⚫️داستانهای پیامبر اکرم (ص): اویس قرنی و اطاعت مادر
گويند اويس شتربانى مى كرد و از اجرت آن مخارج مادر خود را مى داد. يك روز از مادر اجازه خواست كه براى زيارت پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به مدينه رود. مادرش گفت اجازه مى دهم به شرط آنكه بيش از نصف روز در مدينه توقف نكنى. اويس حركت كرد وقتى به خانه پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) رسيد اتفاقا ايشان هم تشريف نداشتند. ناچار اويس بعد از يكى دو ساعت توقف پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) را نديده به يمن مراجعت كرد. چون حضرت به خانه برگشت پرسيد اين نور كيست كه در اين خانه تابيده؟ گفت شتربانى كه اويس نام داشت به اينجا رسيد و بازگشت. فرمود آرى اويس در خانه ما اين نور را به هديه گذاشت و رفت .
درباره چنين شخصى پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) مى فرمايد يفوح روائح الجنة من قبل القرن و اشوقاه اليك يا اويس القرن،
نسيم بهشت از جانب يمن و قرن مى وزد چه بسيار مشتاقم به ديدارت اى اويس قرنى .
📚منتهى الامال ، ج 1، ص 142.
📚آگاه شویم، حسن امیدوار،جلد دوم.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ماجرای قصاص پیامبر اسلام (ص) توسط مرد عرب
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای طلب حلالیت پیامبر از مردم
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 توصیههای بهداشتی در زندگی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تسلیت_امام_زمان_عج
👇رحلت یا شهادت👇
👈اثبات شهادت پیامبر اکرم(ص)
🏴آجرک الله یا صاحب الزمان عج
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا امشب را مهمان قلبم باش
امشب پای سفره درد و دلهایم باش
میدانم که فردا و فرداهایم
مرا مهمان لطف و رحمت خود خواهی کرد🙏
شب خوش عزیزان⭐🌙
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹درود بر شما به امروز خوش آمدید🌹
🌷بفرمایــیـد صـبــحـــانـــه خوشمــزه🌷
🌼زندگۍ
🌸باتبسم ⇦شیرین
🌺باعشق⇦زیبا
🌼بامحبت⇦محڪم
🌸باصداقت⇦امن
🌺با یادِ خُدا⇦آرام مۍشود
🌼براتون زندگۍ
🌸شیرین زیبا محڪم
🌺امن و آرام آرزو میڪنم
🌼روز زیباتون سرشار از اتفاقات خوب و خوش
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚 داستان کوتاه
«دست نوازش»
روزى در يك دهكده كوچك، معلم مدرسه از دانشآموزان سال اوّل خود خواست تا تصوير چيزى را كه نسبت به آن قدردان هستند، نقاشى كنند. او با خود فكر كرد كه اين بچههاى فقير حتماً تصاوير بوقلمون و يا ميز پُر از غذا را نقاشى خواهند كرد؛ ولى وقتى «داگلاس» نقاشى ساده كودكانه خود را تحويل داد، معلم شوكه شد!
او تصوير يك «دست» را كشيده بود، ولى اين دست چه كسى بود؟
بچههاى كلاس هم مانند معلم از اين نقاشى مبهم، تعجب كردند! يكى از بچهها گفت: من فكر مىكنم اين دست خداست كه به ما غذا مىرساند و يكى ديگر گفت: شايد اين دست كشاورزى است كه گندم مىكارد و بوقلمونها را پرورش مىدهد. هركس نظرى مىداد تا اينكه معلم، بالاى سر داگلاس رفت و از او پرسيد: اين دست چه كسى است، داگلاس؟
داگلاس در حالى كه خجالت مىكشيد، آهسته جواب داد: «خانم معلم، اين دست شماست.»
معلم به ياد آورد از وقتى كه داگلاس پدر و مادرش را از دست داده بود، به بهانههاى مختلف نزد او مىآمد تا خانم معلم دست نوازشى بر سر او بكشد...
نکته: شما چطور؟! آيا تا به حال بر سر كودكى يتيم، دست نوازش كشيدهايد؟ بر سر فرزندان خود چطور؟
" اى پروردگارى كه حيات بخشيدهاى مرا، قلبى به من ببخش مالامال از قدرشناسى و عشق."
/ ويليام شكسپير
📚 برگرفته از كتاب «تو، تویی؟!»
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیر مرد تهی دست، زندگی را
در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند
و به سختی برای زن و فرزندانش
قوت و غذائی ناچیز فراهم می کرد.
از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود،
دهقان مقداری گندم در دامن پیراهنش
ریخت و پیر مرد گوشه های آن را
به هم گره زد و در همان حالی که
به خانه بر می گشت با پروردگار از
مشکلات خود سخن می گفت و
برای گشایش آنها فرج می طلبید و
تکرار می کرد :
«ای گشاینده گره های ناگشوده
عنایتی فرما و گره ای از گره های
زندگی ما بگشای.»
پیر مرد در حالی که این دعا را
با خود زمزمه می کردو می رفت،
یکباره یک گره از گره های دامنش
گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت.
پیر مرد نشست تا گندم های به زمین
ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری
دید دانه های گندم روی همیانی از زر
ریخته است!
پس متوجه فضل و رحمت خداوندی
شد و متواضعانه به سجده افتاد و
از خدا طلب بخشش نمود.
🎙#دڪترانوشه
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 اتفاقات ماهها در سال ظهور و در سال قیام
⭕️ رسوایی و امر عظیمی در ماه صفر و ربیع
🌕 امام صادق علیهالسلام:
➖در ماه شعبان کارها از هم جدا میشود.
➖ماه رمضان ماه خداست؛ در آن ماه است که صاحب شما را به نام خود و پدرش صدا میزنند.
➖در ماه شوال کار دشمنان ما بالا میگیرد.
➖و در ذی القعده مینشینند.
➖ماه ذی الحجه ماه خون است که مسلمانان را قربانی میکنند.
➖محرم ماهی است که در آن حلال، حرام و حرام، حلال میگردد.
➖در ماه صفر و ربیع، خواری و رسوایی و امر عظیمی روی میدهد.
➖جمادی ماهی است که از اول تا آخر پیروزی است.
📗بحارالانوار، ج ۵۲، ص۲۷۲
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
┄┄┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄┄┄
▪️مرغ دلم شور و نوا می کند
▪️ذکر علی بن رضا می کند
▪️می پرد و می رود از سینه ام
▪️آه که عشق تو چها می کند
🥀شهادت امام رضا (ع)تسلیت باد🥀
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🖤درباره چگونگی شهادت آن امام رضا علیه السلام اختلاف است. آنچه در متون تاريخي معتبر آمده به شرح زير است.
ابا صلت گويد: امام جامه پوشيد و در محراب خود به انتظار نشست. غلام مامون آمد و گفت: امير المؤمنين را اجابت كن .نعلين پوشيد و عبا به دوش كرد و مي رفت. من دنبالش بودم تا بر مامون وارد شد كه طبقى انگور و طبق هائى از ميوههاى ديگر جلو او بود. خوشه انگورى در دست داشت كه قدرى از آن را خورده بود و قدرى مانده بود .چون چشمش به آن حضرت افتاد، برخاست و دويد و او را در آغوش كشيد و ميان دو چشمش را بوسيد و با خودش نشانيد. آن خوشه انگور را به دستش داد و عرض كرد : از اين انگورى بهتر ديدى؟
فرمود: بسا انگور خوبى كه از بهشت باشد. گفت: از آن بخور. امام رضا فرمود: مرا از آن معاف دار. گفت: ناچار بايد از آن بخورى. چه تو را مانع است؟ شايد به ما بدگمانى؟ اين خوشه را بگير و از آن بخور. حضرت رضا گرفت و از آن سه دانه خورد و آن را انداخت و برخاست. من با او سخن نگفتم تا وارد خانه شد و فرمود در را بستند و در بستر افتاد. در صحن خانه غمنده و محزون ايستاده بودم، .... تا امام (ع)به شهادت رسيد.(1)
ودر برخي منابع آمده كه حضرت را با آب انار مسموم نمودند. (2)
به فرض كه در آن فصل انار تازه نبوده، مگر آنان راه نگاه داري انار را نيز نمي دانستند امروزه روستائيان بدون استفاده از سردخانه انار را تا ارديبهشت نيز نگاه داري مي كنند حال با امكاناتي كه حكومت داشته نمي توانسته چنين كند.
پي نوشت ها:
1. امالى شيخ صدوق- ترجمه كمرهاى، ناشر اسلاميه تهران،سال چاپ 1376 ش، نوبت چاپ ششم، ص662.
2. ارشاد مفيد، ترجمه رسولي محلاتي،ناشر اسلاميه، ج2، ص261.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel