.
او نشسته بود و میگفت که پارسایی از کنار او رد شد. پارسا پابرهنه بود و بی پایافزار. او را که دید، لبخندی زد و گفت: خوشبختی دروغ نیست اما شاید تو خوشبخت نشوی! زیرا خوشبختی خطر کردن است و زیباترین خطر، از دست دادن.
تا تو به این کفشهای تنگ آویختهای، دنیا کوچک است و زندگی ملالآور. جرأت کن و کفش تازه به پا کن! شجاع باش و باور کن که بزرگتر شدهای.
اما او رو به پارسا کرد و بهمسخره گفت: اگر راست میگویی، پس خودت چرا کفش تازه به پا نمیکنی تا پابرهنه نباشی؟!
پارسا فروتنانه خندید و پاسخ داد: من مسافرم و تاوان هر سفرم پای افزاری بود. هر بار که از سفر برگشتم، پایافزار پیشینم تنگ شدهبود و هر بار دانستم که قدری بزرگتر شدهام. هزاران جاده را پیمودم و هزارها پایافزار را دور انداختم، تا فهمیدم بزرگشدن بهایی دارد که باید آن را پرداخت. حالا "پابرهنگی" پایافزار من است؛ زیرا هیچ پایافزاری دیگر اندازهی من نیست.
✍🏼 عرفان نظرآهاری
♾ @binahayat_ir