سلام❤️❤️❤️
صبح بخیر
برای امروزتان از خدا میخواهم
هر آنچه صلاحتان هست
برایتان رقم بزند
من به دستان خدا ایمان دارم
بهترینها سهمتان خواهدشد
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
❤️ بسم الله و دوری از آتش و سفید شدن پرونده اعمال
رسول اکرم ص فرمودند: چون روز قیامت شود به بنده خدا امر میشود که وارد آتش دوزخ شود، چون نزدیک دوزخ میشود میگوید: بسم الله الرحمن الرحیم و پا در دوزخ مینهد آتش دوزخ هفتاد هزار سال راه از او دور می شود.
در روایت دیگری آمده چون بنده خدا را پای میزان حساب حاضر می کنند و نامه اعمال او را در حالی که مملو از افعال و کردار زشت است به دست او می دهند در حین گرفتن نامه اعمال بنابر عادتی که در دنیا به گفتن بسم الله الرحمن الرحیم داشته آن را بر زبان جاری میکند و نامه اعمال را به دست میگیرد چون نامه اعمال را میگشاید آن را سفید میبیند در حالی که هیچ نوشته و عمل بدی در او نمیبیند.
در این هنگام بنده عاصی به فرشتگانی که حاضرند میگوید: در این نامه عمل چیزی نوشته نیست که بخوانم و فرشتگان گویند: در همین نامه تمام اعمال بد تو نوشته بود اما به برکت و میمنت بسم الله الرحمن الرحیم محو شد.
منهج الصادقین، ج1، ص33
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚زاویه دید به زندگی
راننده تاکسی گفت: میدونی بهترین شغل دنیا چيه؟
گفتم: چیه؟ گفت: راننده تاكسی.
خنديدم. راننده گفت:جون تو. هر وقت بخوای ميای سركار، هر وقت نخوای نميای، هر مسيری خودت بخوای میری، هروقت دلت خواست يه گوشه میزنی بغل استراحت میكنی، مدام آدم جديد میبينی، آدمهای مختلف، حرفهای مختلف، داستانهای مختلف. موقع كار میتونی راديو گوش بدی، میتونی گوش ندی، میتونی روز بخوابی شب بری سر كار. هر كيو دوست داری میتونی سوار كنی، هر كيو دوست نداری سوار نمیكنی، آزادی و راحت.
ديدم راست میگه، گفتم: خوش به حالتون.
راننده گفت: حالا اگه گفتی بدترين شغل دنيا چيه؟
گفتم: چی؟ راننده گفت: راننده تاكسی و ادامه داد:
هر روز بايد بری سركار، دو روز كار نكنی ديگه هيچی تو دست و بالت نيست، از صبح هی كلاچ، هی ترمز، پادرد، زانودرد، كمردرد. با اين لوازم يدكی گرون، يه تصادفم بكنی كه ديگه واويلا میشه، هر مسيری مسافر بگه بايد همون رو بری، هرچی آدم عجيب و غريب هست سوار ماشينت میشه، همه هم ازت طلبكارن. حرف بزنی يه جور، حرف نزنی يه جور، راديو روشن كنی يه جور، راديو روشن نكنی يه جور. دعوا سر كرايه، دعوا سر مسير، دعوا سر پول خرد، تابستونها از گرما میپزی، زمستونها از سرما كبود میشی. هرچی میدويی آخرش هم لنگی.
به راننده نگاه كردم. راننده خنديد و گفت:
زندگی همه چيش همينجوره. هم میشه بهش خوب نگاه كرد، هم میشه بد نگاه کرد.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیهی کیش به ایران: مدرنترین فرودگاه کشور را بشناسید
از امروز تمام پروازها به و از کیش به ترمینال جدید و هوشمند این جزیره انجام میشود؛ یک فرودگاه شیک، به روز و مطابق با استانداردهای بینالمللی که در همین چند ماه اخیر و بعد از تعطیلی پروژه در دولت قبل، با همیت سازمان منطقه آزاد کیش بهرهبرداری شد.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
مرد بسیار ثروتمندی که ازحکیمی دل خوشی نداشت
با خدمتکارانش در بیرون شهر با حکیم
و تعدادی از شاگردانش روبه رو شد.
مرد ثروتمند با حالتی پر از غرور و تکبر به حکیم گفت :
تصمیم گرفته ام پول خودم را هدر دهم
و برایت سنگ قبری گران قیمت تهیه کنم .
بگو جنس این سنگ از چه باشد
و روی آن چه بنویسم
تا هر کس بالای آن قبر بایستد
و برای تو آرامش طلب کند شاد شود و خنده اش بگیرد!
حکیم خنده ای کرد و پاسخ داد :
اگرخودت هم بالای سنگ قبرمی ایستی .
سنگ قبر مرا از جنس آیینه انتخاب
کن و روی آن هیچ چیز ننویس!
بگذار مردمی که بالای آن می ایستند
تصویر خودشان را ببینند
و اگر هم آمرزشی طلب می کنند
نصیب خودشان شود.
مرد ثروتمند که حسابی جا خورده بود
برای اینکه جلوی اطرافیانش
کم نیاورد با تمسخر گفت :
اما همه که برای دعای آمرزش
بالای سنگ قبر نمی ایستند ؟
و حکیم با همان تبسم گرم و
صمیمانه همیشگی اش گفت :
آنها آیینه ای بیش نخواهند دید.
نکته
آیینه چو نقش تو بنمود راست
خودشکن آیینه شکستن خطاست
#آیینه_چونقش_توبنمودراست_خودشکن_آیینه_شکستن_خطاست
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴آنچه را ذخیره کردهای، به دست سارق ایام مسپار
✍مردی مزرعهای آفتابگردان کاشت و محصولش را در چند گونی ریخت و در انبار خانهاش ذخیره کرد تا نزدیک عید گرانتر شود و آنها را بفروشد.
دزدی شب به انباری او زد و تمام آفتابگردانها را برد و در ته یکی از گونیها، کمی از آفتابگردانها را رها کرد.
او دست نوشتهای به این مضمون گذاشت:
«زحمت یکسالهات برای من بود. این مقدار را هم گذاشتم، یک موقع نبری مصرفشان کنی. برو کشت کن سال بعد همین موقع باز در خدمتم!»
در روایت آمده است:
«هر روز فرشتهای بین زمین و آسمان ندا میدهد؛ ای مردم بسازید برای ویران شدن، و بزایید برای مردن، و بگذارید دنیا را و بگذرید از مال دنیا برای بردن.»
هرساله جمع میکنیم و دزدِ نفس با خوردن و خوابیدن؛ تمام زحماتمان را از ما میگیرد و میدزدد و ما آسوده برای سالِ بعد کار میکنیم و دو دستی نتیجۀ زحمات و تلاشمان را تحویل سارق ایام میدهیم و روزِ مرگ، میبینیم چیزی برای خودمان باقی نگذاشتهایم و دریغ از هیچ انفاق و بخشش و عمل صالحی!
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔شیطان سجده بر آدم نکرد ما بر خدا...
کلیپی بسیار زیبا و تکاندهنده حتما ببینید و منتشر کنید👌
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 وضعیت زنان در آخرالزمان
به نقل از رسول اکرم(ص) :
جامه ی کافران بپوشند.
خود را به شکل مستبکران درآورند.
بر زین ها سوار شوند.
به همسران خود تمکین نکنند.
درآمد شوهرانشان آنها را کفاف ندهد.
فاسد می شوند.
برای طمع دنیا در داد و ستد همسرانشان شرکت می کنند.
خود را به صورت مردان در می آورند.
جامه ی مردان را می پوشند.
بی حیا می گردند.
سرشان را چون کوهان شتر درست می کنند.
در عین لباس پوشیدن اندامشان آشکار است.
زنان از این که همسران شان با همجنس خود رابطه دارند آگاهند ولی به روی خود نمی آورند.
در بهترین خانه ها زن تشویق به فسق و فجور می شود.
رابطه ی نامشروع به صورت یک فضیلت بازگو می گردد.
اختلاطشان با مردان زیاد می شود.
با همسرانشان با خشونت رفتار می کنند.
حکومت می کنند.
به نقل از امیرالمؤمنین(ع):
زینت های خود را آشکار می کنند.
از دین خارج می شوند.
به سوی لذت ها و شهوت ها می شتابند.
محرمات الهی را حلال می شمارند.
پدر و مادر در نزد وی خوار شمرده می شوند.
زنها از مردان درخواست ازدواج می کنند.
قضاوت با خودتون؛ببینید کجای زمان هستید
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
سخنرانی
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨد ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘایشان ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﮐﻨﺪ.
ﻣﻼ ﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ.
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﮐﻨﺠﮑﺎو ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻼ ﭼﻪ ﭼﯿز با ﺍﺭﺯﺷﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺖ ﺁﻥ ﭘﻮﻝ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻨﯽﻃﻠﺐ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، به هر ﺯﺣﻤﺘﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﮑﻪ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻭﯼ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ.
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻣﻮﻋﻮﺩ، ﻣﻼ نصرالدین ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺳﮑﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺶ ﺟﺮﯾﻨﮓ ﺟﺮﯾﻨﮓ ﺻﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺧﺮﻭﺝ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺟﻠﻮ ﻭ ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ.
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ، ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮔﻨﮓ ﻭ ﮔﯿﺞ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ: ﻣﻼ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺻیغه ﺍﯼ ﺍﺳﺖ!
ﺁﻥ ﭘﻮﻝ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩﻧﺖ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻠﯿﺤﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺩﻭ ﻧﮑﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﺁﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﭘﻮﻝ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﺩ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﺍﺣﺴﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﺪ.
ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﻗﺖ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﯾﺪ.
ﻭ ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﯽ آدم ﭘﻮﻝ ﺗﻮﯼ ﺟﯿﺒﻬﺎﺵ ﺑﺎﺷﺪ، ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
نکته!
در دنیای امروز:
فقر آتشی است که خوبیها را می سوزاند و ثروت پرده ایست که بدیها را می پوشاند.
و چه بی انصافند آنانکه یکی را می پوشانند به احترام داشته هایش
و دیگری را می سوزانند به جرم نداشته هایش!!
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
.
18 آذر ماهی جانم
امیدوارم امروز چشمانت جز زیبایی چیزی نبیند
و دستانت سرشار از نعمت و برکت و بخشندگی باشد
.
.
.
#آذرماهی_جان_تولدت_مبارک❤️
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚داستان کوتاه هرگز نا امید نشو
مدرسهی کوچک روستایی بود که بهوسیلهی بخاری زغالی قدیمی، گرم میشد. پسرکی موظف بود هر روز زودتر از همه به مدرسه بیاید و بخاری را روشن کند تا قبل از ورود معلم و همکلاسیهایش، کلاس گرم شود.
روزی، وقتی شاگردان وارد محوطهی مدرسه شدند، دیدند مدرسه در میان شعلههای آتش میسوزد. آنان بدن نیمه بیهوش همکلاسی خود را که دیگر رمقی در او باقی نمانده بود، پیدا کردند و بیدرنگ به بیمارستان رساندند.
پسرک با بدنی سوخته و نیمه جان روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود ، که ناگهان شنید دکتر به مادرش میگفت: «هیچ امیدی به زنده ماندن پسرتان نیست، چون شعلههای آتش بهطور عمیق، بدنش را سوزانده و از بین برده است».
اما پسرک به هیچوجه نمیخواست بمیرد. او با توکل به خدا و طلب یاری از او تصمیم گرفت تا تمام تلاش خود را برای زنده ماندن به کار بندد و زنده بماند و ... چنین هم شد.
او در مقابل چشمان حیرت زدهی دکتر به راستی زنده ماند و نمرد. هنگامی که خطر مرگ از بالای سر او رد شد، پسرک دوباره شنید که دکتر به مادرش میگفت: «طفلکی به خاطر قابل استفاده نبودن پاهایش، مجبور است تا آخر عمر لنگلنگان راه برود».
پسرک بار دیگر تصمیم خود را گرفت. او به هیچوجه نخواهد لنگید. او راه خواهد رفت، اما متاسفانه هیچ تحرکی در پاهای او دیده نمیشد. بالاخره روزی فرا رسید که پسرک از بیمارستان مرخص شد....
❌ ادامه در پست های بعدی....
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚دیگی که زایید سر زا هم میرود
در مواقعی که کسی مطلب غیر قابل قبولی را به خاطر منافع خود بپذیرد و چندی بعد از بابت همان مطلب ضرر کند از این مثل استفاده میکنند تا نتواند انکار و اعتراض کند.
میگویند ملانصرالدین چند بار از همسایهاش دیگی قرض کرد و هر بار دیگچهای داخل آن گذاشت و دیگ را پس داد. همسایه میپرسید دیگچه از کجا آمده؟ جواب میداد دیگت آبستن بود و در خانه ما بزایید.
بار آخر دیگی بسیار بزرگ از همسایه به عاریت گرفت و پس نداد. همسایه به در خانه او آمد و سراغ دیگش را گرفت. پاسخ داد دیگت چند روز پیش سر زا از دنیا رفت. همسایه گفت دیگ که نمیمیرد. ملانصرالدین پاسخ داد:
دیگی که میتواند بزاید حتما روزی هم ممکن است سر زا بمیرد.
داستان دیگری نیز میگوید روزی شخصی ناشناس دو مرغ برای سلطان محمود آورد و گفت امروز به نیت شراکت با سلطان نرد بازی کردم و برنده شدم و شایسته دیدم که این دو مرغ را که سهم سلطان است به قصر بیاورم. سلطان قبول کرد و دستور داد تا مرغها را از وی بگیرند. تا چند روز آن مرد هر روز چند مرغ میآورد و هر بار همان را میگفت و سلطان میپذیرفت.
یک روز با حالی ناراحت و دست خالی نزد سلطان آمد. سلطان او را ناراحت دید و علت پرسید. آن مرد پاسخ داد امروز به شراکت با سلطان در بازی نرد هزار دینار باختم. سلطان خندید و دستور داد پانصد دینار سهمش را به او بدهند و به وی گفت از این پس بیخبر از من به شراکت من قمار نکن.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️سختی ها در زندگی
#دکتر_انوشه
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
⚫️ راه و رسم امانت داری این گونه است؟!
تا جوانید فکری کنید، نگذارید پیر و فرسوده شوید... شما اگر خدای نخواسته خود را اصلاح نکردید و با قلبهای سیاه، چشم ها، گوش ها و زبان های آلوده به گناه از دنیا رفتید ، خدا را چگونه ملاقات خواهید کرد؟
این امانات الهی را که با کمال طهارت و پاکی به شما سپرده شده، چگونه با آلودگی و رذالت مُستَرَد خواهید داشت؟
این چشم و گوشی که در اختیار شماست، این دست و زبانی که تحت فرمان شماست، این اعضا و جوارحی که با آن زیست می کنید، همه امانات خداوند متعال می باشد که با کمال پاکی و درستی به شما داده شده است.
اگر ابتلاء به معاصی پیدا کند، آنگاه که بخواهید این امانات را مُستَرَد دارید ممکن است از شما بپرسند که راه و رسم امانت داری این گونه است؟ ما این امانات را این طور در اختیار شما گذاشتیم؟ قلبی که به شما دادیم چنین بود؟ چشمی که به شما سپردیم این گونه بود؟ دیگر اعضاء و جوارحی که در اختیار شما قرار دادیم چنین آلوده و کثیف بود؟
در مقابل این سؤالها چه جواب خواهید داد؟ خدای خود را با این خیانتهایی که به امانات او کرده اید چگونه ملاقات خواهید کرد؟
📚امام خمینی - ره ، جهاد اکبر،انتشارات امیر کبیر، 1360، ص 61
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
14.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 انتهای حجاب و پوشش اختیاری
بسیار عالی 👌
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 اين روزها شکستند مرا ، تا ساختن با خدایم را بیاموزم ...
احساس میکنم
دستانم دیگر به قدر کافی جوان نیستند
نشان به آن نشان
که روز های خوب
آرام آرام
از کف دستانم سُر میخورند
و پرت می شوند به زمان های ماضی
احساس میکنم کمی از زندگی را کم آورده ام
مثلا از ازل تا آغاز را !
حالا هی تلقین کنم به خودم ماه و ستاره وآسمان و بهار را
روزی عاقبت همه چیز، پاییز خواهد شد
نه ؟ . . .
من وحشت دارم . . .
من که نمیخواستم بهار ، همیشه باشد
فقط میخواستم
گل سرخی که از دخترک سر چهار راه میخرم
تاآخر پاییز همان قدر قرمز بماند
فقط میخواستم دستانم به قدری جوان باشند
که حتی اگر پیر شدم
بوی روزهای خوب را لابلای روزهایم پخش کنند
همین
من . . . فعلا . . . میترسم
(✍🏻#مسافر)
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
16.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 عصبانیتچطور بر سلامت روان تاثیر می گذارد؟
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
آیا می دانستید 💡
میرزا آقا خان نوری صدرا اعظم "ناصرالدین شاه "مردی زیرک، آگاه به زیر و بم سیاست و در عین حال بسیار فرصت طلب بود، اواز زمان "محمد شاه" قاجار در دستگاه حکومتی خدمت می کرد و از نظر سیاسی وابسته به دولت انگلیس بود. او در قتل" امیر کبیر "نقش اساسی را داشت .
