فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 دیرین_دیرین
#چهارشنبه_سوری
🔻این قسمت: #تیش_گرفته
🔸سوال: یعنی کدوم آدمی تو این روزها حال و حوصلهی اینو داره که با ترکوندن نارنجک و ترقه جون خودش و بقیه رو به خطر بندازه؟😐😐
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔥سياوش در آتش
اسمت در شناسنامه هر چه كه باشد، فرقي نمي كند؛ در خانه به هر نامي كه صدايت كنند، فرقي نمي كند؛ زيرا هر آدمي چه مرد و چه زن، در زندگي بارها و بارها نامش سياوش خواهد شد.
و هر سياوشي ناگزير است كه براي اثبات حقانيتش از آتش بگذرد، براي اينكه بگويد راست مي گويد، براي اينكه درستي اش را نشان دهد.
مي داني؟ دنيا پر از حماقت كي كاووسان و حسادت سودابگان است. دنيا پر از هيزم دروغ و هيمه دسيسه است و هميشه كساني هستند كه هيزم بر هيزم مي گذارند و هميشه كساني هستند كه هيمه را بر مي افروزند.
دنيا پر از آتش بياران معركه است و هر كس به قدر توانش آتشي به پا مي كند؛ انسان يعني: حيوان كبريت در مشت!
اما از آزمون آتش ها و فتنه اخگرها، جز به پاي بي گناهي نمي توان گذشت؛ تنها لباسي كه در آتش نمي سوزد، لباس درستكاري ست، پيراهن معصوميت است، بالا پوش ايمان.
سال هاست نه قرن هاست كه همه ماه هاي من اسفند است و هفت روز هفته من ، سه شنبه آخر سال. از شنبه تا جمعه!
منم و زور آزمايي آتش ها.
من اما از روي آتش ها نمي پرم، من از آتش ها مي گذرم، با پاي تاول زده، با جگر خون؛ آهسته آهسته ، از دل آتش، از ميانه دود...
من اما نسوختن را آموخته ام و سال هاست دانسته ام آنكه آتشي را مي افروزد تا ديگري را بسوزاند، خود پيش از آن سوخته است.
من استخوان هاي زغالين بسياري را ديده ام با چشماني از خاكستر و گيسواني از دود كه نامشان آدم بود! جزغاله از حسد، كز داده از كينه، سياه از سنگدلي.
من هر روز از آتش مي گذرم و پايان هر روزم سه شنبه است، سه شنبه اي از سور و از سرور؛ سه شنبه اي از شور و از شكر.
به سرنوشت گفته ام: من آن سياوشم كه سوگ سياوش را به شور سياوش بدل مي كنم.آيين من اين است.
✍️#عرفان_نظرآهاری
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚برای سال جدیدت آرزوی تحول دارم❤️
آرزو میکنم که زندگی و جهانت به سوی سبز شدن متحول شود و حال دلت به احسنترین حالها برسد.
آرزو میکنم که در تمام روزهای پیشِ رو، حال خودت و حال جهانت خوب باشد.
آرزو میکنم سلامت بمانی و هرکجا پرسیدند چه خبر، با لبخند بگویی "سلامتی" اما نه از روی عادت، که از روی آگاهی...
آرزو میکنم روزهای تلخ گذشته، در گذشتهها جا بمانند و جز یاد و خاطرهای برای عبرت، چیزی از آنها باقی نمانَد.
آرزو میکنم بیفتد برایت تمام اتفاقات خوبی که سالهاست آرزوی افتادنشان را داری و آدمهایی در زندگیات بمانند که لایقاند به حضور و لبخندهای تو.
آرزو میکنم شادترین و بدون تشویشترین روزها را پیش رو داشته باشی و همراه با ساقههای سبز گیاه، سبز شوی و همراه با شکوفههای بهاری نویدبخش امّید باشی برای تمام آدمها.
آرزو میکنم آدمهای خوبتری شویم و جهان جای زیباتری شود برای زیستن.
آرزو میکنم ببینمت به زودی وقتی که تلخیها تمام شدهاند و تو با لبخند و آرامشی عمیق، میان سبزترین کوچههای بهار، بدون دلواپسی، قدم میزنی، آفتاب دارد بیمنت میتابد، شاخههای سبز با نوازشِ دستان باد میرقصند و صدای گویندهی رادیو در تمام خیابان پیچیده که دارد بدون وقفه خبرهای خوب میخواند و آدمها در گوشه گوشهی شهر، جشن شکرگزاری و لبخند میگیرند.
آرزو میکنم امسال سال ما باشد،
سال همهی ما... ❤️
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼پاس دارم آتش جاويد را
🔥يادگار فطرت جمشيد را
🌺چند روزى مانده بودش تا به عيد
🔥آمد آتش در چنين روزى پديد
🌼بهر او آتشگهى آراستند
🔥از پليدى و سياهى كاستند
🌺پس ازآن هر روز در روزى چنين
🔥جشن سورى بوده در ايران زمين
🌼تا كه آتش را پرستارى كنيم
🔥از اهورا طلب يارى كنيم
🌺چهارشنبه سوری مبارک
⭐️شبتون خوش عزیزان مهربان🌙
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به سویِ همه چیز و همه کس
انرژی مثبت بفرستید
از جایی که انتظار ندارید
به سوی شما باز خواهد داشت
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
درود ، بفرمایید صبحانه😊🍳
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
روزی در جنگلی ، همه حیوانات جنگل از اوضاع روزگار ناراضی بوند.
بهمین خاطر پیش لاک پشت پیر دانا که در زیر زمین است و تمامی کره خاکی زمین بر روی لاک او قرار دارد و با حرکت لاک پشت، زمین به لرزه می افتد موجودات زمین داد می زنند که زلزله شده است، رفتند .
لاک پشت پیر دانا تمامی حیوانات جنگل را فرا خواند. سپس غذاهایشان را در یک گوشه ای گذاشت.
سپس از تمامی حیوانات خواست که به سوی های غذایشان بروند و هر حیوان غذای خودش را بردارد. تمامی حیوانات از جمله گرگ و میش و شیر و لک لک و فیل و زرافه وخرگوش و .... همه به یک باره به طرف طرف غذاها حمله ور شده اند و گردوگبار به هوا برخاست و هیچکدام از آنها نتوانستند غذای خودش را بردارند . لاک پشت دانا بعد، از همه خواست که هر یک از حیوانات یکی از غذاها را به اتفاقی بردارد و آن را به حیوانی بدهد که غذای آن حیوان هست. در کمتر از پنج دقیقه همه به غذای خود دست یافتند.
لاک پشت دانا در ادامه گفت: « همه دیوانهوار و سراسیمه در جستجوی سعادت خویش به این سوی و آن سوی چنگ میاندازیم و نمیدانیم سعادت ما در کجا واقع شده است. سعادت ما در سعادت و مسرّت دیگران است.
نتیجه اخلاقی :
همین اتّفاق در زندگی ما میافتد. به یک دست سعادت آنها را به آنها بدهید و سعادت خود را از دست دیگر بگیرید.»
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
من که ندیده ام زنی عاشق شود و جز دوست داشتن چیز دیگری به زبان بیاورد.
بهتان قول می دهم!
هیچ چیز غیر از "دوستت دارم" نمی شنوید از او.
وقتی می گوید:
چقدر موهایت خوب اصلاح شده!
یا چقدر این لباس بهت می آید!
یا مثلا صبحانه نخورده از خانه بیرون نرو...
که ناهارت یخ کرد.
که شامت آماده است.
وقتی می گوید وقتی مریض شوی من چه خاکى به سرم کنم.
یا مثلا خسته ای بیا بنشین کمی شعر بخوانم برایت.
مربای آلبالو پخته ام برایت.
بیا با هم چای بخوریم.
یا حتی وقتی که می گوید:
دیگر نمی خواهم ببینمت!
خسته ام کرده ای.
طاقت بودنت را ندارم...
یا وقتی می گوید چقدر از تو دلخورم.
چقدر می خواهم تنها باشم
حتی وقتی می گويد دیگر دوستت ندارم!
باور کنید این ها همه در زبان زن ها دوستت دارم معنا می شود
زن ها بلد می خواهند
مترجم می خواهند
باید عاشق باشی تا بفهمی شان.
باید گوش هایت عاشق باشند، باید کلماتش را ببلعی، در ذهن برگردان کنی به زبان عاشقی و از نگاهت عشق بزند بیرون...
زن ها کارشان دوست داشتن است
نترسید
بلدشان شوید
بعد می بینید هیچ چیز غیر دوست داشتن از گلوگاه حنجره شان خارج نمی شود.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
ماری وارد یک کارگاه نجاری شد. همینطور که داشت از گوشه نجاری عبور می کرد تنش به لبه یک اره برخورد کرد و کمی زخمی شد. مار فورا برگشت و اره را گاز گرفت. با گاز گرفتن اره، دهان مار به شدت زخمی شد. سپس بدون اینکه متوجه شود که دقیقا چه اتفاقی دارد می افتد، نتیجه گرفت که اره دارد به وی حمله می کند. پس تصمیم گرفت که با تمام قدرت دور اره حلقه زده و با فشار آن را خفه کند. مار در انتها توسط اره کشته شد.
گاهی اوقات واکنش ما تماما از روی عصبانیت است. تنها به این فکر می کنیم که به کسی که به ما آسیب زده، آسیب بزنیم، درحالی که آسیب اصلی به خود ما وارد می شود. برخی اوقات باید در زندگی برخی چیزها را نادیده بگیریم. مانند برخی افراد، یا توهین ها را. چون ممکن است که عواقب آن برگشت ناپذیر و فاجعه انگیز باشد.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۴۰۰ با همه بالا و پایینهاش اینجوری گذشت...
«دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور!»
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
هفت سین دلت را آنگونه بچین
که نه یک سال ، بلکه عمری را
زیبا به پایان برسانی
سلامتی را بگذار در بالاترین نقطه دلت
که هیچ چیز برتر از آن نیست
سعادت را از خدا بخواه
که او با لطف و کرمش به تو خواهد بخشید
سربلندی را در دلت جای ده
که بزرگت خواهد کرد !
ساده لبخند بزن و ساده زندگی کن
سکوت ، سرزندگی و صلابت را فراموش نکن
گاهی باید سکوت کرد و انتظار کشید
سرزنده بود و زندگی کرد
سختی کشید و سنگ بود . . .
اما انسانیت و از یاد نبرد..
مهرومحبت را فراموش نکرد ♥️
🌺 #نوروزتان_پیشاپیش_مبارک_باد
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚سه دختران
يکى بود يکى نبود، غير از خدا هيشکى نبود. زنى سه تا دختر داش يه روز از روزا که از خونه بيرون مىرفت، دختراشو به دور خودش جمع کرد و گفت:'بچهها، من ميخام برم بازار. اگه کسى به خونه اومد و سراغ منو گرف مبادا لام تا کام حرفى بزنينها، خوب فهميدين؟ ممکنه خاسگار باشه.'دخترا دس رو چشاى خود گذاشتن و همه با هم گفتن:'خيل و خوب مادر جون ما هم لال مىشيم.'پس از رفتن مادرشون از خونه، هر سه تا به اتاق رفتن و در گوشهاى از اتاق کز کردن و هيچ نمىگفتن. يکى دو ساعت که گذش، زنى چادر چاقچورى تو خونشون اومد. وختى که دخترارو تو اتاق ديد ازشون سراغ مادرشونو گرفت. دخترا بروبر اونو نيگا کردن و هيچى نگفتن. زنک دوباره از اونا پرسيد:'دختر خانوما، آخه مادرتون کجاس، چرا حرف نمىزنين، مگه خدا نکرده لالين؟' باز دخترا به زنک ماتشون زده بود و هيچ نمىگفتن. حوصلهٔ زنک از اين لالبازى آنها سر رفته بود. مگساى زيادى هم از سر و روى دخترا بالا مىرفتن و کفر اونارو درآورده بودن.عاقبت، دختر وسطى ذله شد و از جاش بلن شد و با چادر نمازش به جون مگسا افتاد و اونارو مىزد و هى مىگفت:'يس، تيس مدسينا.تيس، تيس مديسينا'دختر بزرگه که ديد خواهرش حرف زد خندهاى کرد و گفت:'اوهو آبجى مگه ننه نگلف حرف نتتينا؟'دختر کوچيکه که ديد دو تا خواهرش حرف زدن و تنها او هيچى نگفته و نصيحتهاى مادرش گوش کرده خوشحال شد و گفت:'هوم الحمدونتينا که من نتتينا!'زنک که حرف زدن سه تا دخترارو ديد، وارف و با خودش گفت:'خوب شد فهميدم اينا لال و ديوونن وگه نه، يه عمر پسرام ذليل ميشدن.' زود از جاش بلند شد و از راهى که اومده بود رفت.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
به بهلول گفتند که
فلانی هنگام تلاوت قرآن
چنان از خود بیخود میشود
که نقش بر زمین شده و غش میکند
بهلول گفت:او را بر سر دیوار
بگذارید تا تلاوت کند،
اگر غش کرد در عمل خود صالح است
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel