هدایت شده از ص خ
6.mp3
زمان:
حجم:
2.91M
#استاد_دکتر_هاشمی
🔉 موضوع : راه های تقویت #اراده در انسان چگونه است؟
🔹فایل ششم
کتاب #خدا_در_زندگی_انسان
@sound_azady_ensan
هدایت شده از ص خ
7.mp3
زمان:
حجم:
2.3M
#استاد_دکتر_هاشمی
🔉 موضوع : آیا صحیح است همه مشکلاتمان را تقصیر بیماری تمدن بدانیم؟
🔹فایل هفتم
کتاب #خدا_در_زندگی_انسان
@sound_azady_ensan
هدایت شده از ص خ
8.mp3
زمان:
حجم:
1.84M
#استاد_دکتر_هاشمی
🔉 موضوع : همه کارها و اعمال ما برای توحید باشد
🔹فایل هشتم
کتاب #خدا_در_زندگی_انسان
@sound_azady_ensan
هدایت شده از ص خ
9.mp3
زمان:
حجم:
10.85M
#استاد_دکتر_هاشمی
🔉 موضوع : نقش خدا در زندگی انسان در نگرشات
🔹فایل نهم
کتاب #خدا_در_زندگی_انسان
@sound_azady_ensan
هدایت شده از ص خ
10-1.mp3
زمان:
حجم:
10.47M
#استاد_دکتر_هاشمی
🔉 موضوع : برده داری در #اسلام -قسمت اول
🔹فایل دهم
کتاب #خدا_در_زندگی_انسان
@sound_azady_ensan
هدایت شده از ص خ
10-2.mp3
زمان:
حجم:
8.88M
#استاد_دکتر_هاشمی
🔉 موضوع : برده داری در #اسلام -قسمت دوم
🔹فایل دهم
کتاب #خدا_در_زندگی_انسان
@sound_azady_ensan
هدایت شده از ص خ
10-3.mp3
زمان:
حجم:
12.35M
#استاد_دکتر_هاشمی
🔉 موضوع : برده داری در #اسلام -قسمت سوم
🔹فایل دهم
کتاب #خدا_در_زندگی_انسان
@sound_azady_ensan
هدایت شده از ص خ
استاد شهید مطهری:
تکیه گاه تعلیم و تربیت اسلامی عمل است. اسلام بشر را متوجه این نکته میکند که هرچه هست عمل است. سرنوشت انسان را عمل او تعیین میکند. قرآن کریم در رابطه با عمل آیه ها و صحبت های زیادی را آورده است.
سوره نجم آیه ۳۹: برای بشر جز آنچه که کوشش کرده است ، نیست.
یعنی سعادت بشر در گرو عمل اوست. وقتی یک ملت قبول کند که سرنوشت او به دست خودش است و سرنوشت او را عملا خودش تعیین میکند. آن وقت متوجه عمل و نیروی خودش می شود. آن وقت متوجه عمل و نیروی خودش می شود. در حال حاضر ما اینطور هستیم؟
عمل خودمان را مهم نمی دانیم و فقط بر دیگران خرده می گیریم. همانطور که گفتیم سرنوشت ما با عمل ما تعیین می شود. ولی ما این تفکر اسلامی را فراموش کرده ایم.
📚از کتاب احیای تفکر اسلامی
هدایت شده از ص خ
⚫️ شهادت امام زینالعابدین علیه السلام تسلیت باد!
◾️استاد مطهری: امام سجاد(ع) مظهر کاملی است از اخلاق عرفانی و سلوک اسلامی.
📝یادداشتها، ج۹، ص۳۲۴
هدایت شده از ص خ
◼️ حماسهای که امام زین العابدین علیه السلام در مجلس یزید آفرید!
🔹در روز جمعهاى در شام نماز جمعه است. ناچار خود یزید باید شرکت کند. اول آن خطیبى که به اصطلاح دستورى بود، رفت و هرچه قبلا به او گفته بودند گفت؛ تجلیل فراوان از یزید و معاویه کرد، هر صفت خوبى در دنیا بود براى اینها ذکر کرد و بعد شروع کرد به سبّ کردن و دشنام دادن على(ع) و امام حسین(ع) به عنوان اینکه اینها -العیاذباللَّه- از دین خدا خارج شدند، چنین کردند، چنان کردند.
🔹زین العابدین(ع) از پاى منبر نهیب زد: «ایهَا الْخَطیبُ! اشْتَرَیتَ مَرْضاةَ الَمخْلوقِ بِسَخَطِ الْخالِق» تو براى رضاى یک مخلوق، سخط پروردگار را براى خودت خریدى.
بعد خطاب کرد به یزید که آیا اجازه مىدهى من بروم بالاى این چوبها دو کلمه حرف بزنم؟ یزید اجازه نداد.
🔹آنهایى که اطراف بودند، از باب اینکه على بن حسین(ع)، حجازى است، اهل حجاز است و سخن مردم حجاز شیرین و لطیف است، براى اینکه به اصطلاح سخنرانىاش را ببینند، گفتند: اجازه بدهید، مانعى ندارد. ولى یزید امتناع کرد. پسرش آمد و به او گفت: پدرجان! اجازه بدهید، ما مىخواهیم ببینیم این جوان حجازى چگونه سخنرانى مىکند. گفت: من از اینها مىترسم. اینقدر فشار آوردند تا مجبور شد؛ یعنى دید دیگر بیش از این، اظهار عجز و ترس است؛ اجازه داد.
🔹ببینید این زین العابدین(ع) که در آن وقت از یک طرف بیمار بود (منتها بعدها دیگر بیمارى نداشت، با ائمّه دیگر فرق نمىکرد) و از طرف دیگر اسیر، و به قول معروفِ اهل منبر چهل منزل با آن غُل و زنجیر تا شام آمده بود، وقتى بالاى منبر رفت چه کرد! چه ولولهاى ایجاد کرد! یزید دست و پایش را گم کرد. گفت الآن مردم مىریزند و مرا مىکشند.
🔹دست به حیلهاى زد. ظهر بود، یکدفعه به مؤذّن گفت: اذان! وقت نماز دیر مىشود. صداى مؤذّن بلند شد. زین العابدین(ع) خاموش شد. مؤذّن گفت: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ»، امام حکایت کرد: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ». مؤذّن گفت: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ، اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ»، باز امام حکایت کرد، تا رسید به شهادت به رسالت پیغمبر اکرم(ص). تا به اینجا رسید، زین العابدین(ع) فریاد زد: مؤذّن! سکوت کن. رو کرد به یزید و فرمود: یزید! این که اینجا اسمش برده مىشود و گواهى به رسالت او مىدهید کیست؟ ایهاالناس! ما را که به اسارت آوردهاید کیستیم؟ پدر مرا که شهید کردید که بود؟ و این کیست که شما به رسالت او شهادت مىدهید؟ تا آن وقت اصلا مردم درست آگاه نبودند که چه کردهاند.
🔹آنوقت شما مىشنوید که یزید بعدها اهل بیت پیغمبر(ص) را از آن خرابه بیرون آورد و بعد دستور داد که آنها را با احترام ببرند. نعمان بن بشیر را که آدم نرمتر و ملایمترى بود، ملازم قرار داد و گفت: حداکثر مهربانى را با اینها از شام تا مدینه بکن.
🔹این براى چه بود؟ آیا یزید نجیب شده بود؟ روحیه یزید فرق کرد؟ ابداً. دنیا و محیط یزید عوض شد. شما مىشنوید که یزید، بعد دیگر پسر زیاد را لعنت مىکرد و مىگفت: تمام، گناه او بود. اصلا منکر شد و گفت من چنین دستورى ندادم، ابن زیاد از پیش خود چنین کارى کرد. چرا؟ چون زین العابدین(ع) و زینب(س) اوضاع و احوال را برگرداندند.
📝 استاد مطهری، حماسه حسینی، ج1، صص۲۹۴_۲۹۳
هدایت شده از فیزیک اتمی
4_5881965807885354156.pdf
حجم:
688.6K
متن کامل گفتوگوی
با دکتر مهدی گلشنی در شوکران دهم
🗞 روزنامه فرهیختگان
(تجلیل دکتر گلشنی از شیوه علمی و رفتاری شهید مطهری)
🆔 @atomicphysics
⚛ کانال تخصصی فیزیک اتمی