فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهربان معبودم♥️🙏
در این شب زیبا
شب خود و دوستانم را
به تو میسپارم🙏
آرزوهایم زیاد است ...😇
اما ناب ترین آرزویم
نعمت سلامتیست
برای همه ی عزیزانم ✨🙏
✨🌸✨ صبور باشیم ✨🌸✨
✨مشکلات هم تاریخ انقضا دارند✨
شب بخیر دوستان ✨🙏
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️هر صبح به خودت بگو امروز
منتظر یک اتفاق عالی غیرمنتظره هستم
پیشاپیش از خدا تشکر کن🙏
امروز همه چیز جهت
خیر و صلاح من است
و گنجینه تجربه هایم
مرا به سوی موفقیت های بزرگ
هدایت می کند
🌹صبح سه شنبه تون پر از موفقیت🌹
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🌸دنیا مانند گردویی است بی مغز!
ملا مهرعلی خویی، روزی در ڪوچه دید دو ڪودڪ بر سر یڪ گردو با هم دعوا میڪنند...
به خاطر یڪ گردو یڪی زد چشم دیگری را با چوب ڪور کرد.
یڪی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس چشم درآوردن،
گردو را روی زمین رها ڪردند و از محل دور شدند...
ملا رفت گردو را برداشت و شڪست و دید، گردو از مغز تهی است. گریه ڪرد.
پرسیدند تو چرا گریه میڪنی؟!
گفت: از نادانی و حس ڪودڪانه، سر گردویی دعوا میڪردند ڪه پوچ بود و مغزی هم نداشت...
دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز! که بر سر آن میجنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها ڪرده و برای همیشه میرویم...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
انسانها عاشق شمردن مشکلاتشان هستند
امـــا لذتهایشان را نمیشمارند
اگر آنها را هم میشمردند
میفهمیدند که به اندازه کافی از زندگی لذت بردهاند!
🍃🍃🍃🌸
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
زندگى مثل يک 🧶كامواست
از دستت كه در برود
مى شود كلاف سر در گم،گره مى خورد
میپيچد به هم، گره گره مى شود
بعد بايد صبورى كنى،
گره را به وقتش با حوصله وا كنى
زياد كه كلنجار بروى، گره بزرگتر مى شود،
کورتر مى شود
يک جايى ديگر كارى نمى شود كرد،
بايد سر و ته كلاف را بريد
يک گره ى ظريف و كوچک زد،
بعد آن گره را توى بافتنى جورى قايم كرد
محوكرد، جورى كه معلوم نشود.
#يادمان_باشد
گره هاى توى كلاف🧶
همان دلخورى هاى كوچک و بزرگند
همان كينه هاى چند ساله
بايد يک جايى تمامش كرد
سر و تهش را بريد.
زندگى به بندى بند استْ به نام
#حرمت كه اگر پاره شودتمام است...
به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽
❥↬ @bohlool_aghel
❥↬ @ostad_dehnavi
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
براى اينكه خانه اى، خانه باشد بايد كسى مدام در آن راه برود.
بايد يكى باشد كه ظرفهاى كثيف را بگذارد توى سينك.
تميزها را بچيند سر جايش. تختها را مرتب كند.
زنگ بزند سوپر رب گوجه فرنگى و ماكارونى سفارش بدهد.
ميوه ها را بشورد. قبضها را پرداخت كند.
به گلدانها آب بدهد. ملافه ها را عوض كند.
لباسها را مرتب كند.
به ناهار فردا و شام شب فكر كند.
جارو بزند و گردگيرى كند. براى اينكه خانه، خانه باشد
يك عالمه قدمهاى خاموش از تراس تا آشپزخانه،
از آشپزخانه تا اتاق خواب، از اتاق خواب تا حمام،
از حمام تا دم در بارها و بارها بايد تكرار شود.
تازه آن موقع میشود نشست و خيره شد
به خانه اى كه آرام و در صلح به نظر مى رسد.
انگار نه انگار كه براى رسيدن به اين ثبات و سكون
كسى ساعتها راه رفته و به هيچ جا نرسيده.
آرامش و ثبات جايزه ى كسى ست كه
راه میرود.
بعضیها اما فكر میكنند خانه خود به خود اداره میشود.
فكر میكنند داشتن غذايى آماده روى ميز و يخچال و فريزرى پر ،طبيعى و عادى است.
تا وقتى كه خود خانه اى داشته باشند و بفهمند كه معجزه اى اتفاق نمى افتد مگر با راه رفتن.
آرام... ممتد و بى پايان از اين طرف به آن طرف
و براى ساعتهاى متمادى اين همه راه رفتن
فقط براى اينكه خانه همين سكون را حفظ كند.
اين همه راه رفتن، فقط براى حفظ يك سكون.
یک نفر باید عاشقانه در خانه راه برود
و الا راه رفتن از هر کسی بر میاید.
قدر دان این قدمها باش❤️
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚داستان کوتاه
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺩﻩ ﺑﻪ اسم مش مراد
به ﺻﺤﺮﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺷﺐ ﺍﺯ ﻗﻀﺎ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ
ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ
ﻭ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ
ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ...
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺩﻩ، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ
ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:
"ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ، ﻣﺶ مراد ﯾﮏ ﺷﯿﺮ ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ
ﻣﺶ مراد با ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ
ﺳﮓ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﻣﺶ ﺗﯿﻤﻮﺭ ﺍﺳﺖ
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ
ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ
✅ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ "ﻣﺸﮑﻞ" ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ
ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ...
تو زندگی مشكل وجود نداره
همه چيز مسئله است و قابل حل...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
#روایت
امام_علی علیه السلام:
افراد عيب دار، دوست دارند تا عيوب مردم را پخش كنند، تا بهانه اى براى معايب خويش فراهم آيد.
⇦ غرر الحكم و درر الكلم، ص۳۷۱
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️زیباترین نگاه خدا
🌙تا طلـوع بامدادان
⭐️حافظ و همراه همیشگی شما باد
⭐️و در پناه الطاف بیکران حق
🌙 #شبتون_بخیر
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گویند سلام صبح🌺🍃
طلایی ترین کلید
برای ورود بہ قلبهاست
پس صمیمی ترین سلام🌺🍃
تقدیم بہ شما مهربان ها
امید کہ طلـوع امروز
آغاز خوشی هایتان باشد🌺🍃
روزتون بخیر و پراز
شادی و برکت🌺🍃
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدانيد آخرين زنگ زندگی تان کی ميخورد؟
خدا ميداند
ولی آن روز که آخرين زنگ دنيا میخورد،
ديگر نه ميشود تقلب کرد و نه ميشود
سر کسی کلاه گذاشت
آن روز تازه می فهميم که دنيا با همه
بزرگی اش از يک جلسه امتحان مدرسه
هم کوچکتر بود؛ و آن روز تازه می فهميم
که زندگی عجب سوال سختی بود
سوالی که بيش از يک بار نمی توان
به آن پاسخ داد.
خدا کند آن روز که آخرين زنگ دنيا ميخورد
روی تخته سياه قيامت
اسم ما را جز خوب ها بنويسند ...
خدا کند حواسمان بوده باشد که
زنگ های تفريح
آنقدر در حياط نمانده باشيم که
(حيات=زندگی) را از ياد برده باشيم
خدا کند که دفتر زند گی مان را زيبا
جلد کرده باشيم
و سعی ما بر اين بوده باشد که
نيکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنيم
و بدانيم که دفتر دنيا
چک نويسی بيش نيست
چرا که ترسيم عشق حقيقی
در دفتر ديگریست
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🌧زمستان
صورت پدرم
سرخ بود همه گفتن
از "سرماست" ....
🌳تابستان صورت پدرم
سرخ بود همه گفتن
از "گرماست"....
♥️هيچکس نگفت
سرخی صورت پدرم
از "سيلی روزگار" است...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقل..☝️
📚از لقمان حکیم..
🍃🌸
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
4_5989793066385410123.pdf
1.96M
از دردهای کوچک است که آدم مینالد،
وقتی ضربه سهمگین باشد، لال میشود آدم!
📕 چاه بابل
✍🏻 #رضا_قاسمی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
#داستان_آموزنده
روزی مردی در بیابان در حال گذر بود که ندایی را از عالم غیب شنید: « ای مردهرچه همین الان آرزو کنی، به تو داده میشود.»
مرد قدری تأمل کرد، به آسمان نگاه کرد و گفت: میخواهم کوهی روبرویم قرار گرفته، به طلا تبدیل شود. در کمتر از لحظه ای کوه به طلا تبدیل شد. ندا آمد: « آرزوی دیگرت چیست؟ مرد گفت: کور شود هرکه آرزو و دعای کوچک داشته باشد بلافاصله مرد کور شد!
نکته : وقتی منبع برآورده کردن آرزوهایت خداست، حتی خواستن کوهی از طلا نیز کوچک است. خدا بزرگ است، از خدای بزرگ چیزهای بزرگ بخواهید.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚آدمهای امن چه کسانی هستند؟
آدم های امن، افرادی هستند كه همه چیز را میتوانی بهشان بگویی و بدون اینکه قضاوت یا تحقیرت کنند، میتوانی کنارشان احساس بودن کنی...
اینها تا لباسی تازه تنت ببینند، نمیپرسند از کدام مغازه خریدی؟ مارکش چیه؟ چند خریدی؟
میگویند: چقدر قشنگه، بهت میآید، من عاشق این جنس ژاکتم.
از سفر که برگردی، نمیپرسند با کی و چرا رفتی؟ اسم هتلش؟ چهقدر هزینه شد؟
میگویند: خوش گذشت؟ سرحال شدی؟ چه خوب که سفر رفتی.
دانشگاه قبول شوی، نمیپرسند شهریهاش چه قدره؟ وای چقدر دوره!
میگویند چه رشتهای به سلامتی؟ این رشته بازار کار خوبی دارد، اگر تلاش کنی.
مشغول کاری تازه شوی، نمیپرسند حقوقت چه قدره؟ اسم شرکتش چیه؟ جایش کجاست؟
میگویند شغلت را دوست داری؟ صاحبکارت یا همکارهایت آدمهای خوبی هستند؟ اینجور شغلها جای پیشرفت دارد. ایشالا موفق میشی.
آدم های امنی باشیم و با آدمهای امن معاشرت کنیم
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊🥰
زنـدگى زيبـاست....
يك روز
يك ساعت
يك دقيقه
هرگز دوباره برنميگردد ...
پس لطفاً از نزاع دورى كن
از عصبانيت پرهيز كن
عاشقانه صحبت كن
و مهربانیت را همه جا پخش كن .....
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐ای روشنی بخش شب های تاریک
⭐ای همدم و مونس تنهایی من
⭐ای آگاه و بینای احوال من
⭐ای درمان تمام دردهایم
⭐تنها همین کافیست که بدانم،
⭐همیشه به من نزدیک
⭐همین کافیست که بدانم،
⭐با تو و در کنار تو ،تا رسیدن به آرامش
⭐و تمام خیر و نیکی ها فاصله ای نیست
⭐خدایا هوای دلمون رو داشته باش
⭐شبتون بخیر و در پناه خداوند مهربانی ها🌙
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹دروود سلام سلام صبح بخیر🌹
☀️ای دوست
☕️طلوعِ صبحت زیبا
☀️آوای دلت شاد
☕️طعم لحظه هایت عسل
☀️قوری چایت گرم
☕️چایِ عشقت خوشرنگ
☀️زندگیت هر لحظه به کام
☕️صبحتون بخیر دوست مهربانم
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔸️حکایت سرباز یزدی که با عنایت امام مهربانیها شفا گرفت
🔹️جعفر یکی از سربازان مشغول به خدمت در یزد بود که ناگهان به بیماری نامعلوم مبتلا شد، سه روز از بیماریاش گذشت چهرهاش سیاه شده بود و با ناراحتی و اضطراب دست و پا میزد.
🔹️بیماریاش به قدری شدت گرفته بود که پزشکان از او قطع امید کردند، نزدیک عصر روز سوم ناگهان از جایش بلند شد و فریاد زد «یا امام رضا روحی فداک».
🔹️اطرافیانش که تعجب کرده بودند ماجرا را جویا شدند و جعفر تعریف کرد: به یکبار دنیا پیش چشمانم سیاه شد، بعد دیدم دو نفر سیاه رنگ به صورت ترسناک دستانشان را به گلویم گذاشته و در حال خفه کردنم بودند که بزرگواری ظاهر شد و به آن دو نفر خطاب کرد که: «مگر نمیدانید منم امام رضا ضامن غریبان».