در زمان صدرات او عهد نامه های ننگینی از جمله عهد نامه پاریس بسته شد که به موجب آن افغانستان از خاک ایران جدا شد.
اما همین صدراعظم دچار یبوست مزاج بود، که برای آن لطیفه ها ساخته اند. میرزا آقا خان به خاطر مشکلی که داشت پیوسته بد اخلاق و خشمگین بود مگر در روز های که پیشخدمت ها برای او یک ظرف بزرگ "آب آلو"می آوردند در آن روز صدراعظم به تمام کارها به سرعت و خوش خلقی می رسید، ارباب رجوع ها که متوجه این رفتار صدر اعظم شده بودند، به پیشخدمت ها رشوه می دادند تا روزی که قرار بود درخواست آنها به دست صدراعظم برسد، پیشخدمت ها حتماً یک ظرف بزرگ آب الو برای او ببرند، طوری شده بود که مردم زمان ملاقات با صدراعظم به یکدیگر این توصیه را می کردند،"آب آلو یادت نرود"!
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 10 دستوربسیار شنیدنی از دکتر انوشه
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
💎یغمای جندقی ؛ از شاعران معروف و بذله گو دوران قاجاریه بود. هنگامی که فتوای قتلش صادر شد، فرار کرد و به طور ناشناس خود را به کاشان رساند و در خانه ی یکی از علمای بزرگ پناهنده شد تا به این وسیله از خطر مرگ و کشته شدن رها شود.
پس از مدتی آن عالم بزرگ دختر خود را که زشترو و تند خو بود به نکاح یغما در آورد و به عبارتی یغما داماد سرخانه شد. روزی عالم سرزده به اتاق داماد آمد و دید یغما به عیال خود شرعیات و آداب و احکام دینی می آموزد.
عالم خوشحال شد و وقتی برای تدریس می رفت به شاگردانش گفت: "یغما برعکس آنچه درباره ی او می گفتند آدم بدی نیست و به آداب مذهبی دلبستگی دارد."
چون این خبر به گوشم یغما رسید گفت :"به آقا بگویید اشتباه فرموده اند علت اینکه من به عیال شرعیات می آموزم از این جهت است که یقین دارم من خودم در روز قیامت به جهنم خواهم رفت خواستم با این کار عیالم به بهشت رود و لااقل در آخرت از او جدا شوم و در آنجا از دست تندخویی او در امان باشم."
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
❤️ مکتب وجدان
دانش آموزی چنین حکایت می کند: ساعت امتحان درس دینی بود. تنبلی و سستی در درس خواندن کار دستم داده بود و اضطراب سراپای وجودم را فرا گرفته بود. چه کنم؟
هر لحظه فکری به ذهنم می آمد آخر تصمیم خود را گرفتم و از روشی که قبلاً نیز بارها استفاده کرده بودم، کمک گرفتم.
آری، کتاب بینش دینی را در کشوی میزی گذاشته و با ظرافت تمام آنرا طوری قرار دادم که نه کسی متوجه شود و نه به هنگام استفاده دچار مشکل شوم. لحظه ای احساس آرامش کردم. خانم معلم وارد کلاس شد و سؤالها را به ما داد و من آماده... اما ناگهان او همه بچه های کلاس را غافلگیر کرد. آهسته آهسته به سوی تخته سیاه رفت و بر روی آن آیه ای کوتاه از کتاب بزرگ آسمانی نوشت:
ان ربک لبالمرصا**فجر/ 14. *؛ به راستی خدای تو در کمین گنهکاران است)).
سپس رو به ما کرد و تنها یک کلام گفت: آخرین نفر ورقه های امتحان بچه ها را به دفتر بیاورد و به من تحویل بدهد)). و آنگاه پیش چشمان مبهوت ما از کلاس خارج شد. او نگاه همواره ناظر خداوند را به یاد ما آورد و خود رفت، حالت عجیبی به من دست داد. در ورقه ام هیچ چیز ننوشتم، چز یک بیت شعر:
خوشا در مکتب وجدان نشستن - شدن صفر و زنامردی گسستن
ر.ک: ماهنامه بشارت شماره 9/ 34، براساس خاطره یک دانش آموز دبیرستان دخترانه. ***
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزّتمندترین انسانها کسانیاند که نان بازوی خود را میخورند...
و چه زیادند انسانهایی مثل حاتم طایی که پول و ثروت، آنها را از انسانیت دور نمیکند!
برداشت شما از این حکایت گلستان سعدی چیست؟
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 مجادله_نكنيد
🔹پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از مکانی عبور می کردند، جمعیتی جمع شده بودند و مردی پر قدرت را تماشا میکردند که سنگ بزرگی را از زمین برمیداشت و همه از عمل آن ورزشکار قوی در شگفت بودند. پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدند این اجتماع برای چیست؟ مردم کار وزنه برداری آن قهرمان را به عرض ایشان رساندند. آقا فرمودند آیا به شما نگویم قوی تر از این مرد کیست؟ بعد فرمود: رَجُلٌ سَبَّهُ رَجُلٌ فَحَلِمَ عَنْهُ فَغَلَبَ نَفْسَهُ و َغَلَبَ شَيْطَانَهُ وَ شَيْطَانَ صَاحِبِهِ. قوی تر از او کسی است که به او دشنام دهند و بردباری کند و بر نفس سرکش و انتقام جوی خود غلبه کند و بر شیطان دشنام گو پیروز شود.
🔸امام صادق علیه السلام فرمودند: لاَ تُمَارِ فَيَذْهَبَ بَهَاؤُكَ لاَ تُمَارِيَنَّ حَلِيما وَلاَ سَفِيها فَإِنَّ اَلْحَلِيمَ يَغْلِبُكَ وَاَلسَّفِيهَ يُرْدِيكَ ، جدال نكن كه آبرويت مى رود، همچنين با مردم بردبار و نادان مجادله نكنيد زيرا شخص بردبار بر تو پيروز مى شود و نادان تو را خوار میسازد.
📚مشکاة الأنوار ترجمه محمدی و هوشمند؛ جلد۱ ، ص ۶۸۱
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
دین یعنی محبت ❤️
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
«برید بن معاویه عجلی» - یکی از اوتاد زمین و از اعلام دین میگوید:
در نزد امام باقر علیه السلام بودم. مردی از خراسان با پای پیاده به محضرش آمد و پاهایش را - که پوست انداخته بود - از کفش بیرون آورد و گفت : به خدا جز دوستی شما اهل بیت، هیچ عاملی مرا از راه دور به اینجا نیاورده است.
امام فرمود : والله لو احبنا حجر حشره الله معنا و هل الدین الا الحب؟ ان الله یقول : « قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ. .. » و قال : « یحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیهِمْ » و هل الدین الا الحب .
به خدا اگر سنگی ما را دوستبدارد، خداوند او را با ما محشور میکند و آیا دین، چیزی جز محبت است؟ خداوند میفرماید: [ای پیامبر] بگو: اگر خدا را دوست میدارید، مرا پیروی کنید تا خدا دوستتان دارد و خداوند فرمود: کسانی را که به سوی آنها مهاجرت میکنند، دوست دارند و آیا دین، غیر از محبت است؟
بحارج27
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
خداوندا
بدون نوازشهای تو
بدون مهر و محبت تو
بدون عشق تو
میان دست های زندگی
مچاله میشویم
خدایا
نوازش و مهربانیت را از ما نگیر
شب بخیر❤️
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح دو شنبه تون زیبـا🌸🍃
روزتــون بـا نشـاط 🌸🍃
لبتـون پـر از تـبسـم 🌸🍃
قلب تـون پـر از نــور🌸🍃
روزگـارتـون شـیـریـن 🌸🍃
و نعمت های الهی نصیبتـان🌸🍃
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚 قانون ۱۵ دقیقه چیست؟
این قانون به قدرت تغییرات کوچک اشاره دارد!
ساموئل اسمایلز ، مولف کتاب اخلاق و اعتماد به نفس، بر این اعتقادست که تکرار کارهای کوچک نه تنها شخصیت انسان را میسازد بلکه شخصیت ملت ها را تعیین می کند.
۱- اگر روزی ۱۵ دقیقه را صرف خودسازی کنید در پایان یک سال، تغییر ایجاد شده در خویش را به خوبی احساس خواهید کرد.
۲-اگر روزی ۱۵ دقیقه از کارهای بی اهمیت خویش بکاهید، ظرف چند سال موفقیت نصیبتان خواهد شد.
۳- اگر روزی ۱۵ دقیقه را به فراگیری زبان اختصاص دهید از هفته ای یک بار کلاس زبان رفتن بهتر است.
۴- اگر روزی ۱۵ دقیقه را به پیاده روی سریع اختصاص دهید از هفته ای چند بار به باشگاه ورزشی رفتن، نتیجه ی بهتری خواهید گرفت.
۵- اگر روزی ۱۵ دقیقه مطالعه و سلول های خاکستری خویش را درگیر کنید؛ به پیشرفت های عظیم یادگیری دست خواهید یافت.
زیبایی روش یا قانون ۱۵ دقیقه در این است که آنقدر کوتاهست که هیچ وقت به بهانه ی این که وقت ندارید آن را به تاخیر نمی اندازید.
جالبتر اینکه، کشور ژاپن امروزه موفقیت خود را مدیون این قانون است.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 قطع کردنِ چرخهیِ خشونت
گذشت اهلبیت
✅پس از جنگ جمل، امیرالمومنین امامعلى عليهالسلام و لشكريانش، پیروزمندانه وارد شهر بصره شدند.
همسر عبدالله بن خلف، بر در خانه خود ايستاد و رو به امامعلی عليهالسلام كرد و گفت:
🔹«يا قاتِلَ الْأَحِبَّةِ لَا مَرْحَباً بِكَ أيْتَمَ اللهُ مِنْكَ وَلَدَكَ كَمَا أيْتَمْتَ بَنِى عَبْدِاللهِ بْنِ خَلَف»؛
یعنی:
🔹((اى قاتل ! خوش نيامدى! خداوند، فرزندانت را يتيم كند همان گونه كه فرزندان عبداللهبنخلف را يتيم كردى))
امام علی عليه السلام، هيچ پاسخى به او ندادند و تنها اشاره به گوشهاى از خانه آن زن كردند! زیرا میدانستند که دو نفر از فرماندهان سپاهدشمن (عبداللهبنزبير و مروانبنحكم)، آنجا پنهان شدهاند!
آن زن، اين اشارهی پرمعنا را فهميد و ساكت شد و به خانه برگشت.
امیرالمومنین امام علی عليهالسلام با حلم و گذشتی كه داشتند، از تعقیب و مجازات فراریان دشمن صرف نظر کردند.
📚شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد(مصحح: محمد ابوالفضل ابراهيم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي، قم، ۱۴۰۴ قمری، چاپ: اول) جلد۱۵، صفحه ۱۰۵
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو به این دنیا اومدی
که زندگی کنی.
سهم تو آرزوهاته،
پس به دنبال همون لحظه هایی
بگرد که حالت رو خوب میکنه...
❥↬ @bohlool_aghel
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
🔴 حکایتهای پندآموز
روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد...
📜روایت نموده اند که رسول خدا (ص) روزی از قبرستان گذر می نمودند نزدیک قبری رسیدند به اصحاب خویش فرمودند: عجله کنید و بگذرید اصحاب تعجیل کردند و از آنجا گذشتند
و در وقت مراجعت چون به قبرستان و آن قبر رسیدند خواستند زود بگذرند. حضرت فرمودند: عجله نکنید. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! چرا در وقت رفتن امر به عجله کردن فرمودید؟!حضرت فرمودند: صاحب این قبر را عذاب می کردند و من طاقت شنیدن ناله و فریاد او را نداشتم. اکنون خدای تعالی رحمتش را شامل حال او کرد
گفتند: یا رسول الله! سبب عذاب و رحمت به او چه بود؟ حضرت فرمودند: این مرد، مرد فاسقی بود که به سبب فسقش تا این ساعت در اینجا معذب بود کودکی از وی باقی مانده بود در این وقت او را به مکتب بردند و معلم به این فرزند《بسم الله الرحمن الرحیم》را تعلیم نمود و کودک آن را بر زبان جاری نمود، در این هنگام به فرشتگان عذاب خطاب رسید که:
دست از این بنده فاسق بردارید و او را عذاب نکنید روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد
📚مجموعه شهرحکایات
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel