eitaa logo
بیسیم‌چی
5.4هزار دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
14.4هزار ویدیو
135 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رسیدم تا حرم گویی کسی می‌گفت در گوشم بیا ای خسته از دنیا که من باز است آغوشم سلیمانا بیا بردار بار از شانه‌ی موری مرا باری‌ست از غم‌ها که سنگین است بر دوشم کجا پیدا کنم دیگر شراب از این طهوراتر؟ بهشت اینجاست اینجایی که دارم چای می‌نوشم بجز دامان تو دستانم از هر ثروتی خالیست مکن ای شاه در تنهایی محشر فراموشم 🔺خیمه چایخانه امام رضا @bicimchi1
🌺 خداوند همه چیز می‌شود همه کس را به شرط....👆👇 @bicimchi1
بیسیم‌چی
🌺 خداوند همه چیز می‌شود همه کس را به شرط....👆👇 @bicimchi1
‍ 🌺 خداوند همه چیز می شود همه کس را به شرط.... ملاصدرا می گوید: خداوند بی‌نهایت است و لامکان و بی زمان اما به قدر فهم تو کوچک می‌شود و به قدر نیاز تو فرود می‌آید، و به قدر آرزوی تو گسترده می‌شود، و به قدر ایمان تو کارگشا می‌شود، و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک می‌شود، و به قدر دل امیدواران گرم می‌شود... پــدر می‌شود یتیمان را و مادر... برادر می‌شود محتاجان برادری را... همسر می‌شود بی همسر ماندگان را.... طفل می‌شود عقیمان را امید می‌شود ناامیدان را... راه می‌شود گم‌گشتگان را. نور می‌شود در تاریکی ماندگان را. شمشیر می‌شود رزمندگان را. عصا می‌شود پیران را. عشق می‌شود محتاجانِ به عشق را...   خداوند همه چیز می‌شود همه کس را. به شرط اعتقاد؛ به شرط پاکی دل؛ به شرط طهارت روح؛ به شرط پرهیز از معامله با ابلیس. بشویید قلب‌هایتان را از هر احساس ناروا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف، و زبان‌هایتان را از هر گفتار ِناپاک، و دست‌هایتان را از هر آلودگی در بازار... و بپرهیزید از ناجوانمردی‌ها، ناراستی‌ها، نامردمی‌ها! چنین کنید تا ببینید که خداوند، چگونه بر سفره‌ی شما، با کاسه‌ای خوراک و تکه‌ای نان می‌نشیند و بر بند تاب، با کودکانتان تاب می‌خورد، و در دکان شما کفه‌های ترازویتان را میزان می‌کند و "در کوچه‌های خلوت شب با شما آواز می‌خواند"... مگر از زندگی چه می‌خواهید، که در خدایی خدا یافت نمی‌شود، که به شیطان پناه می‌برید؟ که در عشق یافت نمی‌شود، که به نفرت پناه می‌برید؟ که در سلامت یافت نمی‌شود که به خلاف پناه می‌برید؟ قلب‌هایتان را از حقارت کینه تهی کنید و با عظمت عشق پر کنید. زیرا که عشق چون عقاب است. بالا می‌پرد و دور...  بی اعتنا به حقیران ِ در روح. کینه چون لاشخور و کرکس است. کوتاه می‌پرد و سنگین.  جز مردار به هیچ چیز نمی‌اندیشد. بـرای عاشق، ناب ترین، شور است و زندگی و نشاط. برای لاشخور، خوبترین، جسدی ست متلاشی .  پ.ن: خدایا! به حق غریب الغربا و معین الضعفا غریبان و مظلومان را دریاب..... @bicimchi1
با امام رضا(ع) هیچ دری بسته نیست....👆👇 @bicimchi1
بیسیم‌چی
با امام رضا(ع) هیچ دری بسته نیست....👆👇 @bicimchi1
‍ سالها پیش سرباز خوزستانی پس از آموزشی موقع تقسیم دید افتاده مشهد دلگیر و غمگین شد از طرفی ارادتش به آقا و از طرفی اوضاع بد مالی خانواده اش... اولین شبی که مرخصی گرفت با همون لباس سربازی رفت حرم آقا تا درد دل کنه و دلتنگیش رو به آقا بگه ساعتها یه گوشه حرم اشک ریخت وقتی برگشت به کفشداری تا پوتینهاش رو بگیره دید واکس زده و تمیزن کفشدار با جذبه با اون هیبت و موهای جو گندمی، وقتی پوتین هاش رو داد نگاهی به چشم سرباز که هنوز خیس و قرمز از گریه بود کرد و گفت: چی شده سرکار که با لباس سربازی اومدی خدمت آقا؟! سرباز گفت: من بچه خورستانم اونجا کمک خرج پدر پیرم و خانواده فقیرمم هیچکس رو ندارم که انتقالی بگیرم، نمیدونم چیکار کنم؟! کفشدار خندید و گفت: آقا امام رضا(ع)خودش غریبه و غریب نواز، نگران هیچی نباش. دو سه روز بعد نامه انتقالی سرباز به لشکر ٩٢ زرهی اهواز اومد؛اونم تایم اداری... سرباز شوکه بود جز آقا و اون کفشدار کسی خبر نداشت از این موضوع... هرجا و از هرکی پرسید کسی نمیدانست ماجرا رو... سرباز رفت پابوس آقا و برگشت شهرش ولی نفهمید از کجا و کی کارش رو درست کرده!!! چند سال بعد داشت مانور ارتش رو تماشا می کرد... یهو فرمانده نیرو زمینی رو موقع سخنرانی دید چهره اش آشنا بود. اشک تو چشماش حلقه زد فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران؛ قدرت اول منطقه امیر سرتیپ احمد پوردستان... مرد با جذبه با موهای جوگندمی... همون کفشدار حرم آقا بود که اون زمان فرمانده لشکر ٧٧ خراسان بود فرمانده لشکری که کفش سربازش رو واکس زده بود انتقالی اون رو به شهرش داده بود. با امام رضا(ع)هیچ دری بسته نیست هیچ گره ای کور نیست هیچ دلی بیقرار نیست هیچ غمی باقی نیست.... سلام بر امام مهربانی غریب طوس، شمس الشموس السلطان حضرت علی بن موسی الرضا المرتضی(ع) ﺍَﻟﺴَّﻠٰﺎﻡُ ﻋَﻠَﯿْﮏََ یا مولا ﯾٰﺎعلی بن موسی الرضا"(ع) @bicimchi1
‏۵ برادر بودند، ابراهیم که یک روز قبل از پیروزی انقلاب شهید شد، فقط ۱۳ سال داشت. اسماعیل، امیر، جواد و علیرضا هم در جبهه آسمانی شدند. پدرشان «حاج معمار» ۱۰ سال قبل رفت پیش پسرهایش. حالا مادر خانواده که دلتنگ آنهاست، رفته توی نقاشی کنارشان نشسته. (بازآفرینی چهره ‎) @bicimchi1
4_6046408234359588323.pdf
5.56M
این ‏یادداشت در پاسخ به خزعبل‌نامه ‎موسوی خویینی‌ها را اگر نخوانده‌اید، آب هم اگر در دست دارید زمین بگذارید و بخوانیدش.. مبسوط و تمام و کمال توضیح داده که اصلاحات بدون روتوش و بدون بزک کردن، چه وجود متعفنی بوده برای مُلک و ملت... @bicimchi1
پروازی به مقصد آسمان: سالروزسرنگونی‌هواپیمای‌مسافربری توسط رزم ناو آمریکایی‌ وینسنس‌ نکته: از ۲۹۱ شهید این فاجعه، ۶۶نفر کودک, ۵۷نفر زن و ۱۷۲ مرد بودند که با تلاش ۸۰ غواص در ۵۲ روز فقط پیکر ۸۷ نفر آنان پیدا شد و پیکر ۱۰۳ نفر هرگز یافت نشد. یاد و خاطره پرواز آسمانی گرامی @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پاسخ ۱۷ سال قبل رهبر انقلاب موسوی خوئینی‌ها ! ❗️چرا این جماعت در برابر سوال رهبر انقلاب ساکتند؟‌ @bicimchi1
🔻یادداشت آیت الله رشاد در واکنش به نامه موسوی خوئینی ها 🔸ترور شخصیت و تکمیل پروژه‌ای‌ ناتمام! 🔹مقارن سی و نهمین سالگشت ترور نافرجام رهبر معظم انقلاب اسلامی (حفظه الله) توسط گروهک فرقان، نامه‌ی سرگشاده‌ای از سوی جناب حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها، خطاب به معظم له منتشر شد. 🔹آیا غرض از این اقدام، پس از گذشت چهل سال از «ترور شخص» و جسم زعیم حکیم امت به وسیله‌ی کسانی که جناب موسوی خوئینی‌ها پدر معنوی آنان خوانده می‌شود، به معنی تکمیل آن «پروژه ناتمام» اما این بار به صورت «ترور شخصیت» است؟ 🔹هر بحران و آشوبی در کشور به وقوع پیوسته، نوعا پیش‌درآمد آن (از جمله) قدم و اقدامی بوده است که از سوی جناب موسوی خوئینی‌ها صورت بسته است! آیا این اقدام این بار نیز چنین دلالتی دارد؟ ♨️ متن کامل یادداشت در لینک زیر: 🌐 rasanews.ir/002kqX @bicimchi1
نخستین روز ماه جولای، سالروز تولد شهید ابومهدی المهندس در ۱۹۵۴ است. سلیمانیِ عراق، و بزرگ‌مردی شجاع و غیور که قلب و جانش را به ولایت‌فقیه سپرد و قریب چهل سال، پای در رکاب سرداران بزرگ ایرانی، از حریم عراق و ایران پاسداری کرد. ثمره‌ی ۶۶ سال حیات طیبه‌ی او 《عند ربهم یرزقون》ای در کنار روح بلند سیدالشهداء مقاومت بود. در مقام مقایسه، خوب است بدانیم اگر بن‌لادن و بن‌سلمان، نمود هستند؛ در این‌سو اما شیرمردانی چون ابومهدی المهندس، نمودهایی از اند. @bicimchi1
‍ 🔸️آنها که را جدی نمی‌گیرند، کرونا آنها را جدی خواهد گرفت. اگرچه این ویروس مرموز زندگی ما را به سُخره گرفته، اما نشان داده که جنبه‌ی شوخی کردن ندارد. آنها که با دُم شیرِ کرونا بازی می‌کنند، روزی از دَم شمشیر او رد می‌شوند. 🔸️آنها که مرگ را برای همسایه می‌دانند، خاکریزِ احتیاط را رها کرده و وسط میدان‌اند. مرگ، سایه به سایه‌ی این ویروس می‌رود و سایه‌ی این مردمان را با تیر می‌زند. 🔸️یک پایان تلخ، همیشه بهتر از یک تلخی بی‌پایان نیست. یابن آدم! اِسمع، اِفهم! با تلخی فاصله‌گذاری‌ها کنار بیا تا میان تو و شیرینی‌ها فاصله نیفتد. دستورالعمل‌ها را رعایت کن تا کارَت با کرام‌الکاتبین نیفتد. 🔸️بلی مرگ حق است اما عقل هم پیامبر حق است. احتیاط شرط عقل است و دفع خطر احتمالی عقلا واجب است. باید آسه رفت و آسه آمد تا کرونا ما را شاخ نزند. "وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ" خود را به دست خویش به هلاکت نیفکنید. سلامت، امانت است و امانت باید در امنیت باشد. 🔸️دمشان گرم، ماسک‌ها بیش از آنکه نفس‌گیر باشند، دَمیارند. بیش از آنکه محدودیت باشند، مصونیت‌اند. اگر مفرّحِ ذات نباشند، مُمِدّ حیات هستند. امروز، ماسک زدن نشانه‌ی تمدن است و بی‌ماسکی، لباس شهرت. بکوش که زیبایی در لبخند پشت ماسکت باشد، نه نیشخندی که به ماسک‌داران می‌زنی. 🔸️هموطن! تا سایه‌‌ی تو همواره بالا سر خانواده‌ات باشد. تا دعای والدینت برای سلامتی تو، مستجاب شود. تا اگر من خوشحالم، تو نیز خوشحال باشی. راستی، تو ماسک می‌زنی؟! ✍ @bicimchi1
(ع) را خیلی دوست داشت. یک سال حدود ۲۰ بار برای پابوسی به مشهد مقدس ‌رفت. اگر کسی دلش می‌خواست به زیارت آقا برود و پول نداشت یا خودش او را می‌برد یا هزینه سفرش را تقبل می‌کرد... انگار به او الهام می‌شد که اطرافیانش خواسته‌ای دارند. قبل از گفتن خواسته خودش اقدام می‌کرد. حاجی دست به خیر بود. در حد توانش دست خیلی‌ها را گرفته بود. فرزند یکی از آشنایان می‌خواست با اردوی مدرسه به مشهد برود، اما پدرش هزینه آن را نداشت. خبر به گوش حاجی رسید. پول سفر را داد. طاقت ناراحتی کسی را نداشت. دل رئوفی داشت. در بین دوست و آشنا اگر کسی نیاز به حمایتش داشت پیش‌قدم می‌شد. منتظر نمی‌ماند تا کسی نیازش را به او به گوید. به روایت همسر، خواهر @bicimchi1
ارادت خاص به امام رضا(ع) محمد ارادت ویژه‌ای به (ع) داشت هر سال ۶ تا ۷ بار برای زیارت راهی مشهد می‌شد؛ او برای زیارت به حرم می‌رفت و شب به خانه بازمی‌گشت چون می‌دانستیم مدت زمان زیارت محمدمهدی طول می‌کشد طوری که ظهر هم به خانه نمی‌آید صبحانه‌ مفصلی را به او می‌داد که گرسنگی در حین زیارت آزارش ندهد. محمد در وصیت نامه‌اش آورده‌ است: «مرا پس از شهادت در اطراف ضریح امام رضا(ع) طواف دهید زیرا ایشان بسیاری از مشکلات مرا حل کرده‌است» اما ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ هر چند اﻳﻦ اﻣﺮ ﻣﺤﻘﻖ ﻧﺸﺪ ﻭﻟﻲ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ حضرت ﺷﺎﻫﭽﺮاﻍ ﺑﻪ ﻧﻴﺎﺑﺖ از ﺣﺮﻡ ﺑﺮاﺩﺭ ﻃﻮاﻑ ﺩاﺩﻩ ﺷﺪ... @bicimchi1
‍ ایشان همیشه می‌گفتند: من یقین دارم تا شما دل نکنید من شهید نمی شوم... ایشون سوریه بودند و ما میخواستیم با پسرم به مشهد بریم؛ تماس گرفتند بهشون گفتم ما عازم مشهد هستیم فورا گفتند: به یک شرط! پرسیدم چه شرطی؟! گفتند: به این شرط که از من دل بکنی! گفتم: وای باز شروع کردی آقای نبی لو؟! یعنی اگر دل نکنم اجازه نمی دهید بروم مشهد. گفت: به والله قسم راضی نیستم مگر با این شرط. من با خنده گفتم: حالا اجازه بده برویم تا بعد. در راه مشهد بسیار با خودم کلنجار رفتم، یعنی من مانع شهید شدن ایشان هستم؟! مگر همچین چیزی می شود. یعنی همه ی همسران شهداء دل کندند.... وقتی به مشهد رسیدیم, نمی دونم چرا وقتی ضریح آقا رو دیدم یک دفعه زیر گریه زدم و گفتم: یا (ع) اگر واقعا فیضی که آقای نبی لو از آن صحبت می کند من مانعش هستم به جان جوادت من از او دل کندم. در دارالشکر دو بار نماز و یس و الرحمن را به نیت شهادتش خواندم و گفتم: خدایا فقط صبرش را به من بده. در رواق امام خمینی(ره) نشسته بودیم، زنگ زد و احوال پرسی کرد و گفت: خانم چیکار کردی؟! گفتم: دیگه اگر شهید نشوی تقصیر خودته به من هیچ ربطی نداره... گفت: چرا؟ گفتم: شما گفتی دل بکن. امام رضا(ع) شاهد است که من به جان جوادش از شما دل کندم. اونقدر خوشحال شد و اونقدر تشکر کرد و من در دلم می خندیدم که چقدر ساده است؛ حالا فکر می کند که من دل کندم ایشان شهید می شود. من تصورم این جور بود وای خدا باورش شده که من دل کندم شهید می‌شود. بین دل کندن من و شهادت آقای نبی لو چهار روز طول کشید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@bicimchi1
نقاره ها ز اوج مناره وزیده اند مردم صدای آمدنت را شنیده اند زیباتر از همیشه شده آستان تو آقا! چقدر ریسه برایت کشیده اند در حقیقت ناله نقاره‌ها، زنگ رخصت است.... @bicimchi1
4_6048723243206969162.mp3
3.07M
صدای دلنشین نقاره ها 🌺@bicimchi1
چقدر به فکر عاقبت بخیری فرزندانمان هستیم؟!👆👇 @bicimchi1
بیسیم‌چی
چقدر به فکر عاقبت بخیری فرزندانمان هستیم؟!👆👇 @bicimchi1
‍ چقدر به فکر عاقبت به خیری، فرزندانمان هستیم؟! موقع ازدواج، آقای نبی لو ۲۳ سال داشت، من ۱۹ سال. همیشه می گفت: ما دیر ازدواج کردیم. خانم حیف نبود؟! این زندگی به این خوبی رو ما چهار سال زودتر می تونستیم شروع کنیم. چرا دیر ازدواج کردیم؟! همیشه می گفتند: وقتی انسان می تونه زندگی خوبی داشته باشه، چرا دیر؟! بعد شاید باورتون نشه دخترمون که ۱۴ سالش بود، خود آقای نبی لو واسطه ازدواج دامادم با دخترم شدند... اصغر آقا یه طلبه ساده، از روستاهای استان همدان بودند و پسر دایی بنده که در قم در حال تحصیل بودند... یه روز در حرم همسرم به ایشون گفته بودند: چرا شما ازدواج نمی کنی؟! گفته ‌بود: من شرایط ازدواج ندارم... گفته بودند: حالا اگر من یه خانواده ای رو پیدا کنم که حاضر باشند با شرایطی که داری به شما دختر بدن، شما چیکار می کنی؟! ایشون گفته بود: اصلا محاله یه همچین چیزی... من یه طلبه ساده ام... هیچی ندارم... پدرم خوب یه کشاورزه... محاله کسی به من دختر بده... گفته ‌بودند: نه من یه خانواده ای رو می شناسم که شما رو می شناسن، من شما رو بهشون معرفی کردم... برای من خیلی سخت بود. چون فامیل هم بودیم.. گفتم: برای من وجهه خوبی نداره، بری و پیشنهاد بدی... آقای نبی لو می گفتند: نه روی شناختی که من از این جوون دارم، دوست ندارم همچین پسری رو از دست بدیم. بعد من می گفتم: اصلا مگه دختر ما چقدر سن داره که ما خودمون بخوایم اقدام کنیم برای ازدواجش؟! خلاصه ایشون تونست منو قانع کنه برای این کار ... شهید نبی لو به دامادم گفته بود: من با خانواده این دختر صحبت می کنم. اونها هم با دخترشون مطرح کنند، اگر بتونم موافقت همه شون رو بگیرم، حتما میام بهت میگم. حالا من مونده بودم چطوری این موضوع رو با دخترم مطرح کنیم. به همسرم گفتم، حالا چطور می خوای به طیبه بگی؟! گفت: خانم، اونم راهش رو بلدم. من خودم یه جوری میگم. ایشون نشستن شروع کردن به صحبت کردن با دخترم که چقدر ازدواج خوبی داره و چقدر باعث دوری از گناه میشه و اینکه اگر پسر مومن با تقوایی باشه و ... اینها رو توضیح داد برای دخترم... خیلی با بچه ها راحت بود. بعد گفت: حالا اگر من به عنوان پدرت یه پسری رو معرفی کنم که تمامی این خصوصیاتی که گفتم داشته باشه، تو چیکار میکنی؟ نظرت چیه؟! دخترم بنده خدا همین جور مونده بود... همسرم به دخترم گفت: نه حالا نمی خوام جواب بدی، خوب فکرات رو بکن، بعد جواب بده... من به عنوان پدر تو خوشبختی تو رو می خوام. اگر یه روزی چنین پیشنهادی بدم، نظرم رو می پذیری؟! بعد از مدتی مجدد موضوع رو با دخترم مطرح کردیم و دخترم هم موافقت کرد. وقتی مجدد با پسر داییم مطرح کرده بودن، ایشون گفته بودن، من حتما باید این خانواده رو ببینم، پدرش رو ببینم، مادرش رو ببینم، رو چه حسابی با این شرایط من، حاضرن به من دختر بدن؟! گفته بودن باشه من هماهنگ می کنم بیا حرم، بگم پدرش هم بیاد، با هم صحبت کنید. می گفت رفتیم نشستیم، اصغر آقا هم هی نگاه می کرد، با یه حالت نگرانی می گفتن نیومدن، نمی خواید یه تماس بگیرین، ببینید چرا نیومدن؟! گفته بودن: الان من پدر اون دختر، چی می خوای بهش بگی؟! خندید گفت: نه حالا بیان، من بهشون میگم. گفته بودن، اومدن دیگه... من الان پدر اون دختری هستم که گفتم، من طیبه رو برای شما در نظر گرفتم. دامادم تعریف می کنه که وقتی بابا این حرف رو زد، از یه طرف واقعا تو دلم یه همچین چیزی رو می خواستم و دوست داشتم چنین ازدواجی انجام بشه، همیشه می گفتم، کاش این دختر سه چهار سال بزرگ تر بود، من جراتش رو داشتم، که مطرح کنم. از اون طرف می گفتم، کاش زمین دهن باز می کرد من می رفتم داخلش، چقدر راحت بابا گفت، من پدر اون دخترم... خلاصه با هم صحبت کرده بودن و آقای نبی لو گفته بودن از نظر من مسئله ای نیست. به لحاظ مالی هم حاضرم از حقوق خودم، یه کمکی به شما بکنم، ولی راستش رو بخواید، نمی خوام پسری مثل شما رو از دست بدم. من با خانواده هم صحبت کردم و هماهنگ هستند. الحمدالله دختر من ۱۴ سالگی ازدواج کرده... تا به امروز، حتی یکبار هم نگفتم، کاش دوسال دیرتر این ازدواج انجام می شد. الحمدالله هم خودش تونسته عاقلانه با این موضوع برخورد کنه، هم خدا رو شکر، انتخابی که همسرم کرده بود، مناسب و شایسته بود. و تا به امروز هم واقعا خیلی راضی هستیم. دخترم الان یه وقتایی که در فراق پدرش گریه می کنه، میگه، بابا دستت درد نکنه، واقعا عاقبت به خیری منو می خواستی... 🔹خاطره همسر شهید مدافع حرم از واسطه گری برای ازدواج دختر ۱۴ ساله اش در مصاحبه با رادیو معارف @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عصبانیت بی بی سی از قدرت دریایی ایران! از زمانی که صدور دستور رهبر ایران برای ایجاد پایگاه نظامی در اقیانوس هند به گوش رسانه انگلیسی رسیده، دائم در حال تهیه گزارشهایی است که قدرت نیروی دریایی ایران را زیر سوال ببرد که این خود نشان دهنده اهمیت بالای این اقدام مقتدرانه ایران است! با این حال اعترافاتی که لابلای گزارشات خود دارد جالب توجه است! @bicimchi1
▪️ماسک بزنید و به پویش بپیوندید باور کنید این ویروس منحوس، اهل شوخی و مزاح نیست ... 💬 Kianush Jahanpur @bicimchi1
🔰 لوح | سردار سلیمانی: دفاع از حرم حضرت زینب(س)، دفاع از حرم امام رضا(ع) در ایران هم هست. @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتشار نخستین‌بار 📹 ببینید | سردار سلیمانی: نگین انگشتری من از شیشه‌های حرم امام رضاست که از انفجار [۳۰خرداد۷۳] به‌جای مانده... فردا حرف درنیاورید که زمرد دستش است... 🔹️تدوین: محمدجواد فکری 🔹️آهنگساز: استاد محمدرضا علیقلی @bicimchi1