🔹️آن دو نفر به محض شنیدن این سخن دست از گلوی من برداشتند و از نظرم محو شدند، امام رضا(ع) به من فرمودند: «برخیز» وقتی بلند شدم کسی را ندیدم».
🔹️جعفر روز بعد از پادگان مرخصی گرفت و برای پابوسی حرم مطهر رضوی عازم مشهد شد./شفایافتگان
کپی پست فقط با ذکر منبع جایز است
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚حکایت بسیار زیبااا
مردی ساده چوپان شخصی ثروتمند بود
و هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم از او دریافت میکرد.
یک روز صاحب گوسفندان به چوپانش گفت:
میخواهم گوسفندانم را بفرپوشم چون میخواهم به مسافرت بروم.
و نیازی به نگهداری گوسفند و چوپان ندارم و میخواهم مزدت را نیز بپردازم.
پول زیادی به چوپان داد اما چوپان آن را نپذیرفت و مزد اندک خویش را که هر روز در مقابل چوپانی اش دریافت میکرد و باور داشت که مزد واقعی کارش است، ترجیح داد.
چوپان در مقابل حیرت زدگی صاحب گوسفندان، مزد اندک خویش را که پنج درهم بود دریافت کرد و به سوی خانه اش رفت.
چوپان بعد از آن روز که بی کار شده بود، دنبال کار می گشت اما شغلی پیدا نکرد ولی پول اندک چوپانی اش را نگه داشت و خرج نکرد به امید اینکه روزی به کارش آید.
در آن روستا که چوپان زندگی می کرد مرد تاجری بود که مردم پولشان را به او می دادند تا به همراه کاروان تجارتی خویش کالای مورد نیاز آنها را برایشان خریداری کند.
هنگامی که وعده سفرش فرا رسید، مردم مثل همیشه پیش او رفتند و هر کس مقداری پول به او داد و کالای مورد نیاز خویش را از او طلب کرد.
چوپان هم به این فکر افتاد که پنج درهمش را به او بدهد تا برایش چیز سودمندی خرید کند.
لذا او نیز به همراه کسانی که نزد تاجر رفته بودند، رفت. هنگامیکه مردم از پیش تاجر رفتند ، چوپان پنج درهم خویش را به او داد.
تاجر او را مسخره کرد و خنده کنان به او گفت:
با پنج درهم چه چیزی می توان خرید؟
چوپان گفت: آن را با خودت ببر هر چیز پنج درهمی دیدی برایم خرید کن.
تاجر از کار او تعجب کرد و گفت: من به نزد تاجران بزرگی میروم و آنان هیچ چیزی را به پنج درهم نمیفروشند، آنان چیزهای گرانقیمت میفروشند.
اما چوپان بسیار اصرار کرد و در پی اصرار وی تاجر خواسته اش را پذیرفت.
تاجر برای انجام تجارتش به مقصدی که داشت رسید و مطابق خواسته ی هر یک از کسانی که پولی به او داده بودند ما یحتاج آنان را خریداری کرد .
هنگام برگشت که مشغول بررسی حساب و کتابش بود، بجز پنج درهم چوپان چیزی باقی نمانده بود و بجز یک گربه ی چاق چیز دیگری که پنج درهم ارزش داشته باشد نیافت که برای آن چوپان خریداری کند.
صاحب آن گربه می خواست آن را بفروشد تا از شرش رها شود ، تاجر آن را بحساب چوپان خرید و به سوی شهرش بر می گشت.
در مسیر بازگشت از میان روستایی گذشت، خواست مقداری در آن روستا استراحت کند ، هنگامی که داخل روستا شد ، مردم روستا گربه را دیدند و از تاجر خواستند که آن گربه را به آنان بفروشد .
تاجر از اصرار مردم روستا برای خریدن گربه از وی حیرت زده شد. از آنان پرسید: دلیل اصرارتان برای خریدن این گربه چیست؟
مردم روستا گفتند: ما از دست موشهایی که همه زراعتهای ما را می خورند مورد فشار قرار گرفته ایم که چیزی برای ما باقی نمی گزارند.
و مدتی طولانی است که به دنبال یک گربه هستیم تا برای از بین برن موشها ما را کمک کند.
آنان برای خریدن آن گربه از تاجر به مقدار وزن آن طلا اعلام آمادگی کردند .
