eitaa logo
بهلول عاقل | داستان کوتاه
37.4هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
6.9هزار ویدیو
70 فایل
📚حڪایات شیرین بهلول عاقل و داستانهاے آموزنده 😊 . . .کپی بنرهای کانال شرعا حرام است . . تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹 همراهی شما باعث افتخار ماست ♥️😍
مشاهده در ایتا
دانلود
📚داستان امامت 💎شیخ صدوق رحمه الله در کتاب کمال الدین می نویسد: حکیمه خاتون، دختر امام محمد تقی بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهماالسّلام می‌گوید: «امام حسن عسکری علیه السّلام مرا خواست و فرمود: «ای عمه! امشب نیمه شعبان است، نزد ما افطار کن که خداوند در این شب فرخنده، کسی را به وجود می‌آورد که حجت او در روی زمین خواهد بود. » عرض کردم:«مادر این نوزاد مبارک کیست؟ » فرمود: «نرجس.» گفتم:«فدایت گردم! به خدا قسم اثری از حاملگی در نرجس خاتون نیست.» فرمود:«همین است که می‌گویم.» وقتی به خانه آن حضرت در آمدم، سلام کرده نشستم. نرجس خاتون آمد، کفش از پایم درآورد و به من گفت:«ای بانوی من! روزت را چگونه شب کردی؟» گفتم:«بانوی من و خاندان ما تویی!» گفت:«نه! من کجا و این مقام بزرگ کجا؟» گفتم:«دختر جان! امشب خداوند پسری به تو موهبت می‌کند که سرور دو جهان خواهد بود. » چون این سخن را شنید، با کمال حجب و حیا نشست. سپس وقتی نماز شام را گذاردم، افطار کردم و خوابیدم. سحرگاه برای ادای نماز شب برخاستم. بعد از نماز دیدم که نرجس خوابیده و از وضع حمل او خبری نیست! پس از تعقیب نماز دوباره به پهلو خوابیدم، اما چند لحظه بعد با اضطراب بیدار شدم و دیدم که نرجس خوابیده است. سپس نرجس بلند شد، نماز خواند و دوباره خوابید. اندک اندک داشتم درباره وعده امام تردید می‌کردم که ناگهان حضرت از جایی که تشریف داشتند، با صدای بلند مرا صدا زده و فرمود:«ای عمه! عجله مکن که وقت نزدیک است!» چون صدای امام را شنیدم شروع به خواندن سوره «الم سجده» و «یس» کردم. در همین موقع نرجس با حال مضطرب از خواب برخاست. من به وی نزدیک شدم و گفتم: «نام خدا بر تو مستولی باد!» سپس از او پرسیدم:«آیا چیزی احساس می‌کنی؟» گفت:«آری ای عمه! » گفتم:«ناراحت مباش و دل قوی بدار. این همان مژده ای است که به تو دادم. » سپس سستی خواب مرا فرا گرفت و او در همین حین فرزندش را به دنیا آورد. اندکی بعد وقتی احساس کردم که کودک متولد شده، برخاستم. هنگامی که لباس را از روی او برداشتم، دیدم که با اعضای هفتگانه، روی زمین خدا را سجده می‌کند. آن ماه پاره را در آغوش گرفتم و دیدم که بر عکس نوزادان دیگر، از آلایش ولادت پاک و پاکیزه است! در این هنگام امام حسن عسکری علیه السّلام صدا زد: «عمه جان! فرزندم را نزد من بیاور! » چون او را نزد پدر بزرگوارش بردم، امام دستش را زیر ران‌ها و پشت بچه قرار داد، پاهای او را به سینه مبارک چسباند، زبانش را در دهان او گردانید، دستش را بر چشم و گوش و بندهای او کشید و فرمود: «فرزندم! با من حرف بزن!» آن مولود مسعود زبان گشود و گفت:«اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَه وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّدا رَسُولُ الله.» آنگاه بر امیرالمؤمنین و ائمه طاهرین علیهم السّلام درود فرستاد تا اینکه بعد از بردن نام پدرش،متوقف و سپس ساکت شد. امام فرمود:«عمه جان! او را نزد مادرش ببر تا به او نیز سلام کند و باز نزد من بر گردان.»چون او را نزد مادرش بردم، به او سلام کرد و مادر نیز جواب سلامش را داد. سپس او را پیش امام حسن عسکری علیه السّلام برگرداندم. حضرت فرمود:«ای عمه! روز هفتم ولادتش نیز نزد ما بیا.» صبح روز نیمه شعبان که به خدمت امام رسیدم، سلام کردم و روپوش از روی کودک برداشتم تا او را نوازشی کنم، ولی بچه را ندیدم! عرض کردم:«فدایت گردم! بچه چه شد؟» فرمود:«عمه جان! او را به کسی سپردم که مادر موسی علیه السّلام فرزند خود را به او سپرد!.» چون روز هفتم به حضور امام شرفیاب شدم، فرمود:«عمه جان! فرزندم را بیاور.»او را در قنداقه پیچیده و نزد حضرت بردم. امام مانند بار اول فرزند دلبندش را نوازش کرد و زبان مبارکش را آنچنان در دهان او نهاد که گویی شیر یا عسل به او می‌خوراند. سپس فرمود:«ای فرزند، با من سخن بگو!» گفت:«اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا الله. » آنگاه بر پیغمبر خاتم صلی الله علیه وآله و امیرالمؤمنین علیه السّلام و یک یک ائمه تا پدر بزرگوارش درود فرستاد و سپس این آیه شریفه را تلاوت کرد:«وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ [۱]»، {و اراده کردیم که منت بنهیم بر آنان که در زمین زبون گشتند و آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم و آنها را در زمین جای دهیم و به فرعون و هامان و لشکریان آنان نشان دهیم آنچه را که آنها از آن می‌ترسیدند}. موسی بن محمد راوی این حدیث می‌گوید:«صحت این روایت را از عقبه، خادم امام حسن عسکری علیه السّلام پرسیدم و او نیز گفته حکیمه را تصدیق کرد[۲].» 📖[۱]سوره قصص،آیات۵ - ۶ 📖[۲]کمال الدین،ص ۳۸۹ 📖بحارالانوار،ج۵۱،ص۱۰ ❥↬ @bohlool_aghel
🕌آشنایی با مسجد مقدس جمكران🕌 👈از جمله اماكنی كه همواره مورد توجه مخصوص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بوده و به بركت آن كرامات و عنایات ویژه ای در آن به وقوع پیوسته « مسجد مقدس جمكران » است. 🌟این مكان شریف را به جهت واقع شدن در كنار روستایی به نام جمكران ، مسجد جمكران و به خاطر آن كه به همت حسن بن مثله ساخته شده «مسجد حسن بن مثله» و به لحاظ آن كه به امر مبارک حضرت امام زمان عجل الله تأسیس شده است ؛ « مسجد امام زمان علیه السلام یا مسجد صاحب الزمان می نامند. همانطور كه گفته شد این مسجد در زمان حسن بن مثله بنا شد و پس از آن بارها در آن تعمیراتی انجام شده است. از جمله یک بار در زمان مرحوم صدوق و بعدها چندین مرتبه در دوره حكومت سلسله صفویه و یک بار هم در زمان مرجعیت حضرت آیة اللَّه عبدالكریم حائری مؤسس محترم حوزه علمیه قم توسط مجاهد گرانقدر حجة الاسلام شیخ محمد تقی بافقی و بعد از ایشان تعمیراتی هم در آن به وسیله یكی از تجار معروف قم صورت گرفته است. در سالهای اخیر به ویژه بعد از پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی به علت استقبال بی نظیر مردم از سرتاسر ایران اسلامی به كمک امت اسلامی تحت نظارت هیأت امنا و مدیریت مسجد جمكران طرحهای عمرانی بسیار مهم و در عین حال لازم و ضروری نظیر : سالنهای اجتماعات و كتابخانه عمومی و نمایشگاه كتاب و درمانگاه و محل اسكان برای نمازگزاران و... در كنار گسترش و توسعه ساختمان مسجد در دست اجراست. 🌟امروزه این مكان مقدس به یكی از میعادگاه های بزرگ عاشقان ولایت و امامت تبدیل شده است كه هر هفته شبهای سه شنبه و چهارشنبه بویژه در ایام مبارک نیمه شعبان هزاران نفر در آن گرد می آیند و از طریق تشكیل مجالس دعا و نیایش ضمن تجدید عهد با امام زمان عجل الله از خداوند تبارک و تعالی؛ تعجیل در فرج منجی عالم بشریت را درخواست می نمایند. 🌟فضیلت نماز در مسجد مقدس جمکران🌟 ✅حسن بن مثله می گوید در دیداری که با حضرت داشتم امام مهدی عجل الله فرمودند: هر كس این دو ركعت نماز (نماز صاحب الزمان)را در این مكان (مسجد مقدس جمكران)بخواند، مانند آن است كه دو ركعت نماز در كعبه خوانده باشد. 🕯ألّلهُـــمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــرَج🕯 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
حکایت کرده اند که صبح روز هبوط، آدم نزد پروردگار آمد و گریه ای کرد از عشق، به طراوت باران بهمنی و گفت « ای معبود و معشوق یکتای من، اکنون که ما را به تبعیدگاه نامعلومی می فرستی، گیرم که من در همه سختیهای ناشناخته در عالم آب و گل شکیبا باشم، با من بگو که آخر فراق تو را چگونه تحمل توانم کرد؟» خدواند آهسته در گوش آدم گفت: «من خود با تو می آیم» آدم پرسید: « این چگونه باشد؟» فرمود: « تو در سیمای آن حوّا که همراه توست لبخند من و برق نگاه من و صدای مهربان و شیرین من و اطوار و تجلیات جمال من که هردم تجدید می شود خواهی یافت. حوّا اقیانوسی است آکنده از درّ و گوهر که آن را هیچ پایان نیست اما بدان که گوهر را در کنار ساحل نمی توان یافت. غوّاصی باید، چالاکی، نیکبختی، تا دردانه را در ژرفای وجود او صید کند.» دردانه است و من غوّاص و دریا میکده سر فرو بردم در اینجا تا کجا سر بر کُنم ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نُورَ اللهِ الَّذي لا یُطْفي✨ سلام بر تو ای نور همیشه تابنده الهی✨ ❤️ای دوست هر آنچه هست نور رخ توست❤️ 🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ 🌹وَ آلِ مُحَمَّدٍ 🌹و عَجّل فَرَجَهم ✨ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☃️در این صبح زیبـا ☕️زندگی از سر شوق، ☃️خندیدن از ته دل، ☕️آرامشی مـاندگار، ☃️سـلامتی پایـدار، ☕️رزقی سرشـــــار، ☃️و زیباترین و بهترینها، ☕️را از صمیم قلب برایتان، ☃️از خدای مهربان خواستارم سلام صبحتون بخیر .. روزتون لبریز از شادی و آرامش☃️ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ای منتظران 💖گنج نهان می آید 🌸آرامش جان عا‌شقان می آید 💖بر بام طلایه داران ظهـور 🌸گفتند که 💖صاحب الزمان می آید 🌸میلاد حضرت مهدی عج 🌸مبـارک باد ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚مژده یزدگرد به ظهورمنجی ابن عيّاش در كتاب «مقتضب الاثر»از «نوشجان بن بود مردان» نقل كرده كه چون ايرانيان در جنگ «قادسيه» شكست خوردند، و يزدگرد از كشته شدن «رستم فرّخ‏زاد» سردار لشكرش و عدالت عرب مطلع گشت و دانست كه پنجاه هزار تن از سپاهش در نبرد با مسلمين كشته شده ‏اند. در حالى كه با كسانش عزم فرار داشت در ايوان كاخ خود ايستاد و گفت: هان اى ايوان! درود من بر تو باد! آگاه باش! هم اكنون از تو روى بر ميتابم تا وقتى كه من يا مردى از فرزندان من كه هنوز زمان وى نزديك نشده و موقع آمدن او فرا نرسيده است، برگرديم. سليمان ديلمى ميگويد: خدمت امام جعفر صادق عليه السّلام رسيدم و عرض كردم:قربانت گردم مقصود يزدگرد از «يا مردى از فرزندان من» چيست؟ حضرت‏ فرمود: او مهدى صاحب الزمان است كه بفرمان خدا قيام خواهد كرد. و او ششمين فرزند من و اولاد دخترى يزدگرد است. او از فرزندان يزدگرد است و يزدگرد نيز پدر وى ميباشد. « ميدانيم كه شاه زنان دختر يزدگرد معروف به« شهربانو» مادر امام زين العابدين( ع) است». ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞صالح موعود که آمد، دنیا را هم از گمراهی و فقر نجات خواهد داد و هم از سلطه ستم‌گران و زورمندان 🎬سکانسی از سریال «یوسف پیامبر» ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
✍🏻نوروز در ده هزار سال بعد  پادشاه ایران جمشید ، شب بیست و نهم فروردین ، در خواب دید ایران را آذین بسته اند اما هیچ کس را نمی شناخت . آدمها تن پوش دیگری داشتند . همه می دویدند ، یکی گفت اینجا چرا ایستاده ایی ؟ ! جشن نوروز بزودی فرا می رسد باید آن را با خویشاوندانت پاس بداری ! جمشید با تعجب گفت فردا جشن نوروز را آغاز می کنم ! چرا امروز می دوید ؟  آن مرد گفت جمشید ده هزار سال پیش این جشن را بر پا نمود ! زودتر به خانه ات رو که خویشاوندانت چشم بدر دارند !  جمشید از خواب پرید و فهمید جشن نوروز جاودانه است . او نوروز را به روشنی و بزرگی برگزار نمود و در آنجا رو به ایرانیان کرد و گفت اگر شدنی بود هر روز را نوروز می نامیدم ...  نوروز ماند چون همراه بود با سرشت آدمیان و طبیعت همانگونه که ارد بزرگ می گوید : نوروز ایرانیان ، فرخنده جشن زمین و آدمیان است و چه روزی زیباتر از این ؟ ... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚داستان امامت 💎شیخ صدوق رحمه الله در کتاب کمال الدین می نویسد: حکیمه خاتون، دختر امام محمد تقی بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهماالسّلام می‌گوید: «امام حسن عسکری علیه السّلام مرا خواست و فرمود: «ای عمه! امشب نیمه شعبان است، نزد ما افطار کن که خداوند در این شب فرخنده، کسی را به وجود می‌آورد که حجت او در روی زمین خواهد بود. » عرض کردم:«مادر این نوزاد مبارک کیست؟ » فرمود: «نرجس.» گفتم:«فدایت گردم! به خدا قسم اثری از حاملگی در نرجس خاتون نیست.» فرمود:«همین است که می‌گویم.» وقتی به خانه آن حضرت در آمدم، سلام کرده نشستم. نرجس خاتون آمد، کفش از پایم درآورد و به من گفت:«ای بانوی من! روزت را چگونه شب کردی؟» گفتم:«بانوی من و خاندان ما تویی!» گفت:«نه! من کجا و این مقام بزرگ کجا؟» گفتم:«دختر جان! امشب خداوند پسری به تو موهبت می‌کند که سرور دو جهان خواهد بود. » چون این سخن را شنید، با کمال حجب و حیا نشست. سپس وقتی نماز شام را گذاردم، افطار کردم و خوابیدم. سحرگاه برای ادای نماز شب برخاستم. بعد از نماز دیدم که نرجس خوابیده و از وضع حمل او خبری نیست! پس از تعقیب نماز دوباره به پهلو خوابیدم، اما چند لحظه بعد با اضطراب بیدار شدم و دیدم که نرجس خوابیده است. سپس نرجس بلند شد، نماز خواند و دوباره خوابید. اندک اندک داشتم درباره وعده امام تردید می‌کردم که ناگهان حضرت از جایی که تشریف داشتند، با صدای بلند مرا صدا زده و فرمود:«ای عمه! عجله مکن که وقت نزدیک است!» چون صدای امام را شنیدم شروع به خواندن سوره «الم سجده» و «یس» کردم. در همین موقع نرجس با حال مضطرب از خواب برخاست. من به وی نزدیک شدم و گفتم: «نام خدا بر تو مستولی باد!» سپس از او پرسیدم:«آیا چیزی احساس می‌کنی؟» گفت:«آری ای عمه! » گفتم:«ناراحت مباش و دل قوی بدار. این همان مژده ای است که به تو دادم. » سپس سستی خواب مرا فرا گرفت و او در همین حین فرزندش را به دنیا آورد. اندکی بعد وقتی احساس کردم که کودک متولد شده، برخاستم. هنگامی که لباس را از روی او برداشتم، دیدم که با اعضای هفتگانه، روی زمین خدا را سجده می‌کند. آن ماه پاره را در آغوش گرفتم و دیدم که بر عکس نوزادان دیگر، از آلایش ولادت پاک و پاکیزه است! در این هنگام امام حسن عسکری علیه السّلام صدا زد: «عمه جان! فرزندم را نزد من بیاور! » چون او را نزد پدر بزرگوارش بردم، امام دستش را زیر ران‌ها و پشت بچه قرار داد، پاهای او را به سینه مبارک چسباند، زبانش را در دهان او گردانید، دستش را بر چشم و گوش و بندهای او کشید و فرمود: «فرزندم! با من حرف بزن!» آن مولود مسعود زبان گشود و گفت:«اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَه وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّدا رَسُولُ الله.» آنگاه بر امیرالمؤمنین و ائمه طاهرین علیهم السّلام درود فرستاد تا اینکه بعد از بردن نام پدرش،متوقف و سپس ساکت شد. امام فرمود:«عمه جان! او را نزد مادرش ببر تا به او نیز سلام کند و باز نزد من بر گردان.»چون او را نزد مادرش بردم، به او سلام کرد و مادر نیز جواب سلامش را داد. سپس او را پیش امام حسن عسکری علیه السّلام برگرداندم. حضرت فرمود:«ای عمه! روز هفتم ولادتش نیز نزد ما بیا.» صبح روز نیمه شعبان که به خدمت امام رسیدم، سلام کردم و روپوش از روی کودک برداشتم تا او را نوازشی کنم، ولی بچه را ندیدم! عرض کردم:«فدایت گردم! بچه چه شد؟» فرمود:«عمه جان! او را به کسی سپردم که مادر موسی علیه السّلام فرزند خود را به او سپرد!.» چون روز هفتم به حضور امام شرفیاب شدم، فرمود:«عمه جان! فرزندم را بیاور.»او را در قنداقه پیچیده و نزد حضرت بردم. امام مانند بار اول فرزند دلبندش را نوازش کرد و زبان مبارکش را آنچنان در دهان او نهاد که گویی شیر یا عسل به او می‌خوراند. سپس فرمود:«ای فرزند، با من سخن بگو!» گفت:«اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا الله. » آنگاه بر پیغمبر خاتم صلی الله علیه وآله و امیرالمؤمنین علیه السّلام و یک یک ائمه تا پدر بزرگوارش درود فرستاد و سپس این آیه شریفه را تلاوت کرد:«وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ [۱]»، {و اراده کردیم که منت بنهیم بر آنان که در زمین زبون گشتند و آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم و آنها را در زمین جای دهیم و به فرعون و هامان و لشکریان آنان نشان دهیم آنچه را که آنها از آن می‌ترسیدند}. موسی بن محمد راوی این حدیث می‌گوید:«صحت این روایت را از عقبه، خادم امام حسن عسکری علیه السّلام پرسیدم و او نیز گفته حکیمه را تصدیق کرد[۲].» 📖[۱]سوره قصص،آیات۵ - ۶ 📖[۲]کمال الدین،ص ۳۸۹ 📖بحارالانوار،ج۵۱،ص۱۰ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خـــدای عــزیز و مـهربان ، مهربانیت همانند امواج دریا پی در پی ساحل وجودم را در بر می‌گیرد و به دستِ قدرت تو ، تمام تیرهای بلا شکسته می‌شود تو هر زمان با من و در کنار من بوده‌ایی من در گهواره‌ی محبتت چه آسوده آرام گرفته‌ام پس ای خـــــداے مهربانم به ذکر نام زیبایی و نیایش لحظه‌هایت، وجود زمینیَم را ملکوتی گردان تا آنچه تو می‌خواهی باشم و از آنچه من هستم رها شوم ، که تو بی نیاز و من "غرق" نیازم. الهی آمین🙏 ⭐شبتون در پناه پروردگار مهربان🌙 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel