پیامها و نکات برخی از آیات جزء بیست و یکم قرآن کریم :
آیه 59 و 60 عنکبوت
الَّذِينَ صَبَرُواْ وَعَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ
وَكَأيِّن مِّن دَآبَّةٍ لَّا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُهَا وَإِيَّاكُمْ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
(مؤمنان صالح) كسانى هستند كه (در برابر مشكلات) صبر (و استقامت) كرده و بر پروردگارشان توكّل مىكنند.
و چه بسا جنبندهاى كه نمىتواند روزى خود را تأمین كند، خداست كه به او و به شما روزى مىدهد و اوست شنواى دانا.
نکته ها
كلمهى «تحمل» از ریشهى «حمالة»، به معناى كفالت و برعهده گرفتن است و ممكن است مراد از حمل رزق، ذخیرهسازى براى آینده باشد.
در آیهى 56 به هجرت سفارش شد، در این آیه مىفرماید: مهاجرانِ در راه خدا نگران رزق و معاش خود نباشند، خدایى كه به انبوه جنبندههاى ناتوان رزق و روزى مىدهد، رزق شما را هم خواهد داد.
پيام ها
1- صبر و توكّل، دو نمونهى روشن از عمل صالح است. «عملوا الصّالحات... الّذین صبروا و... یتوكّلون»
2- ربوبیّت خداوند، زمینهى توكّل بر اوست. «على ربّهم یتوكّلون»
3- فشارهاى روحى و مشكلات زندگى از موانع راه نیكوكاران است، كه باید با صبر و توكّل آنها را برطرف كرد. «صبروا - یتوكّلون»
4- رمز موفقیّت و سعادت در چهار چیز است:
الف: ایمان و انگیزه. «آمنوا»
ب: كار و كوشش. «عملوا»
ج: استمرار و استقامت. «صبروا»
د: توكّل بر خدا، در برابر وسوسهها و نگرانىها. «على ربّهم یتوكّلون»
5 - توكّل بر خداوند، باید همراه بكارگیرى تمام توان و استقامت درونى باشد. («صبروا» خبر از گذشته است كه آنان تمام توان خود را قبلاً به كار گرفتهاند و «یتوكّلون» خبر از آینده مىدهد، یعنى در برابر خطرات و حوادث آینده و پیشبینى نشده، بر خداوند توكّل مىنمایند.)
6- براى تقویت ایمان و توكّل بر خداوند، به الطاف الهى نسبت به موجودات دیگر توجّه كنیم. «و كایّن من دابّة»
7- رزق و روزى به زرنگى نیست. «لا تحمل رزقها اللّه یرزقها و ایاكم»
8 - براى خداوند، رزق دادن به جنبندههاى ناتوان و انسانهاى سالم و كاردان، یكسان است. «یرزقها و ایّاكم»
9- علم و آگاهى خداوند ضامن تأمین روزى موجودات است. «السمیع العلیم»
آيه69 عنکبوت
وَالَّذِينَ جَاهَدُواْ فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ
ترجمه
و كسانى كه در راه ما (تلاش و) جهاد كردند، راههاى (قرب به) خود را به آنان نشان خواهیم داد و همانا خداوند با نیكوكاران است.
پيام ها
1- براى رسیدن به هدایت ویژهى الهى، تلاش لازم است و باید گام اوّل را خود انسان بردارد. «جاهدوا - لنهدینّهم»، چنانكه در جاى دیگر مىفرماید: «اِن تنصروا اللَّه ینصركم»
2- گاهى، یك گام و یك لحظه تلاش خالصانه، هدایت و نجات ابدى را به دنبال دارد. («جاهدوا» به صورت ماضى و «لنهدینّهم» به صورت مضارع و مستمرّ آمده است.)
3- در مدیریّت و رهبرى، لازم نیست تمام ابعاد كار از روز اوّل روشن باشد، همین كه گامى الهى بر داشته شد، در وسط راه، هدایتهاى غیبى مىآید. «جاهدوا - لنهدینّهم»
4- آنچه به تلاشها ارزش مىدهد، خلوص است. «فینا»
5 - راههاى وصول به قرب الهى، محدودیّتى ندارد. «سبلنا»
6- به وعدههاى خداوند اطمینان داشته باشیم. «لنهدینّهم» (حرف لام و نون تأكید، نشانههاى تأكید است)
7- نشانهى نیكوكار بودن، تلاش در راه حقّ و اخلاص است. «جاهدوا فینا - لمع المحسنین»
8 - همراه بودن خداى بزرگ با بندهاى ضعیف، یعنى رسیدن انسان به همه چیز. «انّ اللّه لمع المحسنین» چنانكه در دعاى عرفهى امام حسینعلیه السلام مىخوانیم: «ماذا فقد مَن وجدك و ماذا وجد مَن فقدك» هر كه تو را یافت، چه كمبودى دارد و هر كه تو را از دست داد، چه دارد؟
9- خداوند، هم راه قرب را به ما نشان مىدهد و هم تا رسیدن به مقصد، دست ما را مىگیرد. «لنهدینّهم... مع المحسنین»
آيه 37 سوره روم
أَوَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَآءُ وَيَقْدِرُ إِنَّ فِى ذَ لِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
ترجمه
آیا ندیدند كه خداوند براى هر كس بخواهد (طبق حكمت)، روزى را گسترش مىدهد و (یا) تنگ مىسازد؟ البتّه در این (توسعه و ضیق) براى كسانى كه ایمان مىآورند نشانههایى قطعى است.