هنگامی که تاجر از تصمیم آنان اطمینان حاصل کرد، با خواسته ی آنان موافقت کرد که گربه را به مقدار وزن آن طلا بفروشد.
چنین شد و تاجر به شهر خویش برگشت ، مردم به استقبالش رفتند و تاجر امانت هر کسی را به صاحبش داد تا اینکه نوبت چوپان رسید ، تاجر با او تنها شد و او را به خداوند قسم داد تا راز آن پنج درهم را به او بگوید که آن را از کجا بدست آورده است؟
چوپان از پرسش های تاجر تعجب کرد اما داستان را بطور کامل برایش تعریف نمود.
تاجر شروع به بوسیدن چوپان کرد در حالی که گریه می کرد و می گفت:
خداوند در عوض بهتر از آن را به تو داد چرا که تو به روزی حلال راضی بودی و به بیشتر از آن رضایت ندادی.
در اینجا بود که تاجر داستان را برایش تعریف کرد و آن طلاها را به او داد.
این معنی روزی حلال است
الهی ما را به آنچه به ما دادی قانع گردان
و در آنچه به ما عطا فرموده ای برکت قرار ده
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
4_5974378626328562015.pdf
8.6M
می خواهم به یادِ من باشی
اگر تو به یادِ من باشی،
عین خیالم نیست که
همه فراموشم کنند...
📕 کافکا در کرانه
✍🏻 #هاروکی_موراکامی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
هر انسانی که از کنار تو می گذرد، برای تو فرستاده شده تا به تو چیزی دهد يا به تو خدمت کند يا به تو درسی را بياموزد و يا تو به او چيزی دهی.
هيچ مورچه ای بدون اجازه خدا بارش را حمل نمی کند.
هيچ زنبوری بدون اجازه خدا وارد کندويش نمی شود و هيچ جوانه ای بدون اجازه خدا سبز نميشود.
پس انسان هایی که وارد زندگی تو می شوند، بر اساس طرحي الهي به خاطر تو می آيند و دست خير و عشق خداوند در پشت تمامی اين اتفاقات است حتی اگر در ظاهر اینگونه نباشد.
اگر خداوند انسانی را به زندگی ات وارد میکند، فقط از طريق وحدت با همان يک نفر می توانی به اوج کمال برسی.
ميتوانی از طريق يکی شدن با او، طعم زیبایى، ستايش، توحيد، وحدت و یگانگی را بچشی.
يکی شدن فقط منظور ازدواج نيست. تمام عالم، معشوق تمام عالم است. ما با هر کسی ارتباطی روحانی و معنوی برقرار می کنيم. ما با تمام انسان های اطرافمان، حتی آنهایی که فقط از کنارشان می گذريم، بدون اين که متوجه باشيم، ارتباطی روحانی داريم.
هنگامی که در چشمان پيرزنی نگاه ميکنی و به او لبخند میزنی، با او يکی شده ای.
هنگامی که سکه ای را در دست فقيری ميگذاری و درخشش و شعف و شادمانی را در چشمان او نظاره ميکنی، با او يکی شده ای.
هنگامی که کاری برای دوستی انجام ميدهی و او صميمانه و با خوشحالی تشکر ميکند، با او يکی شده ای. هنگامی که فقط احساس خوبی نسبت به شخصی داری، با او يکی شده ای...
📕 چشم دل بگشا
✍🏻 #کاترین_پاندر
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
یه روز شاملو مياد خونه ميبينه آيدا هنوز نيومده و ازونجايى که اون موقع تلفن نبوده براش يادداشت ميذاره آيدا من ساعت ٦:٣٠ اومدم و الان ساعت ٧:٣٠ شده و تو هنوز نيومدى، تحمل خونه بدون تو سخته، ميرم بيرون چرخى ميزنم، اميدوارم برگشتم تو در رو برام باز كنى، خونه بدون تو جهنمه...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🌹🌹پيامبر اکرم (ص) :
هر که از روی محبت و دوستی نسبت به من ، هر روز سه مرتبه و هر شب سه مرتبه صلوات فرستد ، خداوند بر خود لازم نموده است که از گناهان آن شب و روز او درگذرد .
📖 بحار الأنوار ، ج ۹۱ ، ص ۷۰
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel