eitaa logo
بیسیم‌چی
5.3هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
16.6هزار ویدیو
139 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
هر چقدر هم شیرزن باشی و قوی می شکنی وقتی بعد از سال ها چشم انتظاری قنداقی اش کنند و به آغوشت بدهند پسری را که وقتی می رفت برای بوسیدنش مجبور به ایستادن روی پنجه هایت شدی... خدا صبرت دهد #مادر.... #سالهای_دوری #مادر_شهید #یک_مشت_استخوان #کوه_صبر #مادران_شهدا شبتان آرام و شهدایی @bicimchi1
در نگاهت چیزیست کہ نمیدانم چیست... مثل بعد از یک غم مثل پیدا شدن یک لبخند مثل بوے نم بعداز در نگاهت چیزیست کہ نمیدانم چیست من بہ آن محتاجم... @bicimchi1
ای همسفران! باری اگر هست ببندید این خانه، اقامتگهِ ما رهگذران نیست... #رزمندگان_گردان_حمزه #لشکر۲۷محمدرسول‌الله @bicimchi1
7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸صحبت‌های مظلومانه فرزند شهید طلبه همدانی از روز حادثه @bicimchi1
راه همان است و مرد بسیار @bicimchi1
‍ بسم رب الشهداء و الصدیقین شهیدی که برای تفحص پیکرش اذان گفت.... در يك مقطع ما داشتيم به سمت طلائيه ميرفتيم يادم هست يك روز قبل آقای بهنام صفايی و آقای پرورش، طلائيه را شناسايی كرده بودند فكر مي‌كنم سال ۷۳ بود... روز بعد از شناسايی قرار شد ما برويم كه حتی يادم هست گفتند حتماً‌ با نفربر برويم و ما هم رفتيم وقتی داشتيم از بچه‌ها جدا ميشديم، آقای صفايی گفت: رحيم وارد كه شدی من پنج عدد گونی گذاشتم كه آنها بچه‌های (لشکر ۳۱ عاشورا)هستند در واقع آقای صفايی پنج عدد گونی كه ميگفت، منظورش پنج بود كه پيدا كرده بود و در گونی گذاشته بود از يك مسيری ديگر بايد با قايق ميرفتيم، آنجا پر از نی و آب بود آقای صفايی گفت: رحيم وقتی ديروز ما با قايق به آنجا رفتيم، وقتی پياده شديم ساعت ۱۰/۱۵ بود، ي كدفعه صدای اذانی شنيديم به آقای پرورش كه عرب است گفتم: پرورش، اذان نماز خاصی را ميخوانند؟‌ يا اصلاً موقع نماز است؟ كه پرورش به من گفت: خير آقای صفايی... ادامه داد كه من به پرورش گفتم: پس اين صدای اذان چی هست و از كجا مي‌آيد؟! او هم گوش كرد و شنيد... اين صدا را گرفتيم و لابه‌لای نيزارها رفتيم كه يك قايقی را پيدا كرديم كه پنج شهيد داخل آن با تمام وسايل بودند آقاي صفايی به من گفت كه رحيم برو درباره اين پنج شهيد تحقيق كن، ببين اهل كجا هستند، چه كاره بودند؟ كه من رفتم دنبال اين پنج شهيد، اسم شهيد را يادم رفته است يك بچه اردبيل بود بين اين پنج تا كه ايشان در شهرستان، در لشكر و در گردان خود بود اين شهيد بعد از شهادت برای اينكه آقای صفايی و پرورش متوجه قايق و جايشان بشوند، اذان مي‌دهد.... @bicimchi1
(جهان به تو روشن می شود ای صدام)👆 رزمنده ها که فاو و گرفتن جلوش یه زرشک اضافه کردن😂 @bicimchi1
#ردخون بِایِّ ذَنبِِ قُتِلَت ... #طلبه‌همدانی در خیابان‌ شهدا به آنان‌ پیوست... و راهشان را تا ابد ادامه خواهیم داد... @bicimchi1
ای مرد که در بندگی‌ات ممتازی با روح نمازت، شهدا می سازی گویا تو به خوب و بد امت، هر شب در راز و نیاز با خدا می نازی.... #شب_بخیر @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر #صبح... در آيينه‌یِ جادويیِ خورشيد... چون می‌نگرم... او همه من، من همه اويم! #صبح یعنی بوسه بر قلب خدا صبح یعنی عاشقی با کبریا صبح یعنی نور یعنی زندگی ابتدای پاکی و جود و سخا #سلام_صبح_بخیر @bicimchi1 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