نکته ها
كلمهى «یقدر» از «قدر»، هم به معناى اندازهگیرى است و هم به معناى سختگیرى؛ امّا در اینجا چون در كنار «یبسط» آمده، مراد تنگى و سختى است.
پيام ها
1- توجّه به اینكه رزق به دست خداست، انسان را از یأس و ناامیدى باز مىدارد. «یقنطون اَوَلم یروا»
2- انسان باید براى كسب معاش تلاش كند، ولى بداند كه تقدیر معیشت به دست خداست. «اللّه یبسط - یقدر»
3- در همهى قرآن توسعهى روزى، قبل از تنگى آن مطرح شده است و این نشانهى رحمت گستردهى اوست. «یبسط - یقدر»
4- توسعهى روزى را به خاطر زرنگى خود ندانیم. «ان اللّه یبسط الرّزق»
5 - اگر توسعه و تنگى روزى به دست اوست، این همه حرص چرا؟ «انّ اللّه یبسط الرزق... و یقدر»
6- تنها اهل ایمان از دقّت در روزى رسانى خداوند، درس و عبرت مىگیرند. (ولى افراد غافل همه چیز را سطحى مىپندارند.) «لآیات لقوم یؤمنون»
آيه 41 روم
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِى النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
ترجمه
به خاطر كارهایى كه مردم انجام دادهاند، فساد در خشكى و دریا آشكار شده است، تا (خداوند) كیفر بعضى اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (به سوى حقّ) بازگردند.
نکته ها
امام صادقعلیه السلام فرمود: «حیات جنبندگان در خشكى و دریا وابسته به باران است كه اگر باران نبارد، در خشكى و دریا فساد مىشود و همین كه گناهان انسان زیاد شد، باران نازل نمىشود».
در آیهى 30 سورهى شورى مىخوانیم: «ما أصابكم من مصیبة فبما كسبت أیدیكم و یعفوا عن كثیر» هر مصیبتى به شما رسد به خاطر عملكرد شماست، ولى بدانید كه خداوند به خاطر رحمت و لطفش از بسیارى گناهانتان مىگذرد. (اگر بخواهد كیفر همهى كارهاى شما را بدهد، احدى روى زمین باقى نمىماند.) برخى سختىها و تلخىهاى دنیوى، گوشهاى از كیفر گناهان انسان است. تفسیر راهنما.
پيام ها
1- شرك، سبب فساد و تباهى در زمین است. «عمّا یشركون - ظهر الفساد»
2- اعمال انسان، در طبیعت اثر مىگذارد. اعمال نارواى انسان، مانع از سودبخشى آب و خاك و عامل بروز پدیدههاى ناگوار است. «ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما كسبت أیدى النّاس»
3- فساد محیط زیست، به خاطر عملكرد انسان است. «ظهر الفساد... بما كسبت...»
4- همهى كیفرها به قیامت واگذار نمىشود، بلكه بعضى كیفرها در همین دنیا تحقّق مىیابد. «لیذیقهم بعض الّذى»
5 - آنجا كه هدف هشدار و اصلاح است، گاهى اندكى تنبیه كافى است. «لیذیقهم بعض الّذى عملوا لعلّهم یرجعون»
6- هدف از چشاندن كیفر بعضى گناهان، توبه و بازگشت است. «لعلّهم یرجعون» (باید از بلاها درس گرفت.)
آيه 13 لقمان
وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَابُنَىَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ
ترجمه
و (یاد كن) زمانى كه لقمان به پسرش در حال موعظهى او گفت: فرزندم! چیزى را همتاى خدا قرار نده، زیرا كه شرك (به خدا)، قطعاً ستمى بزرگ است.
نکته ها
موعظه، یكى از راههاى دعوت به حقّ است و هیچ كس از آن بىنیاز نیست. یكى از نامهاى قرآن، موعظه است. «قد جائتكم موعظة من ربّكم» و در كتابهاى حدیث، فصلى مخصوصِ مواعظ به چشم مىخورد.
در برخى روایات آمده است: گاهى پیامبرصلى الله علیه وآله به جبرئیل مىفرمود: «مرا موعظه كن». حضرت علىعلیه السلام نیز گاهى به بعضى از یارانش مىفرمود: «مرا موعظه كن، زیرا در شنیدن اثرى است كه در دانستن نیست».230) یونس، 57.
پيام ها
1- شیوههاى تربیتِ فرزند را از بزرگان بیاموزیم. «و اذ قال لقمان لابنه»
2- در موعظه باید ابتدا، ذهن و حواسّ شنونده را به خود متوجّه كنیم. «یا بنىّ»
3- موعظه باید بر اساس حكمت باشد. «و لقد آتینا لقمان الحكمة... و هو یعظه»
4- فرزند، به نصیحت نیاز دارد. از فرزندانمان غافل نشویم. «قال لقمان لابنه»
5 - در تبلیغ، ابتدا از نزدیكان خود شروع كنیم. «قال لقمان لابنه»
6- از بهترین راههاى تربیت صحیح فرزند، گفتگوى صمیمى با اوست. «و هو یعظه یا بنىّ»
7- از رسالتهاى پدر نسبت به فرزند، موعظه است. «قال لقمان لابنه و هو یعظه»
8 - با نوجوان باید با زبان موعظه سخن گفت، نه سرزنش. «و هو یعظه یا بنىّ»
9- موعظه باید با محبّت و عاطفه همراه باشد. «یا بنىّ»
10- یكى از شرایط تأثیر موعظه، احترام و شخصیّت دادن به طرف مقابل است. «یا بنىّ»
11- در ارشاد و موعظه، مسایل اصلى را در اولویّت قرار دهیم. «یعظه... لاتشرك»
12- مهمترین و محورىترین بُعد حكمت، توحید است. «آتینا لقمان الحكمة... قال... لاتشرك»
13- شرك، بزرگترین خطر و اصلىترین مسئله است، در نزد خداوند، همهى دنیا متاع قلیل است، «متاع الدنیا قلیل»، ولى شرك ظلم عظیم است. «لظلمٌ عظیم» یعنى اگر همهى دنیا را به كسى بدهند كه مشرك شود، نباید بپذیرد.
14- مواعظ خود را با دلیل و منطق بیان كنیم. «لاتشرك... انّ الشرك لظلم عظیم»
معناى شرك
شرك، معناى وسیع و گستردهاى دارد كه بارزترین آن شرك به معناى بتپرستى است و این نوع شرك، به فتواى فقها موجب خروج از جرگهى دین و سبب ارتداد انسان مىشود.
شرك معانى دیگرى نیز دارد: اطاعت بى چون و چرا از غیر خدا و یا پیروى از هواى نفس كه قرآن مىفرماید: «و لقد بعثنا فى كلّ امّة رسولاً ان اعبدوا اللّه و اجتنبوا الطاغوت» و همانا فرستادیم در هر امّتى رسولى، كه خدا را عبادت كنید و از طاغوت اجتناب كنید. یا مىخوانیم: «أفرأیت من اتّخذ الهه هواه» آیا ندیدى كسى كه هواى نفس خود را خداى خود قرار داده است.
در قرآن بیش از 100 مرتبه عبارتِ «دون اللّه» و «دونه» آمده است، یعنى اطاعت و پرستش غیر خدا شرك است. مؤمنان نیز در مواردى كه به غیر از فرمان الهى و معیارهاى الهى عمل مىكنند، از مدار توحید خارج مىشوند. «و ما یؤمن اكثرهم باللّه الاّ و هم مشركون» یعنى اكثر مؤمنان، مشرك نیز هستند و تكیهگاههاى غیر الهى دارند.
در روایت آمده است كه این گونه شرك، از حركت مورچه در شب تاریك بر سنگ سیاه پوشیدهتر است.
بنابراین شرك، تنها بتپرستى نیست، بلكه وابستگى به هر قدرت، مقام، مال، مدرك، قبیله و هر امرى كه در جهت خدا نباشد، شرك است.
آثار شرك
1. حبط عمل:
شرك، كارهاى خوب انسان را از بین مىبرد، همان گونه كه آتش، درختانِ سبز یك جنگل را از بین مىبرد. قرآن، خطاب به پیامبر مىفرماید: «لئن اشركت لیحبطنّ عملك» اگر مشرك شوى، تمام اعمالت نابود مىشود.
2. اضطراب و نگرانى:
هدف یك فرد خداپرست و موحّد، راضى كردن خداى یكتاست كه زود راضى مىشود؛ امّا كسىكه به جاى خدا در فكر راضى كردن دیگران باشد، دائماً گرفتار اضطراب و نگرانى است. زیرا تعداد مردم زیاد است و هر كدام هم خواستهها و توقّعات گوناگونى دارند.
حضرت یوسفعلیه السلام در زندان به دوستان مشرك خود فرمود: «أأرباب متفرّقون خیر أم اللّه الواحد القهّار»، آیا چند سرپرست و ارباب بهتر است یا یك خداى واحد.
قرآن مىفرماید: مثال كسى كه از خدا جدا شود، مثال كسى است كه از آسمان پرتاب شود و طعمهى انواع پرندگان قرار گیرد و هر ذرّهى او به مكان دورى پرتاب شود. «و مَن یشرك باللّه فكانّما خَرَّ من السماء فتَخطَفه الطیَر او تَهوى به الرّیح فى مكان سَحیق»
آرى، توحید و بندگى خالص خداوند، قلعهى محكمى است كه انسان را از هدر رفتن، به هر كس دل بستن، دور هر كس چرخیدن، به هر كس امید داشتن، تملّق و ستایش از هر كس و ترسیدن از هر كس، حفظ مىكند. در حدیث مىخوانیم: «كلمة لاالهالاّاللّه حِصنى فمن دَخل حِصنى أمِنَ من عذابى»، توحید قلعه و دژ محكمى است كه هر كس در آن وارد شود، از عذاب خداوند در امان خواهد بود.
3. اختلاف و تفرقه:
در جامعهى توحیدى، محور همه چیز خداوند است، رهبر، قانون و راه را خدا تعیین مىكند و همه دور همان محور مىچرخند، ولى در جامعهى شرك آلود، به جاى خداى واحد، طاغوتها، سلیقهها و راههاى متعدّد وجود دارد و مردم را دچار اختلاف و تفرقه مىنماید. قرآن مىفرماید: «لاتكونوا من المشركین . من الّذین فرّقوا دینهم» از مشركان نباشید، از كسانى كه (به خاطر سلیقههاى شخصى و نظریّات از پیش ساخته)، عامل تفرقه مىشوند.
4. خوارى و ذلّت در قیامت:
قرآن مىفرماید: «لا تَجعل مع اللّه الهاً آخَرَ فتُلقى فى جهنّم مَلوماً مَدحوداً» با خداى واحد، معبود دیگرى قرار ندهید كه با ملامت به دوزخ پرتاب خواهید شد.
نشانههاى شرك
یكى از نشانههاى شرك، بهانهگیرى در برابر قانون الهى است. قرآن به بعضى از آنها اشاره نموده، مىفرماید:
* آیا هرگاه پیامبر قانونى آورد كه با سلیقهى شما هماهنگ نبود، تكبّر مىورزید؟ «أفكلّما جاءكم رسول بما لاتهوى انفسكم استكبرتم»
* همین كه فرمان جهاد مىرسید، مىگفتند: چرا به ما دستور جنگ و جهاد دادید؟ «لِمَ كتَبتَ علینا القِتال»
* هنگامى كه غذا براى گروهى از بنىاسرائیل رسید، گفتند: چرا این غذا؟ «لن نَصبِرَ على طعام واحد»
* هرگاه خداوند مثالى مىزد، مىگفتند: چرا این مثال؟ «ماذا اراد اللّه بهذا مثلاً»
نشانهى دیگر شرك، برترى دادن فامیل، مال، مقام و... بر اجراى دستور خداست. در آیه 24 سوره توبه مىخوانیم: اگر پدران، فرزندان، برادران، همسران، فامیل، ثروت، تجارت و مسكن نزد شما از خدا و رسول و جهاد در راه او محبوبتر باشد، منتظر قهر خدا باشید.
شرك به قدرى خطرناك است كه با وجود آن كه قرآن چهار مرتبه در كنار توحید، به احسانِ والدین سفارش كرده؛ امّا اگر والدین فرزند خود را به غیر خدا فرا خوانند، قرآن مىفرماید: نباید از آنها اطاعت كرد.
انگیزههاى شرك
مردم، یا به خاطر قدرت به سراغ كسى مىروند كه قرآن مىفرماید: تمام مردم حتّى قدرت آفریدن یك مگس را ندارند، «لن یخلقوا ذباباً و لو اجتمعوا له»
یا به خاطر لقمه نانى به سراغ این و آن مىروند، كه قرآن مىفرماید: «لایملكون لكم رزقاً»
یا به خاطر رسیدن به عزّت به سراغ كسى مىروند كه قرآن مىفرماید: «فانّ العزّة للّه جمیعاً»
یا به خاطر نجات از مشكلات، دور كسى جمع مىشوند كه قرآن مىفرماید: «فلایملكون كشف الضرّ عنكم»
و در جاى دیگر مىفرماید: كسانى كه به جاى خدا به سراغشان مىروید، بندگانى مثل خودتان هستند: «عباد امثالكم» چرا شما بهترین آفریننده را رها مىكنید و به دیگران توجّه دارید؟ «تذرون احسن الخالقین»
مبارزه با شرك
اوّلین پیام و هدف تمام انبیا، مبارزه با شرك و دعوت به بندگى خالصانه خداوند است.«ولقد بعثنا فى كلّ اُمّة رسولاً اَنِ اعبدوا اللّه واجتنبوا الطاغوت»
تمام گناهان، مورد عفو قرار مىگیرد، جز شرك. «اِنّ اللّه لا یغفر ان یشرك به و یغفر مادون ذلك» انبیا مأمور بودند با صراحت كامل از انواع شركها برائت جویند. شریك قرار دادن براى خداوند مردود است، گرچه درصد آن بسیار كم باشد. اگر 99% كار براى خداوند و تنها یك درصد آن براى غیر خدا باشد، تمام كار باطل است. چنانكه قرآن مىفرماید: «و اعبدوا اللّه و لا تشركوا به شیئاً»
نه تنها بتها و طاغوتها، بلكه انبیا و اولیاى الهى نیز نباید شریك خداوند قرار گیرند. خداوند به حضرت عیسى مىفرماید: آیا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را شریك خدا قرار دهید. «أأنتَ قلتَ للناس اتّخذونى وامّى الهَین من دون اللّه» شریك دانستن براى خداوند، افترا، تهمت و گناه بزرگ است. «و مَن یشرك باللّه فقد افترى اثماً عظیماً»
شرك، به قدرى منفور است كه خداوند مىفرماید: پیامبر و مؤمنان حقّ ندارند براى مشركان، حتّى اگر از خویشاوندانشان باشند، استغفار نمایند. «ما كان للنبىّ والّذین آمنوا اَن یستغفروا للمشركین و لو كانوا أولى قُربى»
اسلام، با استدلال و منطق به مبارزه با شرك مىپردازد و مىفرماید: غیر خدا چه آفریده كه شما به آن دل بستهاید؟! «ماذا خلقوا من الارض» مرگ و حیات شما به دست كیست؟ عزّت و ذلّت شما به دست كیست؟
آرى، رها كردن خداوندى كه قدرت و علم بى نهایت دارد و به سراغ افراد و اشیائى رفتن كه هیچ كارى به دستشان نیست، بزرگترین ظلم به انسانیّت است. اسیر جماد و انسان شدن و تكیه به صنعت كردن و كمك از عاجز خواستن خردمندانه نیست. یكى از اهداف نقل داستانها و تاریخ گذشتگان در قرآن، ریشه كن كردن رگههاى شرك است. نساء، 77.
درس بیست و یکم از جزء بیست و یکم:
«بحثی درباره غنا و موسیقی»
و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم و یتخذها هزوا اولئک لهم عذاب مهین.
«سوره لقمان، آیه 6»
معنی آیه:
بعضی از مردم سخنان باطل و بیهوده خریداری می کنند تا مردم را از روی جهل و نادانی گمراه سازند و آیات الهی را به استهزاء و سخریه گیرند. برای آنها عذاب خوار کننده است.
نکات مهم آیه:
1- در این آیات سخن از گروهی است که درست مقابل گروه محسنین و مومنین قرار دارند که در آیات گذشته مطرح بودند.
2- در این آیه سخن از جمعیتی است که سرمایه های خود را برای بیهودگی و گمراه ساختن مردم به کار می گیرند و بدبختی دنیا و آخرت را برای خود می خرند.
3- سخن از کسانی است که سرمایه ی عمر را خرج مطالب باطل و بیهوده کرده آیات الهی را نادیده می گیرند.
4- مفهوم «لهو الحدیث» در آیه فوق گسترده است از جمله:
هرگونه سخنان و آهنگهای سرگرم کننده و غفلت زا که انسان را به بیهودگی می کشاند.
لهو الحدیث می تواند غنا و آهنگهای شهوت انگیز و هوس آلود باشد و یا سخنانی که از طریق محتوی (نه از طریق آهنگ) انسان را به بیهودگی و فساد سوق دهد.
لهوالحدیث می تواند گفتگوهای ساده بشری اما گمراه کننده، اشعار عاشقانه، داستانهای خرافی و اساطیر که سبب انحراف مردم از صراط مستقیم الهی گردد.
5- جمله ی «لیضل عن سبیل الله» نیز مفهوم وسیعی دارد که هم گمراه کردن اعتقادی را شامل می شود و هم منحرف ساختن اخلاقی را.
6- تعبیر «بغیر علم» اشاره به این است که این گروه منحرف حتی به مذهب باطل خود نیز ایمان ندارند. آنها جاهلانی هستند که دیگران را نیز به جهل و نادانی خود گرفتار می سازند.
غنا چیست؟ آنچه از مجموعه کلمات فقها و سخنان اهل سنت در این زمینه می توان استفاده کرد این است که غنا، آهنگهای طرب انگیز و لهو و باطل است. غنا آهنگهای است که متناسب مجالس فسف و فجور و اهل گناه و فساد باشد.
غنا به صوتی گفته می شود که قوای شهوانی را در انسان تحریک می نماید.
گاه می شود یک آهنگ هم خودش لهو باطل باشد و هم محتوای آن.
غنا به معنی عام دو نوع است: غنای حلال، غنای حرام.
غذای حلال صدای زیبا خوشی است که مفسده انگیز نباشد و متناسب با مجالس فسق و فجور نباشد.
صداها و آهنگهای حماسی که متناسب میدانهای نبرد و یا ورزش و یا مانند آن است که دلیلی بر تحریم آن نیست.
استفاده از آلات موسیقی و حرمت آن بحث دیگری است که از موضوع این سخن خارج است.
تحریم غنا در روایات: 1- پیامبر (ص) فرمود: شیطان اولین کسی بود که غنا را خواند.
2- امام صادق (ع) فرمود: خانه ای که در آن غنا است ایمن از مرگ و مصیبت دردناک نیست و دعا در آن به اجابت نمی رسد و فرشتگان وارد آن نمی شوند.
3- امام صادق (ع) فرمود: غنا روح نفاق را پرورش می دهد و فقر و بدبختی می آفریند.
4- امام صادق (ع) فرمود: از جمله کسانی را که ملعون و دور از رحمت خدا شمرده زن خواننده و کسی است که اجرتی به او می دهد و کسی که آن پول را مصرف می نماید.
5- امام صادق (ع) فرمود: مجلس غنا و خوانندگی لهو و باطل، مجلسی است که خدا به اهل آن نمی نگرد.
6- در روایت اهل سنت از ابن مسعود از پیامبر (ص) نقل شده که فرمود: غنا روح نفاق را در قلب پرورش می دهد همانگونه که آب، گیاه را.
فلسفه تحریم غنا
الف) تشویق به فساد اخلاق: تجربه که بهترین شاهد و گواه است نشان داده که بسیاری افراد تحت تأثیر آهنگهای غنا، راه تقوی و پرهیزگاری را رها کرده و به شهوات و فساد روی می آورند.
ب) غافل شدن از یاد خدا: در آیه مورد بحث خواندیم که «لهو الحدیث» یکی از عوامل ضلالت از سبیل الله و موجب عذاب الیم است. امام علی (ع) می فرماید: هر چیزی که انسان را از یاد خدا غافل کند آن در حکم قمار است.
ج) آثار زیانبار بر اعصاب: غنا و موسیقی در حقیقت یکی از عوامل مهم تخدیر اعصاب است.
مواد مخدر گاهی از طریق دهان و نوشیدن وارد بدن می شود. (مانند شراب)
و گاه از طریق بوییدن و حس شامه (مانند هروئین) و گاه از طریق تزریق (مانند مرفین) و گاه از طریق حس سامعه است (مانند غنا) توجه دقیق به بیوگرافی مشاهیر مسویقی دان نشان می دهد که در دوران عمر به تدریج دچار ناراحتی های روحی قرار گرفته اند تا آنجا که رفته رفته اعصاب خود را از دست داده اند.
آثار زیانبخش غنا بر اعصاب تا سر حد جنون، فشار خون و تحریکات نامطلوب دیگر به حد زیادی مشاهده شده و مرگهای ناگهانی که نسبت به گذشته افزایش زیادی یافته بی ارتباط با این موضوع نیست.
د) غنا یکی از ابزار کار استعمار است. آنانکه همیشه از بیداری مخصوصاً نسل جوان وحشت دارند و فرو بردن آنها در غفلت و بی خبری یکی از ابزار مهم سیاسی آنهاست. به همین دلیل قسمت عمده وقت رادیوهای جهان را موسیقی تشکیل می دهد.
مروری بر جزء بیست و یکم قرآن کریم:
1- هر انسانی مرگ را می چشد، سپس شما را به سوی ما باز می گردانند. (57- عنکبوت)
2- این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است اگر می دانستند. (64- عنکبوت)
3- هنگامیکه سوار مرکبش شوند خدا را با اخلاص می خوانند، اما هنگامیکه خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد باز مشرک می شوند. (65- عنکبوت)
4- آن روز که قیامت برپا می شود مجرمان در ناامیدی و غم و اندوه فرو می روند. (12- روم)
5- از نشانه های خداوند آن است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفریده تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد. (21- روم)
6- روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن، این فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن آفریده. (30- روم)
7- هنگامی که رنج و زیانی به مردم برسد پروردگار خود را می خوانند و توبه کنان به سوی او باز می گردند. اما همین که رحمتی از خودش از آنان بشاند بناگاه گروهی از آنان نسبت به پروردگارشان مشرک شوند. (32- روم)
8- در روز قیامت عذرخواهی ظالمان سودی به حالشان ندارد و توبه آنان پذیرفته نمی شود. (57- روم)
9- ما به انسان درباره پدر و مادر سفارش کردیم، مادرش او را با ناتوانی روی ناتوانی حمل کرد. (14- لقمان)
شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام
ای علی! ای شهید شیوه عدل، ای علی، ای امید هر محروم. سرتاسر زندگانی ات یک «فریاد» بود و تمام سخنانت یک «پیام» و تمام گریه ها و مناجات هایت یک «عشق» را می نمایاند و تمام شمشیرزدن ها و جهادها و حماسه آفرینی هایت در پاسداری از یک «حقیقت والا» بود. از آن روزی که در شبه قاره مستطیل شکل عربستان به کانون وحی آیینی خدا ایمان آوردی و تلاش هایت را در «طول» خدا و ایمان و «عرض» پهنه دعوت مکّی و جهاد مدنی متمرکز ساختی، «محیط» جهل و کفر و شرارت را، به «مساحت» علم و ایمان و تقوا و خیر مبدّل ساختی و به تنهایی در پیرامون محمد صلی الله علیه و آله امتی به پا ایستاده بودی، هم چنان که ابراهیم، آن تبرزن توحید و شرک ستیز نستوه، به تنهایی امتی بود، قائم و قانت
اشک های مهتاب بر دامان پیراهن اندیشه ام فرو می چکد و بر دلم ستاره های سرخِ زخم می نشینند. مویه باد، موهای احساسم را پریشان می کند و ضجّه ذرّه ذرّه های جهان، بر دهان جانم زهر فراق می نشاند. زمین می لرزد و قصه ای از غصّه تلخ حادثه را بر زبان دارد. مردی نشسته است اکنون، بر بستری از خون! مردی که وقتی خدا می خواست اندکی در زمین تجلّی کند، او را آفرید و به آسمانیان داد. مردی در میان احمد و اَحَد! مردی که از ردایش، عطر ایمان می بارید. نگاهش تصویر درشت عدالت بود، عشق با او حمایت می شد. صلابت از او نام می گرفت. سپید قامتی که در پیراهنش قیامت بر پا بود.
ای مولای به خون خفته! دل های ما را بیدار کن. جام گوارای ولایت را از ما دریغ مدار. باغستان دیده ها و سینه های ما، از طراوت گلِ یاد و نام تو معطّر است. پس در سوگ خویش، دستی به تسلّا بر سر دل های ما بکش.
نام مبارکش علی، کنیه اش ابوالحسن و لقب مشهورش امیرالمؤمنین و مرتضی بود. روز جمعه، سیزدهم ماه رجب، سی سال پس از عام الفیل در خانه خدا، کعبه به دنیا آمد. پدرش ابوطالب عموی پیامبر و مادرش فاطمه بنت اسد بود.علی از کودکی در دامان پیامبر اسلام نشو و نما کرد و ده ساله بود که به ایشان ایمان آورد. او بعد از بعثت پیامبر، سیزده سال با آن حضرت در مکه و پس از جریان هجرت، ده سال با آن بزرگ وار در مدینه بود. ایشان بعد از رحلت پیامبر سی سال زندگی کرد.سرانجام در سال چهلم هجری که مطابق با سال 661 میلادی بود، در 63 سالگی به وسیله یکی از خوارج به نام «عَبدُالرحمنِ بنِ مُلْجَم» با شمشیری زهرآگین در حال نماز مجروح شد و دو روز بعد در اثر همان زخم روح مقدسش به آسمان ها پر کشید.هنگامی که به علی علیه السلام می نگریم، به نحو اعجاب برانگیزی تمام صفات عالی و ممتاز انسانی را در این وجود مبارک جمع می بینیم. این وضعیت از سخنان و نوشته های گران سنگ علی علیه السلام نیز کاملاً هویداست؛ چرا که سخنْ نماینده شخصیت گوینده آن است.شخصیت علی علیه السلام آمیزه ای از والاترین رُتبه از عدالت، عشق و محبّت به خدا و مردم، صبر و حلم، مروّت، جنگ آوری و سلحشوری، علم سرشار، مدیریت و ده ها صفات دیگر است که این ترکیب شخصیتی، بسیار فراتر از ظرفیت انسان های معمولی است.
مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللّه خامنه ای، درباره وقایع روز نوزدهم رمضان سال چهلم هجری فرموده اند: «امروز، روز نوزدهم ماه مبارک رمضان است.... پیش از صبحْ آن بزرگوار برای اقامه نماز به مسجد رفته، مردم را از خواب بیدار کرده، صدای آن بزرگ وار را باز هم شنیده اند که مشغول خواندن نافله شده است ... بعد هم وقتی حضرت به رکوع یا سجده رفته تیغ آن اَشْقَی الاَشْقِیا فرق مبارک علی بن ابی طالب را شکافته است. امیرالمؤمنین را به خانه آوردند و تمام شهر ناگهان اطلاع پیدا کردند.... مردم این یکی، دو روز را در حال انتظار و نگرانی و التهاب و ناراحتی گذرانیدند. بعضی به دیدن آن حضرت رفتند، بعضی هم اطراف خانه آن حضرت جمع شدند. نقل شده است که یتیمان و کسانی که مورد عیادت و مراقبت آن بزرگ وار بودند، درِ خانه آن بزرگ وار جمع شدند...؛ که ناگهان خبر شهادت آن بزرگ وار در کوفه پیچید و همه اطلاع پیدا کردند که علی از دستشان رفته است».
شهید مطهری رحمهم الله درباره ساعات آخر عمر حضرت علی علیه السلام می فرماید: شگفت انگیزترین دوره های زندگی علی علیه السلام در حدود 45ساعت؛ یعنی فاصله ضربت خوردن تا وفات می باشد. انسان کامل بودن علی علیه السلام این جا ظاهر می شود؛ یعنی در لحظاتی که مواجه با مرگ شده است. شگفتی های علی علیه السلام و معجزه های انسانی او در این جا ظاهر می شود. علی علیه السلام در بستر افتاده و ساعت به ساعت حالش وخیم تر می شود و سموم روی بدن مقدس علی علیه السلام بیش تر اثر می گذارد، اصحاب ناراحتند، گریه می کنند، ناله می کنند؛ ولی می بینند لب های علی خندان و شکفته است و می فرماید: «شهادت در راه خدا، همیشه آرزوی من بوده و برای من چه چیز از این بهتر که در در حال عبادت شهید شوم». پر حرارت ترین سخنان علی علیه السلام آن هایی است که در همین 45 ساعت از ایشان صادر شده است.
ابن ابی حدید، شارح بزرگ نهج البلاغه و از متفکران برجسته جهان اسلام می نویسد: «امتیازات علی علیه السلام از لحاظ عظمت و جلال و شهرت در آن حدّ اعلاست که شرح کردن و بحث و تفصیل دادن آن ها ناروا و بیهوده است... من چه بگویم در حق مردی که دشمنانش نتوانستند عظمت ها و فضایل او را منکر شوند و همه آنان به برتری شخصیت او اعتراف کردند...؟ من چه بگویم درباره مردی که همه فضیلت ها به او منتهی می شود و هر مکتب و هر گروهی خود را منتسب به او می سازد. آری، او رئیس همه فضیلت ها است».
در زلال کلمات مولایمان علی علیه السلام
با مردم به گونه ای معاشرت کنید که اگر مُردید، بر شما بگریند و اگر زنده بودید، با شما دوستی کنند.
چون سرآغاز نعمت به شما رسد، با کم سپاسی دنباله آن را نَبُرید.
کوتاهی سخن، نشانه کمال خَرد است.
نفَس های آدمی، گام های او به سوی مرگ است.
خودپسندی، مانع افزایش علم و نعمت می شود.
هر که در مقابل حق بایستد، هلاک شود.
آدم شکیبا، هر چند سختی و گرفتاری اش به طول انجامد، سرانجام پیروز خواهد شد.
سخت ترین گناهان، گناهی است که گناه کار آن را ناچیز و آسان شمرد.
از جمله چیزهایی که گناهان بزرگ را محو می کند، یاری کردن مظلوم و شاد نمودن اندوهناک است.
سلامت بدن، از کمی حسد است.
در کران بی انتهای وصایای علی علیه السلام
به شما سفارش می کنم که دنیا را مخواهید، هر چند به دنبال شما بیاید و به چیزی از این دنیای گذرا که از شما کناره جسته است، افسوس مخورید.
شما دو فرزندم [حسن و حسین] و همه خاندان و فرزندانم و هر کس را که این وصیت من بدو رسد، با تقوای از خدا و سامان بخشیدن به کارها سفرش می کنم.
درباره یتیمان از خدا بترسید. مبادا که گرسنه بمانند و در جمع و جامعه شما تباه شوند. من از پیامبر خدا شنیدم که فرمود: اگر کسی یتیمی را تا آن جا که بی نیاز شود سرپرستی کند، خداوند به پاداش این کار، بهشت را بر او واجب می کند؛ چنان چه اگر کسی مال یتیم را بخورد خداوند - سوختن در - آتش را بر او واجب می فرماید.
حرمت قرآن را پاس بدارید. مراقب باشید مبادا کسی در عمل به آن بر شما سبقت بگیرد.
شما را درباره همسایگانتان سفارش می کنم؛ زیرا پیامبر درباره ایشان سفارش فرموده است و آن قدر آن جناب درباره آن ها سفارش می فرمود که ما پنداشتیم همسایه را از همسایه ارث خواهد داد.
شما را درباره نیازمندان و درماندگان سفارش می کنم. ایشان را هم در زندگی و آسایش خویش شریک گردانید.
خدا را، خدا را، درباره جهاد در راه خدا به مال هایتان و جان هایتان و زبان هاتان، بر شما باد به یکدیگر پیوستن و به بخشیدن. مبادا از هم روی بگردانید و پیوند را بگسلانید.
تو را سفارش می کنم به ترس از خدا و پیوسته در فرمان او بودن و دلت را به یاد او آبادان نمودن و به ریسمان و اطاعتش چنگ زدن؛ و کدام رشته استوارتر از اطاعت خدا میان تو و اوست؟
امیرمؤمنان، حضرت علی علیه السلام در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به ملکوت اعلی پیوست و دل عاشقان و پیروانش از ماتم او سوخت. نقل شده، امام حسن و حسین علیه السلام حضرت علی علیه السلام را غسل دادند و سپس کفن نمودند و بنا به وصیت علی علیه السلام و با توجه به پلیدی دشمنان که حتی از جسارت به قبر و پیکر مطهر علی علیه السلام روی گردان نبودند، پیکر مطهر علی علیه السلام مخفیانه و شبانه به خاک سپرده شد و تا دوران امام صادق علیه السلام هم چنان مخفی بود.
سخنان امام حسن علیه السلام درباره امام علی علیه السلام
هنگامی که امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام را به خاک سپردند، امام حسن علیه السلام از میان جماعت برخاست و به منبر رفته چنین فرمود: «مردم! مردی از میان شما رفت که از پیشینیان و پسینیان کسی به مرتبه او نخواهد رسید. رسول اللّه پرچم را بدو می داد و به رزم گاهش می فرستاد و جز با پیروزی باز نمی گشت. جبرئیل از سوی راست او بود و میکائیل از سوی چپش. او بعد از خود تنها هفتصد درهم از مال دنیا برجای نهاد که می خواست با آن برای اهل و عیالش خادمی بخرد».
علی علیه السلام در سوگنامه شاعران
نخل های کوفه
دیر شد امشب برایم نان نیاوردی علی کاسه کاسه شیر را پنهان نیاوردی علی
چاه می گوید که دریا می شدم هر نیمه شب اشک هایت کو چرا توفان نیاوردی علی
نخل های کوفه را محراب را سجاده وار... خاک های قبله را باران نیاوردی علی
می رسد از راه امشب سفره ات پهن است مثل هر شب با خودت مهمان نیاوردی علی
نان و ظرف شیر را هرگز نمی خواهم بگو پس چرا امشب برایم جان نیاوردی علی
زهرا بیدکی فیلیان
#اداره_تبلیغات_اسلامی_شاهین_شهر_و_میمه
#رمضان_المبارک_1442
#مسابقه_فصل_بندگی-
# سوال بیست و یکم:کسی که درماه مبارک رمضان مسافرت برود روزه اش چه حکمی دارد؟
# پاسخ در کلیپ به نشانی:
https://eitaa.com/bisimchee1400/1002
پاسخ صحیح را همراه با نام و نام خانوادگی و شماره تلفن همراه خود به شماره 09132770084در ایتا ارسال فرمایید.