eitaa logo
بیسیم‌چی
5.3هزار دنبال‌کننده
29هزار عکس
15.8هزار ویدیو
137 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
دلنوشته زینب سلیمانی به یاد پدر من به فدای خواهر حسین(ع) «بابای عزیزتر از جانم چه قدر خوب شد نام مرا زینب گذاشتید. مادرم می‌گفت شما وقت انتخاب اسمم گفتید «بعدها متوجه می‌شید چرا اسم زینب را انتخاب کردم برای دخترم». شهادتتان از درون، خیمه سوزان من بود و‌ تمام وجودم یکی‌یکی از درون می‌سوخت و روی هم فرومی‌ریخت اما وقتی عظمت حضور مردم را دیدم که چه باشکوه و با عزت و با تمام وجود برای‌تان به میدان آمدند، دلم کمی آرام گرفت. همیشه به من می‌گفتید عزت دست خداست و بدانید اگر گمنام‌ترین هم باشید ولی نیت شما یاری مردم باشد، می‌بینید خداوند چقدر با عزت و عظمت شما را در آغوش می‌گیرد. می‌دانم راز آن چهره نورانی‌تان و آن همه عزت و عظمت‌تان فقط در نمازهای نافله و گریه‌های شبانه و گرسنگی در بیابان‌ها و گرمای صحراها و آن همه خطر را به جان خریدن نبود... بلکه شما جان و مال و دنیا و آخرت‌تان را با خداوند متعال، فاطمه زهرا(س) و عمه سادات(س) معامله کردید. آن روز که رسم «کلنا عباسک یا زینب» را نوشتید، این نوشته وِرد زبان همه عالم شد. شما علمدار خیمه خواهر حسین(ع) شدید و من تا آخرین نفس فدایی بانویی می‌شوم که نام مبارکش را بر من نهادید تا حق این نام را ادا کنم». @bicimchi1
🌺 فرزند «سرتیم حفاظت حاج قاسم»۳ماه بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد. شهروز مظفری نیا از مدافعان حرم حضرت زینب(س) و سرتیم حفاظت سردار قاسم سلیمانی بود که روز ۱۳ دی ماه سال ۹۸در فرودگاه بغداد همراه حاج قاسم،ابومهدی و چند تن دیگر از همرزمانش توسط آمریکا مورد حمله تروریستی قرار گرفته و به شهادت رسیدند.  از این شهید عزیز دو دختر به یادگار ماند و پسری به نام علیرضا که امروز پس از ۳ماه و ۱۸ روز که از شهادت پدرش می گذرد قدم به دنیا گذاشت. شهید مظفری نیا دوست داشت اگر فرزند جدیدش دختر بود نامش را «فاطمه» بگذارد و اگر پسر «علیرضا» زیرا او را هدیه ای از جانب امام رضا(ع) می دانست.  شهروز درحالی هم اکنون در رواقی از حرم حضرت فاطمه معصومه(س) آرمیده است که امروز علیرضا به دنیا آمد، بدون اینکه لحظه ای حضور فیزیکی پدرش را در این دنیا درک کرده باشد. شهروز به یکی از دوستانش گفته بود دوست ندارم بعد از حاج قاسم زنده باشم و چقدر هم به حرفش وفادار ماند... @bicimchi1
‏جایگاه ‎ در ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی... @bicimchi1
‏فرمانده سپاه به رهبر انقلاب نامه نوشتند: " ما پیشمرگان مردمیم " نگفته است پیشمرگ رهبر؛ بلکه فداییان ملت.... رهبر هم جزئی از مردم‌ست. این بلوغ معرفتی برآمده از فهم درست از مردمسالاری دینی است. امام و امت در کنار هم مثل یک پیکره اند و مردمند و سالارند. روحت شاد حضرت روح الله. ... *محسن مهدیان* @bicimchi1
با همین به آسمان پر کشیدند ..... آن روز برای چند لحظه دستانم بوی خدا گرفته بود..... پ.ن: پوتین شهید محمد زمانی @bicimchi1
بیسیم‌چی
صلابت، استقامت و صبوری، معنای #زینبی بودن یک زن رو‌‌ تو این عکس‌‌ می تونید ببینید.... #سکینه_وا
🌺حاجیه‌ خانم سکینه واعظی، ستاره‌ای درخشان در آسمان نصف جهان بود که در ۸۷ سالگی، شهر شهیدان را ترک کرد.... مادری که ۶ ستاره شهید بر آسمان ایثار و فداکاری ایران اسلامی آویخته است. مرحوم واعظی، در دوران تاریک ستم‌شاهی، برای مبارزه باظلم و سیاهی، شمع وجود پسر، دختر، داماد و عروس خود را تقدیم کرد اما هنوز سهم خود را از سفره انقلاب کافی نمی‌دانست و در دوران دفاع مقدس، ۲ پسر دیگرش را هم به جبهه فرستاد تا مدال‌های شهادت این خانواده را به عدد ۶ برساند و سهم او از سفره انقلاب شد یک جمله: «مادر شهید».... @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و اکنون به فضل الهی از فضا زمین رانگاه می کنیم..... اگر علم در ثریا باشد، مردانی از فارس به آن دست می‌یابند.... @bicimchi1
صدای پای رمضان به گـوش می رسد دست‌های خالی‌مان دستاویز دل‌های پاکتان ... @bicimchi1
بیسیم‌چی
‍ ‌ 📖 | باید به قرآن مراجعه کنیم ‌ 1️⃣ قسمت اول | همیشه با قرآن ‌ 🌺 چند سال بیشتر از عمر «سید علی» نمی‌گذشت که اولین کلاس قرآنش را خانه و پای درس نکته‌های قرآنی مادرش آغاز کرد: «زادگاه مادرم نجف است. ایشان لهجه‌ی عربی داشت. در کودکی با لهجه‌ی عربی نجفی حرف می‌زده است. با قرآن آشنا بود. قرآن را خوب و با صدایی جالب تلاوت می‌کرد. بر قرائت کلام الله مجید با قرآن اهدائی پدرش مداومت روزانه داشت. شيوه‌ی قرائت ایشان، ما را در آن کم سن و سالی به خود جذب می‌کرد. پیرامونش گرد می آمدیم و به تلاوتش گوش می‌کردیم. ایشان هم از فرصت استفاده می‌کرد، معانی برخی آیات را برای ما به فارسی ترجمه می‌کرد و داستان‌های پیامبران را برایمان بازمی‌گفت.» ‌ 🌺 بعدتر سید علی، وقتی وارد مدرسه شد، به خاطر صدا و لحن دلنشینش، شد مدرسه.... برای همین پدرش، «آقا سید جواد» برای آشنایی بیشتر با قرآن و یادگیری از حاج رمضان بنكدار خواست به او و برادرش آموزش دهد. بعد از او نیز ملاعباس که بزرگ‌ترین استاد قرائت قرآن بود، آموزش را برای آن دو ادامه داد و تمام قواعد تجوید را از او فرا گرفت. چند سال بعد، در سن دوازده سالگی، حالا دیگر سیدعلی خودش شده بود استاد کلاس قرآن... عکسی از آن دوران موجود است که سید علی در پشت آن چنین نوشته بود: «۱۲ سالگی، کلاس ششم ابتدایی... روز جمعه پس از پایان جلسه‌ی قرائت قرآن که استاد آن من بودم و قراء آن، شاگردان مدرسه‌ای که من دانش‌آموز آن بودم...» ‌ 🌺 مؤانست سیدعلی با قرآن همین‌طور ادامه یافت تا اینکه در سال ۱۳۴۳ (۲۵ سالگی) اولین کلاس رسمی تفسیر قرآن او در بین اهالی محله‌ی معروف به «پایین خیابان» مشهد کلید خورد و از آن روز تا به حال، این مؤانست و همنشینی و بهره‌گیری از معارف ناب قرآنی، در سراسر زندگی فردی و اجتماعی او (چه آن زمان که در قامت طلبه‌ای انقلابی در جریان نهضت (ره) فعالیت می‌کرد، و چه بعد از در کسوت نمایندگی مجلس و ریاست‌جمهوری و جامعه‌ی اسلامی) مشهود است به‌طوری که شاید کمتر سخنرانی بتوان از او یافت که در آن آیه‌ای از قرآن، یا ارجاعی به آن وجود نداشته باشد.... ‌ ادامه دارد... ‌ 🗞 برگرفته از شماره اخیر نشریه ‌ ‌ 💫 رسانه اختصاصی نوجوانان سایت Khamenei.ir 👇 🌱 @Nojavan_khamenei @bicimchi1
بیسیم‌چی
‍ به یادبسیجی دلاور و دلسوخته فرزند حضرت زهرا (س) متولد: تهران خیابان ایران، خیابان شهید قادری فرمانده دسته شهادت یاسر لشگر ۲۷ حضرت محمّد رسول اللّٰه(ص) شهادت: ۲۲فروردین ۱۳۶۶، ۸ نحوه شهادت: حضور در خط مقدم عملیات کربلای هشت اصابت گلوله دشمن آگاه باشید کذابین و دروغگویان بی وجود در مورد نحوه شهادت او داستان پردازی و دروغ می گویند او با مسئولیت فرمانده دسته در خط مقدم جبهه و در نبرد با دشمنان با اصابت گلوله به شهادت رسید بخشی از دستنوشته منتشر نشده شهید حدود ۱۰ روز قبل از شهادتش در راه سفر مشهد مقدس: « نمی دانم چه بگویم یا چه بنویسم مسائل و مصائب چنان هجوم آورده که یارای گفتن ندارم مسائل زیاد است این عزیزانِ شهید که دادیم خیلی برای ما عزیز و گرانبها بودند ای کاش می توانستم یک ذره از معرفت آنها را داشتم تا از فراق آنها می سوختم حالا که سیدمرتضی مدنی، احمد میری، امیر وفایی و سیدمحمد شکری رفتند و ما چکار باید بکنیم یا چکار می توانیم بکنیم غم اینکه خدا ما را قبول نکند و جوابمون بکند، مرا سست کرده بعضی وقت ها نمی دانم چکار بکنم دیگر رفیقانم، خواب این عزیزان را می بینند شهیدان آنها را کمک و راهنمایی می کنند ولی من چرا نمی توانم چرا من سعادت راهنمایی شدن را ندارم فقط منتظرم که خداوند نظر لطفی به ما کند و عوضم کند وقتی که به دیدار امام عزیزمان رفتیم از خدا می خواستم که نگاهش به بنده دل سیاه بیفتد و به برکت این نگاه، بنده راحت شوم یا حالا که ان شاءاللّه عازم مشهد مقدس هستیم نیّتم این است که خدا از اینجا به خاطر زیارت آقا می روم و حاجتم (حاجت شخصی) این است که فقط شفا پیدا کنم شفای روحی و اخلاقی به بوسه گاه کسی می روم که معروف به عطوف و رئوف می باشد و سریع الرضا می شود یا امام رضا{ع} امیدم را قطع مفرما ۱۱ فروردین ۶۶ » شهید سیداحمد پلارک در مشهد حاجتش را گرفت و در تاریخ ۶۶/۱/۲۲ ساعت ۵ بعد از ظهر بعد از نبردی عاشورایی در شلمچه به مقام والای شهادت رسید سید احمد تو را به امام رضا{ع} یادمان کن حاشا که میدان را خالی کند @bicimchi1